وقتی امام صادق (ع) برای مسلمان آخرالزمان دعا می کند
خبرگزاری تسنیم: امام صادق علیه السلام برای ما گریه و دعا می کنند که در برابر فشارهای آخرالزمانی تاب بیاوریم. ما روایت داریم که در آخرالزمان حالتی است که آدم ها صبح مؤمن از خانه بیرون می روند و شب کافر به خانه برمی گردند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،انتظار برای بهار حقیقی سه رکن دارد؛ اول نارضایتی از وضع موجود، دوم امید به رسیدن به وضع مطلوب و سوم تلاش و برنامه و حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب. حال شما اگر بخواهید این نسبت ها را با بهار روحانی انسان ها بسنجید می توانید بگویید انسانی منتظر است که در کوران سرما به امید رسیدن بهار اصلی بشریت تحمل کند و صبور بماند و از آن سو هم دست از تلاش برندارد و مأیوس نشود و در کنج عزلت نلغزد. شما نگاه کنید که آخرالزمان اوضاع عجیبی حاکم است. امام صادق علیه السلام برای ما گریه و دعا می کنند که در برابر فشارهای آخرالزمانی تاب بیاوریم. ما روایت داریم که در آخرالزمان حالتی است که آدم ها صبح مؤمن از خانه بیرون می روند و شب کافر به خانه برمی گردند. این ها همان تندبادهای آخرالزمانی است که همه ما در معرض آن قرار داریم.
بخش دوم و پایانی گفتگوی سرویس "قرآن و معارف" را با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی عباسیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت درباره نسبت بهار با موضوع انتظار و آخرالزمان و ظهور منجی را می خوانید.
اجازه بدهید پرسشم درباره تأکید قرآن بر جلوه های بهار را دوباره تازه کنم که راز این همه تأکید بر این جلوه ها در کجاست؟
راز این تأکیدها در آن است که بدانیم ما هم بیرون از این قافله تحول نیستیم. وقتی رسول گرامی اسلام می فرماید بسیار از بهار یاد کنید که یاد بهار یاد معاد است، نشان می دهد که بهار در واقع دو رویه مهم زندگی و مرگ، حیات و موت را در خود دارد و نکته مهم این جاست که برای ما آدمیان پسندیده نیست که بیرون از ما همه جا پر از سرسبزی و طراوت شود اما ما نه تولد دوباره ای داشته باشیم نه نو شدنی و نه ثمر دادنی. کسی که به نو شدن درختان نگاه می کند اولین سوالش این باید باشد که پس، برگ و بار زندگی من چیست؟ آیا من هم ثمری دارم؟ آیا میوه ای داشته ام؟ آیا کامی را شیرین کرده ام؟ وقتی من می بینم در بهار درختان از خواب بیدار می شوند طبیعتا می توانم این پرسش را از خودم مطرح کنم که آیا نوبت من نیست که از خواب بیدار شوم؟ وقتی می بینم تیرگی و سرمای طبیعت از میان برمی خیزد و سرسبزی و اعتدال جایش را می گیرد از خود می توام بپرسم آیا من نیز هم نفس با بهار به این اعتدال و سرسبزی رسیده ام؟ آیا من هم از زمستان روحم عبور کرده ام؟
بحث مهمی که درباره بهار می توان مطرح کرد پیوند این موضوع با موضوع انتظار و ظهور منجی است. این موضوع در طبیعت هم تناسب های موثقی دارد. مثلا می بینیم یک درخت به واسطه پذیرش اصل انتظار می تواند بهار را درک کند یعنی اگر یک درخت گمان می برد که جهان همواره در زمستان خواهد ماند انتظاری هم برای آمدن بهار نمی کشید. نگاه شما به این زاویه از بحث چیست؟
ببیینید در جریان زندگی کسانی می توانند بهار بیشتری را درک کنند که در برابر سختی های طبیعی دنیا استقامت بیشتری داشته باشند. کسانی که اهل بی تابی و جزع و فزع باشند نمی توانند این بهارها را درک کنند. یک درخت چنار 1000 ساله، هزار بهار را درک کرده است چون می ایستد و در برابر سرما و آفت و بی آبی مقاوم است اما در همین مدت صدها هزار گل شاداب چند روزی و چند هفته ای می آیند اما بلافاصله از آن شادابی دور می افتند و می روند چون آن مقاومت و استقامت را ندارند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید من درخت بیابانی ام من درخت لب جو نیستم. اشاره حضرت به این است که در برابر سختی ها و شداید و فتنه های روزگار می تواند استقامت داشته باشد و نگهبان ذهن و روحش باشد بنابراین بهار را درک می کند و شیعه حقیقی مثل درخت چهارفصل است و می تواند در چهارفصل سرسبز باشد چون شیعه حقیقی به سرسبزی گره خورده است آنجا که خوف و حزن و اندوهی نیست بنابراین چنین وجودی از آفات و امراض و فتنه های روزگار مصون خواهد ماند و آن طروات و سرسبزی را حفظ خواهد کرد.
شیعه حقیقی این انتظار را چگونه در خود عملیاتی می کند تا آن سرسبزی درونی برقرار باشد؟
انتظار برای بهار حقیقی سه رکن دارد؛ اول نارضایتی از وضع موجود، دوم امید به رسیدن به وضع مطلوب و سوم تلاش و برنامه و حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب. حال شما اگر بخواهید این نسبت ها را با بهار روحانی انسان ها بسنجید می توانید بگویید انسانی منتظر است که در کوران سرما به امید رسیدن بهار اصلی بشریت تحمل کند و صبور بماند و از آن سو هم دست از تلاش برندارد و مأیوس نشود و در کنج عزلت نلغزد. شما نگاه کنید که آخرالزمان اوضاع عجیبی حاکم است. امام صادق علیه السلام برای ما گریه و دعا می کنند که در برابر فشارهای آخرالزمانی تاب بیاوریم. ما روایت داریم که در آخرالزمان حالتی است که آدم ها صبح مؤمن از خانه بیرون می روند و شب کافر به خانه برمی گردند. این ها همان تندبادهای آخرالزمانی است که همه ما در معرض آن قرار داریم.
همان تندبادهایی که حضرت رسول می فرمایند خودتان را در برابر آن ها نگه دارید؟
بله، و اگر کسی خود را در برابر این تندبادها مصون نکند و نپوشاند و اندوخته ای نداشته باشد ریشه کن خواهد شد و به آن بهار نخواهد رسید و به یک معنا همه توصیه های آخرالزمانی مبتنی بر این امر است که خودتان را در برابر آن شداید و سختی ها تجهیز کنید. پس منتظر حقیقی کسی است که از وضع موجود خود و جامعه اش راضی نباشد. از خودراضی نباشد و گمان نبرد که بر قله قاف بندگی و معرفت رسیده است بلکه چشمش همواره بر نقایص و کمبودهایش باشد. پس از این زاویه دید هیچ منتظری نمی تواند ازخودراضی باشد. از آن سو هم امیدوار باشد که می تواند خود و جامعه اش را رو به سمت کمال و روشنایی و معرفت و بندگی ببرد. یعنی از تغییر مایوس نباشد چون اگر کسی فقط مجهز به خوف باشد نمی تواند در این مسیر به کامیابی برسد. و شرط سوم این که برای تحقق این وضعیت مطلوب، طرح و نقشه و برنامه داشته باشد.
پس با این نگرش می توان گفت که منتظر موقعیت شناس است. فصل زمستان معنایی هم همین عصر غیبت و آخرالزمان است و بهار هم ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تا آن سرسبزی وعده داده شده محقق شود.
منبع:شبستان
انتهای پیام/