عضو هیأت علمی شعر فجر: فقدان تحرک ادبی، شاعر را به درون خودش برده است

عضو هیأت علمی شعر فجر: فقدان تحرک ادبی، شاعر را به درون خودش برده است

خبرگزاری تسنیم: عضو هیئت علمی جشنواره شعر فجر معتقد است‌، تشکل و هویت صنفی مستقل و پویا گمشده امروز شعر معاصر است که موجب شده و در سایه نبود آن شاعر امروز میان زمین و آسمان معلق بماند و به تعبیر قرآن هر چیزی آن را برباید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ این روزها جشنواره شعر فجر که با نخستین محفل شعر داخل کشور در مشهد کلید خورد،‌ با برگزاری محافل شعری در کابل و آبادان به راه خود ادامه می‌دهد.در این دوره جشنواره تغییراتی قابل توجه رخ داده است که از مهمترین آن‌ها می‌توان به تشکیل دبیرخانه دائمی در بنیاد شعر و ادبیات داستانی و تغییر موسسه مجری از خانه کتاب به بنیاد شعر و ادبیات داستانی اشاره کرد.

اما نهمین دوره جشنواره شعر فجر در محتوا نیز دچار تغییراتی شد، که از آن جمله می‌توان به ارزیابی کتاب‌های شعر به جای اشعار شاعران اشاره کرد،‌ که البته موافقان و مخالفانی نیز دارد. هر چند این تغییرات در جشنواره شعر فجر و تشکیل دبیرخانه دائمی، افق پیش‌روی جشنواره شعر فجر را روشن‌تر و امید‌هایی را ایجاد کرده است،‌ اما طبق یک برآورد عمومی میان بخشی از شاعران، به هر حال جشنواره شعر فجر از همان ابتدا تاکنون که 8 دوره برگزاری را پشت سر گذاشته و در نهمین دوره خود قرار دارد،‌ نتوانسته آنچنان که باید و شاید و درخور شعر انقلاب است، کاری از پیش ببرد و تأثیری در جریان شعر و ادبیات کشور بگذارد.

شاید بتوان گفت،‌ جشنواره شعر مظلوم‌‌ترین جشنواره فجر و هم‌چنان کم‌فروغ‌ترین جشنواره در میان جشنواره‌های مختلف فجر باشد. جشنواره‌ای که از ابتدا مورد استقبال پیشکسوتان قرار نگرفت و عملاً‌ برخی آن را جشنواره‌ای برای عرض اندام شاعران جوان و گمنام می‌دانند. هر چند که این امر یکی از کارکردهای برگزاری جشنواره‌های ادبی است‌، یعنی شناساندن استعدادهای شعری‌، اما برخی به این انتقاد دارند که تنها کارکرد بزرگترین جشنواره ادبی یک کشور در همین حد باشد.

حجت‌الاسلام ابوالقاسم حسینی‌‌ژرفا متولد 1341 و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بین‌الملل از دانشگاه شهید بهشتی است. حسینی ژرفا عضو هیئت علمی نهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر است‌، از سال 57 با تخلص ژرفا شاعری را به صورت جدی آغاز کرد. اولین شعری که از او منتشر شد، شعری بود درباره علامه طباطبایی در صفحه شعر روزنامه جمهوری اسلامی آن هم در 17 سالگی. او به دو حوزه ادبیات و علوم اسلامی علاقمند است.

مبانی هنری قصه‌های قرآن، بهشت ارغوان، توسعه اقتصادی، دانشنامه امیرالمؤمنین علیه السلام جلد ششم، در آستان جانان، در حریم نور، با هم باشیم، پناه چلچله‌ها، چرخ پیر قصه می‌گوید و شعر مدرسه موش‌ها از جمله آثار حسینی است.

حسینی‌ژرفا معتقد است که ادبیات معاصر بیش از هر چیز به یک تشکل صنفی نیاز دارد،‌ تا بتواند مسیر رو به تعالی خود را که از سال‌های ابتدایی انقلاب آغاز شده است،‌ به سمت کمال ادامه دهد. گفت‌وگوی تسنیم با او را در ادامه می‌خوانید:

* تسنیم:‌ آقای حسینی‌ سال‌هاست که در آستانه برپایی جشنواره شعر فجر منتقدان از تأثیرگذاری نه چندان مطلوب این جشنواره بر جریان شعری کشور سخن می‌گویند‌، اما علت اصلی مشخص نیست و راهکاری نیز ارائه نمی‌شود. آیا شما این عدم تأثیرگذاری جشنواره بر جریان شعری کشور را می‌پذیرید؟ اگر قبول دارید،‌ علت را در کجا می‌دانید؟

ما در کشورمان تنها یک جشنواره هنری به معنای تقریباً واقعی داریم،که کارکرد مورد انتظار را داراست و آن جشنواره فیلم فجر است. یک علت این است که 33 دوره از جشنواره فیلم فجر می‌گذرد و طبعاً‌ جشنواره به ثبات نسبی دست یافته است،‌ در مقابل آن جشنواره شعر فجر با 9 دوره طبیعتاً‌ با نواقص بیشتری همراه است‌، اما علت بسیار مهم‌تر این است که فیلم‌سازان و سینماگران در کشور ما دارای هویت صنفی هستند و تشکل واحدی دارند. اما متأسفانه هیچ کدام از بخش‌های دیگر جامعه هنری و فرهنگی ما اعم از نویسندگان، شاعران، مجسمه سازان و... دارای هویت صنفی نیستند و این نقطه ضعف اصلی در فرهنگ ما است.

شعر گفتن در کشور ما تنها یک تفنن است، حقوق رایت و کپی رایت مشخصی بر آن  تعلق نمی‌گیرد

اما،‌ ارتباط این سخن من با سوال شما چیست؟ ارتباط این است که وقتی مجموعه تشکل صنفی وجود ندارد، معنایش این است که شاعران به مناسبتی در یک جشنواره دور هم جمع می‌شوند، و بعد از اتمام جشنواره این جمع از هم گسسته و می‌روند تا کی، کجا و به چه مناسبتی دوباره دور هم جمع شوند. چون شعر گفتن هنوز به اندازه فیلم‌سازی بها و اعتبار ملی و اقتصادی پیدا نکرده است. معلوم نیست که این عرصه‌ها و تولید‌ها چه اندازه تضمین دارد و هنرمند ما می‌تواند دنبالش باشد،‌ یا نه؟. شعر گفتن در کشور ما تنها یک تفنن است، حقوق رایت و کپی رایت مشخصی بر آن  تعلق نمی‌گیرد.

نتیجه این سخن این است که وقتی فرض کنید 500 شاعر کشور به مناسبت پدیده شعر فجر آثار خود را ارسال کرده و دور هم جمع می‌شوند، تنها اتفاقی که رخ می‌دهد‌، این است که دور هم جمع می‌شوند،‌ ولی  منجر به جریان‌سازی نمی‌شود. در مقابل در جشنواره فیلم فجر زمانی که هنرمندان کنار هم جمع می‌شوند،‌ علاوه بر همایش، یک جریان هم ایجاد می‌شود‌ و فیلم سازان می‌فهمند، بازار سینما این را می‌پسندد، اما در شعر و شاعری این گونه نیست.

جشنواره شعر فجر دست کم نمی‌گذارد جریان شعر در کشور بمیرد

معتقدم که جشنواره شعر فجر اصولاً در کشور ما نمی‌تواند کارکردی علاوه بر همین دور هم جمع شدن داشته باشد و اگر بخواهد این مسئله حل شود، راهش این است که ما هویت و تشکل صنفی برای مقوله‌های مختلف فرهنگ و ادبیات از جمله شعر ایجاد کنیم. اما در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به این مسئله‌ها اصولاً برگزاری چنین جشنواره‌ای مفید است یا نه،‌ باید گفت،‌ مفید است. درست است که جشنواره کارکرد اصلی را ندارد، ولی یک کارکرد فرعی دارد و آن این است که دست کم نمی‌گذارد، جریان شعر در کشور ما بمیرد و همین حرکت نصف و نیمه‌ای که در جریان شعر وجود دارد تا حدی اذهان عمومی و رسانه‌ها را متوجه جریان شعر می‌کند.

شعر در کشور ما یک جریان کاملاً فردی و مبتنی بر ذوق و تلاش افراد است

* تسنیم: اکنون نیز نهادهایی چون خانه شاعران،‌ دفتر شعر حوزه هنری و بنیاد شعر و ادبیات داستانی در حوزه شعر وجود دارند‌، آیا نمی‌توان از این نهادها به عنوان همان تشکل‌های صنفی یاد کرد؟ بیشتر به نظر می‌رسد که نبود یک مدیریت واحد و یکپارچه در جشنواره شعر فجر موجب بروز مشکلات شده است.

بله من موافق هستم. به شرط اینکه این مراکزی که وجود دارند بروند به سمت تشکل، یعنی در طول سال شاعران با یکدیگر حلقه‌ها و علقه‌های متعدد داشته باشند، ارتباطات علمی و پژوهشی داشته باشند.در کشور ما چقدر در جریان پژوهشی شعر، نویسندگی و ادبیات کار می‌شود؟ منظور بنده در دانشگاه‌ها نیست،‌ بلکه منظور در بدنه شاعران کشور است که اکثراً دانشگاهی و فارغ التحصیل این رشته نیستند،. در میان آن‌ها چه اندازه کار پژوهشی می‌شود؟ آقایانی که در کشور ما به کار شاعری مشغول هستند، با چه پدیده‌هایی مواجه هستند؟ شعر در کشور ما یک جریان کاملاً فردی و مبتنی بر ذوق و تلاش افراد است، در حالیکه اکنون در سینما ما دیگر هویت صنفی پیدا کرده‌ایم، خانه شاعران و بنیاد شعر و ادبیات داستانی یک سری مرکز هستند و هویت صنفی ندارند، اگر این هویت صنفی به جامعه شعر و ادبی  ما تزریق شوند، آرام آرام جشنواره‌هایی چون  شعر فجر می‌تواند کارکرد صنفی نیز داشته باشند. این جشنواره هم اگر مدیریت نسبتا واحد و پوپایی داشته باشد و در طول سال کارهای مستمر و دقیق انجام دهد و تنها یک ستاد برای برگزاری سالی یکبار نباشند، موفقیت‌های بیشتری نصیبش خواهد شد.

* تسنیم:‌ در دوره‌های اول تا هفتم جشنواره به جرأت می‌توان گفت که شاعران پیشکسوت هیچ تمایلی برای حضور در جشنواره نداشتند،. شعر فجر تنها عرصه‌ای برای رقابت شاعران جوان و شناسایی استعدادهای جوان بود،‌ در دوره هشتم نیز مشکلاتی وجود داشت و پیشکسوتان چندان روی خوشی به جشنواره نشان ندادند‌، به نظر شما چرا چنین بوده است؟

علت اصلی بر می‌گردد، به همان صحبت‌های پیشین. چون جشنواره شعر فجر نمودی ندارد،‌ اقبالی به آن نیست و سر و صدایی که باید درست کند‌، وجود ندارد‌. در رسانه‌ها نیز به مقدار اندکی به جشنواره پرداخته می‌شود،‌ همه این‌ها باز در عدم وجود هویت صنفی برای این جامعه ادبی کشور ریشه دارد،‌ آرام آرام جامعه ادبی ما به این نتیجه رسیده که شرکت کنیم که چه شود؟ این حس با تبلیغ برطرف نمی‌شود، حتی با تغییر جناح‌ها و مدیران نیز برطرف نمی‌شود.

پیشکسوتان احساس می‌کنند،‌ حضور در جشنواره شعر فجر برایشان بی‌صرفه است

چرا اکنون اهل سینما رفته رفته اعتمادشان به جشنواره بیشتر شده است، چون احساس می‌کنند، در جشنواره دیده می‌شوند. اگر فیلم در جشنواره سر و صدا راه بیاندازد،‌ در اکران نیز موفق‌تر است،‌ در حالیکه ما هیچ کدام از این‌ها را در شعر و ادبیات نداریم. در رمان نیز وضع به همین منوال است‌، وقتی فرد هیچ انگیزه اساسی برایش باقی نمی‌ماند، احساس می‌کند، حضور یا عدم حضورش در جشنواره شعر فجر بی‌صرفه است.

* تسنیم‌: اجازه دهید‌، وارد بحث‌های محتوایی شویم،‌جشنواره شعر فجر از همان ابتدا با شعار شعر انقلاب پا به میدان گذاشت‌، اما رفته رفته با وسیع‌تر شدن تعریف شعر انقلاب از شعری با محتوای انقلاب به شعری که در بطن انقلاب اسلامی سروده شده باشد‌، دایره شعر فجر نیز وسیع‌تر شد،‌ تعریف شما از شعر انقلاب چیست؟

من معتقد هستم که هنر و ادبیات با همه اقسام و انواع هیچ وقت تابع سفارش نمی‌تواند باشد، در تاریخ ایران هم هر زمان هنر و ادبیات تابع سفارش شده، لطمه خورده و هر زمان به فطرت خود بازگشته رشد کرده است. هنرمند شاعر حس‌های مختلفی دارد که تابع ده‌ها و صدها عامل است، یکی از این عوامل، عوامل حکومتی است و در کنار عوامل حکومتی ده‌ها عامل دیگر اعم از شخصی و غیر شخصی وجود دارد که شاعر در آن رشد کرده و به سراغ مضمون یا مضامین می‌رود.

یکی از ویژگی‌های اکثر انقلاب‌های جهان این است که تا یک دوره‌ای پیش از انقلاب‌ها این مجموعه عوامل کنار گذاشته می‌شود و عمدتاً تاکید بر عامل حکومتی صورت می‌گیرد. برای نمونه اگر شاعر در فضای جنگ باشد،‌ خود به خود به سراغ مضامین جنگی می‌رود،‌ چرا که اولا‌ً جنگ را از نزدیک می‌بیند و از آن حس و حال می‌گیرد‌، ثانیا‌ً حس و آرمانش محدود به آیتم‌ها و موضوعاتی می‌شود که در جنگ وجود دارد. زمانی که ما سال‌‌ها از جنگ و از پدیده انقلاب فاصله می‌گیریم، شاعر از آن عامل تأثیرگذار بر حس و حالش دور شده و به فطرت و باطن خود باز می‌گردد، بازنگری‌هایی می‌کند، گاهی حتی به مخالفت‌هایی می‌رسد، شاعری که برای جنگ شعر گفته است، ممکن است آرام آرام به دگردیسی و تردید برسد.

نبود هویت شعری پویا شاعر را میان زمین و آسمان معلق نگه می‌دارد

من معتقدم اگر حرکت شعری و هویت شعری مستقل و پویا در کشور داشته باشیم، اگر پژوهش داشته باشیم، اگر تشکل‌هایی داشته باشیم که عالمانه و منتقدانه به نقد و بررسی این موضوعات بپردازد‌، اگر ما نقد ادبی و نقد شعر داشته باشیم، این روند اثرگذار خواهد بودـ اکنون نقد شعر و ادبیات در کشور به صورت یک جریان وجود ندارد، بلکه حرکت‌های فردی ذوقی در این زمینه وجود دارد ـ  اگر همه این‌ها را داشته باشیم، آن زمان‌، وقتی از سال‌های انقلاب یا دفاع مقدس فاصله می‌گرفتیم، شاعران ما می‌توانستند کنار یکدیگر به مطالعه و نقد فنی و علمی راهی که رفتند بپردازند و طبیعتا‌ً در این شرایط شاعران ما بعد از یک رده سنی میان آسمان و زمین رها نمی‌شدند، که به تعبیر قرآن هر چیزی آن‌ها را برباید.

هویت‌های صنفی ادبی و شعری در دهه30 شمسی‌، دهه 40 را دهه طلایی ادبیات کشور کرد

همان هویت صنفی ادبی و شعری در دهه‌های 20 و 30 شمسی در کشور وجود داشت. ما کانون‌های شعری و انجمن‌های شعری بسیار فعالی داشتیم، ما حداقل 30 انجمن شعری معتبر داشتیم که افراد درجه یک در آن حضور داشتند، چندین مجله شعری هم‌چون «ارغوان» وجود داشت که شعر در‌‌ آن‌ها انعکاس پیدا می‌کرد. اگر دهه 40 در کشور ما دهه طلایی شعر و رمان است،‌ به دلیل آن تحرک پویایی است که در کشور وجود داشته است.

در نبود تحرک شعری در کشور شاعر تنها در دنیای خود نفس می‌کشد

وقتی ما این تحرک را  نداریم، نتیجه‌اش این می‌شود که شاعر در دنیای خود نفس می‌کشد و یا نهایتا در محدوده دوستان خود حضور دارد. ما چه انتظاری داریم این فرد درباره انقلاب، دفاع مقدس و مفاهیم انسانی و اجتماعی شعر بگوید.

* تسنیم:‌ به نظر می‌رسد‌، شعر در روزگار معاصر و در سال‌های اخیر از یک پشتوانه خوبی برخوردار شده است و این پشتوانه را بسیاری توجه رهبر فرزانه انقلاب به شعر و جریان‌های شعری در کشور می‌دانند. دیدارهای سالانه رهبر انقلاب با شاعران به گفته خود شاعران موجب شده تا جریان شعری کشور پویاتر شود.

بنده که از همان نخستین دوره‌ای که شاعران خدمت آقا رسیدند، حضور داشتم و حتی پیش از آن در دوران ریاست جمهوری رهبری نیز به صورت جمعی، نیمه خصوصی و خصوصی حضور ایشان می‌رسیدیم، بنابراین با روحیات شعردوستانه رهبری آشنا هستم،‌ ضمن همه احترامی که برای این نشست‌ها و استمرار آن قائل هستم‌، انتظارم از دوستان برگزارکننده و هماهنگ کننده این نشست این است که این حرکت فراتر شود،‌ همه جریان‌های شعر کشور ما با سلیقه‌های مختلف فکری و ذوقی در آن حضور پیدا کنند.

البته من می‌دانم که محدودیت‌هایی از نظر زمان و فضا وجود دارد،‌ رهبری فردی است که از نوجوانی با جریان‌های آزاد شعری همراه بوده‌اند‌، در جریان آزاد شعر و ادبیات هنر رشد کرده اند‌، رهبر فررانه انقلاب استاد همه ما شاعران انقلاب هستند‌، و نگاهی فراخ به عرصه شعر و ادبیات کشور دارند. لذا این حضور اصلی‌ترین کمک‌دهنده ارتقای فضای شعر در چند سال اخیر بوده است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل