فروپاشی راهبرد ایالات متحده در جنگ علیه داعش؟

فروپاشی راهبرد ایالات متحده در جنگ علیه داعش؟

خبرگزاری تسنیم: اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی در گزارشی با بررسی سیاست آمریکا در هدف قرار دادن داعش، راهبرد واشنگتن در این مقوله را نامشخص توصیف کرده است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، "آنتونی کوردزمن" با انتشار یادداشتی در وبگاه اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی با بررسی سیاست آمریکا در هدف قرار دادن داعش، راهبرد واشنگتن در این مقوله را نامشخص توصیف کرد. در این مطلب آمده است: هنوز زود است است که راهبرد ایالات متحده ضد داعش را از هم فروپاشیده خواند، اما خیلی هم زود نیست که امکان‌پذیری این راهبرد را مورد پرسش قرار داد. به علت اینکه باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در اعلام رسمی خود، تنها بخشی از این راهبرد را اعلام کرده است، در واقع مشخص نیست که راهبرد اصلی برنامه‌ریزی‌شده ایالات متحده برای رسیدگی به این مسأله پیچیده‌ چگونه است.

عدم راهبرد برای برخورد با داعش

در آغاز باید گفت که هدف اصلی از تضعیف و از بین بردن داعش همیشه مضحک و مسخره بوده است. همیشه مشخص بوده است که  در مقابل هرگونه ترکیبی از حملات هوایی ایالات متحده، تلاش‌های عراقی‌ها برای پاک کردن خاک عراق از آن‌ها و قابلیت محدود ارتش آزاد سوریه، افراطی‌گری خشن سلفی می‌تواند دوام آورد. در واقع، مقامات ارشد وزارت دفاع و افسران ارشد ارتش آمریکا با محدود کردن اهداف "تضعیف" و اشاره به اینکه مبارزه با افراطی‌گرایی خشن مذهبی می‌تواند برای سال‌ها، اگر نه بیش از یک دهه، ادامه یابد، به طور مکرر این امر را تصریح کرده‌اند.

داده‌های ضد تروریستی ایالات متحده ماهیت گسترده‌تر این منازعه را آشکار می‌کند حتی اگر این امر که ایالات متحده در حال همکاری با متحدان منطقه‌ای خود برای برخورد با دیگر جنبش‌های افراطی در تقریبا تمامی کشورهایی که جمعیت‌های بزرگی از مسلمانان را دارند، واقعیت نداشته باشد. این منازعه نیز مشابه بدترین لحظات در جریان برخورد جنبش اصلاح دینی مسیحیت و مخالفان آن، فراتر از یک کشور و یا جنبش است.

دادگان موجود در گزارش اخیر وزارت خارجه ایالات متحده در مورد تروریسم نشان دهنده افزایش وقایع تروریستی در خاورمیانه و شمال آفریقا از 400 مورد طی سال‌های 1998 تا 2004 تا 1600 مورد در سال 2008، 1500 مورد در سال 2010، 1700 مورد در سال 2011، 2500 مورد در سال 2012 و 4650 مورد در سال 2013 رسیده است - یک افزایش 15 برابری نسبت به سال 2002 و سه برابر سال 2010. با این حال هرچند این آمارها بسیار نامناسب هستند،‌ اما بدترین موارد را می‌توان در پاکستان و افغانستان یافت.

یافته‌های یک مطالعه اخیر انجام شده از سوی مؤسسه "رَند" نشان داد که گروه‌های سلفی جهادی طی سال‌های 2010 تا 2013، به میزان 58 درصد افزایش یافته‌اند و تعداد عناصر این گروه‌ها نیز طی این مدت دوبرابر شده است. علاوه بر آن، در مورد ترس تمامی کشورهای ایالات متحده و غربی از تروریسم، یافته‌های مطالعه رند نشان داد که "تقریبا 99 درصد حملات انجام شده از سوی القاعده و متحدان آن علیه "دشمان نزدیک" آنان بوده است: که اغلب شامل مسلمانان خاورمیانه و شمال آفریقا است."

هیچ کس نباید این حقیقت را نادیده بگیرد که داعش یک تهدید کلیدی است. مطالعه اخیر مؤسسه رند نشان دهنده افزایش عمده‌ای در حملات انجام شده از سوی گروه‌های وابسته به القاعده بین سال‌های 2007 و 2013 بوده است، هرچند اکثر خشونت‌های صورت گرفته در سال 2013 از سوی داعش (43 درصد) انجام شده است، گروهی که نهایتا القاعده را ترک کرد. اما دیگر گروه‌های پیشرو در این حملات، شامل گروه‌های وابسته به القاعده، جنبش الشباب (25 درصد)، جبهه النصره (21 درصد) و القاعده در جزیره‌العرب (10 درصد) بوده است.

همچنین اشاره به اینکه حیاتی است که حتی اگر داعش به عنوان یک موجودیت در سوریه و عراق دوام نیاورد، اما تخمین‌های اطلاعاتی یک متحد عربی آمریکا نشان می‌دهد که حدود 30 گروه و جریان شورشی در سوریه حضور دارند و بزرگترین و قدرتمندترین آن‌ها شامل گروه‌های افراطی خشن سلفی هستند. برخی کارشناسان آمریکایی فهرستی شامل بیش از 70 جریان و مجموعه‌های شورشی را برشمرده‌اند، هرچند هر دو منبع اتفاق نظر دارند که اگر داعش از هم فروپاشد گروهی که احتمالا بزرگترین نقش را پس از آن خواهد داشت جبهه النصره – شاخه القاعده – است.

معنای این امر به زبان ساده این است که حتی اگر داعش نه تنها تضعیف بکله از بین برود، راهبردی که مبتنی بر این هدف باشد - و نه به دنبال یک راهبرد جامع و ایجاد مشارکتی برای مبارزه با افراط‌گرایی مذهبی خشن باشد – حتی در سوریه نیز بی‌معنا است چه برسد برای یک قدرت جهانی – خصوصا قدرتی که هم‌اکنون درگیر نبردی نظامی علیه چنین جنبش‌هایی در افغانستان، پاکستان، سومالی، و یمن است. در حال حاضر ما اگر دچار عدم راهبرد نباشیم تنها دارای یک راهبر بخشی/جزئی علیه دشمنانی که ما آن‌ها را به این نام خوانده‌ایم هستیم، همچنین راهبرد نامشخصی در مورد آنچه زمانی "جنگ علیه تروریسم" خواندیم داریم، راهبردی که همه معیارها نشان می‌دهد که ما در حال پیروزی نیستیم.

ما نه تنها نیازمند این هستیم که همه جوانب آنچه تلاش داریم در عراق و سوریه برای مبارزه با داعش انجام دهیم را مشخص کنیم، بلکه نیازمند این هستیم که از گزارش دادن در مورد الگوی تروریسم و درگیر شدن در منازعه کنونی فراتر رفته و به برخی اولویت‌های مشخص، یک مشارکت به خوبی تعریف شده با مسلمانان و دیگر دولت‌های کلیدی و ایجاد یک راهبرد جهانی که الگوهای عمل، منابع مدنظر برای تخصیص و معیارهای صادقانه برای سنجش پیشرفت را– که هیچکدامشان را طی یک دهه گذشته و پس از واقعه 11 سپتامبر انجام نداده‌ایم- به وضوح ‌تعریف کند، بپردازیم.

عدم راهبرد برای برخورد با موضوع سوریه

در حالت منصفانه، بسیاری از کسانی که راهبرد آمریکا در برخورد با داعش را شکل‌داده‌اند بر عراق متمرکز بوده بوده‌اند به گونه‌ای که تقریبا مطمئنا به این فکر می‌کردند که قادر به جدا کردن و تخصیص این حملات برای تضعیف داعش و بیرون راندن آن از مناطق پرجمعیت عراق از هرگونه هدف گسترده‌تر در سوریه هستند، چه اینکه این هدف گسترده‌تر شامل دفع اسد یا ایجاد یک نیروی شورشی میانه‌رو باشد.

با توجه به تفاوت بسیار فاحش حضور مشاوره‌ای نیروهای مسلح (آمریکا) بر روی زمین در مقایسه با اندازه و استفاده از قدرت هوایی،‌ و همچنین تصمیم راهبردی غیررسمی برای رها کردن سوریه در منجلاب درگیری، این امر منجر به وضعیتی می‌شود که درباره آموزش سالانه حدود 5 هزار شورشی جدید سوری، همچنین (تأمین) میزان نامعلومی از سلاح‌های و تأمین مالی و دور زدن سوریه به جز در موضوع کمک‌های بشردوستانه و همکاری بهتر با متحدان کلیدی عرب همچون اردن، عربستان سعودی و امارات سخن گفته شود.

هیچکدام از این موراد واقعا کارکرد نداشته و مثمر ثمر نبوده‌اند. ایالات متحده میزان سوءاستفاده داعش از موضوعات بشردوستانه همچون ایزدی‌ها و کرد‌ها را دستکم گرفته بود. تنها اینگونه به نظر می‌رسد که درک ناقصی از تصور و فهم داعش حاصل شده است: اینکه دولت اردوغان در ترکیه بر نابود کردن اسد متمرکز بوده و و علاقه‌مند است تا با افراطی‌های سلفی همچون داعش توافق و معامله‌ای داشته باشد. به نظر می‌رسد که سوءاستفاده آسان خارجی‌ها از گروه‌ها و جریان‌های کردی فراموش شده است، و اینکه مواجه با چه میزانی از مصایب و تبعیض از سوی کردها می‌تواند به آن‌ها انگیزه دهد.

نتیجه نهایی یک افتضاح راهبردی است. نیروهای اسد از حملات ایالات متحده و متحدان آن علیه داعش برای تشدید حملات هوایی علیه دیگر شورشیان استفاده کرده است به گونه‌ای که تنها در 20 اکتبر بیش از 200 حمله هوایی انجام داد. ترک‌ها بین مشکل کردی خود و تهدید کردهای سوریه و عراق گیر کرده‌اند و به دنبال ایجاد یک منطقه حائل و تشدید گسترده نقش آمریکا در سوریه بر ضد اسد است آن هم هنگانی که داعش می‌تواند از ترکیه استفاده‌ای بیش از آنچه ترکیه می‌تواند از این گروه داشته باشد بکند.

همزمان با محدود کردن منابع حملات هوایی از سوی ایالات متحده برای تمرکز بر سوریه و جمعیت منزوی و فاقد اهمیت کردهای سوری در کوبانی به قیمت عدم حمایت از نیروهای عراقی در استان الانبار  و تشدید حملات هوایی علیه اهداف داعش در سوریه،‌ حملات هوایی آمریکا نیز به یک عملیات غیرمتمرکز به‌هم‌ریخته تبدیل شده است. تا تاریخ 20 اکتبر، آمریکا طی مدت 2 ماه و نیم از فعالیت نیروی هوایی خود 310 حمله در عراق و 213 حمل در سوریه اجرا کرده است. آمریکا حملات خود را از عراق آغاز کرد، با این حال در 8 آگوست، حملات هوایی گسترده‌ای را علیه داعش و عناصر آن در سوریه اجرا کرد، و سپس اجازه داد تا پس از 5 اکتبر بحران در کوبانی به نقطه ثقل حملات هوایی تبدیل شود.

با این حال، حملات هوایی چنان کم است که به ندرت روزانه به 25 حمله هوایی در عراق و سوریه علیه داعشی می رسد که بسیار پراکنده بوده و می‌تواند در نواحی پرجمعیت پناه گرفته و از سپر انسانی استفاده کنند. به طور میانگین میزان حملات در هر دو کشور کمتر از روزانه 10 مورد است که در بهترین شرایط زمانی مؤثر است که به خودروهای عناصر داعشی که آشکار بوده و به اندازه کافی از دیگر نقاط جدا بوده و آن‌ها را به اهدافی آسان تبدیل می‌کنند، حمله می‌کنند.

بنا به تحلیل بی‌بی‌سی تا 8 اکتبر حدود 300 خودروی جنگی مورد هدف قرار گرفته است در حالی که تنها 25 مورد از این حملات علیه خودروهایی که آشکارا حامل عناصر داعش بوده‌اند انجام شده است. حدود 20 حمله پالایشگاه‌ها را هدف قرار داده، 75 حمله  علیه مواضع آتشبار، 35 مورد پایگاه‌ها و ستادها، 35 مورد ایست‌های بازرسی و اردوگاه‌های آموزشی را هدف قرار داده‌اند

به هر حال این موارد در مورد علل تصمیم گرفته شده برای تربیت و آماده کردن 5 هزار شورشی دیگری که در عربستان آموزش داده خواهند شد تا از مناطقی که هم‌اکنون تحت کنترل آنان است دفاع کنند نمی‌تواند توضیحی قانع‌کننده بدهد. واقعا دفاع علیه چه چیزی، نیروهای اسد، دیگر گروه‌های شورشی؟ در مناطق محصور منزوی شده بدون هیچگونه تاکتیک آشکار، مقاصد راهبردی یا شانسی برای به دست گرفتن کنترل سوریه؟

اما نکته چیست؟ اگر آن‌ها تاخت و تاز خود را آغاز کردند چه نیرویی آن‌ها را نجات خواهد داد؟ این موضوع به آنچه ژنرال دمپسی تحت عنوان "در نظر گرفتن" ایجاد یک منطقه حائل در سوریه مرتبط است. این امر متحدان عرب ما ترکیه را به چه طرقی تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ چه آینده‌ای برای سوریه برای خروج از کابوس انسانی که دچار آن شده است و به تخمین سازمان ملل حدود 9 میلیون نفر را در خطر قرار داده و توسعه این کشور را متوقف کرده است، به ارمغان می‌آورد؟ 

ایالات متحده با چالش‌های راهبردی بسیار همچنین اولویت‌های دیگری روبه‌رو می‌شود، اما نیازمند است که تصمیم‌های آشکار و مصممی درباره نقش راهبری خود در سوریه اتخاذ کند.

راهبردی نامطمئن در مورد موضوع عراق

راهبرد آمریکا برای برخورد با موضوع عراق سومین حلقه از یک جنگ واقعی جهانی علیه داعش است، و – در واقع – مهمترین راهبرد ایالات متحده آمریکا است. هرچند این نکته به دلایل آشکار هیچ‌گاه به صورت سیاسی بیان نشده است، حتی از زمانی که مالکی و حلقه یاران وی به استبداد رأی روی آوردند، و یک نوع جنگ داخلی سطح پایین را ایجاد کردند و نیروهای امنیتی عراق را تا حد زیادی به فساد کشانده و نابود کردند و پس از آن بسیاری از بخش‌های سنی نشین کشور را در مقابل داعش از دست دادند، زیرا برای کنار زدن مالکی بوده است. پس از آن نیز (این راهبرد) به دنبال خلق یک دولت ملی قابل توجهی بود و کردها واهل سنت را به یک اتحاد وسیع با دولت مرکزی بازگردانده و ارتش عراق را بازسازی کرده و در نتیجه می‌توانند با حمایت هوایی آمریکا در جنگ زمینی برای بازپس‌گیری نواحی از دست رفته کشور پیروز شوند.

در همان زمان نیز (آمریکایی‌ها)، اردن و دولت‌های عرب خلیج را در مقابل گسترش داعش به سوی این منطقه صادراتی نفت حفظ کردند، منطقه‌ای که برای کارکرد بهینه و ثبات اقتصاد جهانی حیاتی است و به همان اندازه برای امنیت و منافع ملی ایالات متحده واجد اهمیت است. این راهبرد همچنین به دنبال بازسازی عراق به عنوان یک ملت قدرتمند مستقل که از طریق ارتباط با دیگر همسایه‌های عرب آن توازنی را در قبال ایرانی ایجاد کند – همچنین تا جایی که ممکن باشد – به دنبال حل موضوع کردهای عراق به شیوه‌هایی است که به کردها امنیت و نوعی از قدرت فدراتیو را بدهد، اما در شرایطی که همچنان آن‌ها را به دولت مرکزی عراق پیوند داده و پیوندهای نزدیک آن‌ها با ترکیه را نیز حفظ کند.

این امر یک مجموعه از اهداف راهبری ممکن است، اما یک مورد بسیار جاه‌طلبانه نیز است. یک چیز ممکن لزوما به معنای محتمل نیست، هرچند این حوزه‌ای است که ایالات متحده تاکنونی دستاوردهایی در آن داشته است. مالکی رفته است. همچنین امیدهایی برای ایجاد یک دولت حقیقتا ملی وجود دارد، و برخی پیشرفت‌ها در راستای تقویت ارتش عراق و نیروهای پیشمرگه حاصل شده است.

دولت جدید عراق، ترکیبی ناکارآمد از عرب‌های شیعه، عرب‌های سنی و کردها است، اما حداقل واجد وحدت ملی کافی برای توافق بر سر یک وزیر دفاع سنی و وزیر کشور شیعی است. کردها در حکومت مشارکت داشته‌اند. برخی سیاستمداران سنی در حمایت از این دولت بیشتر فعال بوده و معدودی از عناصر قبایلی نسبت به دولت و داعش به کناری کشیده‌اند. اما همچنان خیلی زود است تا در مورد یک موفقیت قابل توجه سخن گفت، اما پیشرفت عمده‌ای علیه مالکی حاصل شد، مردی که نهایتا در تضعیف و تقسیم کشورش به رقیبی برای صدام تبدیل شده بود.

ایالات متحده دارای 1600 تا 1900 پرسنل حاضر در خاک عراق است که بسیاری از آن‌ها نظامی هستند. این کشور برای ایجاد مراکز فرماندهی عملیات در بغداد و اربیل به عراق یاری رساند و حداقل در قبولاندن مفهوم و ایده گارد ملی سنی در استان‌های عمدتا سنی نشین موفق شد که در نتیجه آن داعش می‌تواند تضعیف شده و به عقب رانده شود، همچنین دولت مرکزی را به پذیرش اهمیت وجود یک نیروی پیشمرگه قوی سوق داد، حتی اگر بغداد کنترل کردها بر نواحی مورد منازعه و حق صادرات نفت را نپذیرد.

در همان زمان، ایالات متحده همچنان به طور آشکار، سطح مورد نظر از پشتیبانی ناشی از حملات هوایی که در اصل برنامه‌ریزی کرده بود را تأمین نکرده است و بخش بزرگی از حملات هوایی را به سوی هدف فرعی کوبانی سوق داده است. همچنین متوجه شده است که نیروهای ارتش عراق حتی از ارزیابی‌های که پیشتر انجام داده بود ضعیف‌تر هستند و بیش از نیمی از تیپ‌های نظامی نیازمند حذف یا یک سازماندهی دوباره کامل است و نیمی دیگر نیازمند سال‌ها صرف وقت و آموزش برای تبدیل به واحدهای نظامی موثر هستند.

ایران همچنان بر روی شبه‌نظامیان شیعه که تا حدود زیادی نسبت به ایالات متحده حالتی خصمانه دارند، همچنین روی عناصری از دولت عراق و نیروهای امنیتی دارای نفوذی قوی است. همچنین ایران این فرصت را دارد تا از تلاش‌های ایالات متحده برای تقویت نیروهای ارتش عراق استفاده کند، به این طریق از که وجود یک نیروی شیعه و پیشمرگه قوی علیه شورشیان استفاده کند،. محاسبات این کشور به گونه‌ای است که این کشور اغلب در عرصه نبرد خواهد بود در حالی که ایالات متحده در نواحی مطمئنی در عقبه میدان حضور خواهد داشت. ایران ممکن است این احساس را کند که بتواند از مصمم نبودن آمریکا در سوریه استفاده کرده و اسد را تقویت کند، همچنین مشخص نیست که ایالات متحده این نیاز را احساس کند که اتخاذ مواضع مستحکم در مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 بایستی بخشی از راهبرد جامع آن برای اتخاذ رویکردی مستحکم در مورد نقش کلان ایران در منطقه باشد.

ایالات متحده نمی‌تواند وحدت سیاسی و اصلاحات در تمامی عناصر کشور عراق را با زور به پیش ببرد. در این زمینه لازم است که آشکارا و برای همگان مشخص شود که حمایت آمریکا از دولت مرکزی عراق مشروط به مشارکت سنی‌ها و انجام اصلاحات اقتصادی و بازسازی سرویس‌های امنیتی آن است.

همچنین لازم است که نشان داده شود حمایت آمریکا از دولت مرکزی و کردها مشروط به مصالحه این دو است. ایالات متحده نمی‌تواند افتضاح سیاسی را که خود عراقی‌ها ایجاد کرده‌اند جمع کند و اگر عراقی‌های پیشرفتی نداشته باشند، آمریکا باید به صراحت نشان دهد که آن‌ها را با پیامدهای این اقدامات رها کرده و بر دیگر دولت‌های عرب متمرکز خواهد شد.

با این احوال، ایالات متحده نیازمند توسعه یک راهبرد واقع‌گرایانه‌تر در سطح نظامی است. حملات هوایی کنونی بسیار کوچک و بدون تمرکز است. آموزش و تجهیز یک درگیری نظامی نیازمند مشاوران بیشتر و چکمه‌دارانی بر روی زمین به منظور حمایت از نیروهای کنونی ارتش عراق است که در زمینه فرماندهی، هماهنگی و استفاده از نیروی هوایی یاری خواهند شد، همچنین، کمک به نیروهای زمینی ارتش عراق از طریق سازماندهی و تجهیز دوباره، آن‌ها را به نیروهایی رزمنده تبدیل می‌کند. اگر عراق در سطح سیاسی دچار سرنگونی و شکست شود، تلاش‌های نظامی ارتش آمریکا بسیار کم، آهسته و محدود به نظر خواهند آمد.

این امر نشان دهنده اهمیت لزوم شفافیت در گزارش‌دهی در مورد ابعاد کلیدی "جنگ علیه داعش" به مردم آمریکا، کنگره‌، رسانه‌ها و متحدان ما است.

انتهای پیام/پ

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران