پاسخ به سوالاتی درباره فتنه۸۸


خبرگزاری تسنیم: اقدام تامینی شورای عالی امنیت ملی نه برای خواباندن آشوب ها بلکه برای جلوگیری از آشوب مجدد بود.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، «پاسخ به سوالاتی درباره حوادث 88 (3)»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم محمدسعید احدیان است که در آن می خوانید؛در ادامه پاسخ به سوالاتی درباره حوادث 88 امروز به صورتی کوتاه به سوالات متفرقه ای می پردازیم که یا واکنش به دو یادداشت پیشین است یا با شدت کمتری در بین برخی از مردم مطرح می شود.

1. مشکل معترضان تقلب در رای گیری و شمارش آرا نبوده است بلکه اعتراض به تخلفات پیش از انتخابات و تحمیل رای به مردم بوده است.

در یادداشت اول به این نکته پاسخ داده شد اما خلاصه آنکه وقایع تاریخی را نباید به گونه ای که دوست داریم خلاف آنچه در واقعیت اتفاق افتاده تغییر دهیم. واقعیت این است که کانون اعتراض معترضان «تقلب» با کلیدواژه تحریک کننده «رای من کو؟» بود یعنی آن عنصری که باعث شد چند صد هزارنفر به عنوان اعتراض به خیابان های پایتخت بیایند، احساس تقلب در رای گیری و شمارش آرا بود گرچه این مساله به روشنی آفتاب است اما از آنجا که حافظه تاریخی ما گاه بسیار کوتاه است فقط یک نمونه را یادآوری می کنیم. آقای موسوی در عصر و شب روز 22 خرداد در بیانیه و نشست خبری تاکید داشتند که من توسط مردم به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده ام فقط باید مجریان و ناظران در شمارش آرا درست عمل کنند( نقل به مضمون). آنچه باعث شد مردم به خیابان ها بیایند نه اتفاقات پیش از انتخابات بلکه این احساس بود که آنهابرنده انتخابات شده اند اما در خواندن رای شان خیانت شده است اگر آقای موسوی از همان روز اول ادعای «تقلب مشمئز کننده» و این «صحنه آرایی خطرناک» را مطرح نمی کرد و صرفا بر تخلفات و انتقادات مربوط به پیش از روز رای گیری تاکید می کرد نمی توانست چنین جمعیت زیادی را با خود همراه کند، البته در آن صورت فتنه ای این چنین نیز پدید نمی آمد اما مطمئن باشید بسیاری از منتقدان دلسوز اعم از اصلاح طلب و اصول گرا و مستقل با بخش درست انتقادات ایشان همراهی می کردند و در اصلاح امور تاثیری مانا و موثر می گذاشتند.

2. شما کلمه فتنه را از روی کدام کتاب لغت معنا کرده اید؟

ما در تعریف کلمه فتنه از نهج البلاغه الهام گرفته ایم که مطالعه دقیق آن برای همه بسیار مفید است. امیر المومنین در خطبه 50 نهج البلاغه می فرمایند: «....پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد، بر طالبان حق پوشیده نمی ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند، آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره می گردد و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت.»

2. آیا حامیان موسوی فقط چند هزار نفرند؟ آقای احدیان چشمان تان را بازتر کنید شما از این طرفداران می ترسید.

مسلما حامیان آقای موسوی بیشتر از چند هزار نفر هستند نکته مورد تاکید این بود که آقای موسوی توانست زمانی که فضا غبارآلود بود چندصد هزار حامی را به صحنه خیابان ها آورد اما به مرور که خیلی ابهامات برطرف شد این بدنه اجتماعی کم و کمتر شد تا اینکه کسانی که حاضر بودند برای مطالبه حرف های خود به صحنه مقابله با نظام بیایند حداکثرچند هزار نفر بودند البته مفهوم این حرف این نیست که اکنون فقط این چند هزار نفر مخالف نظام هستند بلکه قطعا تعداد بسیار بیشتری با نظام جمهوری اسلامی زاویه جدی دارند همه هم به وضوح دیدند که رهبری در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نه تنها بر واقعیت وجود مخالفان جمهوری اسلامی تصریح کردند (با عبارت حتی اگر نظام جمهوری اسلامی را نیز قبول ندارند) بلکه با خواستن از آن ها که در سرنوشت کشورشان شرکت کنند، به حضور آن ها مشروعیت رسمی دادند اما دو نکته را باید مورد توجه قرار داد اولا این چند میلیون نفر در مقایسه با اکثریت بالای مردم معتقد به نظام در اقلیت هستند و ثانیا فقط چندهزار نفر از این عده حاضرند خواسته هایشان را در کف خیابان ها پیگیری کنند و از مابقی نیز بخش عمده ای تصمیم گرفته اند با رفتاری مدنی مطالبات خود را در داخل سازوکار نظام دنبال کنند نه در کف خیابان ها.

3. آقای احدیان مناظره اسمش روشن است. مگر احمدی نژاد در مناظره دروغ گفت چه اشکالی داشت مردم بدانند که چه افرادی در راس امور کشور هستند.

در اشکالات و بی اخلاقی های مناظره حرف زیاد است اما اگر کسی واقعا خود را ولایت مدار می داند باید به یاد آورد که رهبری در آن خطبه نماز جمعه به صراحت و با تاکید براینکه من این حرف را در خطبه که بخشی از نماز است می زنم، از رفتار و گفتار آقای احمدی نژاد به شدت انتقاد کردند و گفته های ایشان را نفی کردند.

4. آیا باید احمدی نژاد و فتنه گران را با هم یکی حساب کرد. مقاله شما با مقصر دانستن احمدی نژاد سرپوشی بر عملکرد فتنه و فتنه گران است.

در مقاله تصریح شده است که فتنه نتیجه سوءاستفاده از تقصیرهای صورت گرفته توسط آقای احمدی نژاد و برخی مسئولان و مجریان بود که با ممزوج کردن این حرف های حق با حرف باطل تقلب، برای رسیدن به هدف باطل براندازی نظام تلاش شد پس در این تحلیل کسانی که فتنه انگیزی کرده اند، کسانی هستند که از این حرف های حق سوءاستفاده کرده اند اما این تحلیل باعث نمی شود که بی اخلاقی های انتخاباتی آقای احمدی نژاد را که صرفا با هدف کسب رای (که من آن ها رای های پاکی نمی دانم ) صورت گرفت کتمان کنیم.

5. چرا برای تجمع و راهپیمایی طبق قانون اساسی مجوز داده نشد.

در ابتدا باید گفت اگر ملاک قانون اساسی است نباید مطابق میل مان از قانون اساسی برداشت کنیم. ماده 27قانون اساسی حق تجمعات و راهپیمایی را به مردم داده است اما برای آن شرطی گذاشته و آن را منوط به عدم اخلال در مبانی اسلام کرده است لذا قانون اساسی به هر تجمع و راهپیمایی حق قانونی نداده است. اصولا منطقی نیست که هر تجمعی با هر انگیزه ای مجوز قانونی داشته باشد بلکه منطق حکم می کند اگر عده ای بر سر موضوعی به عنوان یک «اعتراض اجتماعی» درخواست تجمع یا راهپیمایی داشته باشند اجازه داشته باشند مطالبه اجتماعی خود را به شکلی آرام در قالب تجمع و راهپیمایی پیگیری کنند اما اگر این تجمع یا راهپیمایی در جهت براندازی و مقابله با نظام عمل کند یا منجر به اغتشاش شود و امنیت کشور را به خطر بیندازد نمی تواند مجوز داشته باشد.

با این وصف اگر اعتراض بعد از انتخابات صرفا مطالبه ای مدنی برای پیگیری موضوع تقلب بود حق تجمع و راهپیمایی منطقی بود به همین دلیل نیز این سوال در روزهای اول برای بسیاری از دلسوزان به صورتی جدی مطرح بود چرا که برداشت آن ها از ماجرا یک «اعتراض اجتماعی» و در چارچوب پیگیری مطالبه ای مدنی بود اما برداشت حاکمیت در تحلیل ماجرا براساس شواهد و رفتاری که از قبل رصد شده بود و تطبیق تام و کاملی که این رفتارها با دستورالعمل های «جین شارپ» و وقایع انقلاب مخملی در گرجستان و انقلاب نارنجی در اوکراین داشت این اطمینان را ایجاد می کرد که ماجرا ابتدا با نام «اعتراض اجتماعی» آغاز می شود و بعد با روش های برنامه ریزی شده و تجربه شده، معترضان به سمت براندازی نظام حاکم جهت داده می شوند. اگر آن روز بسیاری حتی از دلسوزان انقلاب ماهیت ماجرا را «اعتراض اجتماعی» می دانستند، بعدا که شعارها و مطالبات اعتراض از ابطال انتخابات به شعارهای مخالفت با اصل نظام تبدیل شد، برای همه منصفان مشخص شد که حاکمیت در تحلیل ماجرا بسیار دقیق عمل کرده است و هدایت کنندگان پشت پرده این اعتراضات با در دست گرفتن نظام محاسباتی معترضان داخلی، هدایت جریان ایجاد شده را به دست می گیرند، و آن ها را به سمت هدف براندازی سوق خواهند داد. ضمن آنکه نباید این نکته را نیز فراموش کرد که در عمل حق راهپیمایی به معترضان داده شد و در راهپیمایی 25 بهمن که چند صدهزار نفر از معترضان در آن شرکت کردند، با هیچ برخورد انتظامی روبرو نشدند اما همانطور که پیش بینی می شد، گروهی از درون این راهپیمایی، راهپیمایی را به آشوب و اغتشاش کشیدند.

6.شورای عالی امنیت ملی فقط در زمان آشوب در کشور که حالت اضطرار پدید می آید حق صدور حکم حصر تا زمان پایان آشوب و اضطرار را دارد و ادامه حصر در این چند سال نیاز به حکم قضایی داشته است.

این ادعا که متاسفانه توسط یکی از نمایندگان مجلس نیز مطرح می شود خیلی سطحی و غیر دقیق است. نمی شود که ما براساس قانون اساسی مباحث را طرح موضوع کنیم ولی شروطی را بر قانون بار کنیم که هیچ وجهی ندارد. در هیج جای اصل 176 قانون اساسی حتی اشاره ای وجود ندارد که شورای عالی امنیت ملی فقط در زمان آشوب و اضطرار پیش می آید و حق صدور حکم حصر تا زمان پایان آشوب و اضطرار را دارد. شورای عالی امنیت ملی به طور مطلق و برای هر شرایطی وظیفه تامین امنیت و آرامش کشور را دارد اگر منظور از این ادعای عوامانه و غیر منطبق با قانون، این است که چون امنیت به کشور برگشته است پس «اقدام تامینی» مفهوم ندارد و برای حصر نیاز به حکم قضایی است، عامدانه یا از سرغفلت مغالطه ای روی داده است.

دیروز مبسوط نکته ای بسیار مهم یادآوری شد که حکم حصر نه در زمان آشوب ها و اغتشاشات صورت گرفته که الان بگوییم این آرامش به کشور برگشته است و دیگر نیازی به اقدام تامینی حصر نیست بلکه حکم حصر 20 ماه بعد از آغاز فتنه و حدود یک سال پس از بازگشت آرامش به کشور صادر شده است یعنی زمانی که آقایان موسوی و کروبی بعد از بازگشت کامل امنیت، سه روز بعد از سقوط مبارک در بیانیه ای مشترک (بیانیه شماره 18) دوباره حامیان خود را به خیابان ها فراخواندند، به عبارت دیگر اقدام تامینی شورای عالی امنیت ملی نه برای خواباندن آشوب ها بلکه برای جلوگیری از آشوب مجدد بود و تا زمانی که نامزدهای معترض شبیه چند روز پیش که خبر اول بی بی سی فارسی بود اگر همچنان به دنبال ناامن کردن کشوری که نیاز شدید به آرامش دارد باشند، شورای عالی امنیت ملی ناچار به تمدید حکم اقدام تامینی خواهد بود حتی اگر این تمدید سال ها ادامه یابد شبیه حکم حصر آقای منتظری که از دولت آقای هاشمی شروع شد و تا سال ها و تا زمان تغییر رفتار ایشان ادامه یافت. لذا بازهم از همه کسانی که دنبال رفع حصر هستند می خواهیم خطاب نامه ها و سخنرانی های خود را به آقایان موسوی و کروبی تغییر دهند و از آن ها بخواهند اشتباه خود را بپذیرند و حداقل دنبال ناامن کردن کشور نباشند چرا که کشور در شرایط بسیار حساس بین المللی است و هر فتنه مجددی، دشمن را برای فشار آوردن بیشتر بر کشور جری تر می کند شبیه اجماعی که بعد از فتنه 88 بر سر تحریم ایران شکل گرفت و پیامدهای آن همچنان پابرجاست.

انتهای پیام/