راه‌حل چین برای «اویغورها»؛ نزدیکی به «طالبان» و سرمایه‌گذاری در افغانستان

راه‌حل چین برای «اویغورها»؛ نزدیکی به «طالبان» و سرمایه‌گذاری در افغانستان

خبرگزاری تسنیم: برخی کارشناسان چینی بر این باورند که پکن برای رهایی از ناامنی «اویغورها» سیاستی ۲ ستونی را در قبال افغانستان در پیش گرفته است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، اشرف‌غنی احمدزی رئیس‌جمهور افغانستان در دومین سفر خارجی خود امروز عازم پکن پایتخت چین شد.

اولین سفر سیاسی احمدزی پس از سفر زیارتی به عربستان سعودی تحلیل‌های گسترده‌ای را به همراه داشته است و انتخاب چین به عنوان یک شریک پایدار منطقه‌ای برای افغانستان از سوی احمدزی نیز در صدر اخبار این روزهای رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفته است.

نشریه اینترپرتر در مقاله‌ای به بررسی سیاست چین در افغانستان پرداخته است که به بهانه سفر احمدزی به پکن متن کامل این مقاله در زیر منتشر می‌شود:

نیروهای بین‌المللی در افغانستان در 2 ماه باقیمانده، مسئولیت‌های امنیتی را به نیروهای محلی واگذار خواهند کرد. پکن به منظور آمادگی برای تحویل‌ مسئولیت‌های امنیتی و در نهایت، خروج نظامیان خارجی از افغانستان، سیاست غیرفشرده‌اش در این کشور را فشرده‌تر ساخته است.

چین ده‌ها مکانیزم دیپلماتیک دوجانبه و چندجانبه با افغانستان و کشورهای همسایه‌اش را دنبال کرده است، که روی مسئله‌ امنیتی تمرکز داشته‌اند. دیپلماسی یکی از 2 ستون عمده‌ی سیاست چین در قبال افغانستان است (ستون دیگر افزایش قابل توجه تعامل اقتصادی با افغانستان است).

امنیت، از علایق کلیدی پکن در افغانستان است. چین همچنین می‌خواهد از گسترش تروریسم، به‌ویژه ایدئولوژی تروریسم در ایالت «سین کیانگ» این کشور، جلوگیری کند و به این ترتیب، اطمینان حاصل کند که افغانستان به عنوان یک پایگاه قوی ستیزه‌جویان «اویغور» عمل نمی‌کند.

چین به افغانستان تعهد نظامی نخواهد داد، پس این کشور چگونه از دیپلماسی برای جلوگیری از گسترش بی‌ثباتی جدید در سین کیانگ استفاده خواهد کرد؟

پکن تلاش خواهد کرد تا تهدید امنیتی را به 2 شکل عمده کاهش دهد: تأمین ثبات در افغانستان، یا جلوگیری از وخامت بیش‌تر امنیت در این کشور.

اگر گزینه‌ اول ناکام باشد، این کشور تلاش می‌کند تا گسترش بی‌ثباتی جدید در منطقه را محدود ساخته و تهدید مستقیم به سین کیانگ را کاهش دهد.

تأثیرگذاری مستقیم پکن در برقراری ثبات در افغانستان، محدود است. این کشور حمایت‌های کلان اقتصادی را به افغانستان تعهد خواهد داد. از لحاظ دیپلماتیک، چین کشورهای همسایه‌ افغانستان را تشویق می‌کند تا در بازسازی افغانستان سهم بگیرند؛ اما امنیت به نیروهای امنیتی افغانستان و نیروهای باقیمانده‌ خارجی در این کشور واگذار خواهد شد. در صورت نیاز، احتمالا آمریکا مانند پادرمیانی در شکستن بن‌بست انتخابات اخیر، نقش میانجی را در افغانستان ایفا خواهد کرد.

نکته‌ دوم این است که پکن گزینه‌های دیپلماتیک بیش‌تری دارد. چین تا کنون تماس خود را با طیف گسترده‌ای از بازیگران و گروه‌ها در افغانستان به ویژه طالبان، حفظ کرده است. از زمان به قدرت رسیدن حکومت کرزی در سال 2001، تماس این کشور با طالبان بیش‌تر از طریق واسطه‌ها بوده است.

اما گزارش‌هایی وجود دارد که پکن اخیرا پیوندی را که قبل از حمله‌ آمریکا در سال 2001 با طالبان داشت، دوباره ایجاد کرده است.

پکن به‌دنبال تضمینی است که افغانستان به عنوان پایگاهی برای گروه‌های ستیزه‌جوی اویغور عمل نخواهد کرد و همچنین می‌خواهد سرمایه‌گذاری‌های چین در افغانستان را از حملات طالبان در امان نگه‌دارد. در مورد این‌که این رویکرد چه اندازه مؤثر خواهد بود، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارند.

برخی از منابع چینی می‌گویند که طالبان نمی‌خواهند خشم چین را برانگیزند؛ چون این امر روابط طالبان با پاکستان را که با چین روابط نزدیک دارد، پیچیده خواهد کرد.

دیگران از تعهد طالبان به درخواست‌های چین می‌پرسند. شورشیان پروژه‌های چینی در افغانستان را در موارد متعدد مورد حمله قرار داده‌اند و در 2012 رویترز به نقل از سخنگوی طالبان نوشت که این گروه مخالف بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری چین در  معدن مس «عینک» در ولایت «لوگر» است.

پکن همچنین حضور دیپلماتیک خود در منطقه را بسط داده است. چین امیدوار است با کشورهای همسایه‌ی افغانستان روی مسئله‌ این کشور به توافق نظری دست یابد؛ چون آن‌ها در خط مقدم هرگونه بی‌ثباتی در افغانستان قرار دارند. این‌که این توافق نظر به چه شکل خواهد بود، هنوز مبهم است؛ اما احتمالا همکاری‌های بیش‌تر منطقه‌ای در مسائلی چون مبارزه با مواد مخدر و تروریسم با اقدامات مشخصی از قبیل به اشتراک‌ گذاشتن معلومات اطلاعاتی، تمرین‌های نظامی مشترک و آموزش‌های قضایی و تطبیق قانون را شامل خواهد شد (برخی از این همکاری‌ها قبلا به شکل دوجانبه یا از طریق سازمان همکاری‌های «شانگهای» وجود داشته‌اند).

موانع مشخصی وجود دارند. مقام‌ها در کشورهای آسیای مرکزی به داشتن پیوند نزدیک با تجارت مواد مخدر مظنونند و همچنین از سال‌های دور بدین‌سو نگرانی‌هایی وجود دارند که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی پاکستان به تروریست‌ها پناه می‌دهند. همچنین، بسیاری از کشورهای منطقه با هم روابط خصمانه دارند.

با وجود این چالش‌ها، ممکن است رویکرد دیپلماتیک پکن برای سرکوب تهدید تروریستی از ناحیه‌ افغانستان کافی باشد. تعداد پناهگاه‌های شبه‌نظامیان اویغور در افغانستان و همچنین در پاکستان، با هر احتمالی، کوچک هستند و توانایی گروه‌های شبه‌نظامی اویغور برای راه‌اندازی حملات در چین نیز محدود است. این گروه‌ها صرف با جهش قابل توجه قابلیت‌های‌شان، به تهدید عملیاتی ثابت برای چین تبدیل خواهند شد.

با این حال، دخالت‌های دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی نمی‌توانند جلو گسترش تبلیغات تروریستی و مذهبی در سین کیانگ را بگیرند. حکومت چین احتمالا با تهدید ایدئولوژیک خارجی، مانند بسیاری حکومت‌های دیگر، بیش از حد هیاهو به‌راه انداخته است. مشکلات سین کیانگ عمدتا داخلی هستند و ریشه‌ آن جمعیت محروم اویغور است که به دلایل سرکوب مذهبی، عدم توازن اقتصادی و تبعیض ناراحتی می‌کنند.

حزب اسلامی ترکستان، مشهورترین گروه شبه‌نظامی خارجی و اویغور، به شکل غیرقابل انکاری خشونت در سین کیانگ را تشویق کرده و از جدایی‌طلبی اویغورها حمایت می‌کند. گروه‌های دیگری چون دولت اسلامی و القاعده از اویغورها حمایت ایدئولوژیکی می‌کنند، هرچند به نظر نمی‌رسد که این امر به پشتیبانی عملیاتی بیانجامد.

تحلیل‌گران چینی محدودیت‌های دیپلماتیکی این کشور در قبال امنیت در افغانستان را درک می‌کنند؛ اما دیده شده است که این دیپلماسی همراه با سهم‌گیری در فعالیت‌های اقتصادی، سیاستی است که کمترین بدی را دارد.

«شی لان»، از آکادمی علوم اجتمای سین کیانگ این مسئله را این‌گونه جمع‌بندی می‌کند: «گفت‌وگو بهترین گزینه‌ای است که برای حل این مسئله داریم. البته، احساس می‌کنم که دست‌یابی به نتیجه از طریق گفت‌وگو، دشوار خواهد بود؛ اما باید آن را امتحان کنیم».

انتهای پیام/.

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
گوشتیران
رایتل
triboon
طبیعت