«۱۰۱ خاطره جنگی»؛ از روزهای خونین در بوسنی تا مژده رهبر انقلاب به بوشیناکها
خبرگزاری تسنیم: انتشارات سوره مهر در نظر دارد تا کتاب «۱۰۱ خاطره جنگی» را روانه بازار کتاب کند. این اثر نوشته ژنرال راسم دلیچ است که در آن خاطراتی از روزهای خونین بوسنی تا دیدار راوی با رهبر معظم انقلاب و مژده ایشان به بوشیناکها روایت میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات سوره مهر در نظر دارد تا در پاییز سال جاری کتاب «101 خاطره جنگی» را روانه بازار کتاب کند. این اثر نوشته ژنرال راسم دلیچ، از حاضران جنگ بوسنی،است که وی خاطراتش از روزهای حضور در جبههها روایت کرده است. خاطراتی کوتاه از روزهایی که بوسنی در جنگی کینهورزانه میسوخت. این کتاب برای اولینبار در سال 2009 از سوی انجمن دفاع از ارزشهای مبارزه برای بوسنی و هرزگوین منتشر شد و پس از آن به قلم محمدباقر پیپلزاده ترجمه شد و حالا قرار است در ایران هم منتشر شود.
دلیچ در ابتدای اثر خود به ذکر چرایی روی آوردن به نگارش خاطراتش میپردازد. وی که این اقدام را سخت عنوان میکند، از دلایل نگارش کتابش چنین میگوید: هریک از خاطرات این کتاب پیامی عبرتآموز دارد. زیرا این جنگ برای همۀ اهالی بوسنی، بهویژه بوشیناکها (مسلمانان بوسنی)، لحظات سرنوشتسازی را رقم زده است. من از شرح برخی خاطرات در این کتاب صرفنظر کردهام. چون پیچیدگیهایی داشتند که در درازمدت بر جوانان تأثیرِ منفی میگذاشتند.
کتاب حاضر دربرگیرنده دیدگاههای شخصیِ من است و مجموعهای از دیدارها و تماسهای من با شخصیتهای مختلف در دهۀ نود. به هر حال، قصد من این بود که واقعیتهای تلخ و شیرین جنگ را به طور عینی بازگو کنم... در این کتاب کوشیدهام نحوۀ بیداری و قیام و رشد و بالندگی سیاسی و نظامی بوشیناکها را به شکل عینی تشریح کنم. خوانندگان کتاب کاملاً متوجه خواهند شد که جامعۀ جهانی چه اهدافی را دنبال میکرد. و اینکه چگونه مدعی دفاع از حقوق بشر بود ولی عملاً از متجاوزان و اعمال فاشیستی آنها حمایت میکرد. این کتاب بخشهایی از آن دوران توفانی را به تصویر میکشد... .»
کتاب از 101 خاطره از زبان دلیچ که در آن زمان یکی از فرماندهان جنگ بود، تشکیل شده است. وی در این خاطرات، علاوه بر شرح وضعیت جاری در بوسنی، توصیف وضعیت مردم درگیر در جنگ، بیان اوضاع و احوال زندگی در شهرهای جنگزده بوسنی، وضعیت نظامی نیروها و ... به بیان خاطراتش با ایرانیها هم میپردازد. دلیچ در این اثر بارها از ایرانیها به عنوان یکی از دوستان راستین بوسنی یاد میکند و از خاطرات شیرینش با ایرانیها میگوید.
یکی از بخشهای این اثر به روایت خاطرات دلیچ از سفرش به ایران، دیدار با رئیس جمهور وقت و کمکهای نظامی ایران به بوسنی اختصاص دارد. او در این کتاب به ذکر خاطراتی از این سفر میپردازد و میگوید: «یکی از خلبانهای ایرانی به ما گفت که رقابت سختی بین خلبانهای ایرانی برای اینگونه پروازها وجود دارد و هر خلبانی که بتواند محمولههای نظامی را به ارتش بوسنی برساند، برایش افتخار محسوب میشود. این خلبانها از مسیر خیلی کشورها عبور میکردند؛ در حالی که مجبور بودند نوع محمولههای خود را اعلام نکنند و در واقع محمولههای نظامی را با خطرهای فراوانی به دست ما میرساندند. اگر هم در آسمان برای این هواپیماها اتفاقی رخ میداد، هم محمولهها منفجر میشد و هم جان خدمۀ هواپیما به خطر میافتاد.
جمهوری اسلامی ایران بههیچوجه نگران رسوایی دیپلماتیکی خود نبود. زیرا ارسال این محمولهها موجب شکستن تحریم تسلیحاتی علیه بوسنی میشد؛ تحریمی که ظالمانه از سوی شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود.
دولت و ملت ایران با آمادگی کامل و فداکاری بسیار به ملت مسلمان بوسنی و هرزگوین کمک میکردند. در تهران، شاهد مهماننوازی ایرانیها بودیم... .»
از دیگر بخشهای خواندنی این کتاب به روایت خاطرهای از راوی درباره دیدارش با رهبر معظم انقلاب اختصاص دارد. وی این دیدار فراموشنشدنی را چنین روایت میکند: «میزبانهای من بارها به من گفتند آیتالله خامنهای به سبب کسالت کمتر هیئتهای خارجی را به حضور میپذیرند. البته ما هم انتظار نداشتیم شخص اول جمهوری اسلامی ایران ما را به حضور بپذیرد. اما یک شب که هنوز در تهران بودیم، به ما خبر دادند نماز مغرب را به امامت آیتالله خامنهای و پشت سر ایشان اقامه خواهیم کرد. این خبر ما را غافلگیر و شگفتزده کرد. به اعتقاد مقامهای ایرانی، حضور ما در کنار رهبر انقلاب اسلامی آن هم در مراسم اقامۀ نماز مغرب فرصتی طلایی بود. زیرا خیلی از مقامهای ایرانی این توفیق را نداشتند که با ایشان ملاقات کنند.
ما بوشیناکها اهل سنتیم. در حالی که ایرانیها شیعهاند و من میدانستم تفاوتهایی در اقامۀ نماز اهل سنت و شیعه وجود دارد. هنگامی که به اقامتگاه آیتالله خامنهای رسیدیم، با اقدامات شدید امنیتی و بازرسی بدنی مواجه شدیم. میزبانان به ما گفتند برای حفاظت از جان رهبر انقلاب این تدابیر ضروری است؛ زیرا ایشان یک بار مورد سوءقصد قرار گرفته و جراحاتی برداشته بود. من یک عکس هنری به عنوان هدیه برای رهبر انقلاب تهیه کرده بودم، که آن عکس هنری هم که به صورت قاب عکس بود، کنترل شد.
پس از بازرسی کامل وارد اقامتگاه معظمله شدیم و نماز مغرب را به امامت ایشان اقامه کردیم و من دقیقاً پشت سر ایشان بودم. در مذهب ما در صورتی که امام جماعت به دلایلی نتواند نماز را تا پایان ادامه بدهد، فردی که پشت سر اوست نماز را ادامه خواهد داد. بنابراین، حضور من پشت سر رهبریِ انقلاب برایم افتخار بزرگی بود که هیچگاه آن را فراموش نمیکنم.
خدا را شاکرم که نماز مغرب را پشت سر رهبر انقلاب اقامه کردم و این افتخار را نصیبم کرد. جالب اینکه ما به روش اهل سنت نماز خواندیم و میزبانان به روش مذهب شیعه. در حالی که هدف و دینمان یکسان بود و خدای متعال را عبادت میکردیم.
بعد از نماز، حضرت آیتالله خامنهای رو به ما کرد و من به ایشان سلام کردم و به نام ملت بوسنی و هرزگوین از توجه ایشان به مسئلۀ جنگ بوسنی و دفاع شرافتمندانۀ مسلمانان بوسنی تقدیر و تشکر کردم. سپس قاب عکس هنری را، که عکس مسجد بگووا در سارایوو بود، تقدیم معظمله کردم.
رهبر انقلاب هم از من تشکر کرد و گفت: «در سال 1990 در مسجد بگووا حضور داشتم و پس از اقامۀ نماز جمعه برای نمازگزاران سخنرانی کردم و به بوشیناکها گفتم که بوسنی در آینده شاهد امتحان سختی خواهد بود. و البته از این امتحان با سربلندی بیرون خواهد آمد.»
«101 خاطره جنگی» از سوی انتشارات سوره مهر به زودی روانه بازار کتاب خواهد شد.
انتهای پیام/