هاشمی رفسنجانی از اعزام برادرزاده خود برای مذاکره با آمریکا ناخشنود بود
خبرگزاری تسنیم: یک روزنامهنگار میگوید: در خاطرات آقای هاشمی آمده است که ایشان برادرزاده خود و آقای محسن رضایی را در مورد اعزام وی برای مذاکره با آمریکا مورد سرزنش قرار داده است.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری تسنیم، مناظره بررسی ماجرای پرونده مک فارلین عصر امروز سهشنبه با حضور عباس سلیمی نمین رئیس موسسه مطالعات و تدوین تاریخ ایران و علی شکوهی روزنامهنگار در محل دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.
علی شکوهی در این نشست با انتقاد از اینکه به نظر میرسد یک جریان خاص عمدا سعی دارد تا با استفاده از ماجراهایی همچون پروندههای مک فارلین به جریان رقیب خود حمله کند، اظهار داشت: وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد، ما شرایط لازم را برای جنگ نداشتیم و ارتش ما وابسته بود در حالی که پس از انقلاب از سوی هیچ یک از کشورها حمایت نمیشدیم.
وی افزود: طارق عزیز میگوید کشوری که در میان ابرقدرتها هیچ متحدی ندارد و در داخل در سطح سران دچار اختلاف است و همینطور ارتش مستحکمی ندارد محکوم به شکست است اما به هر حال نتیجه طور دیگری شد. ولی حقیقت این است که ما تنها بودیم و صدام حتی از حمایتهای تسلیحاتی شوروی و فرانسه برخوردار بود.
شکوهی با بیان اینکه بیتردید علاوه بر وجود انگیزه و ایستادگی، این تجهیزات است که بخشی از جنگ را تامین میکند، تاکید کرد: ما در سال 64 تجهیزات کافی نداشتیم و فکر کردیم که باید شرایطی فراهم شود تا تجهیزات را از طریقی تهیه کنیم و در این مسیر ظاهرا ماجرای مکفارلین مطرح شد و سوالی که بوجود آمد این بود که آیا وارد بازی با آمریکا بشویم یا نه؟ آمریکا در آن زمان گروگانهایی در لبنان داشت که ایران به دلیل نفوذ خود در لبنان از طریق جنبش امل میتوانست در این ماجرا ایفای نقش کند و عملا این موضوع مطرح شد که در ازای آزادی گروگانها، ایران تجهیزات لازم خود را از آمریکا دریافت کند.
شکوهی ادامه داد: امام برای این موضوع دو شرط تعیین کردند که شرط اول این بود که این ماجرا منجر به ایجاد رابطه با آمریکا نشود و شرط دوم نیز تاکید بر این موضوع بود که ایران در هنگام انتشار خبر سفر سری مقامات آمریکایی، دست برتر را داشته باشد و در هر حال ما تجهیزات را از آمریکا گرفتیم و شرایط بهتری ایجاد شد اما مشکل ما ادامه داشت.
این روزنامهنگار با بیان اینکه آمریکا با فرض برداشتن گامی بزرگ و ایجاد رابطه با ایران وارد این ماجرا شد اذعان داشت: آمریکا تصور میکرد میتواند مانند قضیهای که در مورد سفر نیکسون اتفاق افتاد و منجر به رابطه گسترده با این کشور شد، ماجرای ایران را نیز به این سو هدایت کند اما وقتی مقامات عالی آمریکایی با ماهیت ایرلندی وارد کشور شدند و نتوانستند با مقامات عالی ایران دیدار کنند، مک فارلین به دلیل همین بیاعتناییها با ناراحتی از ایران رفت و حتی گفت که اگر من به شوروی رفته بودم چکمههای مرا هم لیس میزدند.
وی ادامه داد: به هر تقدیر خبر این موضوع از سوی دو طرف افشا نشد تا جایی که آقای قربانیفر به عنوان دلال این پرونده نامهای برای آقای منتظری نوشت و در آن تقاضا کرد که از طریق ایشان بتواند به پول خود برسد. در نتیجه باند مهدی هاشمی نیز که با حکومت در آن مقطع اختلاف داشت از این ماجرا مطلع شد و دوستان مهدی هاشمی این مطالب را به روزنامهها دادند و روزنامهها مطالبی را با این مضمون که امام در این پرونده سازشکاری کردهاند اما آقای منتظری هنوز انقلابی است، منتشر کردند.
شکوهی در همین رابطه افزود: در این مقطع حضرت امام به هاشمی رفسنجانی گفت باید موضوع مکفارلین را افشا کنیم که در نتیجه هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود در 13 آبان از این ماجرا پرده برداشت.
این روزنامهنگار تاکید کرد: تیمی که در ماجرای پرونده مکفارلین وارد صحنه شد، بسیار محدود بود و حتی اجازه مذاکره با آمریکا برای ایجاد رابطه نداشت.
وی با اشاره به بخشهایی از خاطرات هاشمی رفسنجانی در مورد پرونده مک فارلین تصریح کرد: بحث رابطه با آمریکا که آقای هاشمی در جلسه سران مطرح کرده بود همین دو محور گرفتن تسلیحات و آزادی گروگانها بود چرا که هاشمی در خاطرات خود مینویسد قرار شد بعد از اینکه در جلسه شورای سران در مورد رابطه با آمریکا نتیجه نگرفتیم حاج احمد خمینی موضوع را با امام مطرح کند.
"بنابراین همین مسئله نشان میدهد که طرح موضوع با امام با وجود اینکه همه بر مخالفت امام با رابطه با آمریکا مطلع بودند حاکی از سطحی بودن این روابط بود و بیتردید مفهوم رابطه با آمریکا به همین دو محور محدود میشد. بعدها مطرح شد که امام فرموده بودند که این رابطه تاکنون ضرری نداشته اما باید مراقب باشیم که آمریکاییها سر ما کلاه نگذارند. تمام کدها نشان میدهد که آمریکا مدام موضوع رابطه با ایران را پیگیری میکرد. سوالی که وجود دارد این است که مگر میشود کارهایی در سطح کلان و به این شکل را بدون زمینهسازی و تدارک انجام دهیم، ما که حتی تدارک قطعنامه 598 را در ایران دیده بودیم چرا که سیاست امام سیاست اعلامی بود و برای اینکه همه مردم و رزمندگان بدانند که ما تا آخر ایستادگی میکنیم امام نیز بر این موضوع تاکید میکردند و میفرمودند که جنگ باید تا رفع فتنه در عالم ادامه داشته باشد اما واقعا جنگ باید تا رفع فتنه در عالم ادامه پیدا میکرد؟ آیا واقعا امام معتقد بود که ما باید جنگ را تا جنگ بغداد ادامه دهیم؟ پیروزی نظامی علیه صدام برای ما بسیار مهم بود اما باید دید که در عین حال سطح امکانات ما چقدر بوده است.
این روزنامهنگار با بیان اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در نگارش خاطرات خود حتی فرصت رفوعکردن خاطرات خود را نداشته است و آن را بلافاصله منتشر میکند، عنوان کرد: برخی خاطرات خود را هر جور بخواهند مینویسند و مظلومیت بهزاد نبوی و امثال آقای هاشمی آنقدر هست که آنها بخواهند به عنوان مقصر جنگ معرفی شوند. برخی دوستان تصور میکنند که امام خمینی علم غیب داشت و همه باید تابع محض ایشان باشد و بحث و دعوا نکنند. آن هم در حد آقای هاشمی رفسنجانی که در حد فرماندهی جنگ بود اما من با این نظر مخالفم.
وی ادامه داد: لزومی ندارد که هاشمی رفسنجانی در جمع فرماندهان در مورد استراتژی بحث نکند چرا که در سایر سخنرانیها مدام استراتژی امام را تکرار میکرد. من با این نظر مخالفم که "ما سرباز میخواهیم و فرمانده نمیخواهیم". اتفاقات معتقدم که فرماندهان باید باشند تا بتوانند شرایط را تحلیل کنند.
شکوهی افزود: چه کسی باید شرایط اقتصادی، نظامی و فرهنگی را در آن مقطع برای حضرت امام تحلیل میکرد. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد ما در وضعیت بدتری مجبور به نوشیدن جام زهر میشدیم چرا که امام هم علم غیب نداشت و با همین بررسیها تصمیم میگرفت.
این روزنامهنگار ادامه داد: آقای قربانیفر که دلال پرونده مک فارلین است و صورتجلسات این موضوع را تدوین میکرد در گزارش خود صرفا به ورود هیئتهای 4 نفره و 11 نفره به کشور اشاره میکند. آقای کنگرلو که طرف اصلی مذاکره است میگوید در فرودگاه با کمال تعجب مشاهده کردم که مک فارلین مشاور امنیت ملی سابق ریگان، سرپرستی هیئت آمریکایی را برعهده داشت. آقای هاشمی در سخنرانی خود میگوید شاید فرد مورد نظر مک فارلین نبوده باشد. ما آنها را ندیدیم در گزارش تاور آمده است که مک فارلین میگوید من نمیدانستم که یک اسرائیلی قرار است ما را در این تیم همراهی کند بنابراین همه این شواهد نشان میدهد هیچ کس از اینکه در راس هیئت آمریکایی مکفارلین قرار است به تهران بیاید خبر نداشت. حتی گذرنامههای این افراد نیز ایرلندی بود به طوری که مسئول امنیتی مذاکرات میگوید من از ورود این هیئت غافلگیر شدم.
وی تاکید کرد: آقای سلیمی نمین میخواهد القا کند که قبول قطعنامه به دلیل تفاوت میان نگاه امام و نگاه آقای هاشمی رفسنجانی بود به طوری که نگاه حضرت امام تکلیفمحور بوده و نگاه آقای هاشمی دیدگاهی مادی بوده است در حالی که هر دوی این دیدگاهها وظیفه محور بودند و به اقتضای جنگ کار میکردند.
شکوهی ادامه داد: حضرت امام در نامه محرمانه به مسئولان مینویسد که هیچکدام از فرماندهان و مسئولان که مسئله قبول قطعنامه را مطرح کردند، مشکلی ندارند و از سر خیرخواهی این موضوع را طرح کردند. آقای هاشمی وقتی فرماندهی را برعهده گرفت، استراتژی خود را با امام راحل مطرح کرد و ایشان مخالف نبود اما ما در ادامه جنگ تحمیلی واقعا دچار مشکل بودیم چرا که هر چه پیش میرفتیم تدارک رزمی و مهندسی ارتش عراق قویتر میشد و ما حتی فرصت غافلگیری آنها را نیز نداشتیم.
این روزنامهنگار با بیان اینکه آقای هاشمی رفسنجانی از اعزام برادرزاده خود برای مذاکره با آمریکا ناخشنود بود، خاطر نشان کرد: در خاطرات آقای هاشمی آمده است که ایشان برادرزاده خود و آقای محسن رضایی را در مورد اعزام وی برای مذاکره با آمریکا مورد سرزنش قرار داده و اسناد نشان میدهد که آقای هاشمی رفسنجانی در جریان اعزام علی هاشمی رفسنجانی برادرزاده خود برای مذاکره با آمریکا نبوده است.
انتهای پیام/