علامه طباطبایی(ره) احیاگر علوم الهی بود
خبرگزاری تسنیم: آیت الله جوادی در پیامی به همایش بین المللی اندیشههای علامه طباطبایی با اشاره به جامعیت علامه در حوزه های مختلف علمی گفت: مرحوم علامه جزء احیاگران علوم الهی بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم و به نقل از ستاد خبری همایش اندیشه های علامه طباطبایی(ره) پیام آیتالله جوادی آملی همایش دو روزه بینالمللی اندیشههای علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیش از ظهر امروز در تالار اجتماعات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) آغاز به کار کرد.
آیتالله جوادی آملی در پیامی به این همایش اظهار کرده است: مقدم شما آیات، حجج، فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی، اساتید، محقّقان و پژوهشگران را گرامی میداریم. از برگزارکنندگان این همایش وزین و علمیِ بینالمللی حقشناسی میکنیم. از مؤسسه گرانسنگ امام(رضوان الله علیه) و رئیس بزرگ و بزرگوار این مؤسسه حقشناسی میکنیم. از همه بزرگوارانی که در ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این همایش افزودند سپاسگزاریم. از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم به همه شما خیر و صلاح و فلاح دنیا و آخرت مرحمت بفرماید.
در این پیام آمده است: درباره جامعیّت علامه طباطبایی(رضوان الله علیه) نکاتی مطرح است که همه شما بزرگواران مستحضر هستید. ذات اقدس الهی عالمان دین را جزء «بقیّةالله» نامید؛ این واژه پربرکت «بقیّةالله» از اسمای توقیفی وجود مبارک حضرت نیست، نظیر «اسماءالله» نیست، آنچه صبغه الهی دارد و میماند ﴿ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ﴾، این «بقیّةالله» است. همه انبیا و اولیای الهی در ساختار خلقت «بقیّةالله» هستند و عالمان دین که وارثان انبیای الهی هستند اینها هم «بقیّةالله» هستند؛ منتها در قله این وصف ممتاز وجود مبارک حضرت قرار دارد، وگرنه قرآن کریم از عالمان دین به عنوان ﴿أُولُوا بَقِیَّةٍ﴾ یاد میکند و میفرماید چرا «اولوا بقیّة» جلوی فساد و ضعف فرهنگی جامعه را نگرفتند و نمیگیرند.
مرجع تقلید شیعیان تصریح کرده است: وجود مبارک حضرت امیر به فقیر کمک نمیکرد، کمک کردن به فقیر یک کمک عاطفی است؛ اما فقرزدایی، جنگ با فقر و ریشهکن کردن فقر کار عقلانی است، علی(ع) عاقلانه کار میکرد. از واشنگتن تا تاشکند و از تاشکند تا واشنگتن کشورهای الحاد و کفر و شرک کم نیستند، همه اینها به فکر فقرا هستند، حمایت از فقیر یک کار عاطفیِ میانی است، آن کار عقلانی همان است که وجود مبارک حضرت فرمود: «لو تَمثّل لِی الفقر رجلاً لَقَتلتُهُ»؛من اگر فقر را ببینم گردنش را میزنم. با فقر جنگیدن، با بیکاری جنگیدن، اشتغال را مقدّس دانستن، شغل را تکثیر کردن و جامعه را به فعالیّت وادار کردن قداست دارد، این جنگ فقر و غناست.
در این پیام تاکید شده است: این عالمان دین که در اثر وراثت و پیوند با خاندان عصمت و طهارت(ع) عالِم شدند این علم میماند که علامه طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه) یکی از نمونههای بارز این جامعیّت است. در مسائل دیگر باید از شما بزرگواران کمال تشکر را کرد که شما نام این همایش را میتوانید همایش «احیاءالعلوم» بگذارید. این همایش شما باید این صبغه را داشته باشد که احیای علوم باشد، وقتی 700 مقاله آمد، 500 مقاله در یک حدّ و 200 مقاله در حدّ دیگر، بزرگانی سخنرانی میکنند، بزرگانی مقاله مینویسند و بزرگانی نقد و بررسی دارند، آنها را در جامعیّت به عنوان احیای علوم اسلامی ارزیابی کنید و ایران را به برکت انقلابِ امام و شهدا زنده کنید.
در این پیام آمده است: در عصری که بوی شهادت کشور را عطرآگین کرده است بگذارید این عطر، شامّه همه علاقهمندان به علوم و معارف را معطّر کند و احیای علوم باشد به تمام معنای کلمه. غرض آن است که مبادا یک وقت قلم به دستی به نام احیای علم، علم را «إماته» کند! با شمشیر نمیشود دین را زنده کرد، با قلم باید دین را زنده کرد که ذات اقدس الهی به قلم و مکتوبِ قلم سوگند یاد کرد و فرمود سوگند یاد میکنم به نون، سوگند یاد میکنم به قلم، سوگند یاد میکنم به مکتوبات قلم.
آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرده است: مرحوم علامه طباطبایی جزء احیاگران علوم الهی بود، علم را با برهان میشود احیا کرد، علم را با استدلال میشود احیا کرد، علم را با عمل صالح میشود احیا کرد. جامعیّت مرحوم علامه طباطبایی از نوشتههای ایشان مشخص است؛ این بزرگوار در بخشهای گوناگون روشهای معرفتی جامع بودند، هم روش تجربی را برای آنجا که لازم بود و نیمهتجربی را که ریاضی است در بحث ریاضیات بسیار غنی و قوی بودند و این تحریر اقلیدس را کاملاً خوانده بود، ثاوذوسوس را که من نسخه خطّی را از او گرفته بودم کاملاً خوانده بود، مالاناوس را خوانده بود و اینها را نزد اساتید ریاضیدان نجف خوانده بود، به همان تعبیر و لهجه ظریف آذریزبانش میگفت مقاله دهِ اقلیدس گویا انسان، عزرائیل را از نزدیک میبیند، چون مقاله ده اقلیدس واقعاً بسیار دشوار است. آن روز درک هندسه فضایی بسیار مشکل بود، زیرا معلم و استاد نقشهای که میکشید مسطّح بود و شاگرد ناچار بود مجسّم تحویل بگیرد که آن بُعد سوم از ذهنش میرفت.
انتهای پیام/ ج