خاطرات خواندنی پزشک امام خمینی(ره) از عمل جراحی استاد پرورش

خاطرات خواندنی پزشک امام خمینی(ره) از عمل جراحی استاد پرورش

خبرگزاری تسنیم: دکتر پورمقدس که درمان امام خمینی(ره) را زیر نظر داشت و به عنوان پزشک امام(ره) مطرح است، از خاطرات جالب خود از استاد پرورش و روایت روزی را می‌کند که قلب استاد، بعد از عمل جراحی، زودتر از عمل بیدار شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، دکتر پورمقدس از پزشکانی است که چهره‌های بزرگی را به چشم خود دیده و دوران زندگی او، سراسر خاطراتی است که نکات آموزنده‌ای را در بر دارد.

او که در دوره‌ای، درمان استاد سید اکبر پرورش را زیر نظر داشت، خاطرات جالبی از ایشان را برای ما تکرار می‌کند و گفت‌وگو با وی از این نظر حاوی نکات بسیاری است.

متن گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با دکتر پورمقدس، پزشک امام خمینی‌(ره) را در ادامه می‌خوانید:

تسنیم:شما خاطراتی ازعمل جراحی قلب مرحوم پرورش دارید که به دلیل شغلتان کمی متفاوت است، از آن‌ خاطرات برایمان بفرمایید.

دکتر پورمقدس: بنده دو خاطره دارم که خدمت شما میگویم، حاج آقا در حدود 15 سال قبل از یک درد شدید قفسه صدری به علت گرفتگی عروق کرونر شکایت داشتند، همکاران متخصص قلب در تهران وضع ایشان را ارزیابی کردند و راه درمان را در بازکردن عروق کرونر بدون عمل جراحی و با کمک بالن و اِستِنت پیشنهاد دادند، چون ایشان متقاعد نشده بودند یکی از دوستان و از وابستگان نزدیک حاج آقا بود، چون از بنده شناخت کاملی داشت از ما خواست که فیلم ایشان را بررسی کنیم و نظر بدهیم و البته خودشان را هم معاینه کنیم.

من به خدمت ایشان رفته و استاد را معاینه کرده و فیلم را هم بررسی کردیم اما برایم عجیب بود که چرا برای ایشان پیشنهاد آنژیو پلاستی و بازکردن به طریق غیرجراحی داده شده است، همین موضوع را به ایشان گفتم که عقیده من خلاف روشی است که به شما گفته‌اند، ولی این عقیده شخص من است شما می‌توانید بازهم از بقیه افرادی که به آنان اطمینان دارید سئوال کنید، به هر حال حاج آقا تصمیم گرفتند که همان نظر ما عمل شود، یعنی مورد عمل جراحی قرار بگیرند، با جراح مربوطه صحبت کردیم و ایشان را در جریان گذاشتیم و بالاخره روزی تعیین شد که ایشان در بیمارستان بستری شوند و آن آقای جراح ایشان را مورد جراحی قرار بدهد.

تسنیم: از خاطره روز عمل چه چیزی به یاد شما باقی مانده است؟

دکتر پورمقدس: بنده و آقای رزمجو از اصفهان که از وضع جسمی حاج آقا ناراحت بودیم، صبح روزی که می‌خواستند ایشان را عمل جراحی کنند، با هواپیما آمدیم اصفهان، وقتی وارد اتاق حاج آقا شدیم خیلی ایشان خوشحال و شاد و خرم بودند مثل این‌که شب عروسیشان است. در حقیقت برای من به عنوان طبیب که می‌دانم انسان‌ها به طور معمول در مقابل حوادث چه انعکاسی نشان می‌دهند این حال ایشان برایم خیلی غیرطبیعی بود که قبل از رفتن به اتاق عمل چه‌قدر بشاش و شاد هستند.

یادم می‌آید در همان حال و موقعیت یک شعر هم برای ما خواندند، که اگر اشتباه نکنم با این مضمون بود " تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، وجود نازکت آزرده گزند مباد" بعد یک خنده‌ای هم کردند، ماهم در جوابشان گفتیم "سلامتِ همه آفاق در سلامت توست، به هیچ عارضه‌ای شخص تو دردمند مباد".

ما خیلی خندیدیم و خیلی شاد بودیم و من فقط تعجب می‌کردم که ایشان چگونه روحیه‌ای به این خوبی دارند، ایشان را بردند به سمت اتاق عمل و ما هم لباس اتاق عمل پوشیدیم و در خدمت دکتر رزمجو وارد اتاق عمل شدیم و مدت انجام عمل نظاره‌ گر عمل جراحی ایشان توسط جراح بودیم.

دکتر پورمقدس: وقتی می‌خواهند قلبی را عمل کنند، چون این عضو فعال در حالت زنِش است چون جراح می‌خواهد کار ترمیمی انجام دهد، باید قلب ساکن شود و حرکت نداشته باشد تا بتواند آن پیوند را بزند، برای این کار قلب را فلج می‌کنند که حرکت نداشته باشد و در این مدت به جای قلب از پمپ استفاده می‌کنند.

پمپ کار خون‌رسانی به اعضا را انجام می‌دهد و جراح هم کارش را در حالتی که قلب ایستاده، انجام می‌دهد اما بعد، وقتی عمل تمام می‌شود، با وارد کردن یک شوک به قلب بیمار سبب می‌شوند که ضربان قلب دوباره برگردد. آن روز یکی 2 دقیقه قبل از پایان عمل قلب حاج آقا، با این‌که هنوز در حالت فلجی بود، شروع کرد به ضربان، دیدم که آن جراح زد زیرخنده و دیگر نیازی نبود که ما شوک بدهیم که بخواهیم قلب را برگردانیم، این درحالی است که بعضی وقت‌ها هم هست هر چه هم شوک می‌دهند، دیگر قلب برنمی‌گردد ولی قلب حاج آقا خودش خود به خود بدون شوک دادن قبل از اتمام عمل شروع کرد به حرکت کردن و این برای من خیلی جالب بود.

جراح گفت آقا شما اصفهانی‌ها خیلی زرنگ هستید حتی در حالت بیهوشی هم قلبتان خودش کار می‌کند و دیگر نیازی به پمپاژ ندارد، گفتیم خب دیگر خصوصیت ما اصفهانی‌ها این چنین است، ولی من دنبال ردیابی بودم که چگونه این حالت برایش پیش آمده، می‌خواستم یک وصلی بدهم به آن حالات درونی حاج آقا.

یادم می‌آید بعد از آن‌که حاج آقا از بیمارستان مرخص شدند، ما برای ملاقات به منزلشان در جنوب تهران رفتیم، بعضی از اعضای هیأت مؤتلفه که به گمانم مرحوم آقای عسگراولادی و دوستانشان آن‌جا بودند از ما خواستند خاطره بگوئیم همین داستان را برای آنان تعریف کردیم بعد آن‌جا همه اصرار بر این داشتند که حاج آقا شما خودتان بگوئید قبل از عمل چه حالی داشتید، ایشان خیلی از صحبت کردن امتناع می‌کرد ولی آن‌قدر اطرافیان اصرار کردند که بدانند چه هست ایشان تسلیم شدند و گفتند "آقا وقتی که این آقایان دکترها می‌خواستند بیایند بالای سر من، ساعت 6 یا 7 صبح روز قبل آمدند به من گفتند برو دوش بگیر می‌خواهیم تو را ببریمت در اتاق عمل. خودت را تمیز کن می‌خواهیم ببریمت در اتاق عمل، البته دوش گرفتن برای یک آن، حالا یک آنش من نمی‌دانم چه‌قدر از نظر زمانی بود اما برای یک لحظه احساسی به من دست داد که من هیچ نیستم و از صفر هم پایین‌ترم، از هیچ هم هیچ‌ترم، هرچه هست اوست".

من دیگر حد را گرفتم بله خب یک انسانی که چنین تفکری دارد و همه چیز را او می‌داند به یقین باید در آرامش کامل باشد که قلبش هم قبل از شوک دادن درعمل خودش برایش کار کند و آن دستور الهی است که قلب خود به خود کار می‌کند.

تسنیم: آیا خاطره دیگری از استاد پرورش و درمان ایشان در ذهن شما باقی ماند‌ه است؟

دکتر پورمقدس: اما خاطره دیگر می‌خواستم بگویم که البته این ارزیابی بنده است اما هرکسی از ظن خود شد یار من. ما در مدت دوران کهولت امام(ره) و بستری شدن ایشان در CCU 24 ساعت در خدمت ایشان بودیم و شاهد ملاقات‌های ایشان با شخصیت‌های مختلف و مسائل مختلفی که مطرح می‌شد، بودیم. یک شبی از این شب‌های بستری که ما در خدمت حضرت امام بودیم و ایشان خواب بودند، یک‌مرتبه از خواب بیدار شده و حالت مضطربانه و به قول ما حالت پَنیکی به ایشان دست داده بود و گفتند احمد را بگویید بیاید. ما حاج احمد آقا را صدا زدیم که حضرت آقا با شما کاری دارند، ایشان آمد، گویا امام خیلی نگران وضع جناب حاج آقای پرورش بودند، گفتند "حاج آقای پرورشِ اصفهانی، ایشان هنوز در صحنه هستند؟ فعال‌اند؟ حاج احمد آقا گفتند: حالا شما آرام باشید چرا مضطربید؟! گفتند: نه می‌خواستم ببینم ایشان در چه وضعی هستند در کار اجرایی؟ گفتند: نه در پست وزارت و کارهای اجرایی نیستند ولی بیشتر به طور جانبی و در امور فرهنگی از ایشان استفاده می‌کنند، وقتی امام این خبر را شنیدند کمی آرام گرفتند و گفتند: "بسیارخوب، خیلی خوب" و باز خوابیدند وآرامش گرفتند.

تسنیم: جنابعالی شخصیت استاد پرورش را چگونه تبیین می‌کنید؟

دکتر پورمقدس: البته ما شخصیتی که نداریم که می‌فرمایید ولی خب رابطه بسیار زیادی هم با حاج آقا نداشتم، چندین مرتبه به واسطه همین بیماریشان نزد ما می‌آمدند اما در حقیقت این بنده خدا به مطب ما که در خیابان سیدعلیخان می‌آمدند، خیلی انسان فروتنی بودند و هیچ‌وقت حاضر نبودند خارج از نوبت وارد مطب شوند و می‌خواستند بنشینند.

ایشان وقتشان خیلی تنگ بود چون وقت ایشان با بقیه فرق می‌کرد، به ما هم یک تلنگر می‌زدند که فوری می‌دیدیمشان ولی تعجب می‌کردیم که ایشان می‌خواهند بنشینند تا پایان وقت مطب همه بیماران بروند و بعد نوبت خودشان شود. ما باید می‌رفتیم در منزلشان ایشان را می‌دیدیم ولی حتی در خود مطب هم حاضر نبود خارج از برنامه دیده بشود و این گویای یک خودساختگی درونی است که ویژگی افرادی است که مرد خدا هستند، من همیشه در این مورد می‌گویم "یارمردان خداباش که درکشتی نوح، هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را"، من درحقیقت فکر می‌کنم ایشان مرد خدا بود و در کشتی نوح نشسته بود و هیچ باکی هم از هیچ چیز نداشت، این مهم در سایه توکل بسیار بالائی به دست آمده بود و به همین دلیل ایشان به یقین وتکلش به خدا بیشتر از ما انسان‌های معمول بود.

تسنیم: در دورانی که ایشان را معالجه می‌کردید، نکته‌ای از زندگی ایشان مورد توجه شما قرار نگرفت؟

دکتر پورمقدس: مرحوم پرورش خیلی آدم متوکلی بود و این ریشه در فرهنگ غنی اسلامی داشت که ایشان در آن ذوب شده بودند، هیچ چیز دیگر نمی‌تواند این حال را به انسان بدهد به این آسانی‌ها هم انسان نمی‌تواند به این حال برسد که هیچ چیز جز رضای خداوند برایش مهم نباشد، من فکرکنم وقتی هم که این گروه از انسان‌ها برای درمان نزد ما پزشکان می‌آیند، به این دلیل نیست که از درد یا از بیماری هراسی داشته باشند، این‌ها به دلیل این‌که تن خود را امانتی الهی می‌دانند سراغ ما می‌آیند، من این گونه تصور می‌کنم، برای این‌که خیانتی به این امانت نشده باشد می‌روند دنبال درمان، اما اینکه علاقه‌ای به شخص خودشان داشته باشند به هیچ عنوان مطرح نیست، من این علاقه را در این شخص  ندیدم به ویژه در ملاقات‌های کوتاهی که باهم داشتیم و این برداشت من است که این فرهنگ غنی اسلامی که با ایشان عجین بود سبب ساخت یک چنین شخصیتی شده بود، باید رفت دنبال آن حالت.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon