بخش پانزدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد
خبرگزاری تسنیم: بخش پانزدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد. این کتاب ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان است.
افغانستان سرزمین ظاهرا شناختهشده و در عین حال پر از ابهامی در مرزهای شرقی سرزمینی ایران، تاریخ پرپیچوخم، ملتهب و در عین حال پر از سوالی برای تمام جهان است.
جنگ با شوروی، حضور جنگجویان مجاهد، ظهور طالبان، حمله آمریکا و... اتفاقات بزرگی برای نیم قرن تاریخ سرزمینی با مردمان پیچیده در قلب غرب آسیاست.حوادثی که هر کدام به تنهایی میتوانند سرنوشت یک کشور را برای قرنها تحتتاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانیها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کمکم در حال نمایان شده است.
ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند از سال 1981 تا سال 1985 به عنوان سفیر هند در افغانستان مشغول به فعالیت میشود.دورهای که اقتدار و سلطه شوروی بر این کشور در حال به پایان رسیدن است و مجاهدین در حال قدرت گرفتن. او در کتابی تحت عنوان «دفترچه خاطراتی از افغانستان» یادداشتهای روزانه خود را از خضور در افغانستان در این دوره حیاتی وتاریخساز منتشر کرده است.
خبرگزاری تسنیم به منظور به وجود آوردن آن دید تاریخی که ذکرش رفت، ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان را منتشر میکند.
سید عبدالحسین رئیسالسادات، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان و مسئول خانه فرهنگ ایران در پیشاور این کتاب را ترجمه کرده است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است و قرار است به تناوب همه بخشهای کتاب منتشر میشود.
برای ارتباط مستقیم با مترجم میتوانید با این آدرس ایمیل در ارتباط باشید:raeisossadat@gmail.com
20 ژانویه
اوضاع اجتماعی و نظم و مقرّرات داخلی در تمامی زمینهها کمی بدتر از همین زمان در سال گذشته شده است. کمشدن ذخایر، حمله به کاروانهای نظامی و کلانتریها، فرار، البته به تعداد کم، از ارتش و واحدهای نیمه نظامی، از جلالآباد، قندهار، بامیان، خوست، مزارشریف و قندوز گزارش شدهاست. وضعیّت آبوهوا و شورشیان با هم ترکیب شدهاند و قطعی طولانی برق، ضعیف شدن برق و کمبود سوخت و تولید و توزیع کالاهای مصرفی تا حدودی زندگی در کابل را سخت کرده است.
پس از فاصلهای تقریباً هیجدهماهه، نیروهای روسی طیّ روز در همهٔ مراکز شهری در افغانستان از جمله کابل بیشتر دیده میشوند. درگیری بین شورشیان و نیروهای دولتی همراه با شرایط آبوهوایی انگیزهٔ بیشتری برای مهاجرت از مناطق روستایی به سمت شهرها بویژه بهکابل فراهم آورده است که بر شهرداری و تأسیسات مربوطه و منابع شهری فشار وارد میکند.
حوادث عمدهای که شورشیان طرّاحی کردند و طیّ دو هفتهٔ گذشته اتّفاق افتاد، مسئولین افغانی و شوروی را در وضعیّتی ناراحت کننده قرار داده است. اوایل ژانویه کارگران شوروی در انبار غذا و گندم نزدیک مزارشریف ربوده شدند و تاکنون ردّی از آنها بدست نیامده است. اطّلاعاتی کلّی گویای این است که از طریق مناطق پرت افتادهٔ مرزی جنوب شرقی افغانستان به سمت پاکستان در حرکت بودهاند. مسئولین شوروی حدود یکصد تا یکصدوپنجاه زن از روستاهای اطراف مزارشریف گروگان گرفتهاند تا تضمینی برای تعیین محلّ و آزادی گروگانهای روسی باشند. حتّی این گام هولناک تاکنون نتیجهای بهبار نیاورده است. بهنظر من، نیروهای شوروی که از بین مردم روستایی گروگان گرفتهاند گامی کوتهبینانه برداشتهاند. گروگانگیری زنان اقدامی کاملاً غیرعاقلانه است و تنها موجب ایجاد خشم بیشتر و مشکلات فراوانتر هم برای مسئولین روسی و هم رژیم کارمل خواهد شد.
حادثهٔ دوم شورش حدود یکصد سرباز از واحد بیستوپنجم بخش پیادهنظام ارتش افغانستان مستقر در منطقهٔ خوست در ولایت پکتیا بودهاست. فرمانهای اکیدی از کابل و گردیز صادر شدهاست تا به شدّت با این نارضایتی برخورد شود. حدود سی یا چهل سرباز شورشی وقتی عملیّات تلافیجویانه آغاز شده خطوط را ترک کرده و فراری شدند. البته رسانههای غربی در مورد این رویداد اغراقآمیز سخن گفته و اعلام کردهاند حدود یکصد تن از سربازان فرار کرده به مجاهدین پیوستهاند. اطّلاعات ما میگوید این قسمت از داستان درست نیست. حتّی چهل سرباز یا همین حدودی که از خطوطشان فرار کردند، فقط فرار کردهاند. هیچ اطّلاعات تأیید شدهای وجود ندارد که اینها به طرف مقابل پیوسته باشند. در وضع موجود در افغانستان، بایستی مشخّصاً بگویم لازم است با دقّت بین سربازهایی که از واحدهایشان فرار میکنند، و فرار برای پیوستن به طرف مقابل، فرق قائل شویم. در بیشتر موارد افرادی که از نیروهای مسلّح فرار میکنند با سلاحهایشان در مناطق روستایی گموگور میشوند زیرا از درگیریهای طولانی و مقاومتهای ادامهدار خسته شدهاند.
همین الآن از کنسولمان در جلالآباد گزارشهایی دریافت کردم که خبر جریان مشابهی را میدهد. حدود چهل کارآموز نظامی از آکادمی ملّی نظامی که برای برنامهای آموزشی به جلالآباد رفتهبودند هنگام برگشت به کابل در کمین میافتند و همگی در اتوبوسشان میسوزند. دستور دادهشده مسئولین نظامی جلالآباد مورد بازجویی قرار گیرند که چرا ترتیب انتقال این افسران آموزش دیدهٔ جوان از طریق هوا صورت نگرفته است. این واقعه نه تنها بیانگر کمبود همکاری فیزیکی بلکه نبود پیش بینی حوادث نظامی در کشور از جانب بعضی مسئولین افغانی است.
این حوادث بیتردید بر روحیّه و حسّ اعتماد بهنفس مشاورین و کارمندان در سطحهای میانی و پائینی تاثیر گذاشته است. ولی فکر نمیکنم روحیّهٔ پائین در این سطوح تاثیری بر کلّ سیاستهای شوروی یا سیاستهای دولت افغانستان بگذارد.
گزارشی عجیبوغریب و در عین حال تأیید نشده از فعّالیّتهای شورشیان برایم آوردهاند. این گزارش در مورد احمدشاهمسعود است که رهبر شورشی و فرماندهٔ نیروهای شورشی درهٔ پنجشیر است. گزارش میگوید آقای مسعود یک حزب سیاسی اسلامی جدید بوجود آورده که جنگ سیاسی را با توزیع کارتهای عضویّت جدید در تاجیکستان و ازبکستان شوروی به داخل مرز شوروی کشاندهاست. مسعود وابسته به گروه شورشیان ربّانی است و ربّانی ادّعا کرده است که حدود بیستهزار از این نوع کارتها را در ایالتهای شوروی توزیع کرده و این سازمان عضویّت حدود دوهزار روسی را بدست آورده است. من کاملاً اطمینان ندارم این گزارش صحّت داشته باشد یا این تاکیتکی که ازسوی شورشیان پیش گرفته شده جوابگو باشد. روسها مجبورند در مقابل هرگونه تلاش این چنینی شدیداً واکنش نشان دهند.
اما جمعبندی کلّی بصورت گریزناپذیر اینست که طیّ دوماه یا ششهفتهٔ گذشته شورشیان بیشتر ادّعا کردهاند در موضع تهاجمی قرار داشتهاند که بر روحیّه و روان مسئولین افغانی و شوروی در سطح عوامل اجرایی تاثیر گذاشته است.
از اواسط دسامبر در رسانههای غربی ادّعاهایی علیه رژیم کارمل مطرح شده و این رژیم مورد انتقاد قرار گرفته است. دلایل عمدتاً شکست رژیم کارمل در استفاده از موفّقیّتهایی برنامه-ریزی شده علیه شورشیان بوده است که نتوانسته در طول شش هفت ماههٔ سال 1982 به آنها جامهٔ عمل بپوشد. اگرچه حضور شوروی اگر نگوییم تنها عامل، عامل اصلی ثبات بشمار میرود، از نوامبر 1982 شورشیان توانستهاند نه تنها دیگر مراکز شهری بلکه حتّی در خود کابل بعنوان پایتخت بر رژیم کابل فشار وارد آورند. رسانههای غربی با بهرهبرداری از امتیاز زمینهٔ موجود، دارند به ایجاد فشاری سیاسی ادامه میدهند، هم بر روسها و هم بر افغانها، به ویژه حولوحوش دیدار قریبالوقوع نمایندهٔ سازمان ملل آقای کوردووز و برگزاری نشست غیرمتعهّدها در دهلی در ماه مارس.
درحالیکه این بعنوان یک تاکتیک موجبات آشفتگی مسئولین شوروی و افغانی را فراهم آورده، تا آنجا که من میبینم بهنظر نمیرسد تأثیری بر سیاستها یا تمایلات شوروی داشته باشد.
دو گروه مرتبط با سازمان ملل طیّ این هفته از کابل دیدار کردند. یکی از گروهها وابسته به صندوق جمعیّت سازمان ملل (UN Population Fund) بود و دیگری هیأتی ترکیبی از یونسکو-UNESCO و UNDP. درحالیکه هیأت مربوط به صندوق جمعیّت بحث و بررسیهایش را با یادداشتی رضایتبخش برای توسعهٔ بعضی از برنامهها و طرحهایش برای سال مالی دیگر جمعبندی کرده هیأت UNDP-UNESCO که به اینجا آمدهاست تا طرحهایی را مربوط به آموزش معلّمین و آموزش فنّی و حرفهای به تصویب برساند با مشکل روبرو شده است، زیرا افغانها تحت هدایت شوروی بر این پافشاری میکنند که تعداد متخصّصینی که در این طرحها مشغول به کار میشوند بایستی بسیار بیشتر از آنچه باشد که UNDP لازم میشمارد. همچنین اصرار دارند تمامی متخصّصین از اتّحاد شوروی و اروپایشرقی باشند. بسیار جالب توجّه است که عضو چکسلواک این هیأت سازمان ملل که به نمایندگی از یونسکو درهیأت حضور دارد با نظر افغانیـ شوروی در مورد این طرحها موافقت کرده است درحالیکه رئیس هیأت که یک انگلیسی بنام پروفسور ترنس دیویس (Prof. Terence Dawis) است به همراه نمایندهٔ هندی از UNDP، آقای زکریّا، با درخواست افغانستان مخالفت میکنند. بنابراین پیرامون اجرای طرحهای مورد بررسی شکّ و تردید وجود دارد. همینطور، احتمال میرود درگیری و تضادّ سیاسی کوچکی از دیدار هیأت دوم بوجود آید.
بانک جهانی و IDA به روش کم کردن کمک به افغانستان ادامه دادهاند. این هفته، IDA حدود 5/12 میلیون دلار از اعتباری که اصلاً برای تأمین آب کابل و طرح بهداشتی و برای طرح توسعهٔ دام در بخش کشاورزی در نظر گرفته بود قطع کرد. پیش بینی آیندهٔ افغانستان این است که بهنظر میرسد با خشک شدن منابع ورودی کمکهای عمرانی، این کشور بیشتر و بیشتر به شوروی و اروپایشرقی وابسته میشود.
در این هفته افغانستان موافقتنامههایی در زمینهٔ همکاری اقتصادی، بازرگانی و فنّی با بلغارستان و چکسلواکی امضاء کرد. موافقتنامه با چکسلواکی طیّ دیداری که آقای یاروسلاف یاکوبک (Jaroslav Jacubec) معاون وزیر تجارت خارجی این کشور از یازدهم تا شانزدهم ژانویه از کابل داشت امضاء شد.
28 ژانویه
ادامهٔ فشار شورشیان بر دولت. خانه تکانی عمدهای در ساختار فرماندهی نیروی هوایی افغانستان، گردهمایی اعضای دفتر سیاسی، دیدارهایی از سوی دو هیأت عالیرتبهٔ شوروی و یک سلسله اظهارات سیاست خارجی افغانستان نکات عمدهٔ هفته را تشکیل میدهند.
گزارشهایی مبنی بر تعدادی عملیّات موفّقیّت آمیز از سوی شورشیان از جلالآباد، هرات، فراه و قندوز دریافت شد. کابل همچنان صحنهٔ درگیری است و ادامهٔ دردسرها از نبود برق؛ اگر چه تهیّهٔ نفت، گازوئیل و بنزین با جستجوی بیامانی که دولت بر عهده گرفته و بیرون کشیدن مقادیر زیادی از این کالاها که احتکار شده بودند تا حدّی آسان شده است. حمله به کاروانهای نظامی ادامه داشته است. دفاتر دولتی و حزبی هدف حملات مداوم و پراکنده قرار گرفتهاند.
در گفتگو با کارمندان طبقهٔ متوسط و اعضای میانی حزب، این فکر در من قوّت گرفته است که اینها خسته شده و تحت فشار هستند. کارمندان روسی شروع به غُر زدن کردهاند که حزب حاکم در افغانستان برای اینکه خودش را جمعوجور کند یا انقلاب و کشور را مدیریّت کند ظرفیّت ندارد. بعضی از ایشان حتّی شروع به مطرح کردن علنی این اندیشه کردهاند که لازم است رهبری فعلی افغانستان تغییر کند.
همهٔ اینها در تضادّ آشکار با اعتماد به نفس و حدّی از خوداتکایی است که ویژگی تفکّر و اندیشههای افغانستان و شوروی در مورد این کشور در اوایل سال 1982 بود.
دفتر سیاسی PDPA روز 22 ژانویه تشکیل جلسه داد. حاصل جلسه آنطور که از منابع حزبی افغانی دریافت و جمعبندی کردم ازین قرار بود:
(1) مشکلات مربوط به انشعابگرایی درون حزب (کارهای بیشتر برای ایجاد اتّحاد حزب آنگونه که دستور کار جلسه میگفت)،
(2) بررسی اوضاع و شرایط جامعه،
(3) اقداماتی برای تقویت نیروهای مسلّح و شبهنظامیان،
(4) نهاییکردن تدابیر مربوط به نمایندهٔ دبیر کل سازمان ملل و دیدار کوردووز از کابل و نیز مربوط به شرکت در نشست کشورهای غیرمتعهّد.
تصوّر میکنم بحث و بررسی پیرامون موضوعات مرتبط با مشکلات داخلی بیشتر گرما ایجاد کرد تا بحث روشنائی و برخورد [با مبارزان]. بهنظر میرسد لازم است قوانین کاری صریح و دقیقتری برای اعضای حزب بوجودآید، بویژه برای اینکه انشعابگرایی را جمعوجور کند. ارزیابی در مورد اوضاع جامعه در درون دفتر سیاسی این بود که سال1983 در مقایسه با سالهای1981 و-1982 سال سختتری خواهد بود. گفته میشود به دکترنجیب، عضو دفتر سیاسی و رئیس اطّلاعات این تحلیل ارائه شده است که دامنه و شدّت فعّالیّت مجاهدین ممکن است چیزی همانند سال1980 باشد و این که دولت و نیروهای مسلّح باید برای برخورد با شرایط آمادگی لازم را داشتهباشند. تا حدودی اطمینان وجود دارد که قوانین نظام وظیفه بگونهای اصلاح خواهند شد تا ادامهٔ حضور جوانان مشمول خدمت نظام وظیفه را برای دورهٔ طولانیتری نسبت به دو یا سه سال تصریح شده-ی کنونی تضمین کنند. هم روانشناسی و هم رفتاری که در اینگونه گفتگوهای دفتر سیاسی و دیگر نشستهای حزبی مشاهده میکنم مرا به یاد ناآرامیهای فرانسه بین سالهای1792 تا 1795، بویژه طیّ دورهٔ ژاکوبی میاندازد با یک تفاوت کیفی ـ تودههای فرانسوی درپناه روشهای سخت گیرانهٔ بسیاری که طیّ تغییر دولتهای فرانسه در آن زمان صورت عمل به خود گرفته بودند متّحد بودند؛ در حالیکه با کمال تأسّف در افغانستان این اجماع ملّی وجود ندارد.
پس از بحث و بررسی در سیاست خارجی کوچکترین تغییری بوجود نیامد. معیار مبنای دولت افغانستان در راهحلّ سیاسی و عناصری که در چنین راهحلّی باید موجود باشند، همانها که در پیشطرحهای ماه مه سال 1980 و اوت1981 مطرح و مشخّص شده بود بار دیگر مورد تأیید قرار گرفت. تنها عنصر کوچکی که به این مجموعه افزوده شد اشاره بهاین مطلب بود که افغانها علاقمندند با پناهندگان افغانی در پاکستان و ایران صحبت کنند (جالب اینکه نه با نمایندگان آنها) و اینکه چنین ارتباطهایی نمیتواند بین دولت افغانستان و پناهندگان باشد بلکه در مراحل اوّلیّه بین جبههٔ ملّی میهن و پناهندگان خواهد بود. عنوان جدیدی که دفتر سیاسی مورد بحث و بررسی قرار داد اصلاح قانون اساسی افغانستان بود که تحت رسیدگی بود. دفتر سیاسی دستور داد تا آخر تابستان 1983 متن نهایی قانون اساسی اصلاح شده برای رسیدگی در اجتماعات بزرگتر حزبی آماده باشد. دفتر سیاسی همچنین اجازه صدور تعدادی از اظهار نظرهای رسمی در مورد سیاست خارجی را داد.
خانه تکانی عمدهای در ردههای بالای نیروی هوایی افغانستان صورت گرفت. فرماندهان افغانی پایگاههای هوایی در هرات، شیندند، بگرام و قندهار تغییر کردند. سرهنگهای نیروی هوایی که فرماندهی این پایگاهها را بعهده داشتند افسران حرفهای نیروی هوایی بودند و چندان به سیاست و راهکارهای PDPA متعهّد نبودند. این تغییرات را یک افسر نیروی هوایی از ستاد فرماندهی نیروی هوایی، میرغیاثالدّین بوجود آورد که ظاهراً قدرت اصلی در ستاد فرماندهی نیروی هوایی است. میرغیاثالدّین افسری خلقی است و بسیار به وزیر خلقی کشور آقای گلابزئی نزدیک است.
بهمن گفته شده تغییر در فرماندهان پایگاهها تضمینی بوده است بر اینکه افراد منتخب جوانتر و در شوروی آموزش دیدهٔ تحتالحمایهٔ میرغیاثالدّین، مسئولیّت چهار پایگاه را بعهده بگیرند. این کار علیرغم مخالفت افسران ارشد نیروی هوایی سرلشکر نظرمحمد و سرهنگ جلال-الدّین صورت گرفته است. بنظر میرسد سه دلیل عمدهٔ این تغییرات عبارتند از:
الف) روسها اهمیّتی به این نمیدهند نفوذ خلقیهای جوان که خودشان آنها را در نیروی هوایی آموزش دادهاند بیشتر شود.
ب) این ژست دیگری از اعتماد نسبت به گلابزئی و وسیلهای برای نرمکردن اوست.
ج) جابهجاییهای ناگهانی نشان از ادامهٔ نارضایتیهای سیاسی درون نیروهای مسلّح است.
روزنامهٔ حزبی حقیقت انقلاب ثور روز 25ژانویه با اظهار نظری پیرامون بررسی اجراییکردن بودجهٔ ملّی برای سالهای83–1982 منتشر شد. اظهار نظر پر است از آمارهای بسیار مبهم.
الف- مدّعی است درآمد دولتی آن سال مالی چهل هزار میلیون افغانی خواهد بود.
ب- بودجهای مازاد است و گواهی بر استحکام بخشیدن به دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی.
ج- اینکه درآمد تا 66 درصد نسبت به سال 1978 افزایش مییابد.
د- ادّعا شده است مازاد بودجه سه هزار میلیون افغانی برای سالهای 83-1981 است.
تمامی اینها صرفاً ادّعاست و موارد اختلاف قابل توجّهی بین روشی که ارقام ارائه شدهاند در روزنامهٔ دری مذکور و روزنامهٔ انگلیسی زبان کابل نیوتایمز (Cabul New Times) که در 26 ژانویه منتشر گردید، وجود دارد. اعداد و ارقام به گونهای تقریباً نامفهوم و به روشی متوالی و با ارائهٔ سرفصل حسابها و درآمدها و هزینهها ارائه شدهاند. جدا از تلاشی که شده است این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که اقتصاد افغانستان راکد باقی خواهد ماند. دشواری موازنه پرداخت و وضع ذخیرهٔ ارزی خارجی دولت بر حسب ارزهای رایج پشتوانهدار ادامه مییابد. باروری صنعتی در نقطهای ثابت ایستاده و تولید کشاورزی زیر حدّ مطلوب است. طیّ این هفته دو هیأت بسیار قدرتمند یکی از اتّحادشوروی و دیگری از بلغارستان از کابل دیدار کردند. آقای ال. وای. فلورینتیو (L. Y. -Florintiv) وزیر کشاورزی [شوروی؟] دیداری از کابل داشت تا به بحث و بررسی و نهایی کردن تعدادی از طرحهای مشترک کشاورزی با افغانستان بپردازد. هیأتی از حزب کمونیست بلغارستان به رهبری آقای سی. آلکساندروف دبیر اوّل کمیتهٔ شهر صوفیهٔ آن حزب مذاکراتی را با اعضای دفتر سیاسی و کارمندان عالیرتبهٔ کمیتهٔ دولتی برنامهریزی افغانستان داشت. هدف هیأت بلغاری این بود که در سطح حزبی همکاری نزدیکتری بین دو کشور پایه ریزی کند.
دولت افغانستان صدور بیانیّهای رسمی را تصویب کرد که نظر این کشور را در مورد وظایف هفتمین نشست کشورهای غیرمتعهّد تعریف میکرد. وظایف اصلی که جزئیّات آن بررسی شده بودند عبارت بودند از:
الف) تحکیم قدرت و اتّحاد جنبش غیرمتعهّدها.
ب) توسعهٔ نیروهای صلح و پیگیری خلع سلاح هستهای و عمومی.
ج) پشتیبانی از منابع ویژه و استقلال حکومتهای پیشرو و تازه رهایی یافته.
د) مقاومت در برابر ایجاد مناطق استراتژیک نفوذ توسّط قدرتهای بزرگ و کمک به کشورها برای بیرون ماندن از [دایرهی] چنین مناطق نفوذی که به آنها دستاندازی میشود.
ه) مقاومت در برابر سیاستهای ایالات متّحده و همپیمانانش که بیوقفه در تلاش برای مقابله با منافع کشورهای درحالتوسعه و غیرمتعهّد هستند.
و) بخشیدن انگیزهٔ بیشتر به مقاوت در برابر امپریالیسم، استعمار، استعمار نو،نژاد پرستی و تمامی شکلهای تجاوز و فشار.
ز) تجدید حیات و حمایت از مرحلهٔ انبساط.
ح) مقاومت در برابر آنانکه میخواهند نشست را به مشکلاتی بکشند که وجود خارجی ندارند مانند «موضوع کامبوج» یا «اوضاع افغانستان». بیانیّه گفتار نخستوزیر خانم گاندی را نقلقول کرد که نشست میبایستی بر موضوعهای گستردهتری نظیر صلح، خلع-سلاح و توسعه متمرکز شود و توجّه به مشکلات کوچکتر که به روشی اغراق آمیز مطرح میشوند جنبش را به بیراهه میکشد.
ط) نشست بایستی متضمّن انزوای کامل آفریقای جنوبی، آزادی نامیبیا، تحریم کامل اقتصادی اسرائیل و شناسایی حقوق قانونی مردم فلسطین و حقوق قانونی آرژانتین در فالکند باشد.
خبرگزاری رسمی باختر یک سلسله بیانیّه در موضوعات عمدهٔ بینالمللی صادر کرد. این اظهارات بطور خلاصه ازاین قرارند:
الف) حمایت دولت افغانستان از بیانیّهٔ پیمان سیاسی ورشو، خلعسلاح و طرحهای صلح صادر شده در پراگ در اوایل همین ماه. این بیانیّه قدردانی ویژهٔ خویش را از کشورهای پیمان ورشو بیان کرد که از نزدیکشدن افغانستان برای دستیابی به راه -حلّی سیاسی در رفع مشکلات مربوط به این کشور حمایت کردند.
ب) محکوم کردن ایالات متّحده بخاطر پشتیبانی از مسابقهٔ تسلیحاتی، گسترش سلاحهای هستهای در بخشهای مختلف جهان و دخالت در امور داخلی کشورهای در حال -توسعه و غیرمتعهّد در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین.
ج) مخالفت با تلاشهای ضدّ دولت ائتلافی هنگ سامرین (Hang Samrin) برای شرکت در نشست غیرمتعهّدها بطور مستقیم یا غیرمستقیم.
د) انتقاد از تشکیل فرماندهی مرکزی نیروهای مسلّح ایالات متّحده و برچسبزدن بهآن به-عنوان تهدیدی برای تمامی منطقهٔ اقیانوس هند، خلیج [فارس] و جنوب آسیا.
تبریک رئیسجمهور کارمل و نخستوزیر کشتمند به رئیسجمهور و نخستوزیر ما مطلب صفحهٔ اوّل روزنامههای افغانی بود. روزنامهٔ کابلنیوتایمز و روزنامههای بومی صفحات ویژهای منتشر کردند که شامل مقالات برجستهای درمورد پیشرفتهای هند میشد. اینها را ما تهیّه کرده بودیم. آنچه خشنود کننده است اینکه این کار بدون پرداخت هزینهای اضافی از سوی ما انجام گرفت. ایستگاه تلویزیونی کابل فیلم مستندی از گردشگری در هند و یک فیلم چهلوپنج دقیقهای دیگر درمورد جنگ بنگلادش پخش کرد.
من ملاحظات خودم را پیرامون پخش فیلم در مورد بنگلادش دارم زیرا برای همه نوع برداشت و تعبیر و تفسیر سیاسی ازسوی مجموعهٔ دیپلماتیک مستقر در کابل و پاکستان دست را باز میگذارد. امّا تلویزیون افغانستان این فیلم را خیلی پیشتر تهیّه کرده بود و تصمیم گرفت آنرا در تلویزیون خودشان به نمایش بگذارد.
ادامه دارد...
انتهای پیام/