سینما، تئاتر «گلریز» نیست

سینما، تئاتر «گلریز» نیست

خبرگزاری تسنیم: اگر قرار باشد کارکرد سینما فقط تفریح باشد، به اعتقاد من درباره امر میانمایه و بدوی‌ای صحبت می‌کنیم. سینما می‌شود تئاتر گلریز. جایی که سطح سلیقه مردم پایین می‌آید. پس فرهنگ‌سازی کجا می‌رود؟

خبرگزاری تسنیم- هومن سیدی:

سینمای اجتماعی ایران به قهقهرا خواهد رفت، تا زمانی که شرایط به گونه‌ای تغییر نکند که دغدغه و بستر داستان، شرایط تولید و ساخت فیلم را تعیین کند و نه برعکس. مادامی که یک فیلم‌ساز نخواهد درباره دغدغه‌های جامعه ‌اش و حتی خودش و آسیب‌هایی که او را آزار می‌دهد و رنج‌هایی که می‌کشد فیلم بسازد و فقط بنا به شرایط تولید و ساخت یک فیلم و غنمیت دانستن فرصت، آن را به سرانجام برساند، طبیعی است که سینما به قهقرا برود. به جایی می‌رود که نه جهان‌بینی کارگردان در آن تعیین‌کننده است و نه جهانی که برای شما ترسیم می‌کند. امروز فیلم‌ها درباره ماجراهایی حرف می‌زنند که طرح شدن یا نشدن آنها اساساً اهمیتی ندارد و این هم دقیقا به دلیل شرایط جدید تولید است. سیستم تولید سینمای ما در شرایط بغرنجی قرار دارد. همه در یک شرایط نابرابرانه دست به دست هم داده‌اند تا هزینه تولید در سینمای ایران پایین بیاید. وقتی در پایه چنین دورنمایی از قبل تعیین می‌شود طبیعی است که بستر مناسبی برای فیلمی که دغدغه و حرفی داشته باشد وجود ندارد. هیچ جای دنیا به این شمایل فیلم ساخته نمی‌شود. یعنی اول دغدغه‌ای وجود دارد و بعد بستری برای آن فراهم می‌شود. اما اینجا در ایران، نه در همه سینما بلکه در بخشی از سینمای اجتماعی گریبانگیر این ماجرا شده است که، شرایط ساخت و تولید است که حرف اول را می‌زند.

اگر به این رویداد توجه نشود، مثل یک ویروس دامن همه سینمارا خواهد گرفت. تهیه‌کننده‌ها می‌فهمند که پس این‌چنین هم می‌شود فیلم ساخت، می شود یک لوکیشن ثابت داشت، سه تا بازیگر قسطی نشاند و فیلم را درآورد و این دیگر تبدیل به یک قاعده می‌شود. طبیعی است که این دیگر «فیلم سازی» نیست یک «ساخت و ساز» است مثل آپارتمان‌سازی. و اگر سینما تبدیل شود به بساز بفروش، دیگر بعید است بتواند سرپا بایستد.وقتی به ما گفته می‌شود که همه لوکیشن شما یک خانه است، واقعاً چه بستری می‌توان طراحی کرد که یک فیلم اجتماعی باکارکرد بیرون بیاید؟

تهیه‌کننده می‌آید و به من می‌گوید یک فیلم جاده‌ای ارزان داری به ما بدهی؟ این دیالوگ‌ها آدم را یاد زمان فیلم‌فارسی‌سازی می‌اندازد. نتیجه‌اش چه می‌شود؟ یک خانواده را سوار ماشین می کنی، راه می‌اندازی در جاده، نقطه عطف کجاست؟ اینکه ماشین پنچر شود. دیگر اگر کارگردان خیلی خلاق باشد یک تصادف هم انجام می‌شود که البته نشان دادن تصادف هم خرج دارد و کارگردان مجبور است روی صورت راننده تمام کند.

به نظرم این اشتباه وقتی عمومیت پیدا می‌کند که خود کارگردان زیر بار ساخت این فیلم برود. تهیه‌کننده تکلیفش روشن است، هزار تا بدبختی اقتصادی دارد. اما این کارگردان است که نباید به هر قیمتی فیلم بسازد.

حالا سینمای اجتماعی باید چه کار کند؟ اگر قرار باشد کارکرد سینما فقط تفریح باشد، به اعتقاد من درباره امر میانمایه و بدوی‌ای صحبت می‌کنیم. سینما می‌شود تئاتر گلریز. جایی که سطح سلیقه مردم پایین می‌آید. پس فرهنگ‌سازی کجا می‌رود؟ اگر قرار باشد که سینما به آدم آموزش ندهد، تلنگری به خانواده‌ای که اختلافات شدید دارد و به خاطر فرزندانش از اختلافاتش کوتاه نمی‌آید، نزند پس سینما چه کارکردی دارد؟ وظیفه سینمای اجتماعی تلنگر زدن است، تکان دادن است، اما حل نیست. حل آن با جامعه‌شناسان و روان شناسان است. اما این حرف معنی‌اش این نیست که انگار هیچ اتفاق بدی در جامعه ما نمی‌افتد و همه چیز خوب است. خب خوب هست.آنقدری خوب هست که آدم‌ها دارند در این کشور زندگی می‌کنند. این که مشخص است. اما همه چیز فقط خوبی است؟ تمام کشورهای دنیا مشکلات اجتماعی خودشان را دارند و من فیلم‌ساز مگر می‌توانم این چیزها را نبینم این چیزها را نبینم از ترس اینکه سیاه نمایی نشود؟ این واژه سیاه‌نمایی هم تبدیل به بلایی در سینما شده است. اول اینکه خیلی مبهم است این واژه سیاه‌نمایی خیلی مبهم است.

بعضی اوقات من دیده‌ام که آدمی با تحقیق و تفحص می‌رود جلو، یک معضل اجتماعی را انتخاب می‌کند و آن را طرح  می‌کند، بدون اینکه هیچ قصد سیاسی یا هر نیت دیگری داشته باشد.باز هم به آن می‌گویند سیاه‌نمایی. چه کسی این را می‌گوید؟ به چه کسی این نوع نگاه برمی‌خورد؟ آدم‌هایی که علی‌السویه به دنیا نگاه می‌کنند، بی درد و بی دغدغه. این سیاه‌نمایی نیست. سیاه‌نمایی در جامعه ما این است که بیاییم وبگوییم که پول نداریم، مردم گشنه‌اند، همه بدبخت اند. بیاییم یک تصویر کریه و کثیف از مملکت خودمان از مردم کوچه و خیابان نشان بدهیم، به آدم‌هایی که آن طرف دنیا به دنبال سوءاستفاده یا سود شخصی هستند، یا اصلاً هیچ کدام از اینها برای اینکه یک جایزه مسخره دو روزه بگیریم، مملکتمان را بفروشیم. این سیاه‌نمایی است. بخش خیلی کوچکی از سینما هم همین‌ کار را می‌کند.اما این درست است که همه سینما را با این چشم ببینیم؟ همیشه در این ماجرا آدم‌هایی بودند که سوءاستفاده کردند. همیشه هم جشنواره هایی بوده‌اند که با سیاست‌های خاص خودشان آمده‌اند جلو. اما این قشر معدود را باید آن‌قدری تعمیم دهیم که هیچ کس جرأت نکند فیلم بسازد. کمتر از تعداد انگشتان یک دست در سینمای اجتماعی ایران به این شکل فیلم می‌سازند و بقیه فیلم‌سازان سالمند. بگذارید این‌ها فیلم بسازند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل