رهبری قاطع و مدبرانه امام خامنهای مانع انحراف انقلاب از مسیر خود شد
خبرگزاری تسنیم: عالم برجسته افغانستانی در گفتوگو با تسنیم به بررسی ابعاد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأثیر شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بر جنبشهای منطقهای و جهانی پرداخت.
آیتالله «سیدمحمود هاشمی ارزگانی» از علمای برجسته و سرشناس افغانستان در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، به بررسی ابعاد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأثیر شخصیت حضرت امام خمینی (ره) بر جنبشهای منطقهای و جهانی پرداخت.
در زیر متن کامل این گفتوگو را مطالعه میکنید:
تسنیم: با توجه به اینکه اکنون در سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران قرار داریم دلایل و عوامل عمده و اساسی که منجر به به وقوع پیوستن این واقعه تاریخی شد را چطور بررسی میکنید؟
در قدم نخست به جاست که تبریک و تهنیت عرض کنم سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را به امت اسلامی و به ویژه امت فداکار و شهید پرور جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً مقام معظم رهبری پرچمدار نهضت حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و ادامهدهنده راه آن بزرگوار.
اما در خصوص پاسخ به پرسش حضرتعالی در میان علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران از سه عامل به صورت ویژه میشود نام برد؛ عامل اول عامل رهبری نهضت، عامل دوم عامل باور دینی مردم، عامل سوم حضور و حمایت گسترده مردم در عرصههایی که نیاز بود و پیروی از رهبری و دستورات و فرامین حضرت امام رضوان الله تعالی علیه.
اگر اندکی بخواهیم توضیح بدهیم بدین گونه میشود توضیح داد که رهبری این نهضت و این انقلاب دارای ویژگیهایی بود که در کمتر نهضتی از نهضتهای معاصر و چه بسا نهضتهای تاریخی میشود آن را سراغ گرفت. مهمترین ویژگی رهبری این نهضت ایمان و باور راسخ او به تکلیف، وظیفه و رسالت دینی و خداباوری آن رهبری بود.
ایشان نهضت را به عنوان تکلیف و وظیفه میشمرد نه راه و معبری برای رسیدن به قدرت یا شهرت و یا هر چیز دیگری، وظیفه خویش میدانست که به تعبیر قرآن کریم «أن تقوموا لله مثنی و فرادی» چنانچه از این آیات در بیانات شیخ مکرر استفاده میفرمود، وظیفه دینی خویش میدید که در برابر استبداد و منکرات بایستد و امر به معروف و نهی از منکر کند همانطور که پیشوای معصوم مکتب اسلام حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در نهضت کربلا با چنین شعاری نهضت خویش را آغاز کرد و از طرف دیگر ایشان باور به ایمان راسخ داشت به اینکه مردم ایران و امت اسلامی این قلمرو جغرافیایی از آرمانها و اهداف او حمایت میکند.
حضرت امام خمینی (ره) با این دو باور وارد عرصه شد و توانست رژیمی را که در منطقه مورد حمایت ابرقدرت آن زمان یعنی آمریکا بود سرنگون کند و به جای حکومت شاهنشاهی نظام جمهوری اسلامی ایران را استوار بسازد. درباره عامل دوم، یعنی باور مردم به ایمان، خدا و اصول اسلامی و دینی، بدین گونه میشود توضیح داد: از آنجایی که امام و رهبری نهضت در جایگاه یک فرد روحانی و یک فقیه وارسته و اندیشمند دینی بود و سخنان دین را مردم از دهان او میشنیدند، اگر این مردم باورمند به دیانت اسلامی نمیبودند حضرت امام نمیتوانست برای اینها جذبه داشته باشد، چون سخن او سخن دین و اسلام بود، پایبندی مردم به این دین و پایبندی آنها به روحانیت سبب شد که پیرامون امام گرد بیایند و این گردآمدن هم ما را میرساند به عامل سوم یعنی حضور مردم در صحنه.
این مردم که از نظام استبدادی شاهنشاهی به سطوح آمده بودند و از عملکرد دور از اسلام آن نظام بیزار بودند وانگهی که سخنان عدالتمحورانه امام و پیامهای الهی او را شنیدند، زن و مرد، پیر و جوان از اقشار مختلف بر پیرامون اندیشهها و اهداف حضرت امام گردآمدند و در نتیجه این نظام به پیروزی رسید.
تسنیم: تأثیرات منطقهای و بینالمللی که پیروزی انقلاب، چه در عصر خودش و بعد از خودش داشت، چطور بود؟
انقلاب اسلامی ایران دو پیام بارز و مشخص داشت؛ یکی پیام عدالتخواهی و یکی پیام اسلامی. به تناسب پیام دینی و اسلامی، تمام قلمروی جغرافیایی اسلامی را در بر گرفت و به تناسب عدالتخواهی تمام ملل دنیا را، لذا ما اگر امروز چیزی به نام بیداری اسلامی را مشاهده میکنیم که البته متأسفانه هدایتگری آن در این اواخر به دست اجانب و دشمنان اسلام افتاد به هر روی بیداری ملتهای اسلامی مخصوصاً بعد از آنکه این انقلاب توانست از گردنههای سخت عبور کند و ملت ایران را به سرافرازی و عزت لازم برساند در عرصه های مخلتف، این انقلاب توانست پیام خود را به گوشه و کنار دنیای اسلام برساند و ملل اسلامی در مقام الگوگیری از این نهضت برآیند.
در دنیای غیراسلامی هم به تناسب عدالتخواهی و مبارزه با ظلم و ستیز با تبعیض، چه تبعیض در چهرههای اقتصادی و چه عرصههای انسانی و در گونههای مختلف آن به دلیل اینکه این نهضت دستورات و سرچشمه الهامات خویش را اسلام معرفی کرده بود و اسلام مخالف ظلم و تبعیض و برابری انسانهاست، این پیام توانست به صورت بایستهای جایگاه خود را در میان ملتهای مختلف در دنیا باز کند گرچه که در برابر رسیدن پیام نهضت، موانع و مشکلاتی هم ایجاد شد زیرا که امروز دنیا، دنیای رسانه است و نقد رسانه امروزی دنیا هم دست کسانی است که با نهضت اسلامی ایران میانه خوبی ندارد بلکه با اسلام میانه ندارد، اسلامستیزی و ایرانستیزی یکی از بارزترین و شاخصترین سمت و سوی رسانههای امروز دنیاست، این ستیزهگری با اسلام و ایران در حقیقت ثمرات و رهاوردهای همان پیامهای انقلاب ایران است که هم به تناسب پیام عدالتخواهی و هم به تناسب پیام اسلامخواهی، دنیای استکبار را واداشت و برانگیخت که در برابر این نظام بایستد، ما شاهد اسلام ستیزی بدان پیمانهای که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هستیم پیش از آن نبودیم، که به این معناست که دشمن کاملاً احساس خطر میکرد از صدور پیام انقلاب در میان سایر ملتها، و به هر روی ما انقلاب اسلامی ایران را حامل این دو پیام میبینیم و در رساندن این پیام به گوش ملتهای اسلامی و سایر ملل توفیقات چشمگیری نصیبمان بوده است.
اگر جمهوری اسلامی ایران ـ بحمدالله ـ به همین روال ادامه بدهد که ادامه خواهد داد ما شاهد گشایش افقهای روشنتر و بیشتری در آینده خواهیم بود.
تسنیم: شما فرمودید در عصر فعلی تا حدودی رهبری جریانات اسلامی به دست بیگانگان افتاده است، این موضوع را یک مقداری بیشتر بازگو کنید که دقیقاً الآن چه اتفاقی برای سرنوشت این ماجرا افتاده است؟
پس از اینکه ابرقدرت شوروی از هم فرو پاشید، بر اثر مشکلات اقتصادی و بر اثر روح تجاوزگری آن نظام و مخصوصاً تأثیر ژرف و گسترده جهاد مردم افغانستان در فروپاشی ابرقدرت شوروی، دنیا تبدیل به یک بلوک شد و آن بلوک غرب بود و اندیشمندان غربی و لیبرالیستهای تئوریپرداز هم بر آن بودند که نظام لیبرالیسم را به عنوان بهشت موعود بشر و پایان تاریخ بنامند و تنها الگوی قابل قبول برای بشریت امروز معرفی کند، این در حالی بود که نظام جمهوری اسلامی ایران یک تنه در برابر این استکبار و خودمحورینگری نظام لیبرالیستی و نظام استکباری غرب ایستاد و مدل جدیدی از نظامی را که هم در دل آن مردم سالاری نهفته بود و هم ارزشهای اخلاقی و هم ارزشهای انسانی. این مدل همان گونه که در بخش اول عرض کردم طرفداران و هواداران بسیاری را در بین ملل اسلامی پیدا کرد، البته در بین ملتها. این در حالی بود که حکومتهای حاکم بر سرنوشت ملتهای اسلامی اکثراً حکومتهای وابسته به بلوک غرب و استکبار بود و حیات خودشان را در گرو حمایت از استکبار به سرکردگی آمریکا میدیدند زیرا که اینها اکثراً رژیمهای برآمده از رأی مردم و نظر مردم نبود، بدین ترتیب بود که ما شاهد یک نوع تعارض بین ملتها و حکومتهای حاکم بر سرنوشت مسلمانان بودیم و شدیم، این تعارض سرانجام به بیداری اسلامی یا به تعبیر غربیها بهار عربی انجامید و ما شاهد موج گستردهای از اعتراضها و انقلابها علیه نظامهای استبدادی وابسته در کشورها و جغرافیای اسلامی بودیم.
امید آن میرفت که این انقلابها بتواند به دگرگونی وسیعی در سطح منطقه در عرصه سیاسی و اقتصادی بیانجامد. متأسفانه به دلیل اینکه این نهضتها از یک رهبری عالم، خبیر و مردممحور رنج میبرد و از سوی دیگر هم پارهای از کشورهای منطقه با تمام توان و تلاش با اینکه این رژیمها به نام اسلام زندگی میکنند ولی در حقیقت همگام با غرب، همگام با همان بلوک مقتدر و مسلط بر سرنوشت دنیای امروز کوشید که مسیر حرکت نهضتها را منحرف کند و تا اینک متأسفانه در بسیاری از عرصهها هم موفقیتهایی داشته است که این انقلاب گستردهی اسلامی را مهار کند و ما انتظار بیش از این را داشتیم. گمان بر این نیست که بتواند این تغییر مسیر همچنان ادامه پیدا کند و ملل اسلامی پس به راهی که آغاز کرده بودند برنگردند! نسل جوان امروز امید میرود که به منافع خودشان به ارزشهای واقعی و به اندیشههای اسلامی وقوف بیشتر پیدا کنند و دوباره ما شاهد روند دیگری از اسلامخواهی در منطقه خواهیم بود.
به یاد داشته باشیم که متأسفانه دنیای غرب کوشید که این عقدهها را از یک مسیر نادرست دیگری بترکاند و خالی کند و آن به وجود آوردن فرقههای تکفیری بود که جوانان بغض کرده علیه استکبار و دنیای غرب خودشان را ناگزیر دیدند که در دامن این گروه تکفیری جا بگیرند و مسیر استکبار ستیزی را از اینجا دنبال کنند و حال آنکه ما میبینیم عملکرد گروههای تکفیری مانند داعش و دیگران طوری نیست که اینها بتواند تفکر اسلامی را نمایندگی کند و محور قرار بگیرد برای مسلمانان جهان ولی این عملکرد را به نفع دنیای غرب داشته است که از یک سو چهره اسلام را برای دنیای غرب زشت و کریه نشان بدهد و از طرف دیگر جوانانی را که علیه غرب عقده به گلو داشتند در دامن این گروههای تکفیری جمع کند بنابراین چندین کارکرد برای غرب داشته است و مهمترین آن این بوده که آدرس غلطی باشد برای جمع شدن تمام نیروهای جوان مسلمان از گوشه گوشه دنیا که علیه استکبار بغض داشتند و متأسفانه بغضشان را اینجا بترکانند مانند کسی که با فردی دشمنی داشته باشد و به جای اینکه او را بکشد معتادش کند، در حقیقت دنیای غرب با جوانانی که ستیز غرب را در خودشان احساس کرده بودند چنین حرکتی را انجام داد، اینها را به دامن داعش انداخت و با این مسیر غلط توانست انتقام خود را از جوانان مسلمان بگیرد و متأسفانه تعدادی از جوانان ناآگاه مسلمان فریب این نیرنگ را خوردند و اینک باعث نفاق و دشمنی و سرشکستگی اسلام و مسلمانان شده است به جای آنکه پرچمی باشد برای مسلمانان و دژ مستحکمی باشد برای دفاع از منافع امتهای اسلامی.
تسنیم: شخصیت حضرت امام خمینی (ره) را چطور ارزیابی میکنید؟
حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با فاصلههایی که بین معصوم و غیر معصوم وجود دارد میتواند شبیه باشد به شخصیت اجداد بزرگوارشان شخص رسول مکرم اسلام (ص)، امیرالمؤمنین(ع) و حضرت اباعبدالله (ع)، به این معنا که در شخصیت پیامبر بزرگوار اسلام قرآن جملهای دارد از میان خصوصیات ایشان میفرماید آمن الرسول بما انزل إلیه من ربّه، اولین گرونده و مؤمن به اسلام خود پیامبر بود، اولین مسلمان شخص رسول گرامی اسلام بود، آنچنان ایمان راسخ داشت که همانطور که خود فرمود اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپم بگذارید من از مسیرم منحرف نمیشوم. امام هم دارای یک چنین باور راسخ بود به اسلام و ایمان، و اینکه هر مانعی که در مسیر او بیاید او را از این مسیر منحرف نخواهد کرد و خصوصیت دوم شان قاطعیت بود، صراحت و شجاعتی که از ایشان سراغ میرفت همانطور که رسول خدا(ص) با قاطعیت تمام مسیر خود را ادامه داد حضرت امام نیز انسان قاطع، صریحی بود که اگر حتی یک نفر در کنار او نمیایستاد او سخن خویش را و راه خویش را ادامه میداد و چنانچه خود فرموده بود که اگر در هیچ جای دنیا جا نداشته باشم حرف خودم را بیان خواهم کرد و سخنم را میگویم و این نشان از قاطعیت حضرت امام بود.
از طرف دیگر تدبّر و ژرفاندیشی و زمان شناسی ایشان بود به این معنا که امام ملّت خود را میشناخت و زمان خود را میشناخت و مرد زمان و تدبیر بود، اگر شخصیت مقتدر دینی داشت ولی تدبیر و سیاست کافی نمیداشت، ایمان و شجاعت هم که میداشت، نمیتوانست این نهضت را به پیروزی برساند، بنابراین شخصیت مؤمن، شجاع و قاطع و شخصیت زمانشناس و مدبّر از ویژگیهای بارزی است که میشود برای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه برشمرد و به پیمانهای همین خصوصیات را ما در شخصیت رهبری کنونی انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای هم میبینیم و به همین دلیل است که نهضت اسلامی ایران بعد از رحلت حضرت امام که استکبار دل خوش کرده بودند و حتی دوستان هم نگران این بودند که نکند این نهضت از مسیر خود منحرف شود بحمدالله مسیر را همان مسیر و روند را همان روند میبینیم و این بدین دلیل است که رهبری کنونی انقلاب اسلامی ایران هم دقیقاً همان کپی و نسخه دیگری از وجود حضرت امام رضوان الله تعالی علیه است.
تسنیم: در رابطه با استراتژی و عملکرد حضرت امام؛ ما در تاریخ هم میبینیم که بالأخره این استراتژی نهایتاً منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد تأثیر آن در افغانستان و خصوصاً صدر انقلاب این کشور را چطور میبینید؟
یکی از قلمروهایی که شدیداً با انقلاب اسلامی ایران داد و ستد داشته است، تعبیر داد و ستد را دارم به دلیل اینکه معتقد به تأثیر دوسویه هستم بین انقلاب اسلامی ایران و انقلاب افغانستان، اما چون فعلاً سخن بر سر تأثیر رهبری امام و انقلاب اسلامی ایران در افغانستان است از این زاویه باید بدین نکته اشاره کنیم که مردم افغانستان، مردمی است که 99 درصد پیرو آئین اسلام و هممرز و همجوار با جمهوری اسلامی ایران، به سادهترین وجه پیام انقلاب اسلامی ایران به افغانستان میرسید زیرا که هم باور دینی مشترک داشتند و هم مرز مشترک داشتند و افزون بر آن تمدن و پیشینه مشترک و پیام مشترک.
پیام انقلاب اسلامی ایران لازم نبود که با واسطه به مردم افغانستان برسد، زیرا که زبان رهبری مردم آن ناحیه هم بود و آنها میتوانستند زبان امام را کاملاً بفهمند و بدون کمترین هزینه 24 ساعته در جریان این انقلاب قرار بگیرند و در همین بین باید نقش مهاجرین افغانستانی ساکن ایران هم را یاد کرد به این معنا که مهاجرین ساکن در ایران علیرغم آنکه ملت ایران دچار مشکلاتی بود ولی با آغوش باز چندین میلیون مهاجر را از زمان اول انقلاب تا هنوز در دامن خویش پذیرفته است، این مهاجرین پلی بوده است برای انتقال تفکر و اندیشههای انقلاب اسلامی برای مردم افغانستان، جدا از اینکه خود آنها به دلیل همجواری، همزبانی و پیشینه تمدنی مشترک گذشته پیام انقلاب را به آسانی و راحتی میتوانستند بگیرند، ما این تأثیر را گرچه در کشورهای دیگر هم داریم ولی اگر مدعی هستیم که در افغانستان بیشتر بود به دلیل این است که سایر کشورهای اسلامی ممکن است هممرز با جمهوری اسلامی ایران باشد ولی همزبان نبوده و احیاناً پیشینه تمدنی مشترک مثل افغانستان با جمهوری اسلامی ایران نداشته است و از طرف دیگر اینطور رفت و آمد شدید و میلیونی بین دو ملت در طول 30 سال انقلاب اسلامی ایران وجود نداشته است.
این خصیصهها سبب شد که مردم افغانستان بیشترین تأثیر را از انقلاب اسلامی ایران و مخصوصاً شخص رهبری انقلاب داشته باشند به ویژه آنگاه که ما به عملکرد درست حضرت امام و پس از ایشان مقام معظم رهبری حفظه الله اگر با تأمل بنگریم میبینیم که امام در شرایط سخت انقلاب اسلامی ایران از آرمانها و جهاد مردم افغانستان دفاع میکرد و در آن زمانی که ابرقدرت مهاجم آن زمان یعنی شوروی سابق در جنگ تحمیلی هشت ساله پیشنهاد مصالحه به جمهوری اسلامی ایران داد جواب قاطع از امام شنید که ما با هیچ بهایی از حمایت مردم افغانستان دست برنمیداریم و خاطره تاریخی ذهن مردم افغانستان هرگز این عملکرد مثبت و این موضعگیری سالم را از یاد نخواهند برد و به تعبیر دیگر مردم افغانستان رهبری حضرت امام را در آن زمان و رهبری مقام معظم رهبری را در این زمان محصور به جغرافیای ایران نمیدانند بلکه رهبر خود هم میدانند و پیام او را به عنوان پیام رهبر خویش با جان و دل پذیرا بودند و هماینک نیز پذیرای فرامین رهبری انقلاب هستند.
تسنیم: دیدگاه حضرت امام (ره) را در رابطه با مردم افغانستان بیان کنید؟
در خصوص داد و ستد دو سویه، من بر آن هستم که اگر انقلاب مردم افغانستان در زمان انقلاب ایران نمیبود ما در آن زمان شاهد این میبودیم که ابرقدرت شرق هم همگامی و همسویی با قدرت غرب نشان میداد و یکجا و همراه با هم در صدد نفی و نابودی انقلاب اسلامی ایران برمیآمدند و تمام همت و توان خویش را برای نابودی این انقلاب میگذاشتند ولی انقلاب اسلامی افغانستان سبب شد که ابرقدرت شوروی در افغانستان مشغول شود و فرصت این را نیابد که هجمه گسترده خویش را علیه انقلاب اسلامی ایران به کار ببرد و توانایی خویش را در این جهت مصرف کند.
با توجه به حضور گروههای چپی وابسته به شوروی در ایران آن زمان، شوروی انگیزههای بسیار داشت، انگیزههای اقتصادی و سیاسی و تشکیلاتی و حزبی داشت که باید از مخالفین جمهوری اسلامی ایران حمایت کند، ولی افغانستان شوروی را آنچنان به خود مشغول کرد و آنچنان در باتلاق افغانستان ماند که نتوانست ضرباتی را که در نظر داشت به ایران وارد کند.
بنابراین اگر ما ابرقدرت شوروی آن زمان و آمریکا را دو لبه یک قیچی ببینیم یک لبه آن در افغانستان مشغول شد توسط مجاهدین افغانی، در نتیجه آنها نتوانستند برای ایران برنامهریزی دقیق و منسجم داشته باشند مخصوصاً اینکه شوروی سابق بر اثر جهاد مردم افغانستان از هم پاشید و در نتیجه یک بخش بزرگی از دشمنیهای دنیا توسط مجاهدین افغانی به نفع جمهوری اسلامی ایران حذف شد و معادلات بهم خورد و من بر این باور هستم که تحلیلگران باید در نظر داشته باشند و همینطور ملت ایران و کسانی که در داد و ستد هستند و احیاناً بار مهاجرت بر دوش آنها اگر سنگینی میکند باید نقش مثبت مهاجرین و مجاهدین افغانی را در براندازی نظام شوروی سابق و دشمنی از دشمنان جمهوری اسلامی ایران نادیده نگیرند.
میرسم به نوع نگاه حضرت امام نسبت به مجاهدین افغانستان و مردم افغانستان؛
بارها امام روی این نکته تکیه داشته است، خصوصیت مسلمان بودن و شجاع بودن مردم افغانستان و این دو تا خصوصیتی را که برای مردم افغانستان امام میشناخت یعنی مسلمان بودن و شجاع بودن و سختکوش بودن، سبب میشد که امام به آینده جهاد و نهضت مردم افغانستان خوشبین باشد زیرا سرانجام ملت مؤمن، شجاع و سختکوش جز پیروزی چیز دیگری نیست و این نگاه امام هم بر اثر گذشت زمان ثابت شد که نگاه بسیار درستی بوده است زیرا که مردم افغانستان بحمدالله در پرتو همان سه عامل به پیروزی رسید.
ما بر آن هستیم که افغانستان را اگر امام مظلوم میشناخت، مظلومیت افغانستان به این معناست که هیچ دست بیغرضی به سوی افغانستان برای حمایت مردم دراز نشده است.
انتهای پیام/.