نخستین شهدای دانشجویان فاتح لانه جاسوسی آمریکا
خبرگزاری تسنیم: روز تاسوعا؛ سالگشت شهادت دو دانشجوی شهید پیرو خط امام؛ شهیدان سید حسین میرسلطانی و فضل الله میرعابدینی است که به همراه شهید چمران در دفاع از سوسنگرد حضور یافته بودند و نخستین شهدای دانشجویان فاتح لانه جاسوسی آمریکا به شمار می روند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از سایت مبارزه ،روز تاسوعا؛ سالگشت شهادت دو دانشجوی شهید پیرو خط امام؛ شهیدان سید حسین میرسلطانی و فضل الله میرعابدینی است که به همراه شهید چمران در دفاع از سوسنگرد حضور یافته بودند و نخستین شهدای دانشجویان فاتح لانه جاسوسی آمریکا به شمار می روند. شهید میرسلطانی؛ جوانترین دانشجوی فاتح لانه جاسوسی آمریکا، اولین شهید دانشگاه صنعتی شریف در دفاع مقدس و اولین فرمانده آموزشگاه سیدالشهدا(ع) تبریز (خاصبان) به شمار می آید. شهید میرعابدینی هم دانشجوی دامپزشکی دانشگاه تهران و در واقع اولین شهید دفاع مقدس رشته دامپزشکی می باشد.
روز تاسوعا؛ سالگشت شهادت دو دانشجوی شهید پیرو خط امام؛ شهیدان سید حسین میرسلطانی و فضل الله میرعابدینی است که به همراه شهید چمران در دفاع از سوسنگرد حضور یافته بودند و نخستین شهدای دانشجویان فاتح لانه جاسوسی آمریکا به شمار می روند.شهید میرسلطانی؛ جوانترین دانشجوی فاتح لانه جاسوسی آمریکا، اولین شهید دانشگاه صنعتی شریف در دفاع مقدس و اولین فرمانده آموزشگاه سیدالشهدا(ع) تبریز (خاصبان) به شمار می آید.
شهید میرعابدینی هم دانشجوی داروسازی دانشگاه تهران و در واقع اولین شهید دفاع مقدس رشته دامپزشکی می باشد.
سال گذشته؛ سایت مشرق گفتگویی با مادر شهید سید حسین میرسلطانی انجام داد که آنچه در ادامه می آید؛ گزیده ای از گفتگو با سرکار خانم اقدس دخت طالبی است:
(شهید سید حسین میرسلطانی متولد 1340 دانشجوی رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف)
خانم اقدس دخت طالبی در معرفی اعضای خانواده چنین میگوید:
بنده متولد 1320 و اهل شهر نراق هستم. در زادگاهمان به “نوه کله علی ابوطالب” شهره هستیم. سال 1333 با سید آقا نصرت میرسلطانی فرزند سید محمود که ایشان نیز نراقی هستند ازدواج نمودم و به دلیل اشتغال همسرم در وزارت پست و تلگراف و تلفن به تهران نقل مکان کردیم ولی مرتب به زادگاهمان تردد داشتیم. ضمنا مدتی نیز آقا نصرت الله در اداره پست نراق خدمت می کرد و آنجا زندگی می کردیم. حاصل ازدواج ما پنج نعمت و رحمت از موهبات الهی بود که به زندگی ما هدیه نمود.
شهید سیدحسین میرسلطانی جوانترین دانشجوی خط امام و فاتح لانه جاسوسی
شهید سیدحسین میرسلطانی جوانترین دانشجوی خط امام و فاتح لانه جاسوسی
فضل الله میر عابدینی اولین شهید دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
سید حسین نابغه تحصیل
سید حسین سال 1346 وارد مدرسه شد و پس از قبولی در کلاس سوم ابتدایی و در تابستان سال 1349 با هماهنگی مسئولین سال های چهارم ، پنجم و ششم ابتدایی را به صورت جهشی با موفقیت به پایان رسانید. از کودکی با قرآن و عترت مانوس بود و به دلیل صوت زیبایی که داشت اکثرا در مدرسه پشت بلندگو برنامه اجرا می کرد که تعدادی عکس های آن موجود است. حتی در زمان برپایی اردوی دانش آموزی ایشان پیشقدم در برنامه های مذهبی و قرآن و سرود بود. نابغه تحصیل بود و پنج سال اول دبیرستان را دبیرستان آزادگان و سپس ششم دبیرستان را برای دریافت دیپلم در دبیرستان خوارزمی شماره یک گذراند.
شهر تاریخی و مذهبی نراق در استان مرکزی زادگاه من و پدر سید حسین می باشد. در این شهر منزل، باغ و اقوام زیادی داریم. اکثر تعطیلی ها و اوقات فراغت و شرایط مناسب به همراه اعضای خانواده و به ویژه آقا سید حسین به نراق مسافرت و مدتی آنجا به سر می بردیم. فرزندم علاقه خاصی به مردم و فامیل ها داشت. آنان نیز متقابل به دلیل ادب سید به او احترام می گذاشتند.
سید حسین میرسلطانی و انقلاب اسلامی
سال 1356 در سن 16 سالگی پس از موفقیت در کنکور وارد دانشگاه صنعتی شریف در رشته شیمی گردید. سه ترم را گذراند و اولین نیروی اعزامی از دانشگاه شریف و اولین شهید این مرکز آموزشی می باشد.
برای پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) همگام با مردم انقلابی شب و روز نداشت. به همراه پدرش در راهپیمایی 17 شهریور 1357 حضور داشت که برای مبارزه بشتر بر علیه رژیم ستم شاهی پهلوی از پدرش جدا می شود و پس از اینکه مامورین مردم را به رگبار می بندند نگران بودیم که مبادا جزء شهیدان جمعه سیاه باشد.
پس از انقلاب با انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف همکاری داشت. برای مقابله با گروه های منافقین و کمونیست ها نیز مقابله داشت. تا اینکه همراه با عده ای از دانشجویان تهران برای تسخیر سفارتخانه ایالات متحده آمریکا انتخاب و سرانجام روز سیزده آبان 1358 به همراه دانشجویان خط امام خمینی وارد سفارت شدند و به دلیل افشاگری از اسناد مکشوفه از آن به بعد این مکان به لانه جاسوسی مشهور گردید.
خیلی از روزها من می رفتم لانه جاسوسی و می دیدم که فرزندم با دوستانش از جمله عبدالرحمان دادمان (شهید) و مهدی رجب بیگی (شهید) و فضل الله میرعابدینی و … مشغول فعالیت هستند.
یک روز جمعه از ماه آبان 1358 همولایتی های مهربان شهر نراق به صورت کفن پوش به تهران آمده و با ملحق شدن نراقی های مقیم پایتخت به آنها پس از شرکت در نماز جمعه به امامت آیت الله طالقانی مقابل لانه جاسوسی آمده بودند. آن روز فرزندم سید حسین میرسلطانی همچنان در لانه حضور داشت و از حضور نراقی ها که برای پشتیبانی دانشجویان خط امام به تهران آمده بودند اطلاع داشت.
(راهپیمایی تاریخی کفن پوشان شهر نراق مقابل لانه جاسوسی آمریکا در حمایت از دانشجویان خط امام – آبان 1358)
حضور سید احمد خمینی در لانه جاسوسی
فرزندم سید حسین میرسلطانی از اینکه روز بعد از تسخیر سفارتخانه آمریکا در تهران فرزند رهبرشان را در بین خود دیدند خیلی خوشحال بود . حجت الاسلام سید احمد خمینی ساعت 15 و چهل دقیقه روز چهاردهم آبان 1358 وارد لانه جاسوسی شده و مورد استقبال دانشجویان پیرو خط امام قرار گرفت . پسرم میگفت از آقا سید احمد درخواست کرده بودیم به نزد ما بیاید و وقتی حضور پیدا کرد باور کردنی نبود. در این عکسی که از 33 سال قبل به یادگار مانده و اولین بار است که منتشر میشود فرزندم سید حسین دقیقا پشت سر مرحوم سید احمد قرار داد و خنده هایش نشان از ذوق حضور یار در بین خودشان دارد.
رابطه صمیمی سید حسین میرسلطانی با گروگان ها
اگر شما خاطرات گروگان های آمریکایی در لانه جاسوسی را خوانده باشید تقریبا همه به اتفاق نوشته و گفته اند رفتار دانشجویان پیرو خط امام خمینی با آنها انسانی و با عطوفت بوده است. بالطبع سید حسین میرسلطانی نیز ذاتا انسان با محبت و نجیبی بود. به من گفت اند پس از شهادت فرزندم در حماسه مقاومت سوسنگرد در تاریخ 27/8/1359 چند نفر از گروگان ها که سید حسین را می شناخته اند متاثر شده بودند.
من پس از 33 سال برای اولین بار عکسی را از نحوه دستگیری یکی از آمریکایی ها در طبقه دوم سفارت را به شما تقدیم می کنم که نشان دهنده روحیه انسان دوستانه و عاطفی دانشجویان با فرد اسیر خود را نمایان می کند و فرزند من دقیقا مقابل فرد آمریکائی قرار دارد و هیچ خشونتی در کار نبوده است.
عکس های آیت الله خامنه ای در لانه جاسوسی
درست نمی دانم که فرزندم سید حسین عکس های مقام معظم رهبری که خداوند حفظش کند مربوط به چه زمانی است و در آلبومش گذاشته است. ولی آنچه که مشخص است معظم له در حال سخنرانی مقابل لانه جاسوسی آمریکا در سال 1358 برای مردم است. یکبار نیز ایشان برای بازرسی و بازدید از گروگان های آمریکایی به سفارتخانه رفته بود و با اکثر گروگان ها صحبت کرده و مشکلاتشان را بررسی نموده بود که بارها تلویزیون نشان داده است. و احتمالا آن موقع برای مردم هم سخنرانی داشته است. یکبار هم عاشورای 1358 سخنرانی نمود که باز محتمل است آن زمان باشد . در یکی از صحنه ها دو روحانی دیگر از جمله حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی ها هم حضور دارند.
از انتقال گروگان ها به تبریز تا فرماندهی آموزشگاه خاصبان
پنجم اردیبهشت 1359 واقعه طبس رخ داد و آمریکائی ها برای آزادی نیروهایش شکست می خورند. دانشجویان تصمیم گرفتند گروگان های آمریکایی را به شهر های مختلف انتقال دهند تا به طور متمرکز نباشند. یک تیم از دانشجویان تعدادی از جاسوسان را به تبریز انتقال می دهند که یکی از آنان سید حسین میرسطانی بود. در این شهر توسط دوستش (شهید) عبدالرحمان دادمان(وزیر راه دولت آقای خاتمی که در سانحه هوایی جان باخت) اهل اردبیل که فرمانده سپاه تبریز بود جذب سپاه می شود. عبدالرحمان که ما به او «آقا رحمان» می گفتیم با سید حسین در لانه آشنا بودند. فرزندم در آموزشگاه خاصبان در حومه تبریز به عنوان مربی تاکتیک و بعد فرمانده آنجا فعالیت می کند.
در مدت این شش ماه حضورش در این پایگاه به همراه سایر مربیان نیروهای زیادی را آموزش می دهند و موفقیت های شایسته ای را کسب می کنند. یکی از دوستانش در آموزشگاه حسین یحیوی می باشد که خود جزء فرماندهان گردیده بود.
آغاز جنگ تحمیلی و اعزام سید حسین به جبهه
31 شهریور 1359 عراق با حمایت سران کفر جنگ را بر ایران تحمیل می کند و کار سید حسین و دوستانش مضاعف می گردد. کمتر از دو ماه از جنگ نگذشته بود که عزیز دلبند من و پاره جگر مادر تاریخ 20/8/1359 به فرمان رهبرش داوطلب عزیمت به جبهه می شود و با نیروهایی که خود آموزش داده بود وارد شهرستان سوسنگرد اشغال شده توسط ارتش عراق می شوند.
با مساعدت نیروهای ستاد جنگ های نامنظم مهندس چمران یک هفته ای در حال جنگ و درگیری با عراقی های متجاوزگر بوده اند تا اینکه 27 آبان 1359 مصادف با روز تاسوعای اباعبدالحسین(ع) به آرزویش شهادت می رسد. سید حسین اولین دانشجوی خط امام بود که در دفاع مقدس جانش را تقدیم آرمانش نمود.
تشیع جنازه میرسلطانی
چند روز بعد از انتقال جنازه قهرمان من به تهران و یکی دو روز هم صبر کردند تا روز جمعه شود و علاوه بر پاره تن من حدود شش جوان رعنای دیگر از جمله شهید فضل الله میرعابدینی که دانشجوی خط امام بوده تشیع گردید. فضل الله همیشه به عابدینی معرفی شده و حتی روی پلاکارد آبان 1359 نوشته شده شهید عابدی و او دانشجوی دامپزشکی دانشگاه تهران و در واقع اولین شهید دفاع مقدس رشته دامپزشکی می باشد.
(تشیع جنازه شهید سید حسین میرسلطانی مقابل لانه جاسوسی آمریکا – جمعه 30 آبان 1359)
من بر عزای فرزندم صبر پیشه کردم و خداوند همانگونه که وعده داده بود به من مقاومت و شکیبایی داد. مقابل لانه جاسوسی آمریکا مملو از جمعیت بود. تمامی اقوام ما و خصوصا اکثر نراقی های همیشه در صحنه به همراه خانواده های دیگر شهدا و مردم حضور داشتند. من بر جایگاهی برای امت سخنرانی حماسی انجام دادم و آنگونه که بعد مشخص شد حضرت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب خرسند شده و طی یک سخنرانی از فداکاری مادران شهدا تجلیل نموده بودند.
بعد به من رخصت دادند جنازه پاره تنم را مشاهده کردم که ترکش خمپاره از ناحیه شاهرگ کردن ایشان را صدمه زده و باعث شهادتش شده بود. پسر عمویش سید فضل میرسلطانی فرزند سیداصغر آن موقع که همه شرایط روحی مناسبی نداشتند همت کرد و تعدادی عکس از مراسم تشیع و جنازه دلبندم گرفت که اکنون به عنوان یادگار برای زنده نگاه داشتن خاطرات به آنها نظر داریم. پیکر مطهر شهید در قطعه 24 بهشت زهرا(س) تهران در دل خاک ماوی گرفته است.
نام گذاری پادگان خاصبان به نام شهید سید حسین میرسلطانی
آموزشگاه خاصبان تبریز سال 1358 راه اندازی شدهو سید حسین میرسلطانی اولین فرمانده پایگاه بود که به شهادت می رسد. فلذا مسئولین وقت نام آموزشگاه خاصبان را “شهید میرسلطانی” می گذارند. 7 تیر 1360 که منافقین حمله تروریستی بر علیه دفتر حزب جمهوری اسلامی انجام می دهند نام آموزشگاه به “شهید بهشتی” تغییر می کند و چند سالی است که این مکان را به ” آموزشگاه درجه داری سیدالشهداء(ع) سپاه تبریز” نام گذاری کرده اند.
هر از گاهی دوستان سید حسین و مربیان و فرماندهان آموزشگاه سیدالشهداء تبریز به دیدن ما به تهران می آیند و از سجایای اخلاقی سید و رشادت هایش برایمان صحبت می کنند. همچنین از نهادهای دیگر فرهنگی و آموزش و دولتی نیز به ملاقات ما می آیند و ما را خوشحال می کنند.
خانواده ما تحصیل کرده و برای مفید بودن در جامعه تلاش داشته اند. دو فرزند پسرم در انقلاب و دفاع مقدس کوشش داشتند و از اینکه چکمه خصم در سرزمینشان ایران اسلامی فرود آمده بود ناراحت بودند و لذا سید حسین تا مرز شهادت مبارزه کرد و پیروز شد و سید حسن زخم جنگ در بدن دارد. دامادم آقای محمد حسین ثمره گلستانی نیز از زمره رزمندگان سلحشوری بود که اکنون جانباز می باشد. هر سه دخترم دارای تحصیلات و هم زندگی سعادتمندی دارند و هم برای سربلندی کشور ایران موفق بوده اند.
به لطف و عنایت حقتعالی همه فرزندانم از جمله فرزندم سید حسین میرسلطانی دارای نبوغ تحصیلی بودند و باعث افتخار وطن می باشند.
انتهای پیام/