خانواده تمدن ساز از نگاه آیت الله صافی گلپایگانی
خبرگزاری تسنیم: آیت الله صافی گلپایگانی با تبیین خانواده تمدن ساز گفت: نقش خانواده در نظام تمدن بشری خیلی مهم است. یعنی صرف نظر از اینکه بقاء نسل به تشکیل خانواده است، تمدّن درست و صحیح هم بر پایه خانواده سالم و متمدن است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم و به نقل از مرکز خبر حوزه، روز 28 مهر، در روزشمار کشورمان به عنوان روز خانواده نامیده شده است. آیت الله صافی گلپایگانی در این زمینه نصیحتهای ارزشمندی درباره لزوم اتحاد و یگانگی زن و شوهر مسلمان دارند. در سخنان مرجع تقلید شیعیان آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم. مسأله تشکیل خانواده در اسلام، بسیار مورد تشویق و ترغیب است حتی آنهایی که در این امر کوتاهی کرده باشند، مورد مذمت هستند.
خانواده، تمدن ساز است
البته همه اینها برای این است که نقش خانواده در نظام تمدن بشری خیلی مهم است. یعنی صرف نظر از اینکه بقاء نسل به تشکیل خانواده است، تمدن درست و صحیح هم بر پایه خانواده سالم و متمدن است.
رابطه تعاملی زن و شوهر نه معاهده تجاری و خشک
آیات شریفه قرآن راجع به رابطه زن و شوهر میفرماید: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنّ؛ زنها برای شما لباس و شما برای زنها لباس هستید. در اینجا قرآن کریم، زن و مرد را به لباس تشبیه کرده است یعنی اینکه این دو چنان با هم مرتبط و یگانه میشوند که نقایص هر کدام به واسطه دیگری پوشانده میشود.
تفاوتهای مختلفی هم که در مواضع زن و شوهر وجود دارد اقتضاء تکوین این دو جنس است و در عالم تشریع و تأمین حقوق و نظام والای انسانی نیز همین فرقها با ملاحظه این جهات تکوینی است که نه از آن چیزی میکاهد و نه بر این چیزی میافزاید، حتی مثل (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء) که مربوط به زندگی عائلی و اداره خانواده است، مدیریت به مرد واگذار شده است که اگرچه مرد در اداره، صاحب اختیار است، اما تبعات و مسئولیتهای سنگینی به او تحمیل شده که در واقع، مدیریت نیست، بلکه مسئولیت است؛ و این نظم و ترتیب در بین زن و شوهر مسلمان به طور خشک و رو در رویی با هم سامان نمییابد، و مانند رابطه اداری یا تجاری دو نفر نیست، بلکه رابطهای زنده و تعاملی عاطفی است.
بر اساس هدایتهای وحیانی و قرآنی، مثل (وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً) یا (هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) ([3]) بهترین و لذتبخشترین روابط بین دو همسر برقرار میشود که هر دو با هم، یک واحد مشترک المنافع میشوند؛ نه این، خود را از او جدا میبیند و نه او. زندگی عائله و مدیریت مرد تا آنجا حسّاس میشود که پیغمبر اکرم صلىالله علیه و آله میفرماید:
«الْمُؤْمِنُ یأْکُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ یأْکُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»
این دو همسر، در اسلام در هم فانی هستند و مصداق این شعر میشوند که: ترسمای فصّاد چون فصدم کنی * نیشتر ناگاه بر لیلی زنی من کیام لیلی و لیلی کیست؟ من * ما یکی روحیم اندر دو بدن از نظر اسلام، روابط زن و مرد خیلی قداست دارد. کار زن در خانه و دوره حمل و ارتضاع همه دارای ثوابهایی است که برای هیچکدام از عبادات ننوشتهاند.
بین زن و مرد هر دو برای خدا باید اتحاد و پیوند باشد. باید خانوادهها بر اساس همین شکل بگیرد که به صورت یک کار شرعی و پرثواب که مورد قبول خداوند متعال است و خداوند به آن امر کرده است باشد.
اگر اینطور شد یگانگی به وجود میآید و زندگی شیرین میشود. سابق اینطور بود که حتی وقتی شرایط اقتصادی سخت بود، زوجین همه این سختیها را تحمّل میکردند و این تحمّل هم برایشان زحمت نداشت بلکه لذتبخش بود.
شما آیات قرآن و روایاتی که ثوابها و حسنات طرفین را ذکر کردهاند ببینید، به طور مثال داریم که فرمودند: «الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ الله؛ کسی که برای زن و بچهاش زحمت میکشد مثل این است که در راه خدا جهاد میکند.» ([5]) و زنی هم که در خانه برای تربیت اولاد و فرزندان خوب و صالح تلاش میکند همیشه در حال عبادت است.
نمونهای از خانواده اسلامی
اگر بخواهم از این زندگانی، مثالی بگویم، نزدیکتر از پدر و مادر خودم مثالی ندارم. اگر فرصت بود و شرح روابط این دو همسر و فضیلتهای بالایی را که در همسری و اشتراک منافع و در هم فانیشدن آنها را و روبروشدنشان را با مشکلات و دشواریها و قداست بین آنها مینوشتم، همه درس بود و عرض مکتب.
هیچ وقت در دل، آنها گلهای از یکدیگر نداشتند؛ یک واحد کامل بودند. پدرم مجتهد و فقیه عالیقدر، و مادرم فاضله عارفه اهل قرآن و حدیث و دعا، و در نظر همه اقوام و خویشان با مهابت و احترام خاص بود.
معاش اقتصادی آنها بسیار مختصر و در حداقل بود که نمیخواهم بیشتر از این بنویسم که شاید حمل بر خودستایی شود.
اتمام مشکلات اقتصادی و کمبود امکاناتی که بود زندگی آنها در کمال لذّت و ابتهاج بود. والدهام میگفت: یک روزی سفره را که انداخته بودم وقتی بچّهها آمدند و سر سفره نشستند که در سفره غذای کمی بود. به بچهها گفتم که خیال میکنم سر سفرهای نشستهای که همه چیز در آن هست، ولی فهمیدم که پدر از این حرف ناراحت شد و اشک در چشمانش جمع شد. خجالت کشیدم و همیشه میگفت پشیمانم که اینقدر هم اسباب ناراحتی پدرتان را فراهم کردم.
والدین حقیر در تربیت فرزند هم کاملاً مواظب بودند؛ هم والد اهتمام داشتند و هم والدهمان. اصلاً اخلاقشان خودش تربیت بود. وقتی پدر و مادری متخلّق به اخلاق اسلامی باشند اولاد خوب تربیت میشوند.
غرض اینکه زن و شوهر مسلمان اگر چه به ظاهر دو فردند، ولی با هم، چنان پیوسته میشوند که یک واحد میشوند؛ شریک زندگی در منفعت و مصلحت که واقعاً توصیف آن با قلم دشوار است.
انتهای پیام/