از تصرف بدون درگیری سفارت ایتالیا در ۲۲ بهمن ۵۷ تا رسالت جوانان انقلابی


از تصرف بدون درگیری سفارت ایتالیا در 22 بهمن 57 تا رسالت جوانان انقلابی

خبرگزاری تسنیم: قدیری ابیانه که سال‌ها سفیر ایران در مکزیک و استرالیا بود و حتی سفارت ایران در ایتالیا را در ۲۲ بهمن ۵۷ بدون درگیری تصرف کرد، از دیدار با امام خمینی(ره) در نوفل‌لوشاتو به‌عنوان شیرین‌ترین لحظه عمر یاد می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، همزمان با دهه فجر که دلاورمردان ایرانی کشور را برای پیروزی انقلاب اسلامی آماده می‌کردند افرادی هم در آن سوی مرزهای جغرافیایی برای تثبیت انقلاب تلاش و کوشش می‌کردند.

محمدحسن قدیری ابیانه و دوستانش از جمله چهره‌های انقلابی هستند که در 22 بهمن با حضور در سفارت ایران در ایتالیا عکس امام خمینی(ره) را بر پارچه‌ای نقاشی و بر دیوار سفارت نصب کردند. گفت‌و‌گوی تسنیم با قدیری ابیانه را در ادامه می‌خوانیم.

در سال 1351 زمانی که هجده ساله بودم برای تحصیل در رشته معماری عازم ایتالیا شدم و در شهر فلورانس اقامت کردم، در سال 1353 نیز نخستین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی وابسته به انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و آمریکا را در فلورانس تأسیس کردم که این انجمن اسلامی بزرگ‌ترین تشکل دانشجویی آن زمان بود.

در آن سال‌ها مبارزات ما مخفیانه بود و پس از مدتی مبارزات آشکار شد و تا 5 سال قبل از انقلاب امکان مراجعه به ایران را نداشتم، زمانی که انجمن اسلامی را در فلورانس تأسیس کردم، تصمیم گرفتم به سایر شهر‌ها برای تبلیغ بروم اما امکان هزینه مالی برای تبلیغ را نداشتم، با وجود آن شرایط تصمیم گرفتم روزانه دو ساعت کار کنم تا هزینه‌های انجمن و تبلیغات را تأمین کنم.

من در آن شرایط مجبور بودم برنامه مسافرتم را به‌گونه‌ای تنظیم کنم که شب‌ها در سفر باشم تا بتوانم در قطار استراحت کنم و اگر زمانی سه یا چهار صبح به مقصد می‌رسیدم در سالن انتظار ایستگاه قطار استراحت می‌کردم.

من به‌تنهایی در 8 شهر کتاب فروشی‌هایی را شناسایی کردم و کتاب‌های اسلامی را که از اتحادیه اروپا برای ما می‌رسید برای فروش عرضه می‌کردیم و آن کتاب فروشی‌ها را نیز برای ایران تبلیغ می‌کردیم. پس از آن در شهرهای ایتالیا نیز تبلیغات دین اسلام را انجام می‌دادیم، یکی از مهم‌ترین کارهایی که انجام دادیم تظاهرات در واتیکان بود.

در آن شرایط من نمی‌توانستم به ایران برگردم زیرا دستگیر می‌شدم و در ایتالیا هم افراد با سابقه دینی و سیاسی نداشتیم و باسابقه‌ترین فرد در آنجا من بودم که من هم جوان و کم و سن و سال بودم. در آن شرایط تصمیم گرفتم تابستان‌ها را به شهرهایی سفر کنم که فعالان فرهنگی در آن حضور داشتند و یک سال به انگلستان و یک سال به فرانسه رفتم، البته از سال 1353 تا پیروزی انقلاب نیز در تمام نشست فرهنگی و تشکیلاتی اتحادیه انجمن‌های اسلامی در آلمان شرکت کردم.

قدیری ابیانه از افرادی بوده است که برای دیدار امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو حاضر شده بود، او با یادآوری این خاطرات ادامه داد: برای حضور در جلسه تشکیلاتی انجمن‌های اسلامی در آلمان حاضر شده بودم که در آنجا متوجه شدم امام خمینی(ره) به پاریس تشریف آورده‌اند و در آن شرایط جلسه لغو شد و همه درصدد رسیدن به فرانسه بودند؛ من برای سفر اضطراری عازم ایتالیا شدم اما در آن زمان که امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو بودند در دو زمان متفاوت عازم نوفل لوشاتو شدم و با امام راحل دیدار کردم و این بهترین خاطره زندگی من است.

در آن دوران احساس کردم بهترین راه بازگشت من به ایتالیا و سامان‌دهی مبارزات است هرچند دوست داشتم در نوفل لوشاتو و کنار امام راحل باشم اما احساس کردم بازگشت به ایتالیا مهم‌ترین تکلیف من است. در آن زمان به‌جای فلورانس به رم که پایتخت سیاسی بود، رفتم تا فعالیت‌ها در آن نقطه متمرکز شود و شبانه‌روز نیز تلاش و کوشش کردم.

قدیری ابیانه با یادآوری خاطرات بهمن 57 گفت: در 12 بهمن که امام خمینی(ره) به ایران عزیمت کردند یقین داشتم که هرچند شاه در ایران نیست اما ساواک و 60هزار مستشار نظامی هنوز در ایران حاضر هستند و این شرایط برای امام خمینی(ره) و انقلاب خطرناک بود در آن شرایط معتقد بودم باید هرکاری را که در توانم هست انجام دهم و ذره‌ای در مسیر پیشرفت اهدافم کوتاهی نکنم.

فکر می‌کردم اگر لحظه‌ای کوتاهی می‌کردم و برای امام خمینی(ره) اتفاقی می‌افتاد هرگز خودم را در طول عمرم نمی‌بخشم بنابراین همیشه در این فکر بودم که تکلیف من در آن شرایط چه بود تا اینکه در 16 بهمن فرارسید و امام راحل مهندس بازرگان را منصوب کردند. وقتی این خبر را شنیدم در آن لحظه فکر می‌کردم که وظیفه من چه بود؟

رفتم سفارت و در زدم و دربان ایتالیایی سفارت آمد و پرسید: چه‌کار داری؟ من در آن لحظه جواب دادم که می‌خواهم با سفیر ملاقات کنم. دربان ایتالیایی دوباره پرسید: شما وقت ملاقات دارید، که جواب دادم نه، وقت ملاقات ندارم.

کاملاً مشخص بود که دربان سفارت دچار تردید شده: شما چه‌کسی هستید و با سفیر چه‌کاری دارید؟ که پاسخ دادم من قدیری، نماینده دولت موقت انقلاب اسلامی ایران هستم و آمده‌ام سفارت را تحویل بگیرم.

دربان سفارت که برای انتقال پیام رفته بود، پس از چند دقیقه بازگشت و گفت آقای سفیر نیست. گفتم: به نفر دوم سفارت بگو بیاید، رفت و پس از چند دقیه برگشت، گفت نفر دوم نیست. گفتم: نفر سوم سفارت و یا هر کسی را که هست بگو بیاید، دربان گفت: آقا، هیچ کسی نیست، این در حالی بود که من ایمان داشتم همه در آن لحظه در سفارت هستند. من در آن روز در اصل یک عملیات روانی انجام دادم.

قدیری ابیانه افزود: گفتم: بسیار خوب، پس پیغام من را به آنها برسان و بگو قدیری گفت برای گرفتن سفارت می‌آیم، پس سفارت را برای تحویل دادن آماده کنند و رفتم. اما آن سوی خیابان ماشین پلیس جلوی من توقف کرد و گفت: شما رفته بودی سفارت؟ گفتم: بله. پرسید: چه‌کار داشتی در سفارت و چه‌کسی هستی؟

گفتم: من قدیری، نماینده دولت موقت جمهوری اسلامی هستم، برای تحویل گرفتن سفارت آمده‌ام. کارت شناسایی‌ام را خواستند و کارت را به آنها نشان دادم. نیم ساعتی معطلم کردند، اگرچه در آن لحظه هم بیکار نبودم و شاه و موسولینی را برای آنها مقایسه کردم. آنها دیدند من هیچ خلافی ندارم و اقامتم در آن کشور قانونی است‌‌، رهایم کردند؛ من بعد‌ها فهمیدم که پس از رفتن من به سفارت، سفیر رفته است و دیگر هم در آنجا پیدایش نشد، حتی فردای‌‌ همان روز نیز دو نفر از مأموران رمز سفارت که تحت تأثیر حرف‌های من قرار گرفته بودند برای پیوستن به انقلاب داوطلب شدند.

ماجرای تلاش ما برای تحقق و حمایت از انقلاب در ایتالیا ادامه داشت تا اینکه در 22 بهمن از قبل قرار بود جلسه‌ای برگزار کنیم و در آن جلسه فراخوان بدهیم تا افرادی متحد برای گرفتن سفارت جمع شوند.

دوباره به سفارت برگشتم، با این تفاوت که غروب و بود و نم‌نم باران فضا را ملایم کرده بود، هوا رو به تاریکی بود، در زدم سرایدار ایرانی سفارت آمد گفت: چه‌کسی هستی و با چه‌کسی کار داری؟ گفتم: من رئیس جدید نمایندگی و نماینده دولت موقت جمهوری اسلامی هستم، در را باز کن. گفت: آقا، من کاره‌ای نیستم و اجازه ندارم در را باز کنم. گفتم: من رئیس جدید تو هستم، در را باز کن. باز هم قبول نکرد؛ گفتم: تو خبر رادیو را شنیدی؟ گفت: بله. گفتم: در را باز کن، آن رژیم تمام شد و من رئیس جدید هستم و اگر به حرف من گوش نکنی اخراج می‌شوی.

دربان مسیحی بود و با خانواده‌اش در سفارت زندگی می‌کرد. در را باز کرد و سفارت بدون درگیری و خسارت تصرف شد و این کار سبب شد بقیه سفارتخانه‌ها نیز در فائو، واتیکان و سرکنسولگری نیز تصرف شود.‌‌ همان شبی که سفارت تصرف شد عکس امام خمینی(ره) روی یک پارچه نقاشی و از دیوار سفارت آویزان شد. ظهر 23 بهمن نیز نخستین کنفرانس مطبوعاتی را برگزار کردیم، همه کارکنان شرکت‌های دولتی ایرانی و بانک‌ها هم حاضر شدند، بیانیه‌ای در حمایت از انقلاب اسلامی نوشته شد و به امضا رسید.

گفت‌و‌گو از زهرا رئیسی

انتهای پیام/آ*

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon