خاطرات اکرانکننده اهل تسنن جشنواره عمار از نمایش فیلم در حضور ضدانقلاب
خبرگزاری تسنیم: یک ماه قبل از اکران با حفاظت اطلاعات و ارگانهای دولتی هماهنگ بودیم که مشکلی پیش نیاید. اکرانها به لحاظ امنیتی مشکل داشت ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، لقمان شهابی دانشجوی تربیت بدنی بوکان است که هفت سال سابقه بازیگری در سینما و تئاتر را دارد و به عنوان اکران کننده فیلمهای جشنواره عمار در مناطق کردنشین من جمله آذربایجان غربی و کردستان نیز فعالیت میکند. شهابی در این گفتگو از خاطرات و تجربههای خود در اکرانهای عمار میگوید.
در سردشت اکران 600 نفری داشتیم
چرا برای اکران فیلمهای عمار داوطلب شدید؟
در شهرستان و مناطق کردنشین مردم با موضوع اکران و فیلمهای ارزشی آشنا نبودند. لذا تصمیم گرفتم این فیلمها را به مناطق کردنشین بیاورم؛ از مهاباد و بوکان گرفته تا میرقروه، پاوه، مریوان، سردشت، پیرانشهر و اشنویه. میخواستم همه شهرهای کردنشین فیلمهای عمار را ببینند.
اولین اکران خود را در کجا برگزار کردید؟
بیشتر اکرانهای ما در شهرستان بوکان و حومه و روستاها بود و سعی میکردیم در اکرانها همه اقشار را پوشش دهیم. در برنامه روز مادر دانشگاه آزاد بوکان، فیلم «کرایهها آماده» را به عنوان اولین اکران برای دانشجوها و مسئولان پخش کردیم. بعداً از طریق تلویزیونهای عمومی در پارکها اکران را ادامه دادیم. در ماه رمضان طی سه شب «چریکه بیدنگ» و «بوی لیمو» را در سردشت و پیرانشهر اکران کردیم. در کلاسهای دانشگاه آزاد بوکان هم به مناسبت هفته بسیج برای دانشجوها اکران مجدد داشتیم.
یک اکران برای اصناف شهرستان و چند اکران هم با موضوعات مرتبط برای دانشجوها داشتیم، «سربازان بینالملل» و انیمیشنها را برای دانشآموزان اکران کردیم.
در کنار اکرانها چه برنامههایی داشتید؟
میخواستیم مردم احساس کنند که برنامه صرفاً اکران نیست و یک برنامه فرهنگی است. باید ابتکاراتی به خرج میدادیم تا مردم بیشتر استقبال کنند، برای همین برای کسانی که به اکران میآمدند جوایزی هم تهیه میکردیم. یکی از اکرانهایمان با بازی ایران و آرژانتین مصادف بود، یکسری از مردم از فوتبال زدند و برای اکران آمدند. حدود 600 نفر در اکران چریکه بیدنگ در شهرستان سردشت حضور داشتند. اکران دانشگاه آزاد هم 200 نفر مخاطب داشت. اکرانهای مختلف داشتیم. در عید نوروز برنامه عیدانه میگرفتیم و آیتم کمدی - ارزشی یا شعر به همراه اکرانهای جشنواره عمار داشتیم.
اکران فیلم زیر سایه تهدید ضد انقلاب
در حین اکران معمولاً چه مشکلاتی برایتان پیش میآمد؟
اکران در مناطق کردنشین مشکلاتی دارد، اینجا ضدانقلاب حضور دارد. مثلاً در اکران در پارک لاله یا میدان سرچشمه سردشت ضد انقلاب حضور داشت و امکان انفجار در آن مناطق بود. یک ماه قبل از اکران با حفاظت اطلاعات و ارگانهای دولتی هماهنگ بودیم که مشکلی پیش نیاید. اکرانها به لحاظ امنیتی مشکل داشت. مثلاً در اکران فیلم «فرماندهان» کافی است یک ضدانقلاب حضور داشته باشد. میایستد و داد میزند: «تاریخ را تحریف کردهاید. ما این را قبول نداریم. اینها حرف شیعهها است، حرف سنیها نیست.» لذا کار کردن در این مناطق سختتر است.
همه فیلمهای عمار را در منطقه خودتان پخش میکنید؟
من اهل تسنن هستم و فیلمهایی را که مناسب مردم این منطقه است پخش میکنیم. مثلاً سطح سواد مردم اکثر روستاها پایین است، اکثراً مسن هستند و باید فیلمهایی برایشان پخش کنیم که قابل فهم باشد، فیلمهای کردزبان یا فیلمهایی که از مناطق کرد به جشنواره رفتهاند بیشتر جواب میدهد. فیلم چریکه بیدنگ را مردم سردشت میفهمند که مصدومین شیمیایی آن هر شب و هر روز با مشکلات آن دست و پنجه نرم میکنند. فیلم مستند قاچاق را شهرهایی مرزی مثل بانه، سردشت، پیرانشهر و مریوان میفهمند که با مشکل مرزنشینی و قاچاق کالا مواجهاند. این فیلمها مشکل و معضل جامعه خودمان است. باید فیلمها را نگاه کنیم، همکاری کنیم و برای اکرانش هزینه بدهیم.
مردم خودشان را در فیلمها میدیدند
به چه میزان خود مردم در اکرانهای مردمی کمککار شما بودند؟
برای بچههای محفل قرآنی و مسجدی در شهرستان بوکان اکران داشتیم. پدر یکی از بچهها من را دید و گفت پروژکتور، پایه و پرده دارد. با ماشینش رفتیم و وسایلش را آوردیم. فیلمها را اکران کردیم و هیچ هزینهای هم از ما نگرفت. همان مردمی که ما را قبول نداشتند، روز آخر ماشین و امکانات خودشان را در اختیار ما میگذاشتند که ما یک شب دیگر آنجا اکران داشته باشیم.
برای اکران فیلم «چریکبیدنگ» با رئیس و شورای هیئت رئیسه انجمن حمایت از مصدومان شیمیایی سردشت صحبت کردم. آنها را توجیه کردم که این فیلم به شما مربوط است و باید حمایت کنید. با رئیس ارگانها و مسئولانی که میشناختم هماهنگ کردم تا نصف هزینه پوسترها و اکرانها را تقبل کنند. سه ماشین صوت به ما دادند تا داخل شهر گشت زده و اعلام کنند که ساعت چند و کجا، فیلمهای عمار اکران میشود. فیلم چریک بیدنگ را سه شب در سردشت و سه شب در شهرهای همجوار مثل شهر ربط و روستاها و مساجد اکران کردیم. برای بعضی اکرانها پرده و پروژکتور را خودمان کرایه میکردیم. برای اکرانهای بزرگ و عمومی پارچه مختص فیلم گرفتیم، بعضیها را هم ادارات و یا مردم میدادند. بعضی مواقع هم پول کرایه وسایل اکران نداشتم و فیلم را توی لپتاپ خودم اکران میکردم و جمع میدیدند.
اکران فیلم چریکه بیدنگ چه بازخوردی در سردشت داشت؟
شب اولی که به سردشت رسیدم در پارک لاله اکران داشتم. خانمی هم که در چریک بیدنگ بازی دارد آنجا بود. بلند شد و گفت: این منم! مصدوم شیمیایی بودم. شوق و ذوق خاصی داشت. عفونت گلو و سینه داشت و بچههایش میگفتند که تا پنج صبح سرفه میکند. این صحنه برای مردم خیلی عالی است. مردم در خیابان فیلم خودشان را میدیدند و برای همین از این فیلم استقبال میکردند.
شب آخر در سردشت به بچهها جایزه میدادم. دختر بچهای آمد و به من یک شاخه گل داد و میکروفن را گرفت. گفت: من از شما متشکرم که بعد دو سال پدرم را جلوی چشمانم زنده کردید. پدرم را حس کردم. در فیلم با پدرش مصاحبه کرده بودند و در این فاصله زمانی هم پدرش فوت شده بود، هر شب به اکرانهای ما میآمد تا پدرش را دوباره ببیند.
جشنواره عمار باعث شد بیشتر مطالعه کنم
جشنواره عمار چه تأثیری بر شما داشته است؟
جشنواره عمار باعث شد فیلمهایی را ببینم و وارد یکسری بحثها شوم. در موضوع شبکههای ماهوارهای و جنگ نرم مطالعه کنم. بعد آنکه وارد جشنواره شدم و فیلمها را اکران کردم بر خودم واجب دانستم که کتاب بخرم، هزینه کنم، فیلم بیشتری ببینم و در کارگاههایی شرکت کنم. بعد آشنایی با جشنواره تصمیم گرفتم دراویش منطقه کردستان را پیدا کنم. میخواستم از نگاه رهبری و شریعت آنها را تجزیه تحلیل کنم و مستندی را بسازم.
انتهای پیام/