روایت منزوی از واقعه کربلا: حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است

روایت منزوی از واقعه کربلا: حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است

خبرگزاری تسنیم: حسین منزوی با وجود اینکه شاعر «غزل» و «عشق» است، اما دفتر اشعارش از عشق به اهل بیت(ع) خالی نیست. شاعر در غزلیاتی به یادماندنی از حسین(ع) و یارانش در کربلا گفته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زبان فارسی همواره محملی برای گفتن از آیین بوده است که البته سهم قابل توجهی از این موضوع به  اظهار ارادت شاعران به ساحت ائمه اطهار(ع) به ویژه امام حسین(ع) اختصاص دارد. این رویه در سال‌های اخیر روند رو به رشدی داشته است به طوری که به عنوان یکی از جریان‌های اصلی ادبیات انقلاب اسلامی محسوب می‌‌شود.

هر ساله همزمان با آغاز ماه خون، ماه محرم، هر یک از هنرمندان به بیان مصیبت اهل بیت(ع) در این واقعه با زبان هنر می‌پردازند که سهم قابل توجهی از این رویه به شاعران اختصاص دارد؛ شاعرانی که خود یکی از ارکان اجرای مناسک این ایام‌اند. حسین منزوی یکی از همین دسته از شاعران بود. او را باید از بزرگ‌ترین غزل‌سرایان معاصر دانست که ضمن وفاداری به ساختار سنتی غزل، در زبان و دایره‌ی واژگان نوآوری‌های دل‌نشینی را رقم زد. شعر او بیش‌تر حول مضامین عاشقانه می‌چرخد، با این حال از روی‌کردهای اجتماعی تهی نیست. منزوی بیشتر غزل‌سرا بود هرچند گاهی شعر سپید هم می‌سرود.

هرچند منزوی به عنوان سلطان غزل شهره است، اما در سروده‌های او تهی از مضامین آیینی نیست؛ سروده‌هایی که شاعر با زبانی ساده اما با مضامین دلنشین به وصف سیره اهل بیت(ع) پرداخته است. وی «شاعر عشق همیشه» است؛ با این حال، خودش می‌گفت: «هرچند پایگاه تغزل را عشق و عاشقی دانسته‌اند، ولی به گمان من، تغزل می‌تواند هر نوع حدیث نفسی را دربربگیرد، حتی اگر اجتماعی و عرفانی باشد. ...»:

ای خون اصلیت به شتک‌ها ز غدیران
افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران

جـاری شده از کرب و بلا آمــده  آنگاه
آمیخته با خون سیـاووش در ایران

تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران

ای جوهر سـرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران

خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه شیران

آن شب چه شبی بود که دیدند کواکـب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویـران

و آن روز که با بیرقی از یک تن بی‌سر
تا شام شدی قافله‌سالار اسیران

تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویـران

تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران

حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران...

هرچند منزوی را بیشتر به عنوان یک عاشقانه‌سرا و در مرحله بعد یک شاعر اجتماعی می‌شناسند، اما شمار سروده‌های آیینی وی در موضوعات مختلف نیز قابل توجه است؛ البته این وجه از شعر او را نیز می‌توان به نوعی در جرگه سروده‌های اجتماعی به شمار آورد. سروده ذیل نمونه دیگری از سروده‌های عاشورایی اوست:

ای تکنواز نابغه نینوا، حسین
وی تکسوار واقعه کربلا، حسین

ای از ازل نوشت سواد سرشت خویش
با سرنوشت غربت خود آشنا، حسین

هم جای فدای راه وفا کرده، هم جهان،
هم جان و هم جهان به وفایت فدا، حسین

از امن و عافیت؛ به رضایت جدا شدی
چون گشتی از مدینه جدت، جدا حسین

یک کاروان ذبیح، به همراه داشتی
از فطرت خجسته شیر خدا، حسین

یک کاروان اسیر به همراه داشتی
از عترت شکسته دل مصطفا، حسین

جانبازی‌ات به منزل آخر رسیده بود
در کربلا که خیمه زدی و سرا، حسین

وز آستین لعنت ابلیس رسته بود
دستی که رگ گسیخت ز خون خدا، حسین

شسته است خون پاک تو، چرک جهان همه
تا خود جهان چگونه دهد، خون‌بها، حسین

در پیش روی سب و ستم، خیزران چه کرد
با آن سر بریده به جور از قفا، حسین

کامروز هم تلاوت قرآن رسد به گوش
زان سر که رست چون گل خون بر جدا، حسین

چاک افق رسید به دامان آسمان
وقتی فلک گرفت به سوکت عزا، حسین

حتا کویر تف زده را ، اشک شسته بود
وقتی جهان گریست، عزای تو را، حسین

سوگ تو کرد زلزله، چندان که خواهرت
زینب فکند ولوله از «وا اخا» حسین

من زین عزا چگونه نگریم که در غمت
برخاست ناله از جگر سنگ ها، حسین

«آزاده باش باری اگر دین نداشتی»
زیباترین سفارش مولای ما، حسین

از بعد قرن های فراوان هنوز هم
ما راست ره‌شناس‌ترین رهنما، حسین

تو کشتی نجات و چراغ هدایتی
دریاب‌مان در این شب تاریک، یا حسین

در میان سروده‌‌های این شاعر اظهار ادب و ارادت وی به ساحت ائمه معصومین را می‌توان بارها دید.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران