هافینگتونپست: واقعیت خاورمیانه تحلیل آیتالله خامنهای را تأیید میکند
خبرگزاری تسنیم:نویسنده هافینگتونپست می نویسد: اوباما برای ترسیم دوباره نقشه خاورمیانه و حل درگیریها و بیثباتیهای آن نیازمند ایران است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن اخبار ویژه کیهان امروز به شرح ذیل است:
هافینگتونپست: واقعیت خاورمیانه تحلیل آیتالله خامنهای را تأیید میکند
یک روزنامه آمریکایی اعلام کرد باراک اوباما همچنان در توهم قدرت سال 2001 ایالات متحده به سر میبرد در حالی که در نسبت با ایران قضیه معکوس شده است.
هافینگتونپست در تحلیلی به قلم مایکل برنر استاد دانشگاه پیتزبورگ، ضمن اشاره به مکاتبات اوباما نوشت: ذهنیت اوباما نسبت به ایران، بحران داعش و جایگاه سیاستهای نابسامان آمریکا در خاورمیانه نادرست است. تصور اوباما مبنی بر فرضیاتی است از جمله اینکه «نیاز ایران به آمریکا برای جنگ با داعش بیشتر از نیاز آمریکا به ایران در این جنگ است و در نتیجه، ایران باید در مذاکرات هستهای امتیازات بیشتری بدهد.» اما واقعیت این است که این، اشتباه است. گرچه منافع ایران بیشتر است اما، توانایی اعمال نفوذ این کشور بر تحولات به طور قابل ملاحظهای بیشتر است و دلیلی ندارد که ایران به خاطر تهدید ارضی داعش و یا تهدید شیعیان عراق از سوی این گروه بترسد. ایران قادر به دفع مزاحمت داعش است؛ در مقابل، آمریکا در شرایطی نیست که بدون استقرار نیروهای اساسی که به لحاظ سیاسی محلی از اعراب ندارد، نتیجه این کارزار نظامی را تعیین کند.
هافینگتون پست میافزاید: «پیش فرض دیگر اوباما این است که اگر آمریکا با پیوستن ایران به ائتلاف بینالمللی علیه این شورشیان موافقت کند، بدون تردید، موجب ارتقای موضع ایران در منطقه خواهد شد». اما آنچه که در رابطه با داعش باید بیش از همه روی آن حساب کرد، کسی است که در تشکیلات حاکم بر عراق نفوذ دارد. نفوذ تهران در بغداد بسیار عمیقتر از نفوذ واشنگتن است. روابط عراق با ایران مستحکم و نهادینه شده است. ایران هم اکنون بخش کلیدی این ائتلاف است. دولت «حیدر العبادی» در بغداد همپیمان ایران و پذیرای نفوذ ایرانیهاست.
برنر تصریح کرد: «این قضیه که اوباما قادر به دادن و یا ندادن جواز ورود به این ائتلاف است، سخنی افادهآمیز و از اساس پوچ و احمقانه است.» هافینگتون پست درباره فرضیه سوم مینویسد: «اوباما پدیده داعش را به عنوان اهرم فشار فزاینده آمریکا میبیند اما اظهارات (آیتالله) خامنهای درست عکس این قضیه است و البته اصل واقعیت با تعبیر آیتالله خامنهای از اوضاع منطبقتر است. همچنین فاکتور سوریه بر پیچیدگی اوضاع افزوده است.
روزنامه آمریکایی خاطر نشان کرد: این موضوع که اوباما دوست دارد تهران اسد را به توقف حملات متقاعد و در عین حال، به ائتلاف مبارزه با داعش به عنوان تهدید علیه اسد، کمک کند، غیرقابل درک است؛ در عمل، باید به واشنگتن گفته شود که تا تمام کردن کار داعش صبر کند. البته، این خیالبافی است و همه کارهایی که آمریکا در طول 13 سال گذشته در خاورمیانه بزرگ انجام داد، خیالبافی بود.
نویسنده در پایان خاطر نشان میکند که اوباما برای ترسیم دوباره نقشه خاورمیانه و حل درگیریها و بیثباتیهای آن نیازمند ایران است.
70 درصد مردم ایران با تعلیق نیمی از سانتریفیوژها مخالفند
محافل سیاسی و رسانهای غرب معتقدند مردم ایران برنامه هستهای را غرور ملی خود میدانند و بر سر آن تسلیم نخواهند شد.
روزنامه نیویورک تایمز در تحلیلی به قلم دیوید سانگر نوشت: مذاکرات پیشرو فقط مربوط به توانایی هستهای نیست، بلکه غرور ملی و اعتماد متقابل را نیز شامل میشود. ایرانیها میخواهند به عنوان قدرت بزرگ منطقهای با آنان رفتار شود.
این روزنامه با اذعان به خرابکاریهای آمریکا و اسرائیل نوشت: متخصصان هستهای ایران ترور شدند که به اسرائیل نسبت داده شد. آمریکا همچنین با مشارکت اسرائیل، تلاش برای خرابکاری سایبری را اجرا کرده است. این خرابکاری توسط دولت بوش آغاز شد و در دوره اوباما شتاب گرفت.
در این گزارش آمده است: بسیاری از کشورها برنامه هستهای دارند ولی چرا ما در مورد ایران نگرانیم؟ باید گفت پنج کشور اعلام کردهاند سلاحهای هستهای در اختیار دارند. آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین. پاکستان، هند و کره شمالی هم بمبهای هستهای را آزمایش کردند. اسرائیل نیز هر چند اعلام نمیکند، اما به طور گستردهای مشخص شده است زرادخانهای با بیش از 100 سلاح هستهای در اختیار دارد. دهها کشور فاقد سلاح هستهای با دانش پیشرفته هستهای مانند ژاپن، با ذخائر هستهای بزرگ و تخصص علمی زیاد وجود دارند که اگر بخواهند میتوانند سلاح بسازند، اما اسرائیل و عربستان نگران قدرت منطقهای ایران هستند.
هانسبلیکس رئیس سابق بازرسان آژانس نیز در مصاحبه با راشا تودی تأکید کرد: نگرانی غرب از برنامه هستهای ایران ساختگی است و احتمالاً هدف جلوگیری از قویتر شدن ایران از نظر اقتصادی باشد.
وی افزود: ایرانیها میگویند که لازم است خودکفا باشند، زیرا از زمانی که در ایران انقلاب شد، تحویل فناوری هستهای و سوخت هستهای به ایران از طرف غربیها متوقف شد. بنابراین ایرانیها هم میگویند ما نمیتوانیم به کسی وابسته باشیم، مجبوریم این صنعت و سوخت را خودمان تولید کنیم. آنها افتخار میکنند که در انجام این کار موفق بودهاند. ایرانیها بسیار افتخار میکنند که این دستاوردها را داشتهاند و آن را بخشی از غرور ملی خود میدانند و بعید است به آسانی از این برنامه عقبنشینی کنند. آنها نمیخواهند غرور خود را زیر پا بگذارند.
مارک فیتز پاتریک تحلیلگر انگلیسی نیز در وبسایت مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی با اشاره به اینکه ایران، آمریکا را شیطان بزرگ میداند، نوشت: بسیاری در آمریکا و اسرائیل تصور میکنند تحریمهای بیشتر میتواند ایران را وادار به تسلیم کند اما این تصور نشان دهنده فقدان شناخت از ذهنیت ایرانی است. لازم نیست کسی کارشناس ملت ایران باشد تا بداند آنها تسلیم را افتخار نمیدانند.
از سوی دیگر مجله آمریکایی فارینپالیسی در گزارشی تأکید کرد: نظرسنجیها نشان میدهد افکار عمومی ایران با اقدامات در حوزه ایجاد شفافیت و اعتمادسازی همراهی میکند، ولی با محدودیت بر قابلیتهای هستهای ایران موافق نیستند. مرکز افکار عمومی دانشگاه تهران و مرکز مطالعات بینالملل و امنیتی دانشگاه مریلند در تابستان امسال، از نمونهای 1037 نفری از ایرانیان درباره دیدگاههای آنها درباره یک توافق احتمالی هستهای نظرسنجی کرده است. این تعداد از افراد از نظر آماری نمایندهای مناسب از افکار عمومی در ایران محسوب میشود.
فارین پالیسی افزود: با در نظر گرفتن ابعاد دیگر یک توافق هستهای، اکثریت بزرگ 79 درصدی افراد با پذیرش این تعهد که ایران هرگز سلاح هستهای تولید نخواهد کرد، موافق بودهاند. 76 درصد پرسش شوندگان با ادامه نظارت و بازرسیهای فعلی بینالمللی و 62 درصد با اقدامات شفافیتساز بیشتر موافق بودهاند. اما در عین حال اکثریت قابل توجه70 درصدی با برچیدن نیمی از سانتریفیوژهای فعال فعلی ایران و 75 درصد مردم هم با پذیرش محدودیت بر فعالیتهای تحقیق و توسعه ایران مخالف بودهاند.
مجله آمریکایی نوشت: فقط یک اقلیت کوچک 15 درصدی حاضرند محدودیت بیقید و شرط بر سر ذخایر اورانیوم غنی شده کشورشان را بپذیرند، همچنان که فقط 16 و 19 درصد با پذیرش محدودیت بر سر کیفیت و تعداد سانتریفیوژهای ایران موافق بودهاند.
از سوی دیگر روزنامه کریستین ساینس مانیتور در تحلیلی نوشت: ایرانیها به آمریکا اعتماد ندارند و توازنی که مورد توافق دو طرف باشد، در مذاکرات دیده نمیشود. دو مانع اصلی، ظرفیت غنیسازی و زمانبندی لغو تحریمهاست.
مدیر مطبوعاتی دولت خاتمی حالا یک غلطی کرده!
روزنامه اعتماد، اظهارات عیسی سحرخیز درباره بیعلاقگی اصلاح طلبان به امام خمینی(ره) را «سخن یک شخص» خواند.
سحرخیز هفته گذشته در مصاحبه با سایت ضدانقلابی و فتنهگر جرس- که توسط اصلاحطلبان فراری نظیر کدیور اداره میشود- گفته بود «بسیاری از اطلاحطلبان برخلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند.» این اظهارات با سکوت مدعیان اصلاحطلبی مواجه شد و اعتراض منتقدان را برانگیخت.
روزنامه اعتماد در واکنش به منتقدان و نه اظهارات سحرخیز نوشت: تعدادی از رسانههای اصولگرا دیروز به بهانه سخن یک شخص که در دامنه اصلاحطلبان تعریف میشود و البته نماینده همه اصلاحطلبان نیست، موج جدیدی از حملات تخریبی خود علیه اصلاحطلبان را آغاز کردند و با بهرهگیری از تاکتیکی نخنما شده سعی کردند تا این پیام را به مخاطبان خود منتقل کنند که اصلاحطلبان اعتقادی به امامخمینی(ره)، انقلاب و نظام ندارند. این در حالی است که مدیران جریان اصلاحات از یک سو و رسانهها و فعالان سیاسی- اجتماعی این گفتمان از سوی دیگر همواره اذعان به این نکته داشتهاند که هویت تاریخی اصلاح طلبی، انقلاب اسلامی است و بن و بنمایه اصلاحطلبی، منظومه فکری امام خمینی است.
این روزنامه میافزاید: همه گروههای اصلاح طلب از جمله اعضای مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتماد ملی، فعالان سیاسی در مشارکت، کارگزاران حزب اسلامی کار و مجاهدین انقلاب همواره بر این نکته تاکید کردهاند که اهتمام به نظرات امام برای نظام و اصلاحطلبان بسیار مهم است و باید درباره آنچه مدنظر امام خمینی(ره) و روح انقلاب ما بود کار کرد.
آنچه در این واکنش روزنامه زنجیرهای مسکوت مانده یا تحریف شده، چند مطلب است. 1- عیسی سحرخیز هرچند در نگاه افکار عمومی، انسان مبتذل و ورشکستهای است که تا مرز حمایت از همجنسبازان و بهائیان پیش رفت و در پیوند کامل با گروهکهای ضدانقلاب- از لیبرالهای نهضت آزادی تا شبه مارکسیستهای توده و فدائیان خلق- قرار گرفت اما در عین حال از مجموعه اصلاحطلبان آدم معمولی نیست بله در دولت خاتمی، مدیرکل مطبوعات داخلی بود که طیفی از نشریات زنجیرهای را به کمک دیگر افراطیون مدعی اصلاحطلبی راهاندازی کرد و به ایجاد پایگاه مطبوعاتی دشمن کمک کرد. بنابراین جای سؤال است که عنصری چنین آلوده و سقوط کرده و متهم به خیانت در مجموعه اصلاحطلبان چه میکند و کدام سنخیت باعث تجانس امثال وی با مدعیان اصلاحطلبی شده است!
2- این تنها نمونه رویگردانی مدعیان اصلاح طلبی از حضرت امام(ره) و خط و مکتب الهی ایشان نیست. در همان دوره اصلاحات علیرضا علویتبار سردبیر روزنامه زنجیرهای صبح امروز (متعلق به سعید حجاریان) صراحتا اعلام کرد 3 طیف در جبهه مشارکت حضور دارند که طیفهای تکنوکرات و روشنفکر در آن، طیف خط امامی مخالف با آقا منتظری را به حاشیه خواهد راند. آیا غیر از این اتفاق افتاد. یا آن هنگام که اکبر گنجی در مصاحبه با تاگس اشپیگل سایتونگ گفت خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت کدام یک از اصلاحطلبان از جمله همین روزنامه اعتماد کمترین صدایی به اعتراض بلند کرد؟ و یا وقتی در 16 آذر 88 اوباش آشوبطلب و پیادهنظام فتنهگران عکس حضرت امام را به آتش کشیدند و خبر بعد از آن به بزرگترین میراث امام - ولایت فقیه- توهین کردند حتی گفتند انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» آیا مدعیان اصلاحطلبی مرده بودند که صدایشان به اعتراض بلند نشد؟!
فرشاد مومنی: احیای سازمان مدیریت در حد حرف است
استاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره عزم دولت برای احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی ابراز تردید کرد.
فرشاد مومنی در گفتوگو با روزنامه شرق و در پاسخ این سؤال که چقدر از احیای سازمان مدیریت را نمایشی میدانید؟ اظهار داشت: تا این لحظه تمام آن را. تاکنون فقط گفتند «باید بشود» اما اینکه چه بشود و چگونه بشود به آینده احاله داده شده است و از فرم صحبتی که مقامات گرامی مسئول داشتند برمیآید که هیچ آمادگی نرمافزاری برای این دوره زمانی برای احیای سازمان مدیریت تمهید نشده است.
وی در پاسخ این سؤال که «پس چه شد که تصمیم گرفتند احیا کنند؟» تصریح کرد: معاون اول محترم ]رئیسجمهور[ گفتند به اعتبار فشارهایی که به عنوان یک مطالبه جدی، حوزه عمومی وارد کرده است، چیزی فراتر از آن عنوان نکردهاند. آنچه از بیان مسئولان برداشت میشود آن است که گویی دولت ضرورتی در این باره احساس نکرده و برای اینکه عزیزانی که ابراز نگرانی کردهاند به آرامش برسند خواستند این لطف را داشته باشند تا روحیات تقویت شود(!)
این اقتصاددان با انتقاد از برخی عددسازیهای غیرواقعی میگوید: در شرایطی که درباره عددسازیهایی بحث شده و آمار رشد اقتصادی و نرخ بیکاری فصلی مورد نقد قرار میگیرد باید توجه داشت اگر در مسیر توسعه باشید آن تحولاتی که درباره شاخصهای توسعهای در کوتاهمدت یا فصلی عنوان میشود، میتواند کارکرد واقعی پیدا کند. به عنوان مثال وقتی به شکل صوری بدهیهای بخش تولید را تبدیل به وام میکنند دو نشان با یک تیر زده میشود. از یک طرف گفته میشود کاهشی در بدهیهای معوق بانکی اتفاق افتاده است و از طرف دیگر افزایش تخصیص منابع به تولیدکنندگان را در گزارشهای خود ذکر میکنند. به لحاظ صوری این حرف اشتباه نیست. بانکها بدهیهای گذشته تولیدکنندگان را تبدیل به بدهی حال کردند و به این ترتیب از فهرست معوقات بانکها خارج شده است. بنابراین، این گفته آنها صحیح است اما این حرف راستی است که با واقعیت حسابدارانه منطبق نیست و نسبتی با واقعیتهای اقتصاد ندارد.
مؤمنی اضافه کرد: الان این کاری نیز که شورای عالی اداری در رابطه با احیای سازمان مدیریت کرده به همین شیوه انجام شده است. میبینیم این احیا صرفا در حد مجوز است و خود احیا نیست چرا که هیچ یک از مقدمات این کار فراهم نشده است. در 16 ماه اخیر ذرهای کار کارشناسی در خصوص احیای سازمان انجام نشده است. از این رو چطور میتوانیم ادعای آن را داشته باشیم که سازمان مدیریت در حال احیاست. از آنجا که معاون اول رئیسجمهور گفتند که به رئیس سازمان برنامه دو هفته مهلت دادهایم که با کارشناسان درباره چگونگی احیا صحبت کنند؛ مشخص میشود حتی در حد یک مذاکره و نشست با کارشناسان هم مقدمات کار فراهم نشده است. اگر مسئلهای به آن پیچیدگی قابل تعیین تکلیف شدن و ارائه برنامه و نظر از سوی کارشناسان در دو هفته باشد؛ پس در این 16 ماه به سهولت قابل احیا بود و این همه زمان نیز از دست نمیرفت.
اقتصاددان اصلاحطلب اضافه کرد: فکر میکنم اگر آن شایعاتی که وجود داشت مبنی بر اینکه دولت به این جمعبندی رسیده که بدون برنامه بودن دست مجریان را باز خواهد گذاشت - که البته عمیقا امیدوارم صحت نداشته باشد - واقعی باشد؛ نمیتوان انتظار احیایی در زمانی قریب را داشت.
مؤمنی خاطرنشان کرد: بسیار متأسف هستم از اینکه دولت این 16 ماه را از دست داده است ولی حداقل از این به بعد کمک کنیم که جدی گرفته شود و با استفاده از تجربیات تصمیماتی گرفته شود تا جایگاهی که برای نظام برنامهریزی در نظر گرفته میشود از بنیانی استوار برخوردار بوده و با هر تلنگری قابل به هم ریختن نباشد. حداقل انتظاری که از دولت، مجلس و نخبگان میرود آن است که وقتی ما فهمیدیم حتی براساس گزارشهای رسمی چیزی نزدیک به هزار میلیارد دلار به صورت غیربرنامهای در اقتصاد تزریق میشود و در مقابل تغییر در جمعیت شاغل کشور نزدیک به صفر است، حریم برنامهریزی را جدی گرفته و با آن سهلانگارانه برخورد نکنیم.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.