چشم تجدیدنظرطلبان اوباما را دید « ۹دی» را نه!
خبرگزاری تسنیم: جای تعجب ندارد که روزنامههای تجدیدنظرطلب هر از چند گاهی و به هر بهانهای تصویر یکی از مقامات بلند پایهغربی را با آب و تاب فراوان به عکس نخست رسانههای خود تبدیل کرده و ذیل آن به بیان لزوم تجدیدنظر در روابط ایران با آنها بپردازند.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، اصلاً جای تعجب ندارد که روزنامههای تجدیدنظرطلب هر از چند گاهی و به هر بهانهای تصویر یکی از مقامات بلند پایهغربی را با آب و تاب فراوان به عکس نخست رسانههای خود تبدیل کرده و ذیل آن به بیان لزوم تجدیدنظر در روابط ایران با آنها بپردازند.
نگاه عقلانی و توأم با آیندهنگری در روابط بینالملل جایی برای پدرخواندههای هواخواه لیبرالیسم در داخل و رسانههای آنها ندارد تا جایی که این جماعت حاضرند برای پیشبرد اهداف تشکیلاتی و حزبی خود بسیاری از منافع نظام را به پای این مطالبات ذبح کنند.
شاید غیر از این هم نباید از این جریان انتظار داشت که طی دو دهه گذشته بارها تلاش کرده در پازل نظام سلطه بازی کرده و حاکمیت را به چالش کشانده و هزینههای فراوانی را به آن تحمیل کند که آخرین یا شاید مهمترین آن غائله پیچیده سال 88 بود که علت تامه تحریمهای فزاینده غرب از آن سال به بعد بود.
17 ماه سانسور
این جریان رسانهای در طول ماههای اخیر بارها با انتخاب تیترهای جهتدار و هدفمند طی هر دورهای از مذاکرات تلاش میکرد از یک سو اقدامات تیم مذاکرهکننده را مبالغهآمیز جلوه دهد و از سوی دیگر القای مینمود که امریکا و متحدانش به تمام مفاد توافقات فیمابین پایبند بوده و ادامه این روند میتواند زندگی اقتصادی مردم را دچار تحولی شگرف کند. به عنوان نمونه در هنگامهای که ارگانهای مطبوعاتی تجدیدنظرطلب هماهنگ با شخصیتهای مطرح خود مذاکرات ژنو را بسیار مثبت و امیدوارکننده ارزیابی میکردند، وندی شرمن اعلام میکند:«فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است...ما به دنبال حذف تحریمهای وسیع علیه ایران نخواهیم بود و تنها به ایران فرصت میدهیم برای از بین بردن نگرانیهای ما، مدتی «استراحت» کند.
بر اساس اصل «سانسور تحریمهای جدید» و «پرهیز از پرداختن به مواضع تحقیرآمیز غربی» ـ در آن مقطع زمانی ـ نه تنها رسانههای دوم خرداد به سخنان توهینآمیز مذاکرهکننده ارشد تیم امریکایی در مذاکرات هستهای واکنشی درخور توجه آن هم در قالب نوشتن یادداشت و مقاله نشان ندادند، بلکه حاضر نشدند حتی اصل خبر را هم در صفحات خود جهت تنویر افکارعمومی و حداقل رعایت حق ابتدایی مردم، پوشش خبری دهند.
یا هر زمانی که شخصیتهای سیاسی غرب ایران را به حمله نظامی تهدید کردهاند پدرخواندههای تجدیدنظرطلب در کنار رسانههای پرتعداد خود حربه «سانسور» را انتخاب کرده و به موضوعاتی دست چندم پرداختهاند. اما مهمترین بخش از فعالیت این جماعت جهت تطهیر چهره امریکا در داخل را میتوان آنجایی دانست که این کشور و متحدانش چندین بار به حجم و گستره تحریمها افزودهاند اما جریان دوم خرداد ترجیح داده با حربههای رسانهای از آن عدول کند و به جای اطلاعرسانی درباره تحریمهای جدید امریکا موضوعات دستچندم «پرداختن به استیضاحهای احتمالی مجلس»، «افزایش پهنای باند اینترنت»، «پرونده بابک زنجانی» و«رفتن کروش از تیم ملی» را مورد توجه قرار میدادند. بر اساس این طرح پدرخواندههای تجدیدنظر طلب، هرچه از زمان توافقنامه ژنو 3 گذشت دو هدف مورد اشاره جریان هواخواه لیبرالیسم در داخل یعنی «تطهیر چهره نظام سلطه» و «گره زدن تمام مشکلات داخلی به مذاکرات هستهای» رنگ بیاعتباری گرفت.
اوباما تیتر یک شد
روز گذشته آخرین اقدام از این دست تحرکات تجدیدنظرطلبان روی داد؛ رسانههای این جریان در حالی که در سالروز حماسه 9 دی بودیم با سانسور این روز، تصویر رئیسجمهور اوباما را به عنوان عکس یک صفحه نخست خود انتخاب و تلاش کردند با حذف بخش مهمی از سخنان اوباما آن قسمت از اظهارات وی را درج کنند که به نوعی به قدرت ایران اعتراف کرده است.
به عنوان نمونه روزنامه آرمان با چاپ عکس اوباما به عنوان عکس یک خود «تغییر لحن آشکار امریکا در قبال ایران» را تیتر کرده و «اعتراف اوباما: ایران کشوری بزرگ و تأثیرگذار است» را هم به عنوان زیر تیتر انتخاب کرده است. آفتاب یزد هم با انتخاب عکس رئیسجمهور ایالات متحده «بازگشایی سفارت در ایران دور از دسترس نیست» را مورد توجه قرار داده است. شرق دیگر روزنامه زنجیرهای هم اوباما را عکس یک خود کرده و در زیر آن نوشته: «پاسخ اوباما درباره احتمال بازگشایی سفارت امریکا در ایران: هرگز نمیگویم هرگز.»
همچنین ابتکار هم با پیروی از دیگر رسانههای وابسته به اصلاحات عبارت «امید کاخ سفید به گسترش رابطه با ایران» را در کنار تصویر تمامقد اوباما در صفحه یک خود به چاپ رسانده است. دیگر روزنامههای این طیف هم بر همین اساس عمل و تلاش کردند «تعریف و تمجید مختصر اوباما» را بدون برجسته نمودن آن بخشی که وی به ایران توهین نموده، پوشش خبری داده و «بازگشایی سفارتخانه امریکا در کشورمان» را مورد توجه ویژه قرار دهند.
باز توهینهای اوباما را ندیدند
تجدیدنظرطلبان در حالی به برخورد گزینشی با سخنان اوباما نسبت به جمهوری اسلامی ایران روی آوردند که مرور سخنان رئیسجمهور ایالات متحده روی دیگر اظهارات وی را به نمایش میگذارد، اظهاراتی که زنجیرهایها ترجیح دادند آن را سانسور کنند تا افکار عمومی به مانند گذشته از توهینها و تحقیرهای مقامات غربی بیاطلاع باشند.
شاید مرور توهینهای جدید رئیسجمهور امریکا خالی از لطف نباشد؛ اوباما در مصاحبه با رادیوی ملی امریکا ، ایران را کشوری بزرگ و پیشرفته میخواند و بیان میکند: ایران سابقه تروریسم دارد و برای دستیابی به سلاح هستهای تلاش میکرد.
اوباما با توهین به ملت ایران، ایران را کشوری یاغی توصیف میکند و میگوید: اوایل ریاست جمهوری من در سال 2007 از من پرسیده شد آیا به کشورهای مختلف یاغی سفر خواهم کرد؟ آنچه من آن زمان گفتم همچنان به قوت خود باقی است. اوباما گفت اگر من فکر کنم این کار موجب پیشبرد منافع امریکا میشود، بله این کار را انجام میدهم. اما من فکر میکنم برای اینکه این روزنه در مورد ایران باز شود، ما باید موضوع هستهای را حل کنیم.
مشابهسازی ایران و کوبا
هر چند جماعت تجدیدنظرطلب سالهاست برای عادیسازی روابط ایران و امریکا تلاش میکنند و سابقه آن به دیپلماسی انفعال و سازش دوران هشت ساله اصلاحات باز میگردد اما هفته پیش که اخبار مربوط به برداشتن تحریمهای امریکایی علیه کوبا رسانهای شد، وارد مرحله تازهتری شد. به گونهای که رسانههای تجدیدنظرطلب طی دو هفته پیش بارها از مشابهتسازی ایران و کوبا سخن به میان آورده و القا میکنند که اگر ایران هم به مانند کوبا دست از بسیاری از اهداف و خواستههای بینالمللی خود بردارد! امریکا تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان را از میان خواهد برداشت.
برخی از وابستگان این طیف هم در دانشگاه تهران صراحتاً از لزوم دست برداشتن از توسعه صنعت هستهای حرف زدند و آن را تنها راه خروج از مشکلات اقتصادی و سیاسی دانستند.
این جماعت بارها طی روزهای اخیر با تفسیری غیرواقعی و وارونه عادیسازی روابط بین امریکا ـ کوبا را نه به دلیل تنزل جایگاه ایالات متحده در فضای بینالمللی و افزایش قدرت کوبا و ایستادگی مردمش در مواجهه با امریکا و متحدانش، بلکه به علت تغییر رویکرد دولتمردان این کشور در مقابله با امریکا عنوان کردهاند تا آنجایی که برخی از تئوریپردازان این دسته سیاسی از دولت یازدهم هم خواستند تا به مانند مقامات بلندپایه کوبا اجازه دهند مقدمات گشایش سفارت امریکا در تهران فراهم شود.
عمدهترین اهداف
هرچند میتوان اهداف طبقهبندی بسیاری را برای تحرکات اینگونه تجدیدنظرطلبان تشریح کرد اما عمدهترین آن را باید موارد ذیل دانست.
1ـ«مخدوش کردن الگوی مقاومت در مقابل غرب» یکی از اهدافی است که جریان دومخردادی سالهاست به دنبال آن بوده، آنگونه که این جماعت ماهها قبل از برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری این را به افکار عمومی منتقل میکرد که تنها عامل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم دیپلماسی تهاجمی و فعالانه ایران در بحث هستهای است که در صورت تغییر در این رویه رفتاری، گشایش فراوانی در زندگی آنها اتفاق خواهد افتاد.
این جریان در ماههای پیش با بهرهگیری از اتفاقات بحثبرانگیزی نظیر «دیدار چهره به چهره دو رئیسجمهور ایران و امریکا» و همچنین «استمرار مذاکرات دو طرفه با نمایندگان نظام سلطه» تلاش دارد به جامعه این را تلقین نماید که تحقق این موارد میتواند پوششی مناسب برای کاهش تحریمها و ترمیم چهره بینالمللی ایرانیان به شمار آید و این یعنی شکستن هیبت نماد مقاومت در مقابل امریکا.
2ـ استحاله اصول و مبانی سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران هم یکی دیگر از اهداف است، به صورتی که مهمترین مؤلفه این سیاست خارجه که همان مبارزه با استکبار و مقاومت بر سر اصول است، جای خود را به سازش، تسلیم و روابط عادی دوطرفه داده تا دیگر در سیاست خارجه کشورمان نتوانیم جایی از مبارزه و مواجهه با قدرتهای استعمارگر بیابیم.
3 - «فشار به حاکمیت اسلامی از دالان افکار عمومی» هم در این طرح مورد توجه قرار گرفته است. با این توضیح که رهبران تئوریک این جریان به خوبی میدانند که «تغییر نگرش مردم تغییر گفتمان و قواعد رفتاری در کارگزاران نظام را در پی دارد»؛ بنابراین باید تلاش شود تا مردم جامعه در حوزههای مختلف از جمله نوع مواجهه با نظام سلطه دچار تغییر نگاه شده و به این باور برسند که ادامه مقابله با امریکاییها دستاوردی به جز تحریمهای بینالمللی به همراه نداشته است. زمانی هم که این باور عمومی نهادینه شد خود به خود حاکمیت تحت فشار خواستههای مردمی قرار گرفته و از نبرد با نظام سلطه دست بردارند.
منبع: جوان
انتهای پیام/