سکولاریسم؛ مهم ترین مانع امروز ما در پیمودن راه امام حسین(ع)
خبرگزاری تسنیم: عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس درباره قبام عاشورا گفت: امام حسین(ع) در متن یک حرکت سلبی قرار میگیرند تا این حرکت، زمینهای برای یک حرکت ایجابی باشند، تا آیندگان از این قیام متأثر شوند و این راه را در حد توان ادامه بدهند.
وقتی کسی گنجینه و سرمایه عظیمی در اختیار داشته باشد نگران هرز رفت و هدر رفت آن سرمایه باشد. اگر حساسیتهای ما به عالم معنا و دریافت های باطنی و روحانی بالا باشد، این دلنگرانی طبیعتا برای سرمایههای معنوی افزونتر خواهد بود. عاشورا و فرهنگ عاشورایی از جمله گنجهای گرانسنگ ماست و متفکران و مصلحان دینی و علما همواره نگران این بودهاند که مبادا این گنجینه بزرگ در معرض تحریفها و پوستین وارونه پوشاندنها قرار گیرد و گوهر آن در لایهای از خرافهها و پیرایهها به چشم نیاید.
از طرف دیگر تحریفها و پیرایههای هر عصر و زمانهای ممکن است با زمانه دیگر متفاوت باشد. این است که گاهی به نام روشنگری، نوعدوستی و تحریفزدایی به نام دلسوزی برای امام حسین(ع)، تحریفی تازه شکل میگیرد و به نام کشف شعور در حادثه کربلا و نهضت امام حسین(ع) با شعار و شعائر و مراسمهای حسینی و عزاداریها مخالفت میشود. اتفاقی که به ویژه امسال در شبکههای اجتماعی به ویژه شبکههای ارتباطی مربوط به تلفنهای همراه که در دو سال گذشته از توسعه فزایندهای برخوردار بوده و به ضریب نفوذ بالایی میان مردم عادی و نخبگان رسیده شاهدش بودیم.
بخش دوم و پایانی گفتوگوی ما با حجتالاسلام و المسلمین دکتر علی فلاح رفیع، دانش آموخته فلسفه، استاد دانشگاه تربیت مدرس و رئیس پیشین مرکز هماندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ورودی به این بحث دارد:
*تسنیم: به ذهن من این طور میآید که تناسب «شعار» و «محتوا» در نهضت حسینی(ع) مثل تناسب «ظاهر و نمای» یک بنا با «فضاهای اندرونی» آن است. شما ساختمان و بنایی را به دست کسی میرسانید. حالا وقتی آن ساختمان را تحویل او دادید، در واقع فرصت ورود به اندرونی و فضاهای داخلی را هم به او دادهاید. طبیعتا کسی نمیآید به بهانه این که ما میخواهیم به درون و بطن برویم، ظاهر و نمای ساختمان را خراب کند.
همینطور است. اگر شعار کم رنگ شود، ما کمکم با کمرنگی محتوا هم مواجه خواهیم بود. شعار، عبادت پنهانی مثل ذکر نیست، شما نگاه کنید اذان شعار است، حجاب شعار است اینها را باید فریاد زد. کسی میتواند پنهانی اذان بگوید؟ اصلاً اذان به خاطر آن است که وقت نماز را ظاهر کند. حجاب به خاطر آن است که عفت را ظاهر کند. یکی از شعارهای بزرگ ما هم بزرگداشت حماسه عاشورا است. این شعاری است که باید فریاد زده شود، خوشبختانه در دنیا هم آثارش را گذاشته اما در عین حال این شعار فقط برای شعار نیست. این شعار برای رسیدن به شعور است، برای دستیابی به سبک حیات و شیوه زیستن اصیل و توأم با معرفت است. این شعار برای به دست آوردن سلسله ای از باورها و اعمال شایستهای است که دین خواسته است در قالب این شعار محفوظ بماند.
بنابراین طبیعی است دشمنان میخواهند اصل شعار را از بین ببرند یا از آن سو گاهی میخواهند ما را در شعار متوقف کنند. توجه کنید که امویان همین کار را میکردند. عباسیان 500 – 400 سال همین کار را کردند. وهابیت همین کار را کرد. حرم امام حسین (ع) را نابود کردند، به آب بستند. سعی کردند اثری از امام حسین (ع) نماند و هر چیزی که رنگ و بوی حضرت سیدالشهدا (ع) را داشته باشد از بین ببرند، بعد هم یکی از رخدادها و پدیدههایی که بدشان نمیآید اتفاق بیفتد از بین بردن عزاداریها با شیوع عزاداریهای انحرافی است. از بین بردن شعار با شعار است، یعنی با طرح شعارهای انحرافی، اصل شعار و شعار اصیل را مخدوش کنند. نمونهاش در حرکتهای افراطی است که به نام اباعبدالله (ع) صورت میگیرد اما موجب وهن اسلام و تشیع است مثل قمهزنی و هر حرکت افراطی دیگری که نه تنها به جسم آن فرد آسیب میزند، بلکه با انعکاس این رسانهای این اتفاقات، تصویری مخدوش و مغشوش از اسلام و تشیع به بیگانگان ارائه میشود. اینها بهنوعی آسیبها یا تحریفات شعارها و شعائر عاشورایی است که علمای ما به آن پرداختهاند. مرحوم محدث نوری در کتاب "لؤلؤ و مرجان" از آقایی نام میبرد که میخواست مردم گریه کنند، یک رهگذری آن جا بوده مشاهده میکند که هنوز روضه شروع نشده همه آخ میگویند. بعد هم میبیند که از بالای منبر، سنگ به سمت مستمعان پرتاب میشود، علت را که جویا میشوند آن فرد میگوید این مردم با این سنگها دردشان میگیرد و برای امام حسین (ع) گریه میکنند.
آفتی که ما امروز همچنان به آن مبتلاییم، وجود روضههای ساختگی است، در حالی که به قول آقای مطهری روضههای حقیقی آنقدر زیاد است که ما نیازی به این روضههای مجعول نداشته باشیم.
*تسنیم: یعنی اصل حادثه آن قدر جاندار، بینظیر و بینقص است که ما نیازی به دست بردن و روتوش در حادثه و شاخ و برگ دادن و حذف و هرس نداریم.
بله، البته نوع سوم تحریف هم وجود دارد؛ این که ما در پوسته شعار متوقف شویم. این هم انحراف است. ما گاهی با این تحریف در جامعه مواجه می شویم. این که مثلا در جایی عزاداری می شود و بعد از پایان عزاداری، اعمال خلاف شرع هم درست در همان جا رخ دهد، این یک انحراف است. این نوع عزاداری ها هدف ائمه ما نبوده، بله برای عزاداران امام حسین (ع) و برای آن گریه ها و اشک ها ثواب قائل شده اند اما آن ثواب در صورتی است که حرام دین خدا در همان عزاداری حرام شمرده شود و واجبات دینی مخدوش نشود. ساخت جامعه حسینی(ع) و علوی(ع) بر مبنای دین خداست. این هدفی است که ما در فرمایشهای امام حسین(ع) وقتی از مدینه به مکه و از مکه به کربلا می روند مشاهده میکنیم.
در بسیاری از جاها حضرت صراحتا میفرماید: من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده ام، من برای اصلاح امت جدم برخاسته ام. درست است که حضرت می داند شهید میشود اما تنها ابزار برای اصلاح امت، شهادت است، به عبارت دیگر امام در متن یک حرکت سلبی قرار میگیرد تا این حرکت، زمینهای برای یک حرکت ایجابی باشد، تا آیندگان از این قیام متأثر شوند و این راه را در حد توان ادامه بدهند. بنابراین هدف از قیام حضرت را نباید در لابهلای این شعارها و تعزیهها فراموش کنیم. البته دشمنان سعی میکنند ما را در شعار متوقف کنند این هم نوعی از انحراف در مکتب امام حسین (ع) است. ما باید به آن هدف غایی توجه کنیم. کاری که امام حسین(ع) میخواست انجام دهد به منصه ظهور درآوردن احکام الهی در جامعه اسلامی بود. این هدف حضرت بود که باید به آن توجه شود.
*تسنیم: خب از یک منظر، آفتها و چالشهای بسیاری برای صراط مستقیم میتوان ذکر کرد، یعنی همان صراطی که صورت آن برای امام حسین (ع) شهادت بود اما آن صراط مستقیم در هر عصری و زمانهای برپاست و روندگان خود را میطلبد. فکر میکنید مانع مهم صراط مستقیم در روزگار ما چیست؟
تصور می کنم مهم ترین موانع امروز ما در پیمودن راه امام حسین (ع)، سکولاریسمی است که دچارش شدهایم. شما وقتی به همین زندگی روزمره ما نگاه کنید و در اجزا و عناصر و ارجحیتها و اولویتهایش دقیق شوید، میبینید متأسفانه جامعه و سبک زندگی ما درگیر سکولاریسم شده است. اولین گام هم برای مقابله این است که ما زوایای این پدیده را شناسایی کنیم، وجوهش را بشناسیم و ببینیم چگونه و از چه راه و دریچههایی وارد زندگی ما شده است تا به وسیله همان راهها ورود کنیم. قدر مسلم بدانید به این زودی ها کارمان به سامان نخواهد شد اما این مانع از آن نمیشود که ما دست از جهاد و تلاش در این راه برداریم. مسلما تلاش مجدانه و همت عمومی و عزم همگانی میطلبد.
*تسنیم: شما می گویید ما برای دفع این سکولاریسم خزنده بر رفتارها، باورها و سبک زندگی مان از همان راههایی ورود کنیم که آن شیوه تفکر ورود کرده است. کدام زاویه را برای این اصلاح، مناسب تر یا در اولویت میدانید؟
شاید تعریف زاویه خاص، امر مشکلی باشد. امروز ساحتهای مختلف زندگی بشر در هم تنیده شده اند و تفکیک قائل شدن میان آن ها و ایجاد مرزبندی سخت است. همچنان که امروز می بینیم فرهنگ جدای از اقتصاد معنا ندارد، همچنان که اقتصاد نمی تواند منفک از سیاست باشد. سیاست بر فرهنگ سایه می اندازد همچنان که فرهنگ بر سیاست. این حوزه ها به ویژه با پیچیده تر شدن جوامع در هم بیشتر تنیده شده اند و پیوندهایشان با هم ناگسستنی است.
شما حتی در همین پیام سال مقام معظم رهبری می بینید که نوع چینش ساحت ها همان تنیدگی آن ها به هم را نشان می دهد. سال "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی"، همین شعار و کنار هم قرار دادن مفاهیمی مثل اقتصاد، فرهنگ، جهاد و مدیریت نشان می دهد این ساحت ها نمی تواند از هم دور باشد. یعنی این طور نیست که مثلا بگوییم اول فرهنگ را توسعه بدهیم و بعد به اقتصاد برسیم، بعد هم وضعیت مدیریتی مان را اصلاح کنیم. ما گریزی نداریم جز این که همه جانبه نگاه کنیم و همه اضلاع و جوانب را با هم ببینیم. اتفاقا قرآن هم همه چیز را با هم بیان می کند. این طور نیست که ما در قرآن، بابی راجع به اقتصاد داشته باشیم، بابی راجع به سیاست، بابی راجع به فرهنگ. قرآن همه این ابواب را با هم پیش می برد. هم به اقتصاد توجه دارد، هم به عرفان، هم به باورها، هم اخلاق، هم احکام. به خاطر همین است که در دیدگاه وحیانی، دنیا وآخرت از هم جدا نیستند در هم تنیده اند، حتی الفاظ دنیا و آخرت هم در قرآن با هم برابر است.
*تسنیم: درست است که ما امروز با در هم تنیدگی ساحتها مواجه هستیم اما به هر حال باید اولویتهایی مد نظر قرار داد. درست است به تعبیر شما ساحت ها را به موازات هم باید پیش برد اما از آن طرف آن بخشهای بنیادین که در واقع زیربنای تفکر و هویت یک فرد در جامعه میتواند باشد به نظر مهمتر است.
بله، مسلما اولویت با باورهای بنیادین است و اگر میخواهیم تحولی در ساحتهای مختلف جامعه ایجاد کنیم باید معرفت افراد را بالاتر ببریم. البته که میتوان میزان آگاهی افراد را بالا برد و سطح فرهنگ دینی را رشد داد اما از آن سو باید متوجه این امر باشیم که این فرهنگ رشد نمیکند مگر در کنار تغییر سبک زندگی، چون چتر سبک زندگی بر روی تفکر افراد باز میشود و اگر ما میخواهیم تفکر افراد را تغییر دهیم باید کاری کنیم که دگرگونیها در سبک زندگی آنها روی دهد، این دگرگونیها هم بخشنامهای، دفعی و آنی صورت نمیگیرد، مسلما صبوری، جهاد و تلاش بی وقفه میخواهد. شما نگاه کنید وقتی پیامبر اکرم (ص) مبعوث شدند، این طور نبود که تمام هنجارهای عرب را تغییر دهند. مثلا یکی از شبهات و سوالهای رایج روزگار ما این است که چرا اسلام در برابر بردهداری نایستاد. چرا برده داری را ملغی نکرد. هرچقدر بگویید امامان ما برده ها را آزاد می کردند نمی پذیرند. از آن طرف متوجه این واقعیت نیستند که اسلام نمی توانست به یک باره همه سنت های غلط یک جامعه را عوض کند .
*تسنیم: اصلا اگر این اتفاق می افتاد آن آدم ها دچار بحران هویت می شدند. اگر قرار باشد در چند هفته یا چند ماه یا چند سال، همه خصلتها و ویژگیهای یک "من"، یک "شخص" را از او بگیریم قطعا این پرسش پیش میآید که من اصلا کیستم؟
البته به شرایط زمانی و رهبری جامعه هم بستگی دارد. ما وقتی وارد مرحله انقلاب شدیم بسیاری از آدم ها در همان دوره شاهنشاهی متحول شدند، برخی دیگر با جنگ به آن تحول درونی و اعتقادی رسیدند. وقتی هم جنگ تمام شد آدم هایی بودند که دوباره از آن ارزش ها رویگردان شدند و هنجار هایشان دستکاری شد و به سمت همان چیزهایی برگشتند که در جنگ کنار گذاشته بودند.
*تسنیم: احساس می کنم قدری از آن هسته بحث دور شدیم. بحث درباره تنیدگی ساحت ها و اولویتها بود.
من خیلی خلاصه بگویم. ما امروز در عصر تفکیک ساحتها زندگی نمیکنیم. ساحت اقتصاد را در کنار ارتباطات و فناوری داریم، یعنی به هر میزان که شما بتوانی سریعتر به اطلاعات دسترسی داشته باشی و شبکه اطلاعاتی قویتر و در تجارت اطلاعات نقش برجسته تری داشته باشی به همان میزان هم میتوانی اقتصاد پویایی شکل دهی. مرحوم سید شرف الدین عاملی، جمله و تعبیر زیبایی داشت. می گفت دشمن از هر کجا که آمد ما باید از همان نقطه وارد عمل شویم. اگر دشمن به واسطه ماهواره به ما و فرهنگ ما حمله می کند ما نیز باید به ظرفیت ها و قابلیت های همان ابزار مسلط شویم و حرف مان را با همان ابزار بزنیم.
نکته مهم دیگری که در تحول سبک زندگی به ویژه در ارتباط آن با فرهنگ حسینی(ع) مهم و موثر است، بهره برداری از ظرفیت های عاشورا برای ایجاد فضای همدلی و افزایش محبت و عشق در جامعه است.
امروز جوامع بشری از جمله جامعه ما که دچار آفتهایی از شیوه زندگی سکولار شده و گاهی میبینیم افراد حریصانه درگیر منافع فردی و خودمحوری به جای خدامحوری شدهاند بیش از هر زمان دیگری به محبت و توجه به دیگران نیاز دارد تا شعلههای خودخواهیها و منفعت طلبیهای لجام گسیخته را خاموش کند.
مهم ترین مولفهای هم که میتواند در سبک زندگی و اقتصاد ما تغییر ایجاد کند، همین بسط نعمت و مهارت دوست داشتن و محبت ورزیدن است. ما گاهی در همین روزمرگی ها فراموش می کنیم مثلا وقتی سبک اقتصادی ما ربوی است و این پول های ربوی به راحتی وارد زندگی های ما می شود تا چه اندازه می تواند زندگی های ما را آلوده کند. روایت داریم کسی که آلوده به ربا و رباخواری می شود، انگار با محارم خود در خانه کعبه مرتکب زنا می شود. اگر چه شما میگویید این اقتصاد است اما همین اقتصاد و تبادلات مالی روی روحیه و اعتقادات و قلب آدمها تأثیر میگذارد. ربا انسانها را قسی القلب میکند چون ربادهنده فقط به سود پول خودش فکر می کند، آرام آرام آن سود و آن پول می شود بت ذهنی و همه وجود و قبله آن آدم. این که رباگیرنده ممکن است به خاطر فراهم کردن این سود، مرتکب چه اعمالی شود برای آن فرد مهم نیست چون حرام خواری او را به قساوت قلب دچار کرده است، یعنی سبک غلط اقتصادی به سبک غلط اعتقادی تبدیل می شود. از آن طرف نمیشود پذیرفت کسی هم رباخوار باشد و هم مؤمن، هم فرایض دینیاش را با حضور قلب و اخلاص به جا بیاورد و هم در آن سو رباخواری کند، میبینید که سبک اقتصادی بر سبک فکر و اعتقاد سایه میاندازد. بنابراین من تصور میکنم اگر ما امروز در جامعهمان توجه به سرنوشت دیگران، محبت ورزیدن و دوست داشتن را به عنوان یک فریضه برجسته کنیم، مسلما تغییرات و تحولات شگرفی هم در سبک زندگیمان روی میدهد، من بر این باورم که نباید این عنصر و عامل را کوچک شمرد، تصور نکنیم که محبت ارزش کوچکی است، محبت بزرگترین ارزش است چون سایهاش را بر همه ساحتهای زندگی ما میاندازد.
انتهای پیام/