مغنیه، مدرسهای که بذر مقاومت را به ثمر نشاند
خبرگزاری تسنیم: انیس نقاش اندیشمند عرب و دوست صمیمی شهید عماد مغنیه با اشاره به زوایای پنهان ترور او گفت: سرعت عمل و هوش او بهاضافه وظیفه شناسی ذاتی او را در طول ۲۵ سال به اسطوره مقاومت تبدیل کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «انیس نقاش» که دوست صمیمی و بسیار نزدیک شهید عماد مغنیه بود، در یک گفتوگوی مفصل با اشاره به برخی زوایای پنهان ترور مغنیه، از او بهعنوان اسطوره مقاومت در طول 25 سال یاد کرد.
نقاش که هماهنگ کننده شبکه مطالعات راهبردی «امان» است، با اشاره به اهمیت وجود فرمانده بزرگی مانند عماد مغنیه در سوریه و نیز در سطح منطقه گفت: شهید مغنیه بر این باور بود که تمام تجارب لبنان با همه تاکتیکها و شیوهها و امکانات مادی آن باید به فلسطین منتقل شود.
تلاش اسرائیل برای ترور مغنیه
بهگفته انیس نقاش، معمولاً در حزبالله یک مسئول برای فلسطین و تحولات آن در نظر گرفته میشد، از همین رو پرواضح است هنگامی که اسرائیل این مسئول را شناسایی کند، بلافاصله او را به هدف شماره یک فهرست ترورهای خود تبدیل خواهد کرد زیرا بیتردید فرد مورد نظر کنار مبارزان فلسطینی و نه گروههای مذاکره کننده فلسطین، در داخل خاک فلسطین مبارزه خواهد کرد.
بنابراین بهمحض اینکه شهید مغنیه شخصاً مسئولیت پرونده فلسطین در حزبالله را بهعهده گرفت، در صدد برآمد با توجه به اهمیت تحولات این پرونده و لزوم سرعت عمل در قبال آن، شخصاً این موضوع را پیگیری کند و به همین دلیل در فهرست افراد مورد نظر اسرائیل برای ترور قرار گرفت، بدون اینکه دشمن بداند نام او عماد مغنیه است.
بهعبارت بهتر در ابتدا دشمن میدانست که یک نفر در حزبالله مسئولیت پرونده هماهنگی در مورد فلسطین را به دست گرفته و انتقال تجارب و تاکتیکهای مبارزه از لبنان به فلسطین را مدیریت میکند، اما نمیدانست که این شخص عماد مغنیه است، زیرا گرچه مغنیه در سطح گسترده ارتباط مستقیم با تمام طرفهای فلسطینی بود اما این ارتباط به این معنی نبود که وی با اشخاصی که صددرصد قابل اعتماد هستند، دیدار میکرد بلکه فقط با آنان بهمیزان زیادی در ارتباط بود.
در سوریه نیز محل استقرار شهید مغنیه بهمنظور انجام هماهنگیهای لازم به مرکز نشستها و دیدارها با طرفهای متعدد تبدیل شد.
در اینجا باید اعتراف کرد که همین دیدارها زمینه نفوذ امنیتی در محل استقرار او را فراهم میکرد، زیرا در لبنان وی در محیطی قرار داشت که با مقاومت سازگار بود و مغنیه نیز بسیار بیشتر از سوریه محتاطانه عمل میکرد و البته دلیل آن آنطور که برخی به آن اشاره کردهاند این نبود که سوریه امنتر از لبنان بود.
من شاهدم که عماد مغنیه در ایران نیز بسیار محتاطتر از سوریه بود و دلیل آن نیز تکاپوی قابل ملاحظه برای فلسطین بود.
به این ترتیب از آنجا که در فلسطین آنچه برای عماد مغنیه اولویت داشت تحرک و آمادگی سریع برای مقابله بود، محتاط بودن و توجه به اقدامات امنیتی لازم، برایش در درجه دوم اهمیت قرار داشت.
این اولویت بهطور مستقیم پس از جنگ تابستان 2006 آغاز شد، زیرا تا پیش از آن وی مسئول پرونده فلسطین نبود و فقط با برخی فرماندهان فلسطین در تماس بود، اما پس از جنگ مزبور شهید مغنیه تصمیم گرفت شخصاً انتقال تجربه مبارزه لبنان به فلسطین را مدیریت کند تا علاوه بر تسریع در روند انتقال تجارب ضامن موفقیت آن نیز باشد.
از همین رو یکی از فرماندهان فلسطینی یا همان «رمضان عبدالله شلح» در این مورد جمله معروف خود را گفت: تقریباً باید بگویم که هیچ موشکی در غزه نیست مگر اینکه اثر انگشت مغنیه بر آن حک شده باشد.
نکته مهم اینکه تمام تلاش مغنیه برای سرعت بخشیدن به روند انتقال تجارب لبنان بهخاطر فلسطین بود و به همین دلیل به فرد شماره یک اسرائیل یا هدف اصلی او برای ترور تبدیل شد.
دخالت کشورهای عربی در ترور مغنیه
در این میان هرچند نام مغنیه برای اسرائیل ناشناخته بود اما دیگر چه تفاوتی داشت که متوجه شوند هدف مورد نظر آنان همان عماد مغنیه است.
انیس نقاش در ادامه یادآور شد: چند سرویس جاسوسی منطقهای و بین المللی در ترور عماد مغنیه دست داشتند و برخی اطلاعات موجود در این خصوص حاکی از این است که کشورهای عربی نیز در ترور او دخالت داشتند، اما بیتردید کسی که زمینه ترور مغنیه را فراهم کرد و آن را به اجرا در آورد موساد بود، بهعبارت بهتر دیگران فقط عملیات جستجو و ارائه اطلاعات مورد نیاز را بهعهده داشتند.
البته اینکه بگوییم سرویس اطلاعاتی عربی در ترور مغنیه دخالت داشتند، چیز عجیبی نیست، زیرا برخی کشورهای عربی مدتی است که در راستای مبارزه با مقاومت منطقهای با اسرائیل هماهنگی به عمل میآوردند و کاملاً آشکارا و نه پنهانی با موساد در این خصوص تبادل اطلاعات میکردند.
سرویس اطلاعاتی اردن را اسرائیل آموزش میدهد
انیس نقاش افزود: با علم به مسائلی که در بالا به آن اشاره شد، آیا دیگر باید این موضوع محرمانه بماند که سرویس اطلاعاتی اردن بهطور کلی توسط موساد آموزش دیده و میبیند و با آن تبادل اطلاعات دارد؟ یا اینکه هنوز باید بر این نکته که اردن با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» نیز در زمینه تبادل اطلاعات هماهنگی دارد و بودجه آن از سوی آمریکا تأمین میشود نه دولت اردن سرپوش گذاشت؟
به هر حال هماهنگی در مأموریتهای اینچنینی یا همان ترور از افغانستان آغاز شده و تا دورترین نقاط مغرب عربی امتداد دارد و منطقه خلیج فارس و یمن را نیز در برمیگیرد.
در همین ارتباط «بندر بن سلطان» دبیر سابق شورای امنیت ملی عربستان بهمنظور هماهنگی بین سرویس اطلاعاتی سعودی با اسرائیل بارها با عوامل موساد در عقبه دیدار کرد.
با همه این شواهد باید پرسید: آیا هدف از تبادل اطلاعات ترور بود یا چیز دیگر؟ و تبادل اطلاعات در مورد چهکسی صورت میگرفت؟ زیرا ناگفته پیداست که تبادل اطلاعات نه در مورد آمریکا و یا فرانسه بلکه در مورد کسی صورت میگرفت که او را دشمن خود در منطقه میدانند، در آن زمان هم دشمن همان کسی بود که انگشت بهسمت او نشانه رفته بود.
انیس نقاش در پاسخ به این سؤال که آیا تلاش عماد مغنیه برای دفاع از فلسطین بهنفع اردن و عربستان بود، گفت: این سرویسهای اطلاعاتی عربی شبانهروز علیه مقاومت کار میکنند و این فعالیت لزوماً با ترور صورت نمیگیرد، بلکه شامل تبادل اطلاعات است به این معنی که ما از اطلاعات اسرائیل استفاده کرده و در مقابل اطلاعات اردن و عربستان را در اختیار آن قرار میدهیم.
وی در مورد اینکه چهزمانی تبادل اطلاعات و هماهنگی به ترور ختم میشود، گفت: این سؤال مهمی است و همانطور که قبلاً گفته شد در روند تبادل اطلاعات و هماهنگی، راز محرمانهای وجود ندارد همانطور که مدتی سرویس اطلاعاتی مصر و اسرائیلیها در مورد غزه با یکدیگر تبادل اطلاعات کرده و هماهنگی انجام میدادند و همین روند در مورد سایر کشورها با اسرائیل و با درجات متفاوت جریان داشت.
بهعبارت بهتر باید بدانیم که برخی سرویسهای اطلاعاتی عربی با شعار مبارزه با تروریسم در واقع با سرویسهای اطلاعات غربی و حتی اسرائیل هماهنگی انجام میدهند و در راستای همین هماهنگیها هنگامی که یکی از طرفین یک نفر را دشمن بداند، طرف مقابل نیز او را بهدیده دشمن مینگرد.
بر این اساس یکی از طرفین تبادل اطلاعات کرده و دیگری ماشه را میکشد و همین روند بود که در نهایت منجر به ترور مغنیه شد، البته عملیات ترور مغنیه فقط به موساد محدود نمیشد و دایره آن گستردهتر از این بود اما مسئولیت اصلی این ترور متوجه موساد است، زیرا آن بود که بسته انفجاری را فراهم و منفجر کرد و در واقع آن بود که تصمیم ترور را گرفته آن را به اجرا گذاشت.
انیس نقاش که شخصاً عماد مغنیه را میشناخت و اطلاعات زیادی درمورد او دارد، در ادامه یادآور شد: بهعنوان مثال ویتنام و چین و نیز جنگهای مقاومت در دوره جنگ جهانی دوم برای ما بهمثابه مدرسهای برای آموختن بود و با استفاده از این تجارب با محیط خود سازگاری پیدا کردیم.
مغنیه بر استادان خود پیشی گرفت
مغنیه نیز ابتدا در پایگاههایی آموزش داده شد که من از اولین کسانی بودم که در آموزش برخی تجارب مشخص و تعیین شده به او شرکت داشتم، اما او بزرگ شده از استادان خود پیشی گرفت و تجاربی که آموزش دید، بهخوبی آموخته تمام نکات منفی آن را حذف و نکات مثبت آن را آویزه گوش خود کرد و آن را توسعه داد.
کسی از روزهای نخست، عماد مغنیه را موظف به کاری نکرد بلکه خود او بود که از کوچکی و نوجوانی خود را موظف به انجام برخی کارها و وظایف میدید.
او را در نخستین پایگاه آموزشی به یاد میآورم که خود را موظف میدانست اطلاعات را بهطور دقیق به دست آورد، زیرا خود را در جایگاه مدیریت یک گروه تصور میکرد و در واقع مغنیه شخصاً خود را موظف میدید که مسئول گروههای کاری باشد.
شاهد ما روزهایی است که اسرائیل لبنان را به اشغال در آورد، در آن زمان کسی مغنیه را موظف نکرده بود که مقاومت را آغاز کند، بلکه او در هدایت سایر رزمندگان در مسیر مقاومت و انتقال تجربه خود به آنان استاد بود.
اکنون که آن روزها سپری شده است، اطلاعاتی در دست است که میتوان بهراحتی آن را فاش کرد، زیرا دیگر محرمانه نیست و آن اینکه این عماد مغنیه بود که عملیات شهادت طلبانه «صور» که هلاکت 72 اسرائیلی را بهدنبال داشت، مدیریت میکرد.
او بود که در شب این عملیات که به دست شهید «احمد قصیر» انجام شد، با دست خود مواد منفجره را آماده کرد و چاشنیهای آن را کار گذاشت.
پس از این عملیات اسرائیل با اعلام آن بهعنوان عملیات شهادت طلبانه مخالفت کرد، زیرا اعلام کرد که در ساختمان محل انفجار کپسولهای گاز و نیز مهماتی که از فلسطینیها به جا مانده بود، کشف و شناسایی شد.
به این ترتیب اسرائیل از همان آغاز با اعلام این عملیات بهعنوان عملیات شهادت طلبانه، مخالفت کرد زیرا در این صورت موازنه قدرت و مفهوم درگیری با آن به هم میخورد بهویژه اینکه عملیات صور در واقع به قلب دشمن زد و به همین دلیل مغنیه خود را موظف میدانست و به خود عادت داد که این شیوه را برای نابودی دشمن صهیونیستی در پیش بگیرد.
مغنیه در خط مقدم مقاومت
انیس نقاش در ادامه در معرفی بیشتر و بهتر عماد مغنیه گفت: مغنیه در خط مقدم مقاومت قرار داشت و در سال 2000 تا نقطه اشغالی فقط چند متر فاصله داشت، تا جایی که در آخرین نقطه مرزی ایستاده به دشمن مینگریست و دشمن نیز به تمام جوانان حاضر در این نقطه نگاه میکرد و عماد نیز یکی از آنان بود؛ او عاشق این خاک بود و زمانی که آزاد شد جزو اولین کسانی بود که وارد آن شد.
این روایت نیز خود مدرسهای است که از چگونگی نفوذ در خط دشمن پیش از سرنگونی کامل آن در سال 2000 حکایت دارد، زیرا مغنیه اطلاعاتی در اختیار داشت که از روحیات دشمن و تصمیم به عقبنشینی و توقف درگیری در جنوب حکایت داشت، او خود همه این اطلاعات را جمعآوری کرده و دریافت که زمان حمله فرارسیده است.
مغنیه در تصمیمگیری بهموقع، نابغه بود
مغنیه نقشه عملیات منحصر به فرد را در جنوب لبنان طراحی کرد؛ نقشهای که موقعیت دشمن را متزلزل کرد زیرا عماد در تصمیم گیری و زمان تحرک نابغه بود و در این مورد خود مدرسهای کامل بود.
در سال 2006 نیز دشمن اسرائیلی با تاکتیک جدید هجومی مقاومت غافگیر شد، تا جایی که به هیچ وجه انتظار آن را نداشت و تصور میکرد این جنگ بسیار ساده و نوعی سرگرمی و تفریح است و میتواند بهراحتی مقاومت را نابود کند اما آنچه به وقوع پیوست، علاوه بر دشمنان دوستان را نیز غافلگیر کرد، بهعبارت بهتر بسیاری از متحدان نیز از این سطح از مقاومت و تاکتیکهای مورد استفاده آن بیخبر بودند و نمیدانستند که تاکتیکهای آن به مدرسهای پربار تبدیل شده است.
در آن زمان رئیس ستاد ارتش آمریکا به گرجستان گفت: اگر بهدنبال مقاومت در برابر روسیه هستید، باید از حزبالله آموخته و تاکتیکهای مورد استفاده آن را به کار بگیرید. این تاکتیک اکنون در مدارس متعددی تدریس میشود.
به این ترتیب مغنیه پس از جنگ 2006 راهبرد جدیدی را به کار گرفت که بر اساس آن باید در فلسطین نیز همان تاکتیک به کار گرفته میشد، بهعبارت بهتر باید دشمن در تمام جبههها به محاصره در آید و آنچه در جنگ اخیر غزه رخ داد، بهترین شاهد برای استفاده از این تاکتیک جدید بود.
اما باید پرسید: چرا امروز دشمن بار دیگر با لحنی تهدید آمیز از اشغال یک خاک عربی سخن میگوید؟
در پاسخ باید گفت: اکنون دیگر بذر مقاومت به ثمر نشسته و دشمن دریافته است که اشغال یک خاک عربی مساوی است با مقاومت و شکست.
اکنون دشمن به عملیات هجومی که به آتش میکشد و ویران میکند، رو آورده است.
بهعنوان مثال در سال 2006 مقاومت و حملات موشکی توان رویارویی را از دشمن سلب کرد، در نتیجه بهناچار پیشنهاد آتشبس را مطرح کرد، زیرا شهرکهای آن در معرض ویرانی قرار داشتند و جنگ غزه نیز موجب شد تلآویو زیر آتش قرار بگیرد.
به این ترتیب شاهد تاکتیک جدیدی هستیم و همه این تجارب از اینجا و آنجا در حال انتقال است و امروز دیگر فقط یک تجربه نیست بلکه یک راهبرد هماهنگ شده و تکامل یافته است.
در این میان برخی تصور می کنند که مقاومت بهتنهایی حرکت میکند اما اینطور نیست.
انیس نقاش در توضیح بیشتر تأکید کرد: این راهبرد بین گروههای مقاومت هماهنگ شده است و هماهنگ از فلسطین تا سوریه و لبنان ادامه دارد و همچنان در صحنه بوده و پس از ترورها و خیزش مردمی در برخی کشورهای عربی بیش از پیش قدرت گرفته است.
در این میان باید پرسید: آیا مقاومت در پرتو اوضاع سوریه ضعیف شد؟ پاسخ این است: خیر بهعکس، با وجود تمام تحولات سوریه مقاومت قویتر و قویتر شده و همچنان در حال قدرت گرفتن است و از این تحولات تأثیر نگرفته است و این همان چیزی است که حسن نصرالله دبیرکل حزبالله نیز بر آن تأکید کرد و دشمن نیز بهخوبی آن را درک کرده است.
انیس نقاش در ادامه از اهمیت مغنیه در حزبالله و نقش او در تمام عملیات این حزب و پیروزیهایی که برای مقاومت لبنان در جنوب به ثمر نشاند سخن گفته افزود: جای مغنیه در حزبالله خالی است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا پر کردن جای خالی مغنیه با استفاده از یک یا چند نفر سخت است یا آسان، گفت: پیش از هرچیز باید گفت که او مرد یک نقش نبود و از آغاز شکلگیری مقاومت همواره در تلاش برای تربیت و آموزش نیرو بود و این به این معنی است که وی یک مدرسه نظامی و امنیتی و غیره بود.
مغنیه نیروها را بهگونهای آموزش میداد که مسئول و مدیر اوضاع جاری باشند، در نتیجه جنبش مقاومت با استفاده از تجربه او عملاً توانست نیروهایی بسیار باتجربه تربیت کند که البته او از همه سرشناستر و برجستهتر بود و در صدر قرار داشت.
مغنیه اسطوره بود
مغنیه در میدان نبرد بود و دشمنان در جستجوی او، وارد یک جبهه شده و از جبهه دیگری خارج میشد و با برادران رزمنده در تماس بود و همه این مأموریتها را خود انجام میداد و به همین دلیل باید گفت بله، پس از 25 سال او یک اسطوره بود.
مغنیه توانست در دوره تکنولوژی اطلاعات، آن را به چالش کشیده و از نگاهها پنهان بماند، زیرا تکنولوژی را درک میکرد و تلفن همراه داشت اما هیچگاه استفاده صوتی از آن نداشت، بلکه پیامک ارسال میکرد بدون اینکه کسی زنگ صدای او را بشناسد و بدون اینکه شماره او و اماکن حساسی که در آن حضور مییافت، شناسایی شوند.
او در جنگ سرعت بدیهی داشت و متوجه بود که دام گذاشتن بهنوعی با تلفنها در ارتباط است از همین رو یک دستور کلی صادر کرد: تمام مناطقی را که در آن تلفنهای بیسیم و ثابت وجود دارد، ترک کنید.
در این مورد نیز حق کاملاً با مغنیه بود زیرا دشمن برخی اهداف را از طریق مخابرات رصد میکرد اما تخلیه سریع موجب شد نیروهای مقاومت آسیب ندیده و سالم بمانند.
این سرعت عمل، مشخصه بارز و ذاتی فرمانده اتاق عملیات بود زیرا اگر دو ساعت دیرتر این دستور را میداد دیگر حجم خسارت چیزی دیگر بود، از همین رو میتوان گفت که سرعت او ذاتی بوده و خداوند او را برای این مأموریت انتخاب کرده بود.
انتهای پیام/*1