مدیران میانی نگاه درستی به وحدت حوزه و دانشگاه ندارند
خبرگزاری تسنیم: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: مدیران میانی نگاه درستی به وحدت حوزه و دانشگاه ندارند.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، برنامه تلویزیونی«دیروز، امروز، فردا» به سردبیری محمدحسین رنجبران و تهیهکنندگی محمد صراف در 27 آذرماه سالروز شهادت دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه با حضور حجتالاسلام حمید پارسانیا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور به موضوع وحدت پرداخت.
حجتالاسلام پارسانیا در ابتدا در پاسخ به این سوال که آیا در راستای وحدت حوزه و دانشگاه درست عمل کردهایم؟ گفت: ما 35 سال عمل کردیم. از اول انقلاب بحث وحدت حوزه و دانشگاه بحثی جدی بوده است. فعالیتهایی انجام شده، اما نمیتوان گفت چقدر کار درست و چقدر کار غلط انجام شده، اما وضعیت ما نسبت به 35 سال پیش بسیار متفاوت است. باید دید ما این مسئله را هدایت کردیم یا این مسئله سراغ ما آمده است.
وی خاطرنشان کرد: باید دید در وحدت حوزه و دانشگاه عناصر اصلی چه کسانی هستند. در 35 سال گذشته ضمن اینکه افراد روی این مسئله تاکید داشتند، اما تعریف مشترکی از این وحدت نداشتند. از نگاه دیگر عناصر اصلی همان نظامهای دانایی هستند که با ساختارهای اجتماعی خود عمل میکنند. انقلاب نیز یک عنصر اصلی در این ماجراست. فرهنگ عمومی نیز در این وحدت نقش داشته است. اینگونه نبود که همه چیز با تصمیمگیری افراد خاص که هدایتکنندگان فکری هستند انجام شود. در صورت کار نکردن این عناصر دیگر عوامل تاثیرگذاری خود را دارند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: تاریخ به همین صورتی است که فرمودند. حوزه نهادی شد که رضاخان با آن برخورد کرد. آنها میخواستند حوزه بیاید در دانشکده معقول و منقول. الان دانشگاه الهیات حاصل دگردیسی همان دانشگاه معقول و منقول است. این تقابل علم با علم بود. نظام علمی گذشته که تمام مراتبش از پزشکی و مهندسی و معماری و ... حذف شد و بخشی از آن هم لاغر شد، تنها فقه و حقوقش ماند. علوم غرب از سطوح فنون آمدند و در آخر مسائلی همچون فلسفه آمدند. پیش از 60 سال است که به ساختار اموزشی دست زده نشده است. در زمان پهلوی ما نتوانستیم مدل دهیم و نتیجهاش این شد که میبینید.
وی افزود: شبیه این مسئله از شرق جهان اسلام تا غرب جهان اسلام روی داد و هر کشوری به گونهای به این مواجهه علم با علم پاسخ داد که با دیگر کشورها متفاوت بود. الازهر علوم جدید را وارد خود کرد و به جای اینکه دانشگاه بیاید و در حاشیهاش دانشکده معقول و منقول بزند، این واکنش شکل گرفت. در 1905 عبدو رفت تونس و پیشنهاد کرد در تونس هم این مسئله شکل بگیرد ولی فرانسویها نگذاشتند. در اندونزی دانشگاه محمدیه شکل گرفت که مانند دانشگاه آزاد ماست. در انجا علوم فقهس و دینی و بقسه علوم آموزش داده میشود. در آنجا به قدری آموزش دینی میدهند که ما چیزی به نام بدحجابی نداریم. تنها جایی که در ایران این مدل را پیاده کردیم دانشگاه امام صادق(ع) است. در چندسال گدشته در جهان اسلام رویکرد جدیدی داریم که آیا ما باید در مواجهه با علم مدرن باید در ادامه با علم دینی باشد یا باید خود این علم بازخوانی شود.
حجتالاسلام پارسانیا گفت: متاسفانه ما تماسی با مراکز آموزشی کشورهای دیگر مانند اندونزی نداریم تا با این جریان جدید همگام شویم. در کنار جریانی که با سیدجمال آغاز میشود، جریانی اکنون آغاز شده است که برای علم مدرن هویت فرهنگی قائل است و میگوید باید در این علم بازنگری کرد. در هندوستان رویکرد مواجهه با علم مدرن یکی نشد و چند رویکرد پیشرفت کرد. در ایران این اتفاق نیافتاد و یک جریان جریان دیگری را حدف کرد.
وی در تعریف وحدت حوزه و دانشگاه گفت: تعریف اگر ناظر به واقع باشد باید همین تجربیات را مورد بررسی قرار داد. امروز یک تعریف واحد از این مسئله وجود ندارد و سطوح مختلفی از ان وجود دارد. یک تعریف ناظر بر حضور دفتر نهاد رهبری در دانشگاهها و سطح دیگر مربوط به تاسیس موسساتی مانند دانشگاه رضوی و ... است. آنچه که در سطح عمومی دانشگاهها آمد آن بود که حوزه به دانشگاه بیاید تا فرهنگ دینی دانشجویان را حفظ کند. نهادهای دانشگاهها نیز بیشتر فعالیتشان فرهنگی بود.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: تجربه حوزههای دانشگاهی هم خود جریانی را در دانشگاهها به وجود آورد که باعث شد خیل عظیمی از دانشجویان به سمت حوزه بروند. این موضوع در ابتدا نبود و در دهههای بعدی شکل گرفت.
حجتالاسلام پارسانیا گفت: بعد از انقلاب سیاستی دنبال شد که حوزه را به عنوان متولی دین و دانشگاه را به عنوان متولی علم معرفی کنیم و این دو با یکدیگر متحد شوند. این تجربه که علم مدرن را در امتداد علم دینی ببینیم در الازهر امتحان شد ولی به دوپارگی الازهر منتهی شد. ما در حد الازهر علوم دینی را در کنار علوم مدرن نیاوردیم و تنها 8 واحد معارف اسلامی را آوردیم در کنار دروس دیگر. اما این دو درکنار هم جوابگو نیست زیرا این علوم در دو نظام فکری متفاوت شکل میگیرند و این باعث میشود که این ارتباط هر روز سخیفتر میشود. وقتی در دروس معارف تعاریفی از علم می دهید که نظام آموزشی ما از دوران دبستان آن را علم نمیداند و تنها فشار نظام اجتماعی ما میداند، چگونه میتوانید این دو را در کنار هم جمع کنید. عملا هم گفتوگو بین این دو نظام علمی صورت نگرفت.
وی افزود: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه به لحاظ ساختاری زیر مجموعه مرکز انتشارات شد و وقتی تبدیل به یک پژوهشکده شد جشن گرفتند. این چگونه میتواند وظیفه خود را انجام دهد. آنچیزی که اعمال شد تنها بسط علم مدرن بود. یک پرخاشهایی انجام شد و یک سیاستهای اعلام شد ولی این در عمل نیامد. قاعتا مراکز آموزش عالی و خوزه و شورای عالی انقلاب فرهنگی نهادهای سیاستگذاری هستندولی فرهنگ باید عمل کند. عمدتا ما عمل کردیم مانند دانشگاه امام صادق(ع) و ... ولی اینها در نظام اموزشی کشور عددی نیستند. به نظرمن، ما از وحدت چه در سطح عمومی چه موارد خاص این برداشت را داشتیم که مسیری که 100 سال قبل در موردش تصمیم گیری کردیم که علم مدرن و علم دینی را در کنار هم قرار دهیم و آموزش دهیم را ادامه دهیم، در صورتی که این دو دو برداشت متفاوت از نظام آفرینش دارند و هرکدام اقتضائات خاص خود را دارند.
حجتالاسلام پارسانیا در پایان گفت: ما باید نگاه خود را در مورد وحدت حوزه و دانشگاه تصحیح کنیم. ما نیاز به یک گفتوگوی جدی در مورد علوم مدرن داریم. بعد از امام و مقام معظم رهبری، ما در سطوح مدیران میانی میبینیم که نگاه درستی به وحدت حوزه و دانشگاه ندارند. امیدهای به تحول است ولی هنوز در ساختار نیامده است.
انتهای پیام/