درآمدهای نجومی نفتی عامل قدرت گرفتن عربستان/کشمکش دیرینه بین مصر و عربستان
خبرگزاری تسنیم: عربستان نقش خود را مدیون درآمدهای نفتی است و میداند عامل اول و آخر قدرتش ناشی از چاههای نفتی است و این همان ثروتی است که عربستان را به نبض اقتصاد جهانی تبدیل کرده و موجب شده این کشور از هرگونه ارزیابی معمول دور باشد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه السفیر، به نظر نمیرسد با فوت ملک عبدالله سیاستهای عربستان با قبل چندان تفاوتی پیدا کند به ویژه اینکه عربستان دهها سال برای رسیدن به موقعیت امروز تلاش کرده و میلیاردها دلار نیز هزینه کرده است.
در این میان سرازیر شدن مسئولان لبنانی به سمت ریاض با رفت و آمد آنان در جاده دمشق تا عنجر تفاوت چندانی ندارد اما این بار هدف از حضور در ریاض تبریک و تهنیت به پادشاه جدید است، زیرا هر کس که با پادشاه و یا اطرافیانش آشنا نشود چارهای ندارد جز اینکه منتظر بماند تا مناسبت دیگری پیش بیاید.
اما کسی که گمان کند شکستن عرف و نشستن در سالن اختصاصی رؤسا موجب میشود در صف آنان قرار بگیرد، باید بداند شکستن قوانین روزمره لزوما به معنی شکستن قواعد ریاست جمهوری در لبنان نیست.
به عبارت بهتر حتی هر نامزدی که خود را برای ریاست جمهوری شایسته تر از دیگران بداند، میداند سفر به ریاض جایگاه او را نزد سران جدید سعودی تقویت نخواهد کرد، بلکه این سفر طبیعی قلمداد شده و به معنی انجام وظیفه و عرض تسلیت است.
البته اگر حضور مسئولان عربی و سایر کشورهای جهان در ریاض مفهومی داشته باشد جز این نیست که عربستان مرکز ثقل جهان عرب است و عربستان از این واقعیت که این نقش را مدیون درآمدهای نفتی است ناراحت نیست و میداند عامل اول و آخر قدرت آن ناشی از چاهها و منابع نفتی است و این همان ثروتی است که عربستان را به نبض اقتصاد جهانی تبدیل کرده و موجب شده این کشور از هرگونه ارزیابی و دسته بندی معمول دور باشد.
بنابراین طبیعی است چیزی که برای سایر کشورها مجاز نیست برای عربستان مجاز بوده و حتی از نظر آمریکا که سنگ دموکراسی را در تمام نقاط دنیا به ویژه سوریه به سینه میزند، طبیعی و دوست داشتنی است که یک خانواده در یک کشور به دور از تمام معیارهای دموکراسی حکومت کند.
در این میان برخی نیز در صددند اینگونه عنوان کنند که هرچند عامل جنگ در سوریه نبود دموکراسی در این کشور است، اما در واقع دلیل اصلی این جنگ موضع اسرائیل در قبال دمشق و رابطه سوریه با ایران و نه گفتن به آمریکا است.
نکته قابل ملاحظه اینکه عربستان برای رسیدن به جایگاهی که امروز در آن قرار گرفته، دهها سال تلاش کرده و صدها میلیارد دلار هزینه کرد و فشارهای زیادی را متحمل شد و در این مسیر مصر همواره سد راه این کشور بود تا جایی که جمال عبدالناصر تمام نقشههای سعودی را نقش بر آب میکرد.
عربستان و مصر در تقابل هم
به عبارت دیگر اسلام سیاسی به نمایندگی عربستان و اسلام ملی یا ناسیونالسیم عربی به نمایندگی مصر همواره رو در روی هم بوده و سخت با یکدیگر کشمکش داشتند.
در آن زمان اختلاف بین دو کشور موضوع تازهای نبود بلکه سابقه آن به اوایل قرن نوزدهم و به زمانی بازمیگشت که محمدعلی پاشا پسرش ابراهیم را برای نابودی حکومت وهابی عازم عربستان کرد و او نیز برای تحقق این هدف توان خود را به کار گرفت و در سال 1818 پس از آنکه عبدالله بن سعود رهبر وقت وهابی ها خود را تسلیم کرد، توانست عربستان را تحت کنترل خود در آورد.از آن زمان ذهنیت عربستان تغییر نکرده و هنوز قدرت مصر را خطری برای خود می بیند.
کشف نفت عامل زیاده خواهیهای بیش از پیش عربستان
در این میان با فروپاشی امپراتوری عثمانی، مناطق مختلف عربستان یکپارچه شده و دولتی نوپا تشکیل شد که از ثبات سیاسی قابل ملاحظه ای برخوردار بود، اما کشف منابع نفتی موجب شد زیاده خواهیهای عربستان از مرزهای آن فراتر رود.
به موازات این تحولات به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر همه نقشههای عربستان را نقش بر آب کرد، تا جایی که عربستان در زمان عبدالناصر بدترین مراحل خود را تجربه کرد آن هم در شرایطی که تفکرات ناسیونالیسم به سرعت در حال ریشه دواندن در بین عربها بوده و از مصر تا کشورهای عربی خلیج فارس امتداد پیدا کرده بود.
اما این دوران بد و سیاه در سال 1967 و پس از شکست از اسرائیل به اوج خود رسید و از اینجا به بعد شمارش معکوس برای پایان دوران قدرت گرفتن ناسیونالیسم عربی آغاز شد و عملا نیز در سال 1978 با امضای توافقنامه کمپ دیوید مهر پایان خورد.
پس از آن بود که مصر به پشت مرزهای خود بازگشت و این بار پول و ثروت به قدرتمندترین سپاه عربی تبدیل شد و به این ترتیب عربستان به حاکم منطقه تبدیل شد، بدون اینکه رقیب واقعی داشته باشد زیرا دیگر پول و ثروت بر تفکرات ناسیونالیسم عربی غلبه کرده بود.
پول نفت عربستان صرف ترویج اسلام وهابی
در بحبوحه این تحولات عربستان پس از آنکه در جذب دانشجویان علوم دینی از الازهر پیشی گرفت، از نفت برای ترویج اسلام وهابی و به ضرر اسلام الازهری استفاده کرد و دانشجویانی را که آموزش میداد با پول به کشورهایشان بازمیگرداند تا مدرسه های وهابی تشکیل دهند و به این ترتیب تعداد این مدرسهها در کشورهای مختلف عربی و غیر عربی و حتی در مصر افزایش پیدا کرد و هنوز هم این مدارس وجود دارند.
در مورد کشمکش عربی- اسرائیلی نیز برخی کشورها به صف صلح با اسرائیل پیوسته و برخی دیگر نیز در محور مقاومت قرار گرفتند.
به موازات این تحولات پس از آنکه زبانههای آتش خیزش مردمی در کشورهای عربی شعله ور شد، ترکیه در تلاش برای بهرهبرداری از این کشمکش برآمد تا نفوذ خود در منطقه را توسعه دهد به ویژه اینکه آمریکا از طرح خود مبنی بر عقبنشینی از دریای چین خبر داده بود.
اینجا بود که ترکیه تمام برگهای برنده خود را روی اخوان المسمین در مصر، سوریه، لیبی و تونس سرمایهگذاری کرد در این میان عربستان بر اوضاع جاری غلبه کرده و اخوان المسلمین را در مصر سرنگون کرد و در لیبی نیز تونست آنان را از قدرت کنار بگذارد، اما در سوریه بشار اسد در برابر آن قد علم کرد.
اما کشمکش دیرینه بین مصر و عربستان این بار به هم پیمانی بر سرمنافع تبدیل شد و محور آن نیز نابودی اخوان المسلمین است.
در مقابل ایران از نزدیک شدن روابط مصر و عربستان زیان ندید و چشم خود را بر آن بست به ویژه اینکه شاهد بود چطور بشار اسد با ایستادگی خود توانست دشمنان را مجبور کند در اولویتهای خود تجدیدنظر کنند.
در این میان مصر به میانجیگری بین دولت سوریه و مخالفان این کشور رو آورد آن هم در حالی که به فکر تثبیت روابط خود با نظام بشار اسد در مقابل اخوان المسلمین بر آمد و به همین دلیل بود که مصر در نشست اخیر مخالفان سوری در قاهره تمام گروههای مظنون به وابستگی به اخوان المسلمین و یا گروههای نزدیک به ترکیه را دعوت نکرد.
اما عربستان همچنان از این تحولات دور ماند و طبق معمول به فعالیت پنهانی ادامه داد و چشم خود را به روی متحد مصری بست و به این ترتیب به طور غیرعلنی آن را تایید کرد بدون اینکه ناچار شود شکست خود را برملا کند.
در این میان با فوت ملک عبدالله به نظر نمیرسد نحوه تعامل عربستان با مسائل منطقهای تغییری کند، زیرا موضع آن در ارتباط دادن کشمکش موجود در منطقه به ایران همچنان به حال خود باقی است به اضافه اینکه ریاض چشم خود را به روی مصر بسته و در لبنان نیز همان موضع قبلی را در پیش گرفته است اما باید صبر کرد و دید مواضع سعودی در مسائل دیگر به ویژه در سوریه و موضوع پرونده اتمی ایران چگونه خواهد بود زیرا در آن زمان است که هر چیز معنی خود را پیدا کرده و بعید نخواهد بود که معادلات قدیمی دوباره جان بگیرد.
انتهای پیام/ر