باید بت پرستیژ دکتر، فوتبالیست و هنرمند را در جامعه بشکنیم
خبرگزاری تسنیم: عباسی در نشست فیلمسازان سینمای انقلاب گفت: وقتی اعتباریات با واقعیت فاصله بگیرند، جامعه انحطاط فرهنگی پیدا کرده است. در این شرایط باید بتها را شکست، اگر ابراهیم بت شکن بود بت دکتر، مهندس، ورزشکار، هنرمند و پزشک را میشکست
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بیستمین جلسه از دور جدید نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب اسلامی به اکران و نقد مستند «ژست» اختصاص یافت. در این نشست علاوه بر علاقه مندان و فیلمسازان جوان، میثم مهدیار سردبیر سایت علوم اجتماعی اسلامی ایرانی، محمد سجاد نجفی کارگردان مستند و حسن عباسی رییس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز و از داوران چهارمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار حضور داشتند و سخنرانی کردند. همزمان تعدادی از کاربران اینترنتی نیز محتوای این نشست را از طریق وبسایت دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار به صورت زنده دریافت و مشاهده میکردند.
این سوژهها مهماند
حسن عباسی میهمان ویژه این نشست با اشاره به اینکه فیلم «ژست» را سال گذشته در چهارمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار دیده است گفت: همان زمان در جلسات داوری گفتم که صرف نظر از فرم و محتوا، دقت تولید کنندگان مستند در انتخاب سوژه مهم است و ما باید سعی کنیم اهمیت این سوژهها را به دیگر فیلمسازان جوان یادآوری کنیم.
عباسی سپس به بررسی واژهشناسی کلمه ژست پرداخت و افزود: «ژست» یکی از کلماتی است که از خارج وارد زبان فارسی شده است و قبل از انقلاب بیشتر مرسوم بود و کسانی که از روستا به شهرهای بزرگی مثل تهران، اصفهان یا مشهد میرفتند در کنار یکی از بناهای مشهور این شهرها مثل میدان شهریار در تهران یا حرم امام رضا (ع) در مشهد، ساعتهای وستن واچ را به دست میبستند و با ژست خاصی که آن ساعت دیده شود عکس میگرفتند، قبل از انقلاب در ادبیات عامه به این کار ژست میگفتند.
حاکمیت رسانه و تبلیغات بر پرستیژ
عباسی در ادامه فهم درست مفهوم ژست را منوط به درک مفهوم «پرستیژ» یا «اعتبار» دانست و گفت: در گذشته پرستیژ در داشتن یک خانه یا ماشین یا حتی عضویت در گروهِ دارای سرمایه اجتماعی بود، اما امروزه رسانهها تعیین میکنند چه چیزی پرستیژ داسته باشد، به همین خاطر است که امروز در ایالات متحده دیالوگ معروفی وجود دارد که میگویند سیاستمداران امروز شبیه فوتبالیستها شدهاند چون بیشتر از سیاستمداری «شومن» هستند و سعی میکنند ضعفهای خود را با هنر و رسانه بپوشانند.
وی خاطرنشان کرد: فیلمی که در انتخابات گذشته ریاست جمهوری ایالات متحده برای رقابت انتخاباتی جان مک کین و باراک اوباما ساخته بودند خیلی خوب فضای پشت پرده ستادهای تبلیغات انتخاباتی آنها را نشان میدهد که کارشناسان رسانه و روانشناسان و کارشناسان تبلیغات چقدر زحمت میکشند تا از شخصیت کاندیداها یک شومن بسازند.
عباسی در ادامه با بیان اینکه مبنای معرفت بشر را اعتباریات تشکیل میدهند گفت: اعتباریات معرفتی از سه گزاره کیفیت، کمیت و کلمه تشکیل میشوند، این اعتباریات قرارداد ذهنی بشر است و در عالم بیرون هیچکدام از این اعتباریات وجود ندارد، به عنوان مثال ما وقتی به دو لیوان آب اشاره میکنیم در عالم بیرون دو لیوان آب مفهوم ندارد بلکه این قراداد ذهنی ماست که اعداد را به آن نسبت میدهیم.
مدارک دانشگاهی ما به ازای واقعی ندارند
وی پس از تشریح اعتباریات معرفتی، به تبیین اعتباریات اجتماعی پرداخت و افزود: در اعتبارات اجتماعی، عناوین و القاب تعیین کننده هستند، مثلاً قبل از انقلاب عنوان «تیمسار» ابهت زیادی داشت که البته امروز دیگر اینطور نیست، زمانی وجود داشت که ثقت الاسلام خیلی ارزش داشت اما امروز نه حجت الاسلام که حتی آیت اللهی هم دارد اعتبارش را از دست میدهد. زمانی در این کشور داشتن سوم راهنمایی خیلی بود اما امروز دهها هزار دانشجوی فوق لیسانس و دکتری داریم.
عباسی در ادامه افزود: عناوین و مدارک آموزش عالی در ایران در ده سال آتی از الان هم بیاعتبارتر میشود چون این عناوین ما به ازای واقعی ندارند، در سال 2012 وقتی غربیها نقشه ارباب علم را منتشر کردند مشخص شد که از سال 1600 تا 2010، یعنی طی 410 سال، تنها 400 نفر علم تولید کردهاند، یعنی به طور متوسط یک نفر در هر سال، یک سال انیشتین بود، یک سال نیوتن بود و یک سال بزرگان دیگر، یک تکهاش هم مال ایران چند صد سال گذشته بود، الان هفتاد هزار استاد دانشگاهی داریم که در بین این همه دکتر و فوق لیسانس شاید در گوشهای یک نفر پیدا شود که یک کوچولو از خودش چیزی داشته باشد وگرنه اینها از خودشان چیزی ندارند و همه فقط حاصل کار آن چهارصد نفر را تدریس میکنند، یعنی فقط اسم دکتر مانده است و امروز حتی برای مقطع دکترا هم کلاس و کتاب کمک درسی و تست گذاشتهاند، اما چون عنوان استاد دانشگاهی نزد عوام مطرح و با ارزش است این طور تصور میشود که عنوان دکتر به این معنی است که فرد از خودش چیزی دارد.
کرسیهای نظریهپردازی بدون شریعتیها و مطهریها
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز در ادامه نظام آموزش عالی کشور را به خاطر بیپاسخ گذاشتن فرمان مقام معظم رهبری درباره برگزاری کرسیهای نظریهپردازی به شدت مورد انتقاد قرار داد و گفت: دوازده سیزده سال است که رهبر مملکت دارد داد میزند و میگوید کرسیهای نظریهپردازی برگزار کنید اما در تهران به این بزرگی شما یک نفر پیدا نمیکنید که مثل شریعتی در حسینیه ارشاد و شهید مطهری در مسجد هدایت و الجواد و حسینیه ارشاد بیایند کرسیهای نظریهپردازی برگزار کنند.
عباسی در ادامه این بخش از سخنان خود گفت: اگر اعتبار اجتماعی را از عناوین و القاب حذف کنیم و آن وقت به کسی حجت الاسلام، دکتر، آیت الله یا ژنرال بگوییم این عناوین در خود افراد گم میشوند، حجتِ اسلام یعنی بهجت و حضرت روح الله، ژنرال یعنی حسن باقری که گویی مادرزادی دانش سرداری و ژنرالی میدانست، اینها کسانی بودند که خودشان چیزی داشتند نه اینکه فقط عناوینی به آنها نسبت داده شود.
عباسی ادامه داد: صیاد شیرازی شدن، حسن باقری شدن، حسن تهرانی مقدم شدن خیلی سخت است اما اما الان در جامعه ما کرور کرور آدمهایی با القاب دکتر و سردار وجود دارد.
پدیده مسیحیان امت پیامبر
وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاه در ماه رمضان امسال گفت: رهبری در این دیدار برای نهمین بار به اساتید دانشگاه گفت مبنای علوم انسانی غرب غیرتوحیدی است. متأسفانه همانطور که پیامبر اکرم (ص) از یهودیان امت سخن گفت امروز نیز با پدیده مسیحیان امت پیامبر در جامعه دانشگاهی روبرو هستیم، چرا که شما چه اقتصاد بخوانید، چه روانشناسی، زیستشناسی، فلسفه یا جامعهشناسی، حقوق اساسی یا رشتههای دیگر بخوانید، ما تمام اینها را بررسی کردهایم و به این رسیدهایم که ریشه و اساس صد و ده پانزده تا از رشتههای علوم انسانی تثلیث است، خود غربیها هم دارند میگویند که بزرگان علم آنها مذهبی بودند و به تثلیث اعتقاد داشتند، با این وجود چرا بعد از دیدار رهبری با اساتید حتی یکی از این هفتاد هزار استاد دانشگاه نیامد موضع گیری کند. چهار هزار نفر از پزشکان کشور درباره قلیان به رییس جمهور نامه نوشتند که کار ارزشمندی هم بود اما چرا اساتید درباره علوم انسانی هم به مسئولان نامه نمینویسند.
یکبار هم اساتید دانشگاه پاسخ بدهند
عباسی به بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم در عید غدیر نیز اشاره کرد و گفت: آقا در این دیدار گفتند حضرت امیر (ع) در معرفت توحیدی بود، این یعنی مردم در معرفت باید توحیدی باشید، اما به رغم این بیانات هیچکس نمیگوید با محتوای تثلیثی آموزش عالی چه کنیم، همه دنبال این مدارج و تکنیکها و حقههای رسیدن به آنها هستند و به شما حقه بازی یاد میدهند که چطور در کنکور تست بزنید و به دانشگاه بروید، بعد هم که این اطلاعیههای کف خیابانی «پایان نامه در سه روز» با شماره موبایل در اطراف دانشگاه تهران پر است، مبانی دکترا را در کلاسها و کتابهای کنکور خواندهاید، خود تز را هم در سه چهار روز پول میدهید از فضای سایبر برای شما جمع و جور میکنند.
عباسی ادامه داد: از دو حالت خارج نیست، یا علمی که در کشور هست غیرتوحیدی است و اساتید دانشگاه دارند همه را فاسد میکنند که اگر این طور باشد واویلاست، یا اینطور نیست که اگر اینطور نیست بیایند اعاده حیثیت کنند، چرا همیشه فقط دیگران باید به اساتید دانشگاه پاسخ بدهند؟
تجربههای ناخوشایند ژست و مد در ایران
وی با بیان اینکه عنوان دکتر، یکی از ژستهای رایج امروز است گفت: زمانی بود که در کشور از واژه تیمسار برای فرماندهان نظامی استفاده میشد تا اینکه رهبری پای یک متنی نوشتند که این کلمه را عوض کنید، بعداً فهمیدیم که این کلمه چه معنای بدی دارد و عوضش کردیم. در دهه شصت نیز بعد از اینکه بیماری ایدز در جهان شایع شد در برخی از کشورها گفتند هر کس ایدز دارد به صورت اجباری باید روی ماشینش یک لکه و طرحی را بزند که اگر ماشین تصادف کرد و بدنش خونی شد بقیه بدانند و به بدنش دست نزنند، اما همین لکه بعد از چند ماه در ایران مد شد و این لکه را شاید روی نود درصد ماشینها میتوانستید ببینید، یکبار که در سلمانی بودم مردی که روی ماشینش از این لکهها داشت به سلمانی آمد، تا داخل شد به او گفتم خدا شفایت بدهد، ناراحت شد و گفت منظورت چیست، وقتی معنی این لکه را به او گفتم گفت خب همه رانندگان از این لکهها استفاده میکنند. یک زمانی هم کفشهای پاشنه بلندی که در اروپا زنان سردمدار فاحشهها میپوشیدند در ایران مد شد و حتی بعضاً خانمهای چادری ناآگاهانه آنها را میپوشیدند، چه بسا ده سال بعد این اتفاق درباره عنوان دکتر هم بیفتد و آن موقع تازه بفهمیم این کلمه چه معنایی دارد.
فوتبال و نود، نشانه انحطاط اخلاقی جامعه
عباسی در ادامه فوتبال را یکی از پرستیژهای جامعه ما و اعتنا و ضریب افراطی به آن را نشانه انحطاط اخلاقی ارزیابی کرد و افزود: در ورزش ما یک لُمپنیزمی ایجاد شده است که برنامهای در نصف شب به مدت چند ساعت روی آنتن میرود، چندین نفر از مسئولان و رؤسای فدراسیونها و دیگران پشت خط میآیند و پنج میلیون نفر هم بیدار میمانند که مشخص شود چه کسی در فلان مسابقه پیراهن نفر دیگر را کشیده است. متأسفانه شاخصترین ورزشکاران ما در تلویزیون از مردم طلبکارند در حالی که ما درباره تواضع ورزشکارانی مثل مرحوم تختی شنیده بودیم، قهرمانان ورزشی امروز ما خانههای چند میلیاردی دارند و بعد رییس جمهورها و مسئولان به آنها نشان شجاعت میدهند، چون باور ندارند که اشجع الناس من غلب هواه.
وی افزود: وقتی که در کشور 12 میلیارد به فلان مربی میدهیم که بیاید به جوانان ما پاسکاری و شوت زدن به توپ را یاد بدهد و داد هیچکس در نمیآید علتش این است که فوتبال اعتبار و پرستیژ بیشتری دارد، و این یعنی جامعه از این نظر دچار انحطاط اخلاقی شده است. جامعهای که اینطور به انحطاط کشیده شود خداوند آن جامعه را امتحان میکند و داعش میفرستد تا به مردانش تیر خلاص بزند و زنانش را در موصل بفروشد.
این بتها را بشکنیم
عباسی در ادامه بیاعتبار شدن اعتباریات اجتماعی را یکی از اولین اتفاقات قیامت معرفی کرد و افزود: اعتباریات فقط در این دنیا اعتبار دارند، چه اعتباریات نژادی و نسبی و چه عناوین و القابی مثل دکتر و مهندس همه در قیامت نیست میشود. یک عالِم اخلاق در دوران دفاع مقدس بود که سنگر به سنگر میرفت و چند دقیقهای درس اخلاق میگفت، محور اصلی بحث این عالم اخلاق حدیث «موتوا قبل أن تموتوا» بود، یکی از مصادیق مردن قبل از میرانده شدن همین است که این اعتباریات در همین دنیا برای ما بیاعتبار شوند، جوانان ما بفهمند که همه به درد دانشجو شدن نمیخورند، دانشجویان ما فقط راه پاس کردن واحدها را یاد میگیرند نه اینکه دانشجو شوند، طلبههای ما بفهمند که وقتی سراغ طلبگی میروند اگر بهجت و خمینی نشوند اشکال دارد، هنرمندان ما بدانند باید آوینی شوند.
عباسی افزود: وقتی اعتباریات با واقعیت فاصله بگیرند نشانه آن است که جامعه انحطاط فرهنگی پیدا کرده است، در این شرایط باید بتها را شکست، اگر ابراهیم بت شکن بود بت دکتر و مهندس و ورزشکار و هنرمند و پزشک را میشکست، در کشور مهندسی فرهنگ نمیشود مگر اینکه جلوی این بتها گرفته شود و با ژستهایی که در جامعه وجود دارد مقابله شود، اینطور نباشد که حسن تهرانی مقدم وقتی شهید میشود تازه میفهمیم آدمی داشتیم که چیزهایی میساخت که با دورریزش شما میتوانید در جنگ سی و سه روزه و هشت روزه و پنجاه و یک روزه اسراییل را شکست دهید، اما تا قبل از شهادت این آدم حتی یک فیلم از او بیرون نمیآید.
با متن و مقاله فیلم بسازید
در ادامه این نشست، حسن عباسی درباره مستند ژست گفت: همانطور که در جلسه داوری هم گفته بودم به نظر من موضوع این مستند قشنگ است اما در فیلمنامه نقص دارد، به کسانی که میخواهند مستندهایی از این دست، یعنی مستندی که میشود به آن مقاله تصویری گفت ـ بسازند پیشنهاد میکنم ابتدا یک مقاله علمی با در نظر گرفتن همه ساختارهای آن درباره موضوع مستند بنویسند تا پشتوانه و متن فکری و علمی کارشان باشد. بعد از این مرحله باید به این فکر کنید که آن متن را چگونه تبدیل به یک اثر داستانی یا مستند کنید که خودش خیلی مهم است.
عباسی به فیلمسازان جوان سینمای انقلاب پیشنهاد داد در تولید آثار داستانی و مستند به کلیدواژههای قرآنی مثل تبرج، ریا و نفاق توجه بیشتری داشته باشند، چرا که تولید اثر درباره این موضوعات یه منزله ورود به عرصه مهندسی فرهنگی است.
وی همچنین از فیلمسازان جوان خواست در کارها بیشتر از اینکه سراغ متفکران پست مدرن بروند از مفاهیم خودی و متنهایی که بزرگان خودی تولید کردهاند بیشتر استفاده ببرند.
عباسی سخنان خود را در این نشست با یک تذکر پایان برد. وی خطاب به حاضران در نشست گفت: ریا و نفاق در جامعه نشانههای خوبی هستند، وقتی که باطل در جامعهای غلبه داشته باشد معنیاش این است که حق به محاق رفته است و دیگر به کسی که کنار خیابان نماز میخواند و یا به سخنان امام جامعه تأسی میکند نمیگویند ریا میکند، منافق وقتی خودش را به رنگ حق در میآورد که حق غلبه داشته باشد و وقتی که حق در جامعه غلبه داشته باشد دو پدیده ریا و نفاق بروز میکند.
از ظرفیت جبهه فکری انقلاب استفاده کنید
در ابتدای این جلسه سردبیر سایت علوم اجتماعی اسلامی ایرانی با بیان اینکه تاکنون فرهنگ کمتر از سیاست به مثابه یک سوژه در فیلمسازی مورد توجه قرار گفته است افزود: ورود محمد سجاد نجفی به این فضا در مستند ژست جای سپاسگزاری دارد اما نباید فراموش کنیم که هنوز بین فیلمسازان جبهه فرهنگی انقلاب با نیروهای جبهه فکری انقلاب ارتباط کافی برقرار نشده است.
میثم مهدیار خاطر نشان کرد: ما وقتی درباره موضوعی فیلم میسازیم باید دقت کنیم که اولین نفری نیستیم که میخواهیم درباره آن حرف بزنیم و میتوانیم از ظرفیت متفکرانی که در آن موضوع صاحب نظرند استفاده کنیم، از این جهت این خلأ در این مستند نیز احساس میشود و من احساس میکنم همان یکی دو جایی هم که از نظر فلاسفه استفاده شده است حالتی زینتی دارد.
وی در ادامه به موضوع مستند ژست پرداخت و گفت: ریشه ژست و مد در احساس نیاز به متمایز بودن از دیگران است، بنابراین چرایی ایجاد این احساس و نیاز باید بارها به آثار مستند تبدیل شود.
میثم مهدیار با تعیین کننده دانستن نقش اقتصاد در پدیده ژست تأکید کرد: معمولاً طبقات بالایی که توان اقتصادی دارند برای تمایز از دیگران سعی میکنند مدها را ایجاد کنند، اما تبلیغ و رسانه موجب میشود طبقات و اقشار پایین نیز تلاش کنند خودشان را لااقل در ظاهر هم که شده به آنها نزدیک کنند و در نتیجه پدیده ژست به کل جامعه تسری پیدا میکند.
سردبیر سایت علوم اجتماعی اسلامی ایرانی در پایان سخنان خود گفت: یکی از ویژگیهای مستند ژست، نگاه عامدی گرایانه آن به موضوع ژست است، در حالی که کارگردان میتوانست توجه بیشتری به ساختارهایی در جامعه داشته باشد که ریشه ژست گرفتن هستند.
تاریخ شفاهی ژست در دهه 90
کارگردان مستند ژست دومین چهرهای بود که در این جلسه سخنرانی کرد. محمد سجاد نجفی سخنان خود را با یک تذکر آغاز کرد و گفت: اقتصاد و ارقام اقتصادی یکی از موضوعات و سوژههای مهم مستند ژست هستند بنابراین طبیعی است که شما امروز با شنیدن رقم سیصد و پنجاه میلیون تومان هرگز به حس کسی نمیرسید که یکی دو سال قبل این رقم به گوشش میخورد.
نجفی در ادامه از سابقهای که موجب تولید ژست شد سخن گفت: اولین بار بعد از زلزله ارسباران به فکر تولید این مستند افتادم چون آن زمان تعدادی از فیلمسازان و هنرمندان سینمای کشور به خیابانها آمدند و با گرفتن صندوقهایی در دست برای مردم زلزه زده شمال غرب کمک جمع کردند. آن زمان برخیها میگفتند حرکت هنرمندان ژستی است که از غرب گرفته شده است. اتفاقاً ما در ابتدای فیلم از تصاویر تکاپوی هنرمندان برای گردآوری کمک مالی استفاده کرده بودیم که البته بعداً ترجیح دادیم آن را حذف کنیم.
کارگردان مستند ژست در ادامه با بیان اینکه ژست گرفتن به افراد و گروهها و جریانات غرب زده محدود نمیشود تصریح کرد: موازی ژست گرفتنهای غربزدهها در جمعهای دینی که هیئتها یک نمونه آن هستند نیز ممکن است پیش بیاید اما ما در مستند از این قسمت بحث عبور کردیم، چرا که مسئله ژست در اعمال دینی قدری پیچیدگی دارد، اولاً صاحب مجالس و مجامع دینی و عزاداریها ما نیستیم، این مجالس خودش صاحب دارد و ما اجازه نداریم درباره شرکت کنندگان در این مجالس هر حرفی بزنیم، ضمن اینکه بعضی باید توجه کنیم که بعضی از موضوعات مثل تباکی در عزاداری که ممکن بود به عنوان یک نمونه ژست در فضاهای دینی نقد کنیم مورد تأیید شرع و ارزشمند هستند.
محمد سجاد نجفی در پایان سخنان خود سخنان برخی از منتقدان مستند را در خصوص گسیختگی و چندتکه بودن آن قابل قبول دانست و گفت: دلیل این چند تکه بودن این است که من میخواستم اثری که میسازم تاریخ شفاهی جامعه امروز در بحث مد و ژست باشد و چیزی باشد که نسلهای بعد در دهههای آتی آن را به عنوان تصویر و تاریخ شفاهی این ایام ببینند.
انتهای پیام/