زیباییهای وحدت حوزه و دانشگاه در جامعه تبیین شود
خبرگزاری تسنیم: استاد برجسته حوزه معتقد است، زیباییهای حوزه و دانشگاه باید در جامعه ترسیم شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، وحدت حوزه و دانشگاه دو ضرورت به هم پیوسته بوده که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به منظور وفاق و تعامل هرچه بیشتر این دو کانون اثرگذار بر جنبش های اجتماعی ایران شکل گرفت. حوزه به عنوان کانون پرورش علما و تاثیرگذاران دینی و دانشگاه در قالب پایگاه و خاستگاه روشنفکری هر یک با سازوکار مشخص خود فعالیت می کردند و ایجاد پیوند بین این دو قطب علمی از نیازهای جامعه ایرانی است.
خلا ارتباط بین این دونهاد فرهنگی در سالهای پیش از انقلاب، این ایده را شکل داد که روزی در تاریخ انقلاب اسلامی به نام " وحدت حوزه و دانشگاه" نامگذاری شود. با این مقدمه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به تاکید بر افزایش ضریب تعاملات، وحدت بین این دو کانون تاثیرگذار علمی جان گرفت تا با مشخص شدن حد و مرزها، زمینه برای توسعه در این بسترهای فرهنگی جامعه فراهم شود.
میزگرد پیش رو درآمدی بر بررسی علل افت و خیز وحدت حوزه و دانشگاه و بررسی موانع و مزایای افزایش تعامل بین این دو حوزه فرهنگی است.
در این میزگرد امکان بحث و تبادل نظر دو چهره برجسته از حوزه و دانشگاه فراهم شده است. این تبادل نظر بین لطف الله آجودانی مدیرکل آموزش و پژوهش استانداری مازندران و حجت الاسلام و المسلمین مرتضی ایازی رئیس حوزه علمیه رستمکلا بهشهر و نوه گرانقدر علامه ایازی، صورت گرفته است.
تسنیم: آقای ایازی، روند توسعه تعاملات حوزه و دانشگاه را چطور ارزیابی میکنید؟
مکاتب علمی در همه جهان وجود دارد و از دیدگاههای مختلف به دنیا نگاه می کنند و عقیده خود را نیز نسبت به آن مطرح کردند و مکاتب مختلف ایجاد شده است.
در فضا و کشوری زندگی می کنیم که تمدن اسلامی پیشرفته ای دارد و حکومت های زیادی را در تاریخ دیده است. ایران متمدن در برههای از زمان با یک تفکر بی بدیل آسمانی، یک فرهنگ و مذهب آسمانی، برخورد می کند.
در فضای اسلامی علوم متفاوتی آمدند، دانشمندان شیمی، ریاضیات، نجوم و هیئت رشد کردند تا اینکه در سالیان و سده های آخر پس از آنکه فرهنگ غربی گسترش پیدا کرد، آنها مکاتب علمی را راه اندازی کردند و آکادمی های علمی در آنجا راه اندازی شد.
تسنیم: آنچه که در حوزه و دانشگاه به عنوان تعامل میبینید مناسب ارزیابی میکنید؟
بنده خود دانشجو بوده و دانشگاه را سپری کردم و هر دو فضا را بررسی کردم. زیباییهایی در هر دو فضا وجود دارد و باید خوبیها را از هر جای عالم بیاوریم و چیزی جدید ایجاد کنیم.
در کنار شخصیت عرفانی، فقهی و اصولی که از ریاضیدانان بزرگ جهان هستند، باید مکاتب اسلامی را آن قدر تقویت کنیم که هرجا نیاز شد برای کمک به مکتب خودمان از فضاهای دیگر استفاده کنیم اما غربیها بواسطه اینکه با این فیض جوشان الهی آشنایی و وابستگی نداشتند، خودشان آمدند و براساس آزمون و خطا خودشان فضای علمی ایجاد کردند.
در علوم انسانی بحث زیاد است ما در علوم تجربی از آنجایی که آن ها معتقدند هرآنچه زیر میکروسکوپ های ما دیده می شود برای ما معتبر است اشکالی ندارد، ما تعالیم ارزنده ای را داریم که بیاوریم در دانشگاه زیرمیکروسکوپ دانشگاه قرار بدهیم و می توانیم این را از فضاهای اسلامی و حوزه بیاوریم وبعد مطالب را از آن بیاوریم و نتیجه بگیریم.
تسنیم: آقای آجدانی به عنوان فردی از جامعه دانشگاهی نظرتان در رابطه با تعاملات حوزه و دانشگاه چیست؟
آجدانی: سئوال این است که تا چه اندازه موضوعیت وحدت حوزه و دانشگاه تحقق پیدا کرده و موانع پیش روی وحدت حوزه و دانشگاه چیست.قطعا باور دارم که دانشگاه ها و حوزه ها دارای ظرفیت های ارزشمندی هستند که باب تعامل ظرفیتهای حوزه و دانشگاه اتفاقات خوبی شکل خواهد گرفت.
این واقعیت که استفاده از ظرفیت های حوزه ها و دانشگاه ها در کنار یکدیگر به بهبود وضعیت جامعه می تواند کمک کند، مانع از پذیرش این اتفاق نیست و باید گفت که آیا ین اتفاق اساسا صورت گرفته است.
وجود تفاوت های متودولوژیک در حوزه و دانشگاه
در به کاربردن حوزه و دانشگاه یک اشتراک لفظی در هر دو وجود دارد و اینجا محل مناقشه نیست، اما باید دید کدام حوزه و کدام دانشگاه. با دانشگاه به عنوان در بردارنده طیفهای مختلف فکری با کارکردهای مختلف مواجه بوده و در حوزه این اتفاق افتاده و به لحاظ متدولوژیک در حوزه و دانشگاه تفاوتهایی را می بینیم.
با این تعریف و تفسیر از وحدت موافق نیستم. اگر قادر باشیم به رغم تضاد و تضارب آرا وحدت ایجاد کنیم، تعامل اینجا اتفاق افتاده است که راهی بس دشوار است.
امام صادق در تشییع جنازه فردی شرکت کرده بود که از ایشان دلیل را پرسیدند, حضرت فرمودند به احترم علم او بر خود فرض دانستم چند قدمی جنازه او را مشایعت کنم،چنین نگاهی میتواند وحدت بخش باشد یعنی اینکه ما به رغم تفاوت قابلیت ها و توانمندی را حتی در مخالفین خودمان به رسمیت بشناسیم و تلاش کنیم از توانمندی ها استفاده کنیم و بپذیریم،که هم در دانشگاه انتقاد وارد است و در حوزه ها در شیوه ها، رفتارها و کارکردها نمود دارد.
استاد مطهری نقدهایی که بر حوزه و روحانیت دارد ضمن تکریم منزلت حوزه ها و عالمان دین در سنوات مختلف در تاریخ معاصر اسلام،قرون میانی، گذشته و معاصر انتقاد به حقی وارد می کند.
باید این واقعیت را بپذیریم که بهترین نقطه وفاق و همدلی حوزه و دانشگاه پذیرش و باور این واقعیت است که هم حوزه و هم دانشگاه دارای اشکالاتی است و هر دو گروه باید بپذیرند هم دانشگاه و هم حوزه تونمندی هایی دارند.
در بسیاری از موارد در حوزه ها این توانمندی ها ممکن است متضاد و متفاوت باشند اما به صرف متفاوت بودن نمی توان آن ها را نادیده گرفت.
وقتی پیامبر می فرمایند دانش را ولو از مشرک،ولو از منافق،ولو از چین بیاموز قطعا در چین علوم اسلامی تدریس نمیشد.
پیام حضرت رسول این است که علم فارغ از مذهب،جنسیت و نژاد، مذهب و ایدئولوژی می تواند ورای دستاوردهایی در سرشت خود باشد و با بهره گیری از آن می توانیم بسیاری از گره های کور در جامعه را باز کردو این اتفاق زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که دو نهاد حوزه و دانشگاه را در عرض همدیگر ببینیم نه در طول یکدیگر.
تسنیم: از منظر شما اکنون این وضعیت چگونه است؟
طرز نگاه ما به حوزه و دانشگاه در عملیاتی کردن وحدت حوزه و دانشگاه اهمیت دارد و برای مثال اگر من به عنوان روحانی خود را افضل و اعلم بر دانشگاه ببینم و دانشگاه را پیرو ببینم و برعکس دانشگاه هم با نگاه مدرن خود بخواهد حوزه را سنتی بپندارد ناکامی را خواهیم داشت.
وجود نگاه طولی در بین حوزویان و دانشگاهیان
از ناکامی های ما در پس از انقلاب اسلامی این است که متاسفانه هنوز نگاه طولی در بسیاری از حوزویان و دانشگاهیان وجود دارد، یعنی حوزویان به لحظ رویکرد نظری قائلند که اعلم بر دانشگاه هستند و دانشگاه باید دنباله رو آنها باشد و متاسفانه دانشگاهیان نیز بر این گمانند که آن ها اعلم هستند و حوزه باید دنباله رو آن ها باشد.
به نظر بنده باید این نگاه را دور نپنداریم و دانشگاه و حوزه را در کنار هم آسیب شناسی کنیم و هر دو را در عرض هم به عنوان دو بال که به سوی یک مقصد مشترک حرکت می کنند در نظر بگیریم و مقاصد مشترک باید تعریف کرد.
آیا مقاصد مشترک تعریف کردهایم تا ببینیم چه اندازه این دو نهاد با هم همنوا شده اند آیا؟ هنوز نه به جد!تلاش هایی در خور تقدیر است اما آیا بسنده است؟قطعا نه!
امروز از دو منظر می خواهم صحبت کنم هم از منظر تفکر دانشگاهی و هم از منظر تفکر یک حوزوی.
از منظر دانشگاهی این پرسش مطرح است که چرا بایست نهاد حوزه در دانشگاه نمایندگانی را داشته باشد اما دانشگاه در نهاد حوزه نمایندگانی را نداشته باشند؟
و من به عنوان شخص ثالث و بی طرف در خارج از دو نگاه حوزه و دانشگاه این پرسش را دارم که واقعا ماجرا چیست؟داستان چیست؟چرا باید نمایندگانی را حوزه در دانشگاه داشته باشند و دانشگاه ها چرا نباید نمایندگانی داشته باشند؟
تسنیم: آیا پیشنهادی هم دارید؟
این حق را هم همواره به حوزه می دهم و خواهم داد که دانشگاه نیز در جایی در تاریخ مدرن ما تحت تاثیر برخی آموزههای به گمان من نادرست تفکر غربی است که متکی بر دیدگاه صرفا عرف گرا و سکولار است و میان دین و جنبه های ایمانی علوم شکاف عمیق ایجاد میکند که این ایراد بر صاحبان تفکر دانشگاهی است که از آن برخوردار هستند و جای تاسف است.
این مسئله را می خواهم دقت کنید که دانشگاه هم انتظار دارد که حوزه ها هم بایست دستخوش تحولاتی شوند و این تحولات را تابعی از پیشرو بودن خودشان و دنباله رو بودن علما می بینند که این تصور هم غلط است و بر خلاف تصور نادرست این دو گروه از دانشگاهیان ما،در خود غرب هم این اتفاق نیفتاد و می بینیم وقتی رنسانس و روشنگری شکل می گیرد،بنای روشنگری غرب بر پایه بازسازی،احیا و بکارگیری سنت های کارآمد است.
ضرورت تعامل افکار و وحدت رویه حوزه و دانشگاه
ما تا چه اندازه نسبت به سنت ها با این نگاه مواجه شده ایم که مدعی روشنفکری هستیم و این ایراد هم به این نوع نگاه دانشگاهیان وجود دارد که نباید انتظار داشته باشیم حوزه را دنباله رو خود بدانیم.
تا این دو نوع نگاه در برخی حوزویان و دانشگاهیان وجود داشته باشد تعامل افکار و وحدت رویه به سمت مقصد مشترک اتفاق نمی افتد،به این دلیل که اساسا با این دو نگاه متباین و متضاد مقصد مشترکی قابل تبیین نیست.
همه این سخنی که از سر شفقت گفتم امیدوارم شخصی از من دلخورنشود..و این به این معنا نیست که ما به عملیاتی شدن و تحقق وحدت حوزه و دانشگاه کاملا با نگاه سرخورده بنگریم،نه! اما امیدوار هستیم که این اتفاق بیفتد چرا که باید به حکم عقل این اتفاق بیفتد.
انتهای پیام/ج