اپراتورهای موبایل مالک سرخابیهای پایتخت شوند یا مدیر؟
خبرگزاری تسنیم: خصوصیسازی باشگاه سرخابی رنگ فوتبال ایران و خریداری سهام مدیریتی آنها توسط اپراتورهای ارتباطی استراتژی تعمیق روابط با هوادار است که تجربه سخت اما عرفی در دنیا دارد.
مجید هدایتی نسب - در اثنای رقابت سرشار از هیجان پر جاذبهترین تیمهای تهرانی لیگ فوتبال که امروز شهرآوردی دیگر را ثبت خواهند کرد، باید به نگاه عدهای از مسئولان این دو تیم ورزشی که در اطراف زمین نظارهگر بازی هستند و به افق چمنها خیره شدهاند، بیشتر توجه کرد. افقی که جلوهای از واگذاری این دو باشگاه سرشناس کشور را برای مسئولانش متصور خواهد کرد و همین تأکید بر خصوصیسازیها اهمیت این بازی را شاید در نگاهشان کاسته باشد زیرا پیکاری سختتر در راه است.
باشگاههای سرخابی رنگ فوتبال ایران که براساس سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی ملزم به خصوصی شدن هستند، این روزها به دقت زیر ذرهبینی حسابرسان قرار گرفته تا صورتهای شسته و رفته مالیشان آماده قرائت برای سازمان خصوصیسازی و فراهمسازی مدارک مورد نیاز جهت ورود به تالار شیشهای شود.
البته در ارسال صورتهای مالی نیز میان این دو باشگاه رقابت وجود دارد با این حال گزارش سال گذشته استقلال به استماع و امضا هیات مدیره این تیم رسیده اما پرسپولیس همچنان در مرحله ارزیابی صورتهای مالی برای ارائه به سازمان حسابرسی جهت آمادهسازی ورود به بورس و ارزشگذاری سهام است. برق خصوصی شدن در چشمان استقلال درخشش گرفته و همین برق خیره کننده نقطه قوتی برای رقیب اصلی این باشگاه برای تهیه سریعتر گزارشهای مالی اعم از صورتهای مالی، داراییها و بدهیها شده است.
با تمام این اوصاف سازمان خصوصیسازی تمام برنامهریزیهای خود را انجام داده تا آگهی عرضه استقلال و پرسپولیس در ماه جاری (آذر) منتشر شود اما عملا روند ارزشگذاری سهام این دو مجموعه ورزشی پرطرفدار، بعد از بازنگری در صورتهای مالی، داراییها و بدهیها صورت خواهد گرفت.
اوج گمانهزنیها پیرامون روند واگذاری شرکتهای شامل سیاستهای اصل 44 در این مرحلهای که دو باشگاه فوتبالی استقلال و پرسپولیس قرار دارند، به وقوع میپیوندد و جناحهای مصمم بر خرید سهام و رقبای آنها با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای خود بیشترین فشار را بر شرکتهای قابل واگذاری برای ترتیب دادن روند حرکتی آینده آنها در بورس اعمال میکنند.
این فشارها گاه عرضه را با تأخیر روبرو میکنند اما با این حال هالهای رقابتی پیرامون برند شکل میدهد که در نهایت علاوه بر تعیین ارزش سهام برندهای قابل واگذاری، به شکل غیرمستقیم به غربالگری رقبای اصلی در خرید بلوکی سهام میپردازد.
فروش دو باشگاه سرخابی رنگ فوتبال به اپراتورهای تلفن همراه از جهتی علاوه بر تحریک اپراتورهای همیشه رقیب بازار ایران، قدرت چانه زنی این دو باشگاه ضررده چند 10 میلیارد تومانی را هم بر سر عرضه سهام بالاتر برد و از طرفی هوادارانی که مخالف واگذاری این دو باشگاه بودند با نگاهی به وضعیت اپراتورهای با ترنول مالی بالا، به واگذاری امیدوارتر شدند.
حال دور از تصمیم اپراتورها برای انجام چنین اقدامی و لابیهایی احتمالی و پشت پرده آنها، باید گفت که شانس تملک دارایی باشگاههای فوتبالی توسط اپراتورهای ارتباطی تجربه بدیعی نیست و اپراتورهای بزرگی نظیر O2 انگلیس در برههای اسپانسر عملیاتی تیم آرسنال بودهاند که شاید بتوان اسم آن را در جرگه سهامدارانش آورد.
"ودافون" نیز به شکلی دیگر تجربه چنین اسپانسری را داشته اما بلوک مدیریتی همچنان در بخشهای دیگر مانده است. بنابراین نسبت دادن آنها به مالکان باشگاههای انگلیسی کمی سخت است.
بحثی که اکنون در ایران و در ارتباط با استقلال و پرسپولیس مطرح شده، انتقال مالکیت به اپراتورهای تلفن همراه است که از این حیث میتواند حتی تجربهای بدیع در دنیا تلقی شود اما اگر نگاهی به رفتار مخابراتی و فوتبالی این شرکتها بیاندازیم شاید بتوانیم به نقطه مشترکی برای تعامل مخابرات با ورزش شویم.
باشگاه و اپراتور هر دو هدفی واحد دارند یکی به دنبال جذب هوادار و دیگری به دنبال مشترک است. باشگاههای فوتبالی نظیر این دو تیم هم به نوعی رهبری بخشی از فرهنگ و اجتماع را بر دوش میکشند که اپراتور میتواند ابزاری در دست انها برای ارتباط هرچه بیشتر برای این تعاملات و راهبری باشد.
باشگاههای فوتبال با مدیریت اپراتور میتوانند علاوه بر دردسترس بودن همیشه برای هوادار، طرح تجاری برای اپراتورها باشند تا برای دستیابی به هوادار بیشتر، مشترک برای مدیر خود نیز دایری کنند.
این کار هم به نوعی همان الگوی باشگاه هواداران البته با بیزینسی دو سر سود است که اگر زمینه ورود اپراتورها به مدیریت باشگاههای فوتبال فراهم شود، قادر به تحقق آن است.
شیوه نفوذ اپراتورها البته در چنین زمانی قطعا متفاوت خواهد بود که وجههای عمومی و اختصاصی به آنها میدهد، از یک طرف باید مشترکان عادی خود را مدیریت کنند و از طرفی دیگر هوادار را راضی نگاه دارند؛ سرویسهای ارزش افزوده یا VAS در اینجا معنا پیدا میکند.
اکنون اگر نگاهی به رابطه کمرنگ تیمهای استقلال و پرسپولیس با هوادارانشان بیاندازیم متوجه میشویم که شاید تنها راه ارتباطی در حالیکه تیمهای دنیا به سمت ارتباطات هرچه بیشتر دوسویه میروند، صرفا شرکت در تمرینات یا تماشای مسابقات باشد و به نحو دیگری هوادار نمیتواند خود را درگیر با فعالیتهای تیم محبوبش کند.
اپراتورهای ارتباطی قطعا با توجه به ضریب نفوذ بالای 100 درصد تلفن همراه تنها مزیت ارتباطی دوسویه برای باشگاهها به حساب خواهند آمد که اگر بیزینس پلنی مشترک شکل دهند، قادر به سودی دوجانبه خواهند بود.
در واقع کافی است که مخاطبان باشگاه استقلال یا پرسپولیس مطلع شوند که از طریق سیمکارتهای یک اپراتور میتوانند به آخرین اخبار، نظرسنجیها، گفتوگو با اعضای مورد علاقه تیم خود دسترسی داشته باشند آنگاه در چنین شرایطی هر طور که شده خود را به سیمکارت مورد نظر رسانده و علاوه بر اینکه سود را روانه جیب اپراتور میکنند از طرفی دیگر حمایت از تیم خود را نیز داشتهاند.
اپراتورهای موبایل در واقع میتوانند تعمیق بخش این رابطه باشند و با ارائه الگوهایی مشابه دیگر تیمهای جهانی به ابزارهای درآمدزایی دیگر هم روی آورند.
غالب باشگاههای انگلیسی و آلمانی اکنون از طریق برانگیختن رفتار هواداران از جمله عرضه تولیداتی نظیر کیف، کفش، لیوان، پیراهن، کارت هواداری با امتیازاتی خاص در قبال پرداخت رقمی مشخص، درآمدزایی میکنند و فروش بلیت بازیها جایگاهی در درآمدهای آنها ندارد.
این کار میتواند با منظم کردن رابطه باشگاهها با هواداران رمز موفقیت باشگاههای سرخابی و دیگر تیمهای موجود در کشور باشد.
راهکار دیگر برای جلوگیری از ورود مستقیم اپراتورها به باشگاهداری، راهاندازی اپراتورهای مجازی برای باشگاه های فوتبالی نظیر استقلال و پرسپولیس است هرچند تجربهای در این زمینه نداریم.
اپراتورهای مجازی یا MVNOها رنج نامبرینگ و مزایای خاصی را برای مشترکان در نظر میگیرند که مزیتی رقابتی در برابر خدمت دیگر اپراتورهاست و از این جهت در بازار نفوذ میکند؛ از این حیث باشگاهها میتوانند با انعقاد قراردادی با اپراتورها درخواست راهاندازی اپراتور مجازی را برای شخصیسازی خدمات خودشان به هواداران داشته باشند که در واقع الگویی برای تعمیق روابط به حساب میآید.
انتهای پیام/