سلام آقای فطانتفرد، "حال بورس خوب است" اما تو باور نکن
خبرگزاری تسنیم:از آن بعنوان "نبض اقتصاد" یاد میکنند و براین باورند هرزمان اقتصادی شکوفا شود، بازار سرمایه نیز پررونق است و سرمایهگذارانش خوشحال؛و زمانی که گره بکار اقتصاد بیفتد و چرخهایش بهخوبی نچرخد،بازار سهام نیز سربهزیر میشود و سهامدارنش هم.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ با پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، چند شعار و وعده بیش از بقیه گفته ها در ذهنها ماند؛ یکی کنترل افزایش هیجانی و لحظه ای قیمت کالاها و گرفتن تابلوی ایست جلوی تورم بود که این اتفاق و وعده ای بجا، تا حدودی هم محقق شد و این روزها دیگر خبری از نوسان لحظه ای کالا و قیمتها نیست؛ هر چند که عدهای بر این باورند که ادعای دولت در کنترل و مهار تورم و کاهش چشمگیر آن تا حدودی جای بحث و تامل دارد.
اما در میان وعدههای رئیس دولت یازدهم، حمایت از بازار سرمایه و تاکید بر تامین مالی بنگاهها از طریق بورس شعاری بود که هم برای اقتصاددانان به لحاظ رسیدن به اقتصادی منطقی امیدوار کننده بود و از سوی دیگر سهامداران تالار شیشهای نیز به این وعده چشم امید بستند.
رفته رفته هم با شکلگیری کابینه دولت یازدهم، قطار دولت شروع به حرکت کرد و بازار سرمایه نیز گامهای خود را به سوی فتح قلههای دست نیافتنی برداشت، تا جایی که در نیمه دوم سال گذشته شاخص بورس تا مرز قله 90 هزار واحد هم پیش رفت که برخی دلیل این صعود تاریخی را اقبال سهامداران به نگاه و سیاستهای دولت جدی، کنترل تورم و افزایش لحظهای قیمتها، بهبود شرایط اقتصادی، پیشرفت در مذاکرات سیاسی و مواردی از این دست عنوان می کنند و برخی هم تورم اقتصادی را که با تاخیر به تالار شیشهای رسیده و بر سودآوری شرکتها اثرگذار بود دلیل آن برمیشمارند و به عنوان نمونه میگویند افزایش 3 برابری شاخص بورس را در کنار افزایش 3 برابری نرخ دلار و تاثیر آن بر بازار سهام باید دید.
به هر حال رکوردشکنیهای پی در پی شاخص بورس سرانجام در دیماه گذشته در جاده سرازیری قرار گرفت و در آخرین روز معاملاتی سال گذشته به کانال 79015 واحد رسید که این بار علت این کاهش قابل توجه به تصمیمات مجلس در خصوص بودجه سال 93 از جمله افزایش چند برابری نرخ خوراک پتروشیمیها، بالا رفتن عوارض سنگآهنی ها و ... گره زده شد و برخی هم خالی شدن حباب را دلیل دانستند.
اما آغاز سال 93 هم نتوانست توقفی باشد بر ریزشهای پیاپی در بازار سرمایه. برخی علت افت شاخص بورس در نیمه نخست سالجاری را باز هم به گردن مباحث بودجه ای انداختند و برخی هم مثل همیشه روزهای خوش برای بازار سرمایه، البته زیر چتر سرمایهگذاری بلند مدت را نوید دادند.
با این حال در نیمه نخست پاییز امسال حال و احوال بازار سرمایه دوباره رو به بهبودی نهاد و شاخص بورس در مدت چند هفته، صعود از کانال 71 به مرز 76 هزار واحد را به خود دید؛ تا این که مذاکرات سیاسی ایران و کشورهای 5+1 به ایستگاه سوم آذر رسید و نگاهها به وین دوخته شد تا شاید حلقه محاصره اقتصادی شکسته شود و محدودیتها برداشته.
در آن شرایط هم نظرات مختلف در خصوص نشست 7 روزه وین منتشر میشد؛ برخی از تمدید چند روزه تا چند ماهه صحبت می کردند و برخی هم رسیدن به توافق هسته ای را نوید می دادند و دم میزدند از آماده شدن برای گرفتن جشن هستهای.
تا این که سرانجام مذاکرات ایران و کشورهای 5+1 در وقت اضافه به پایان رسید و پس از 7 روز نشستهای پیاپی، فشره و نفسگیر، مذاکرات هستهای برای 7 ماه و 7 روز دیگر تمدید شد و سهامدارانی که در روزهای اول و دوم آذر در صفهای خرید نشسته بودند تا با پذیرش ریسک بیشتر از آب گلآلود مذاکرات سود و بهره صید کنند با انتشار این خبر، در صف فروش قرار گرفتند برای جستن از زیان و ضرر.
بر این اساس نیز اظهار نظرهای گوناگونی توسط کارشناسان بورسی مطرح شد؛ برخی تمدید مذاکرات را به فال نیک گرفتند و گفتند این اتفاق به معنای وجود دلایلی کافی برای رسیدن به توافق نهایی است و اتفاق بدی در این مذاکرات نیفتاده که برای اقتصاد و بازار سرمایه خبری نامیمون باشد. برخی دیگر هم هیجان و جو روانی کاذب را دلیل تشکیل صفهای فروش در تالار شیشهای عنوان کردند و برخی هم ریزش قیمت سهام را به دلیل خوش بینی بیش از حد سهامداران به نتایج مذاکرات وین ربط دادند که برآورده نشدن آن موجب سر به زیر شدن شاخص بورس شد.
با این حال پس از تخلیه هیجانات مربوط به تمدید مذاکرات، سهامداران بازار باز هم شاهد افت قیمتها و شاخص در بازار سرمایه بودند که این بار سقوط قیمت جهانی نفت بهانهای شد برای توجیه این ریزشها.
هر چند که این روزها قیمت طلای سیاه به مرز 60 دلار رسیده است و برخی گمانه زنیها کاهش آن را تا مرز 50 و 40 دلار هم پیشبینی میکنند اما کارشناسان بورسی معتقدند کاهش جهانی قیمت نفت برای برخی شرکتهای بورسی تهدید است و برای برخی دیگر فرصت و این موضوع تعادل و توازن میدهد به معاملات بازار سرمایه و شاخص بورس و در مجموع جای نگرانی نیست.
برخی هم میگویند افت قیمت جهانی نفت اتفاقی نیست که یک شبه حادث شده باشد و چند ماهی است که قیمت طلای سیاه سر به زیر شده و می بایست به صورت تدریجی بر معاملات بازار سرمایه اثر گذاشته باشد.
اما در مجموع باید با گذر از مجموعه عواملی که به حق یا هیجانی در این مدتها بازار کم عمق سرمایه کشور را تحت تاثیر قرار داده است و گاهی از آنها به عنوان "بهانه" یاد میشود باید گفت در حال حاضر بورس کشور با چند واقعیت غیرقابل انکار مواجه است.
نخست این که احتمال کاهش قیمت جهانی نفت در آینده به زیر نرخ 60 دلار در هر بشکه انکارناپذیر است و برای برخی شرکتها این اتفاق مثبت؛ و بر بازدهی و سودآوری برخی شرکتهای تولیدی نیز اثری منفی دارد و احتمالا جو روانی منفی هم بر معاملات بازار سرمایه و سهامداران خواهد داشت. هر چند کاهش قیمت نفت نیز این بار بهانهای شده است برای توجیه ریزشهای بی منطق و پیاپی شاخص بورس و نکته جالب این است که تنها کالایی که در کشور تحت تاثیر ریزش جهانی قیمت نفت کاهش یافته قیمت سهام شرکتها در بورس است و بس.
نکته دیگر واکنش کابینه دولت یازدهم به ویژه وزاری اقتصادی به کاهشهای تدریجی و فرسایشی قیمتها و شاخص بورس در بازار سرمایه است که هر از گاهی هم زبان با مدیران بورسی میشوند و نویدهایی میدهند با این عنوانها که: "بازار سرمایه جایگاه ویژهای در اقتصاد کشور دارد"؛ "دولت نگاه خاصی به بورس دارد"؛ "آینده بازار سرمایه روشن است"؛ "سهامداران صبوری کنند"؛ "با دیدبلند مدت در بورس سرمایه گذاری کنید"؛ "صعود و نزول ذات بازار سرمایه است"؛ "قیمتها در بورس به حد جذاب و زیر ارزش ذاتی خود رسیده اند"؛ "فروشندگان امروز سهام پشیمانان فردا هستند" و ... ؛ در حالی که "به عمل کار آید نه به زبان و وعده".
از جنبهای دیگر نیز واکنش سهامدران عمده و حقیقی در قبال افت و خیزهای بازار سرمایه میتواند الگویی مثال زدنی و عملی باشد برای سهامداران خرد و حقیقی؛ چرا که وقتی انتظار میرود در شرایط هیجانی کاهش شاخص بازار سرمایه و قیمتها در بورس سهامدران عمده و حقوقی نقش بازارگردان و حمایت کننده را در تالار شیشهای ایفا کنند، تنها به گوشهای مینشینند و در قامت یک تماشاچی نظارهگر افت قیمتها هستند تا در زمان مناسب اقدام به خرید سهام کنند و در مدتی کوتاه با فروش آن، سودی را بر ذخایر پولی خود اضافه کنند؛ سهامداران عمده و حقوقیای که این روزها به سودناچیز چند درصدی سهام اکتفا میکنند و خرسندند.
اما شاید مهمترین ابهام این روزهای تالار شیشهای و سهامدارانش بحث تغییر رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار باشد. شایعهای که هر بار با ریزش قیمتها و کاهش شاخص بورس بر سر زبانها میافتاد و این بار تکذیب نشد و همگان تکذیب نهایی آن را به بازگشت وزیر امور اقتصادی و دارایی از پاکستان گره زدند تا با نظر مواقف طیب نیا از این پس محمد فطانتفرد بجای علی صالحآبادی از طبقه ششم سازمان بورس در میدان ونک، ساختمان جنب پل حافظ و سهامداران تالار شیشهای را زیر نظر بگیرد.
هر چند که در جلسه عصر دوشنبه شورای عالی بورس مهر تایید بر دو نامه که یکی برخواستن علی صالح آبادی پس از 9 سال از مسند و دیگری نشستن محمد فطانتفرد بر صندلی ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار خورد، اما مشخص نبودن سیاستها و راهکارهای رئیس جدید بورس برای حل بحرانهای بورس، ابهامی است که مانند سایهای از دیوار تالار شیشه ای عبور می کند و می افزاید غمی را بر دیگر غمها.
با این وجود سهامداران بورسی برخی موارد را به عنوان مطالبات خود از رئیس جدید عنوان می کنند از جمله این که امور اجرایی بهطور کامل باید به نهادهای اجرایی بازار سرمایه سپرده شود؛ مداخلات نهاد ناظر بازار سرمایه در فرآیند معاملات به حداقل ممکن برسد؛ کاهش زمان توقف و بازگشایی نمادها در بورس؛ احیای تشکلهای خودانتظام و صنفی مربوط به سهامداران خرد؛ راهاندازی شاخصهای متعدد و واقعیتر شدن نحوه محاسبه شاخص بورس؛ گسترش جریان آزاد اطلاعات در بازار؛ برخورد قاطعانه با سفتهبازان؛ و از همه مهمتر نفوذ هر چه بیشتر بورس در دولت یازدهم و حضور رئیس سازمان بورس در جلسات کابینه.
هر جند که برخی کارشناسان بورسی این انتظار را از فطانتفرد بر زبان جاری می کنند که رئیس جدی بورس باید کاری کند تا همزمان با تصویب بودجه سال 94 بتواند امتیازات بیشتری را برای بازار سرمایه کسب کند.
در مجموع شاید باید حال و هوای این روزهای بازار سرمایه را به نبض نامنظم اقتصاد گرده زد و شاید هم جدای از وضعیت اقتصادی کشور باید گفت سایهای از ابهام و تردید با طعم هیجان بر بازار سرمایه کشور چتر خود را گسترانیده و منتظر باد و نسیمی است برای گذر از تالار شیشهای.
به هر حال آقای فطانتفرد، حال و احوال این روزهای بازار سرمایه خوب است؛ اما "تو باور نکن" ... .
مهدی حاجیوند
انتهای پیام/