تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پنجره‌های تشنه» رونمایی شد

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پنجره‌های تشنه» رونمایی شد

خبرگزاری تسنیم: مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «پنجره‌های تشنه» عصر امروز، ۱۸ آذر ماه، در جوار آستان حرم سیدالشهدا(ع) برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پنجره‌‌های تشنه»، نوشته مهدی قزلی، عصر امروز، 18 آذر ماه، در جوار آستان حرم حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) برگزار شد.

متن این تقریظ به‌شرح زیر است:

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست‌
این چه شمعی است که جانها همه پروانه‌ اوست‌

اى شعله‌ فروزان، اى فروغ تابان، اى گرمابخش دل‌هاى خلایق! تو کیستى با این شکوه و جلال، با این شیرینى و دلنشینى، با این هیبت و اقتدار، با این‌همه لشکر دل‌به‌همراه، با غلغله‌ فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت می‌کنند؟ تو کیستى اى نور خدا، اى نداى حقیقت، اى فرقان، و اى سفینة النجاة؟ چه کرده‌اى در راه خدایت که پاداش آن خدائى‌شدنِ هر آن چیزى است که به تو نسبت می‌رساند؟ بنفسى انت، بروحى انت، بِمُهجَةِ قلبى انت، و سلام الله علیکَ یومَ وُلِدتَ و یوم اُستُشهِدتَ مظلوماً و یوم تُبعَثُ فاخِراً و مَفخَراً. 93/2/29.

بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است؛ و با نگاه هنرمندانه و کنجکاو و نکته‌یاب. خواندم تا 93/2/28.

«پنجره‌های تشنه» روایت سفر ضریح جدید امام حسین (علیه السلام) از شهر مقدس قم به کربلای معلی است که با نثری داستان‌گونه به نگارش درآمده است. این اثر بیش از هر چیز نمایش‌دهنده سبک یادداشت‌نویسی قزلی است که به‌دلیل محتوای معنوی خود برای عموم مخاطبان می‌تواند بسیار قابل اعتنا و توجه باشد.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

رسیدیم به روستای نهر میان. مردم یاحسین‌گویان می‌دویدند سمت ضریح، انگار که بخواهند تریلی را فتح کنند. چند دقیقه ایستادیم و موقعی که تریلی داشت حرکت می‌کرد، به مردم می‌گفتیم لبه حفاظ را ول کنند که یک‌وقت زمین نخورند. پسر جوانی سماجت می‌کرد. گفتم: پسرجان، ول کن، الآن زمین می‌خوری. پسر که فهمید دیر یا زود باید تریلی را رها کند، به من گفت: "ببین، من فرشادم، من را  به اسم دعا کن کربلا". بعد تریلی را ول کرد. داشتیم دور می‌شدیم که داد زد: "فرشاد... یادت نره". همان‌جا نشست به گریه کردن و کف دستش را کوبید زمین. دور می‌شدیم و فرشاد نشسته بود کنار جاده. من هم نشستم پشت تریلی به گریه. حاضر بودم همه چیزم را بدهم جایم را با فرشاد عوض کنم.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران