عربستان و تروریسم و رابطی به نام سی آی ای
خبرگزاری تسنیم: اظهارات اخیر یک تروریست زندانی عضو القاعده در آمریکا بار دیگر سوال ها در مورد دست داشتن عربستان سعودی در انفجارهای تروریستی ۱۱ سپتامبر را زنده کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه لبنانی السفیر با درج مقاله ای از "جان کول" مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا در دانشگاه میشیگان و آکادمی واشنگتن نوشت: اتهامات جدیدی که زکریا موسوی زندانی وابسته به القاعده در آمریکا اخیراً مطرح کرد، بار دیگر سؤالات در زمینه حمایت رسمی عربستان سعودی از حملات 11 سپتامبر سال 2001 در نیویورک و واشنگتن را زنده کرد. این در حالی است عربستان سعودی با چالشهای داخلی متعددی در زمینه پیامدهای تأمین مالی گروههای تروریستی مواجه شده و اخیرا هجمه گسترده ای از بازداشت عناصر سابق القاعده در این کشور صورت گرفته است. از سوی دیگر شبکه هایی مرتبط با داعش اخیرا در این کشور پدیدار شده اند.
اظهارات علنی موسوی که یکی از عناصر تأثیرگذار در تیمهای عملیاتی این قاعده به شمار میرود ، جنجال گستردهای را در زمینه احتمال حضور شخصیتهای مطرح از خاندان حاکم عربستان سعودی در روند تأمین مالی گسترده و اساسی گروه افراطی القاعده در دهه 90 ایجاد کرده است. گزارش های موجود در زمینه این اتهامات برخی را به احیای مجدد سوالهای قدیمی در زمینه فرضیه حمایت دولت عربستان سعودی از حملات 11 سپتامبر واداشته است.
با وجود اینکه فرضیه های اینچنینی ادعاهای بزرگی هستند که نمیشود آنها را اثبات کرد، اما جنجال گستردهای که در پی احتمال تأمین مالی القاعده از سوی عربستان سعودی در آستانه عملیات نیویورک مطرح شد، از 2 دیدگاه اساسی نشأت میگیرد.
رویکرد اول براساس اظهارات موسوی که الان حبس ابد را در یکی از زندانهای ایالتی آمریکا با تدابیر شدید امنیتی پشت سر میگذارد، مطرح شده است. این اظهارات فرضیه مذکور را بار دیگر در ویترین رسانه ها مطرح کرد.
رویکرد دوم بر اساس اتهاماتی است که گزارش کنگره آمریکا در مورد حوادث 11 سپتامبر در زمینه تأمین مالی القاعده از سوی عربستان سعودی مطرح کرده کند این گزارش تاکنون فاش نشده است.
اثبات این نکته که عربستان سعودی یا خاندان حاکم این کشور در حملات تروریستی نیویورک و واشنگتن نقش داشته باشند، مشکل و البته غیرمنطقی است. چرا که سران حاکم بر کشور نفتی عربستان از مدتها پیش استقلال و سیاست خارجی خود را در زیر چتر امنیتی آمریکا برده و این کشور بر تمامی مقدرات عربستان سعودی حاکم است و خودش به تنهایی نمیتواند از خود در برابر تهدیدات خارجی حفاظت کند. علاوه بر اینها حاکمان عربستان سعودی سرمایهگذاریهای بسیار هنگفتی در بازار بورس نیویورک داشتند و در پی حوادث 11 سپتامبر خسارتهای سنگینی را متحمل شدند و بعد از این حوادث ارزش این سهام به صورت ناگهانی به نصف قیمت خود رسید.
ممکن است که اسامه بن لادن رهبر سابق القاعده از روند تأمین مالی این گروه تروریستی به سوی شخصیتهای برجسته سعودی در دهه 80 و 90 قرن گذشته میلادی استفاده برده باشد، اما بعید است که شخصیتهای سعودی از احتمال هدف قرار دادن آمریکا از سوی القاعده اطلاع داشته باشند.
تأمین مالی القاعده از سوی عربستان سعودی به صورت مستقیم مرتبط با حوادث افغانستان است و این روند ادامه سیاستهایی بود که رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا بعد از رسیدن به کاخ سفید در سال 1981 مطرح کرد، به این ترتیب دولت وی در واکنش به تسلط اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان که در سال 1978 رخ داد بود، موضوع تشکیل القاعده را مطرح کرد.
در آن زمان آمریکا از گروه های " تروریستی مخفیانه " در افغانستان حمایت میکرد، گروههایی که نام آنها را مجاهدین گذاشته بودند. بیشتر این گروهها از مجموعه پناهندگان افغان در شمال پاکستان تشکیل شد و تمامی آنها در ابتدا دیدگاههای دینی نداشتند، بلکه بعضی از آنها رویکردهای افراطی را دنبال میکردند اما در دهه 80 قرن گذشته گروه دیگری نیز با نام مکتب الخدمات به این روند اضافه شد که وابسته به اسامهبنلادن و ایمن الظواهری بود.
دولت ریگان به دنبال تشکیل ارتش های ویژه برای تبدیل کردن افغانستان به ویتنامی در برابر اتحاد جماهیر شوروی بود و در این زمینه از عربستان سعودی خواست تا تأمین مالی محرمانه و جذب داوطلبان به این پروژه را دنبال کند.
گفته میشود وزارت استخبارات عربستان سعودی احتمالاً با همکاری آمریکا از خانواده بنلادن در این رابطه کمک خواست که میلیاردها دلار در اختیار داشتند، این 2 سرویس جاسوسی اسامه را که جوانی افراطی بود در این راستا جذب کردند.
بنلادن در ابتدا تأمین مالی این عملیات را به عهده داشت، چرا که شخصیتی برجسته و از بازرگانان ویژه این کشور بود و خود را به عنوان تأمین کننده مالی و تحریک کننده اساسی شهروندان در مساجد به اقداماتی که آن ها را جهاد میخواند، نشان داده بود.
داوطلبان عرب که بن لادن آنها را به عضویت گروه خود در آورد ، " با مجاهدین افغان " هماهنگ شدند، سی آی ای تصور می کرد که عربها را آموزش نمیدهند و در اردوگاههای خود آنها را تجهیز نمیکند، اما مشخص بود که تکنولوژی نظامی از عملیات محرمانه گرفته تا روشهای جنگ چریکی که مجاهدان آن را فرا میگرفتند به صورت مستقیم به عناصر مبارز مکتب الخدمات داده میشد، گروهی که بنلادن در اواخر دهه 80 نام آن را القاعده باید گذاشت.
شوروی در سال 1988 از افغانستان خارج شد و فردی قوی و مارکسیسم به نام محمد نجیب الله را در حاکمیت این کشور قرار داد. وی تا سال 1992 در برابر شبه نظامیان مقاومت کرد، اما در آن سال آنها وارد کابل شدند. بعد از این حوادث بسیاری از این مبارزان به کشورهای خود بازگشتند، اما برخی دیگر همچنان در افغانستان باقی ماندند. بنلادن در سال 1989 به عربستان بازگشت ، اما با فهد بن عبدالعزیز پادشاه اسبق عربستان سعودی اختلاف پیدا کرد.
چرا که وی در سال 1990 با ورود نیروهای غربی به عربستان برای آماده سازی جنگ اول خلیج فارس موافقت کرده بود. در پی این اقدام بن لادن روابط خود با خاندان حاکم عربستان را قطع کرد و به عنصری جدا شده از این خاندان تبدیل شد. چرا که وی گروهک قدیمی خود را برای انجام این عملیات به جای آمریکاییها جمع کرده بود ، اما پادشاه عربستان ترجیح داد نیروهای ویژه آمریکایی به جای داوطلبان افراطی القاعده که لباس هایی چرک و کثیف بر تن داشند، این اقدام را انجام دهند.
درنتیجه این اختلاف بن لادن به سودان مهاجرت کرد و تابعیت سعودی خود را از دست داد. خارطوم در سال 1995 تحت فشار ریاض و واشنگتن وی را اخراج کرد تا بار دیگر به افغانستان بازگردد، جایی که تعدادی از عناصر مبارز قدیمی که در این کشور باقی مانده بودند با او تماس گرفتند. البته آنها نیروهای ملا عمر جریان طالبان جدید را ایجاد کرده بودند، آنها بن لادن را به ملا عمر معرفی کردند و دوستی و مشارکت عمیقی را بین آن ها ایجاد کردند.
بن لادن عناصر القاعده که در تیپ 55 در طالبان حضور داشتند را جمعآوری کرد، این گروه از بهترین مبارزان بودند و کم کم تسلط خود را بر بخشهای شمال شرقی افغانستان آغاز کردند، شکی نیست که عناصری از عربستان سعودی و امارات و پاکستان به صورت گسترده از القاعده حمایت میکردند. هدف این کشور از تأمین مالی القاعده تمرکز در افغانستان به عنوان میدان تأثیرگذاری فراکسیون اهل تسنن افراطی در منطقه خلیجفارس بر ضد ایران و هند و جمهوری تازه تأسیس روسیه بود و هیچ کدام از آنها نمیدانستند که بن لادن به دنبال حمله به همپیمان اساسی آنها یعنی آمریکا است.
روایت موسوی در مورد فریب سعودیها قانع کننده نیست، هر کسی که اقرارهای وی را مطالعه کرده، میتواند تشخیص دهد که وی اضطرابهای روانی دارد. در هر حال یکی از اهداف القاعده از این حملات ایجاد اختلاف بین عربستان سعودی و آمریکا برای از بین بردن آل سعود بود. از همین رو بود که بن لادن از شهروندان سعودی برای حملات 11 سپتامبر بیش از مصریها و یمنی ها و دیگر تابعیتهای موجود در سازمان القاعده استفاده کرد.
در این راستا اشتباه بزرگ را آمریکا مرتکب شد که روند موسوم به جهاد را بر ضد شوروی ها پایه گذاری کرد و بنیادگرایی ضد امپریالیستی را رواج بخشید ، چرا که قطعاً مشخص بود که این رویکرد بر ضد آمریکا وارد عمل خواهد شد.
انتهای پیام/ر