"شهید فردچیان" را بهتر بشناسیم + زندگینامه

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اندیمشک، شهید محمدرضا فردچیان در سال 1338 در شهرستان اندیمشک دیده به جهان گشود و همزمان با تحصیل به یادگیری کتب اسلامی و دینی پرداخت.

شهید فردچیان همراه با شور انقلابی مردم ایران با انگیزه‌ای پر اراده در مبارزات انقلابی حضور یافت و تجلی منش پر اراده خود را با حضوری فعال در مراسمات مذهبی و تبلیغی و مشارکت گسترده در ترویج پیام انقلاب بر بلندای اندیمشک، نقشی ماندگار ایفا کرد.

حمله به منزل شهید در چهارشنبه سیاه

دشمنان اسلام که توانایی شنیدن فریاد الله اکبر و نوای اسلام را ندارند در چهارشنبه 27 دی ماه سال 57 به منزل شهید هجوم برده و در چهارشنبه سیاه اندیمشک منزل این شهید و خیابان‌های شهر بر مدار کینه مورد حمله قرار می‌دهند.

با پیرورزی انقلاب و حمله دشمنان کوردل بعثی به خطوط مرزی کشور شهید فرد چیان از مهر ماه 1359 عازم جبهه‌های حق علیه باطل می‌شود و تا زمان شهادت در اسفند 1363 عرصه افتخار را در پهنای تاریخ افسانه‌ای دفاع هشت ساله مقدس به یادگار می‌نویسد.

پدرش می‌گفت: هر بار او را با لباسی می‌دیدیم، گاهی با لباس بسیجی و گاهی با لباس سپاهی، هر وقت نیز از او سؤال می‌کردیم که بالاخره شغل تو در سپاه چیست؟ می‌گفت: نوکر بسیجیان و تا لحظه شهادتش نیز خبر نداشتیم که او فرمانده سپاه پاسداران بخش الوار گرمسیری است.

شهید فرد چیان همکاری درتشکیل بسیج عشایر در اندیمشک و دزفول، همکاری نزدیک در تهیه لوازم نظامی مورد نیاز، فرماندهی بسیج سپاه الوارگرمسیری را بر عهده داشته است.

شهید محمدرضا فردچیان سرانجام در اسفندماه سال 1362 در حالی که فرماندهی یکی از گروهانهای، گردان قائم لشکر 7 ولیعصر (عج) را به عهده داشت، در عملیات خیبر شرکت کرد و در منطقه طلائیه عاشورایی شد.

قسمتی از وصیت نامه شهید

لباس رزم میدان را پوشیدم خداوندا نصیبم کن شهادت را. تمام آنچه بشر در دنیا بدان نیازمند است بدون تکلف، تکلیف شده و باری گران بر دوش آدمی نگذاشته است. لا یکلف الله نفساً الا وسع‌ها (آیه 185 سوره بقره).

آموزش اسلام سازنده انسان کامل است تا از نتیجه اعمال و افعال و حتی افکار و اندیشه‌های دنیای خود در قیامت بهره برداری نماید.

این کلمات شمه‌ای است از اسلام راستین که من بدان معتقد هستم و راه خود را که بسوی الله سیر می‌کند هموار می‌سازم و به آن راه خون خواهم داد چنانکه حسین و حسین‌ها دادند. در زندگی‌ام تا کنون عاشق نشده‌ام ولی عشق به امام مرا عاشق کرد.

وصیت من به همرزمانم: حفظ جایگاه روحانیت که ستون انقلاب هستند قرآن و نهج البلاغه را بیشتر بخوانید حق را در هر لباس دریابید.

خواهرانم، قرآن را بخوانید و بدان عمل کنید و زینب گونه زندگی کنید، پسرم اول درست را بخوان دوم ورزش از یادت نرود سوم سپاه به جوانی چون تو احتیاج دارد، جوانمرد باش و به افتادگان کمک کن.

بعد از من اشک مریزید که سبب عذاب روح من است و در سوگ من منشینید. که عذاب روح من است. پدر و مادر عزیزم مرا یاد کنید.

مرز بین خط امام و انحراف

حجت الاسلام محمد مهدی بهداروند پژوهشگر و محقق حوزه و دفاع مقدس چیان با بیان اینکه این شهید با نوای انقلاب و آغاز دفاع مقدس عرصه‌ای جز رشادت و شهامت را بر عرصه تمرین نکرده است، اظهار داشت: این شهید والا مقام ذره‌ای از مسیر امام خارج نشد و با حضور در گردان قائم سپاه ذره‌ای از منش والای ولایت سنجی خود کاهش نداد و هیچ‌گاه خود را در مرز بندی خطی جز خط شهادت و انقلاب قرار نداد.

هم‌رزم شهید فردچیان افزود: پس از حضور جمعی از رزمندگان در گردان جدید که فرماندهی آن بر عهده شهید ضیایی بود و با حضور چهره‌های پر افتخار دفاع مقدس شهرستان فصل جدید در زندگی این شهید رقم و این شهید به فرماندگی گردان انتخاب شد.

وی بیان کرد: اخرین شب قبل از عملیات این شهید هیچ‌گاه از خاطرم پاک نمی‌شود، شاید این شهید روح پاک خود را آسمانی کرده بود! به او گفتم محمد رضا بی‌قراری او لبخندی زد و گفت: فردا روز بزرگی است، در پاسخش گفتم: محمد رضا نیامده می‌خواهی بروی؟ گفت: اگر شهید هم شدم بر مزارم عطر بگذار

بهداروند عنوان کرد: عملیات خیبر عملیات مهمی بود با آغاز عملیات به منطقه مجنون اعزام شدیم‌‌ همان آغاز راه یک تیر به بدن شهید اصابت کرد و از میان ما پر کشید. با پایان عملیات و جراحات گسترده رزمندگان و شهادت بسیاری از ستاره‌های افتخار بنده مجروح شدم و به مرکز درمانی اعزام شدم و آنجا خبرشهادت وی را شنیدم.

انتهای پیام/ ب