همخوانی روایت با بستر عاشورایی در نمایش «راست پنجگاه»
خبرگزاری تسنیم: نمایش «راست پنجگاه» حول محور تعزیه خوانی میچرخید و به ماجرای پیرعطا میپرداخت که در انتظار بازگشت فرزندش حبیب از جبهه است تا در روز هشتم محرم همراه او تعزیه «علی اکبر» را اجرا کند.
خبرگزاری تسنیم_ وحید شیخییگانه
نمایش «راست پنجگاه» در آخرین روز جشنواره تئاتر سوره مهر روی صحنه رفت. این نمایش به نویسندگی سیدمحمدمساوات و کارگردانی سعید نوروزی در این دوره از جشنواره حضور داشت.
«راست پنجگاه» حول محور تعزیه خوانی میچرخید و به ماجرای پیرعطا میپرداخت که در انتظار بازگشت فرزندش حبیب از جبهه است تا در روز هشتم محرم همراه او تعزیه «علی اکبر» را اجرا کند. در این بین در هنگامهای که همه انتظار بازگشت حبیب را دارند، رسول همرزم حبیب به روستای محل سکونت او میآید تا خبر شهادت حبیب را به گوش پیرعطا برساند. اما پیرعطا که نابیناست رسول را با پسر خود عوضی میگیرد. مرشد تعزیه خوان از رسول میخواهد که تا روز هشتم محرم در روستا بماند و همراه پیرعطا تعزیه علی اکبر را اجرا میکند. اما بدگمانی عموی حبیب و تحریک سیمبر برادر عصمت موجب میشود تا در روز اجرای تعزیه علی اکبر، رسول توسط برادر عصمت کشته شود.
ویژگی عمده نمایشنامه «راست پنجگاه» علاوه بر داستانگویی، کنش شخصیتهای نمایش است. این نمایشنامه بر خلاف بسیاری آثار دیگر تمرکز خود را بر روی کنش شخصیتها گذاشته است. داستان با بازگویی اتفاقات گذشته و یا با کلام بازگو نمیشود. داستان با حرکت شخصیتها برای دست یافتن به اهدافشان روایت میشود. نویسنده متن ضمن معرفی قهرمان و ضد قهرمان اهداف این دو را در تقابل هم قرار میدهد. پیرعطا متولی امامزاده روستاست واز ترس فرو ریختن دیوارهای کاه گلی مخالف ساخت و ساز اطراف امامزاده است.
ساختمانی که در کنار امزاده در حال ساخته شدن است، متعلق به باقی خان برادر پیرعطاست. باقی خان ساختمان در حال ساخت را جهت تبدیل به یک حسینیه وقف سیدالشهدا کرده است. روایت تا این بخش از نمایشنامه ضمن معرفی شخصیتها تقابل اصلی میان شخصیتها را بیان میکند. اما با ورود رسول که حامل خبر شهادت حبیب است؛ کشمکش اصلی ایجاد میشود. مردم روستا و مرشد بخاطر اینکه پیرعطا تاب تحمل خبر شهادت حبیب را ندارد از رسول میخواهند که تا روز هشتم محرم نقش حبیب را برای پیرعطا بازی کند. رسول که راضی به این کار نیست بالاخره قبول میکند. اما کشمکش بعدی به بدگمانی که در دل سیمبر میافتد بر میگردد. باقی خان به عنوان ضدقهرمان ماجرا سیمبر را تحریک میکند که رسول نظر سویی نسبت به عصمت نشان کرده حبیب و خواهر سیمبر دارد. با ورود رسول به داستان تقابل میان پیرعطا و باقی خان به حاشیه رانده میشود و تقابل تازه میان رسول و سیمبر جای آن را میگیرد گر چه این تقابل تازه نیز به نوعی نشأت گرفته از تقابل پیشین میان شخصیت هاست. این تقابل ادامه مییابد تا به نقطه اوج برسد و رسول کشته شود.
اگر بخواهیم نوعی نشانهشناسی در این نمایش داشته باشیم میتوانیم به این نکات توجه داشته باشیم که رویدادهای نمایش در بستر عاشورا و ماه محرم اتفاق میافتد. تعزیه خوانی و تقابلی که میان سپاه امام حسین(ع) و یزیدیان وجود دارد در این نمایش به اهالی روستا تسری یافته است. پیرعطا و مرشد و رسول که در تعزیه نقش اولیا را بر عهده دارند در تقابل با باقی خان و سیمبر میباشند که نقش شمر و اشقیا را بر عهده دارند. ورود رسول به میان روستاییان و بازی کردن نقش حبیب به نوعی الهام گرفته شده از ماجرای پیوستن «حُر» به میان سپاه امام حسین(ع) است که در روز عاشورا به شهادت میرسد. رسول شخصیتی است که با تعزیه خوانی و نماز و دین بیگانه است اگر در جبهه بوده است به خاطر طی کردن دوران سربازی بوده است. او خود را فردی شایسته نمیداند و به همین دلیل قصد ترک روستا را دارد اما در لحظهای که همه اهل آبادی تصور میکنند که او رفته است به نزد پیر عطا باز میگردد.
گرچه در این متن نمایشی نویسنده تلاش داشته است که داستانی را با سیر منطقی رویدادها روایت کند اما داستان در لحظه مواجه شدن پیرعطا با رسول و سکوت طولانی او که موجب میشود پیرعطا صدای او نشنود تا متوجه اشتباه خود در تشخیص فرزندش نشود، عمدتا با ضعف منطق داستانی مواجه است. شاید سکوت اولیه رسول قابل توجیه باشد اما در ادامه این سکوت هیچ منطقی ندارد مگر به میل نویسنده و برای منطقی جلوه دادن داستان. داستان نمایشنامه گرچه ساده است اما همان طور که اشاره شد بستر مناسبی برای روایت آن در نظر گرفته شده است و رویدادها همخوانی مناسبی با بستر عاشورایی داستان نمایشنامه دارند.
انتهای پیام/