اعتدال هستهای؛ آغاز عصر دگرگونی
خبرگزاری تسنیم:واقعیت آن است که «گفتمان اعتدال» سبب ساز تفاهم لوزان و در آینده، توافق هستهای و آغاز عصر جدید شده و خواهد شد.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، مجید رضائیان در آرمان نوشت؛
یکم: «انقلاب، اصلاح یا دگرگونی»؟ این پرسشی است که تلاش برای «پاسخ به آن»،از دهه 50 میلادی تا کنون و اوج آن در دهههای 60 و 70 در میان اندیشمندان ارتباطات، علوم سیاسی و مطالعات فرهنگی خودنمایی میکند. «پایان جنگ ویتنام»، مواجه شدن جهان با پیامدهای مثبت «انقلاب فرهنگی در چین» و «تغییر چرخش جنبشهای مارکسیستی به نهادهای سوسیالیستی»، پاسخ به این پرسش 3گانه را جدی تر کرد. نتیجه آن شد که طرفداران تفکر انقلاب، از طرفداران تفکر دگرگونی -با وجود وجوه مشترک شان-از یکدیگرجدا شدند و در این میانه، طرفداران تفکر رفرم و اصلاح، دیدگاه متفاوتی از این دو ارائه کردند. هربرت مارکوزه از جمله کسانی بود که طرفداران انقلابها و اصولگرایان را، به دگرگونی و مدلهای توسعه و رشد، ترغیب کرد. به تعبیر او (در دهه 70 تا 80) در آینده با جهانی مواجه خواهیم شد که بیشتر به دگرگونی - با پشتوانه تغییر نگرش فکری- نیازمندیم.
در برابر، به دیدگاه مارکوزه، نقدهایی وارد شد و اینکه؛ چنین پیشنهادی نمیتواند «نسخهای یکسان» برای همه کشورها باشد. اینک، جهان امروز، در میانه دهه دوم قرن بیست و یکم، همچنان در برابر این 3 گزینه قرار دارد: انقلاب، رفرم، دگرگونی. با این وجود، جهان ارتباطات و تحولاتی که مک لوهان پیشبینی کرد به خوبی نشان میدهد که گزینه دگرگونی بیش از دو گزینه دیگر خواهان و طرفدار دارد، شاید به این دلیل که هم وجوه اصولگرایانه «انقلاب فکری و فرهنگی» در آن نهفته است و هم «رویکردی منطقی، معتدل و اصلاحگرایانه» دارد. دوم: «عصر ایران» پس از امضای توافق هستهای، در حال شکل گیری است و این تعبیری بود که مطبوعات بینالمللی و جهان عرب از آن یاد کردهاند.
واقعیت آن است که «گفتمان اعتدال» سبب ساز تفاهم لوزان و در آینده، توافق هستهای و آغاز عصر جدید شده و خواهد شد. پرسش اما این است که؛ «گفتمان اعتدال، چه ارتباطی با گزینههای انقلاب، رفرم و دگرگونی دارد؟» در کشور ما، بر اثر بروز انقلاب اسلامی، در «عرصه سیاست و امنیت» جایگزینیها و تغییر ساختارها- با همه کاستیهایش- ایجاد شده است. بدیهی است که در ادامه این روند، در دو عرصه «اقتصاد و فرهنگ»، نیازمند پیریزی ساختارهای عمقی و جدید هستیم. به نظر میرسد؛ تنها «گفتمان اعتدال» است که با توجه به تجربه و پیشینه آن، زمینه تحقق دگرگونی اساسی در عرصههای یادشده را دارد.
تفاهم هستهای سوئیس یکی از نمادهای جدی تأثیرگذاری گفتمان اعتدال است که با بازگشایی درهای سرمایهگذاری بینالمللی به روی ایران، میتوان وجوه مثبت آن را از هماکنون احساس کرد. بیتردید در جهان پیچیده امروز، نمیتوان در عرصه اقتصاد و فرهنگ ساختاری را بنیان نهاد و از روابط جهانی محروم بود. توجه به این نکته کلیدی سبب شده است تا گفتمان اعتدال از سوی دولت یازدهم به خوبی خود را نشان دهد و به مخالفان داخلی و خارجی یادآور شود که ورود به دو عرصه اقتصاد و فرهنگ، نمیتواند بدون توجه به ظرفیت ارتباطی گسترده در روابط بینالملل شکل گیرد. سوم: دلنگرانیها و دلواپسیها از تفاهم هستهای سوئیس دو روی یک سکه است: یک روی این سکه، به همه ما «اصولگرایانه» گوشزد میکند تا در هنگام نگارش توافق، در قبال امتیازاتی که میدهیم، بیشترین امتیازات را بگیریم. بی تردید این یک دلنگرانی کاملاً منطقی است که از قضا در گزارش دکتر محمدجواد ظریف در گفتوگوی شبکه یک سیما منعکس بود. مسئولان مذاکره هستهای به این جنبه توجه داشته و خواهند داشت، گرچه این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که در هر مذاکرهای، روند امتیازگیری در قبال امتیازدهی به پیش میرود وگرنه توافقی ایجاد نخواهد شد.
صلح حدیبیه و دیگر پیمانهای مسلمانان در طول تاریخ از این تعادل و توازن در امتیازگیری و امتیازدهی برخوردار بوده است. البته روی دیگر سکه، اهمیت ویژهای دارد و آن اینکه؛ امتیازاتی که به دست میآوریم از چنان ارزش استراتژیکی برخوردار باشد که امتیازات داده شده را به خوبی توجیه کند. تفاهم هستهای سوئیس، بیانگر این نکته بود که گفتمان اعتدال، با اولویت قلمداد کردن عرصه اقتصادی و به دنبال آن عرصه فرهنگ، میخواهد به تعبیر رسانههای بینالمللی، «عصر ایران» را رقم زند و ایران را در چارچوب تعارض قدرتهای جهانی با یکدیگر، «متوازن» پیش ببرد. به تعبیری، گذاشتن «همه تخم مرغها در یک سبد» هرگز کار عاقلانهای در جهان متعارض امروز نیست. شاید از همین رو، برخی از کشورهای همراه ایران- به دلیل سکوت در برابر تفاهم لوزان- با عنایت به منافع کشورشان، چندان از آن خرسند نبودند. این سکوت معنادار، درستی راه دیپلماسی ارتباطی ایران را در تفاهم هستهای مارس و توافق هستهای ژوئن ترسیم میسازد.
انتهای پیام/