«غبار»، مردم و دیگر هیچ ...
خبرگزاری تسنیم: «غبار» همچنان در حال اجرا است. اگر روند تئاتر دینی در سال ۹۳ بررسی شود؛ ایام فاطمیه پر فروغتر از دیگر ایام امسال بود و بخشی از آن به دلیل اجرای «غبار» است. در کنار همه اینها مهمترین نکته مثبت «غبار»، استقبال مردم است.
خبرگزاری تسنیم- محراب محمدزاده:
درباره «غبار» به کارگردانی محمدرضا مداحیان، نویسندگی انوش معظمی. با حضوری متفاوت از صابر خراسانی و خوانندگی حامد زمانی در تیتراژ پایانی:
***
تئاتر دینی همواره عرصهای بوده است برای بروز و ظهور اتفاقاتی نو و مردمی، فضایی که بسیاری معتقدند «نگهدارنده تئاتر» در کشور است. مردم تئاتر دینی را دوست دارند و برای دیدن آن به سالنهای نمایش میآیند. این اتفاق در یک ماه گذشته و تنها برای یک گروه خاص رخ نداده است. بلکه واقعیتی است درباره تئاتر دینی طی 30 سال گذشته. چرا که دلیل این استقبال مستمر نمایشهایی هستند که پیش از این خوش درخشیدهاند. در این میان گاهی تئاترهای دینی شکلهایی مختلف به خود گرفتند، حالا «غبار» اثری که برخی معتقدند ساختاری متفاوت دارد، روی صحنه تالار وحدت رفته است و این استقبال مردمی همچنان ادامه دارد.
***
محمدرضا مداحیان، کارگردان جوان و خلاقی است. شاید آن روزها که سعی در اجرای نمایشی دینی با ساختاری مدرن داشت، هجمههای بسیاری به او وارد شد، اما او با گروه خود کارش را مصمم ادامه داد. حالا مداحیان جوان سعی دارد در نمایشهایش تجربههایی را از سر بگذراند که شاید برای مخاطب متفاوت باشد. به هر حال این اقتضای هر حرکت رو به جلو است. گاهی برای پیشروی باید هزینههایی هم داد و خطاهایی را انجام داد تا شکل درست کار به وجود بیاید، چیزی که به نظر میرسد با مراقبتهای مداحیان تا به حال برایش چندان هزینهدار نبوده و اتفاقاً «غبار» در حال جا افتادن است؛ حتی موفقتر از «شعله در زمهریر». مداحیان در کار جدید خود تصویری را ارائه میدهد که برای مخاطبان همیشگی او قدری آشناست و برایش گلچینی از نمایشهای قبلی مداحیان هم چون «شعله در زمهریر»، «به خواب من هم بیا»، «کلید» و... هم هست.
جوادتمدنی در یک میزگرد در تسنیم در رابطه با تئاتر دینی حرف مهمی زد. او اعتماد به جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب برای اجرای نمایشهای ارزشی را قابل تقدیر دانست. به گواه بسیاری، افرادی مانند مداحیان در این توصیف میگنجند و جا میشوند. مانند او کم نیستند و با تجربههایی کمتر یا بیشتر از او حرکتهای خودجوش در حال شکل گرفتن است. یکی در مسجد و یکی دیگر در تالار وحدت، روی صحنه میرود. مهم این است که جبهه فرهنگی انقلاب زنده و فعال است و کمتر از هر جریان دیگری به انگیزه بیرونی نیاز دارد. جوشش از درون، موتور محرکه بچههای انقلاب است. هر چند که گاهی اوقات مطالب تلخ یا برخی انتقادات جزئی فروکاست انگیزه آنان را به دنبال داشته باشد، اما در هر حال موتور روشنشده آنان به این راحتیها از کار نخواهد افتاد.
***
آنچه مسلم است کارگردان «غبار» با توجه به بحث فنی تالار وحدت، سعی به انتخاب میزانسن و بیش از همه حرکت بازیگران روی صحنه میکند که میتوان میزانسنها را با توجه به شکل اجرایی اثر به سه دسته مکانی تقسیم کرد. بخش عمده نمایش در مرکز صحنه رخ میدهد که بیشتر شامل بدنه اصلی نمایشنامه – داستان میرزا سلطانعلی غدیرانی با بازی جهانگیر الماسی – است. عمق صحنه مکان استقرار دکور دو صحنه منزل سلطانعلی و جلوهای نمادین از منزل حضرت علی (ع) است. در بخش شعرخوانی صابر خراسانی، عمق صحنه محل استقرار کودکانی است که از پشت دیوار نمایاناند. پیشانی صحنه محلی است برای اجرا وقایع موازی در دو صحنه، مورد اول دیالوگی است میان سلطانعلی و پسرش و مورد دوم دسیسهچینی چند صحابه در دستگیری حضرت علی(ع) به سبب اجبار برای بیعت کردن. به نظر میرسد چیدمان کارگردان حساب شده است؛ یعنی هر بخش از صحنه کارکرد خودش را دارد. بدین ترتیب که عمق صحنه یک افکت تصویری است، جلوی صحنه تصویری موازی و میانه صحنه بدنه اصلی روایی نمایش. کارگردان در راستای همین چیدمان از تالار، سن گردان و ریلها کمال استفاده را میکند. به سبب وجود این امکانات در میانه صحنه، بار عمدهای از نمایش به سبب محدودیت فنی باز در این نقطه متمرکز است.
چیدمان بازیگرها نیز در جهت امکانات فنی است. برای مثال در صحنه مذاکره میان رهبر تکفیریها – با بازی آتش تقیپور – و عامل غربی – با بازی میرطاهر مظلومی – دکور به کمک ریل موازی با تالار وارد میشود. مظلومی روی دکور مستقر است و تقیپور به محض توقف ریل وارد دکور میشود. حال از ابتدای این صحنه تا انتها که چیزی حدود 15 تا 20 دقیقه زمان میگیرد، این دو بازیگر در راستای همان ریل روی دکور حرکت میکنند. البته تحرک دو بازیگر بسیار محدود است که بخش عمدهای از آن را باید در طراحی صحنه جست. یک تخت در سمت چپ و فضایی گروتسک در سمت راست – دو مجسمه که در دیوار فرو رفتهاند. بیشتر زمان این صحنه کنار تخت میگذرد، چیزی حدود 5 درصد از کل فضای موجود. بازیگران به یکدیگر نگاه میکنند و برای گریز، نگاه به جمعیت میدوزند. گویی قرار است بواسطه این نگاه، خبث طینت افراد به مخاطب منتقل شود.
***
انوش معظمی، هنرمند پرکار و خلاقی است، اما اینبار «غبار» چند ضربه از نمایشنامه میخورد. نمایشنامه داستان تازه و خوبی دارد، اما فاقد چنان کنشی است که بازیگر را روی صحنه به پویایی رساند. به همین دلیل کارگردان آگاهانه با استفاده از گروه فرم – شبه بیومکانیک – خلاء پویایی را پر کرده است. اینجا همان جایی که کارگردان با خلاقیت خود میتواند به داد نمایش نامه برسد. البته این شیوه هم هرگز به پای نمایش نامه پرضرب نمیرسد. گروه سیاهپوشان را میتوان مابهازایی بر گروه همسرایان در آثار کلاسیک یونانی دانست. برای چنین نمایشهایی انتخاب وجود گروه همسرایان یک امتیاز محسوب میشود. بازیگران از آمادگی بدنی مناسبی برخوردارند، تحرک بالایی دارند و برخلاف بازیگران اصلی که اصولاً در راستای یک خط موازی با اوانسن حرکت میکنند، به شکل اسپیرال در کل صحنه جابهجایی دارند. بیشتر حرکات طراحی شده برای گروه برگرفته از ورزشهای رزمی است و به همین دلیل در برخی صحنهها تاحدی فاقد نشانهگذاری دقیق جلوه کرده و از هم راستا نبودن با نمایش لطمه میخورند.
شاهد مثال این مطلب با قیاس میان صحنه ابتدایی و انتهایی حاصل میشود. بخصوص در صحنه نهایی – با توجه به اینکه نمایش قرار است آیینی و واجد المانهای ملّی و دینی باشد – حرکات گروه بیشتر شبیه ورزش وشوو است که ریشه چینی دارد و در اپرای چینی نیز کاربرد وسیعی دارد. از همین رو ارزش دراماتیک گروه همسرایان در طول زمان کاسته میشود. در صحنه روبرو شدن سلطانعلی با طلحه و زبیر، اعضای گروه نقش خدنگ (قاقم) را به خود میگیرند، حیوانی که قبرستانها محل زندگیشان است. خدنگ موجودی چابک و سریع است و به سبب ویژگیهای بیولوژیکی مدام در حرکت است. در چنین صحنهای گروه ایستاست و به تقلید حرکت دستان و سر این موجود بسنده میکنند. به نظر میرسد کارگردان نمیخواهد فوکوسکشی کند؛ البته در مواردی تداعی کمیک بودن میکند.
***
«غبار» زمینههای زیادی برای پرداخت و حرف زدن دارد؛ اما در کنار همه این مسائل مهمترین نکته مثبت درباره نمایش «غبار»، حضور و استقبال خوب مردم است. استقبالی که تئاتر امروز ایران بیش از هر چیز دیگر به آن نیاز دارد. رویهای که به مدد نیت خوب سازمان فرهنگی هنری بشارت به جهت توزیع مردمی بلیطهای نمایش شکل گرفته است و از آن مهمتر مفهومی است که نمایش دنبال کرده، مفهومی که پیوند گستردهای با عقاید و منویات مردم دارد. البته استقبال زیاد هم حواشی خاص خودش را دارد، مثلاً اینکه برخی نمیتوانند به جهت ازدحام جمعیت وارد سالن شوند و مجبور میشوند در شبهای دیگر برای تماشای «غبار» به تالار وحدت بیایند.
استقبال مردمی از بخش موسیقایی و شعرخوانی حامد زمانی و هنر اجرای صابر خراسانی نیز به شدت مثبت است. با این که این دو اجرا، بخش محدودی از زمان نمایش را به خود اختصاص دادهاند اما به جهت کیفیت در تراز قابل قبولی قرار گرفته و از نظر عموم مخاطبان توانی دو چندان به «غبار» میدهد. «غبار» همچنان در حال اجرا است. اگر روند تئاتر دینی را در سال 93 مقایسه کنیم، ایام فاطمیه پر فروغتر از دیگر ایام امسال بود و بخشی از آن به دلیل اجرای «غبار» است.
انتهای پیام/