مجتهدزاده: مخالفان و ذوقزدگاندرک درستی از منافع ملی ندارند
خبرگزاری تسنیم: یک کارشناس مسائل سیاسی گفت: مخالفان کلیت بیانیه سوئیس و هم ذوق زدگانی که کلیت آن بیانیه را یک برد و یا یک پیروزی کامل می پندارند از توان درک مفهوم پر اهمیت "منافع ملی" بی بهره اند.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، دکتر پیروز مجتهدزاده، ژئوپولیتیسین و استاد دانشگاه در خصوص بیانیه سوئیس و دورنمای مذاکرات مصاحبهای انجام داده که مشروح آن را در ذیل منتشر میکنیم.
ارزیابی شما درباره بیانیه سوئیس چیست؟ شما جزء کدام دسته هستید آنهایی که کاملا مخالف هستند و سراسر آن را یک باخت می دانند یا آنهایی که ذوق زده شده اند و آن را یک برد تلقی می کنند و یا اینکه حد وسطی را قائل هستید.
به نظر من هم مخالفان کلیت بیانیه سوئیس و هم ذوق زدگانی که کلیت آن بیانیه را یک برد و یا یک پیروزی کامل می پندارند از توان درک مفهوم پر اهمیت "منافع ملی" بی بهره اند به دلیل اینکه نمی توانند خود را از اسارت دیدگاه های حزبی و جناحی رهایی دهند تا دریابند که یک مساله مهم مربوط به منافع ملی کشور در سطح بین المللی را نمی توان از دید خورده نگری های ناشی از اختلاف سلیقه های حزبی مطالعه و پی گیری کرد. درک این واقعیت گویا برای هر دو طرف مشکل باشد که هیچ توافق مرضی الطرفین نمی تواند صرفا به سود یک طرف و به زیان طرف مقابل باشد و بالعکس چون هر توافق مرضی الطرفین ناشی از داد و ستد های مذاکره شده است.
به نطر من این بیانیه که بر اساس مصلحت های سیاسی پنج به اضافه یک جای «توافق» نامه میان دو طرف را گرفت، بیانیه خوبی بود نه از آن جهت که حکایت از واقعیت یافتن اصطلاح بی معنی برد - برد داشته باشد، بلکه حکایت از هموار شدن راه برای رسیدن به یک تفاهم یا توافق و یا یک قرارداد شرافتمندانه (مرضی الطرفین) دارد.
به عقیده من استفاده از اصطلاح برد - برد می تواند توجه افکار عمومی در جامعه سیاسی ایران را دچار توهم نارسا از واقعیت ها نماید. این اصطلاح را امریکایی ها ساختند و آنها به طور معمول می کوشند تا مفاهیم علمی را در قالب اصطلاحات خلاصه کننده واقعیت ها بیان کنند آنچنان که برای مردم غیر متخصص قابل درک آسان باشد. با توجه به ساختار ویژه فرهنگ سیاسی - اجتماعی ایالات متحده این کار رسایی لازم را دارد، و شنونده این اصطلاح در آن فرهنگ می داند که در این گونه توافق هیچ طرفی، طرف مقابل را شکست نداده است، بلکه دو طرف با دادن برخی امتیازات کم اهمیت تر در تامین اهداف پر اهمیت تر برنده هستند. ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که آن اصطلاحات در فرهنگ سیاسی جوامع دیگر نیز همان گونه اثرگذاری داشته باشد، چنان که در جامعه شناسی سیاسی ایران متوجه شدم که برداشت افراد غیر متخصص از اصطلاح برد - برد این است که طرف ها فقط برنده هستند بی آن که امتیاز دادنی در کار باشد. یعنی به کار بردن اصطلاح امریکایی برد - برد در جامعه سیاسی شرایطی را پیش آورده است که می تواند به فهم دقیق مسائل جامعه تصمیم گیرنده سیاسی لطمه بزند و جامعه را از توجه مطالعاتی نسبت به امتیازات داده شده به طرف مقابل غافل کند و این برای سلامت فکری جامعه سیاسی خطرناک است. به این دلیل است که من ترجیح می دهم به جای اصطلاح برد - برد از اصطلاح توافق یا تفاهم شرافتمندانه استفاده کنم. و از آنجا که می دانم در هر گونه داد و ستد، در برابر هر ستاندنی دادنی هم در کار است، آن هم در چانه زدن های دیپلماتیک در عالی ترین سطوح حساس استراتژیکی بین المللی، بهتر است که با دقت علمی مساله را این گونه بیان کنیم که طرفین در این چانه زنی ها به توافقی شرافتمندانه رسیده اند و بیانیه صادر شده خطوط روشنی از برد ها و باخت های هر دو طرف در انتهای روز ترسیم کرده است.
البته در انتهای روز می توان بحث کرد که داده های ایران در این توافق همه واقعی هستند چون همه اش از محل استقلال کامل ملی در استفاده از صنعت هسته ای است، حال آنکه داده های طرف مقابل همه از محل تجاوزهای صورت گرفته نسبت به این استقلال است. به گفته دیگر، تحریم های اقتصادی کمرشکنی که به ملت ایران تحمیل شد، حق مسلم کسی نبوده است که آن کسان امروز در این داد و ستد از آن حق مسلم مایه بگذارند. با این حال، به گمان من همین بحث هم نباید به میان آید چون خروج ایران از بن بست های ستمکارانه ای که برایش درست شده بود جز این راه دیگری نداشت.
درواقع منظور شما این است که تا موافقت نامه یا توافق نهایی حاصل نشود نمی توان ارزیابی دقیقی از برد و باخت طرفین داشت.
بله از دید ما ارزیابی برد های هر دو طرف در قیاس باخت های هر یک از آنها به بعد از توافق نهایی موکول می شود. یعنی ما و غربی ها از امروز باید به گونه ای منطقی و دور از هیجان زدگی ها و یا تعصبات به کار مطالعه موارد بردها در قیاس موارد باخت ها بپردازیم و امیدوارم در این مرحله نیز به بی منطقی های رنگارنگ اجازه تاثیر گذاری بر روند مذاکرات داده نشود. اما در باره آنچه تا کنون گذشته است یاد آوری موکد این نکته بسیار اهمیت دارد که از دید ما بزرگترین دست آورد این بیانیه که می تواند بسیاری از باخت های ما را هم توجیه کند همانا شکستن بن بست های سیاسی، اقتصادی، حقوقی و بازرگانی است که غرب به تحریک اسرائیل در دو دهه گذشته برای ما آفریده بود. منظور من رفع تحریم ها نیست که به جای خود امیدوارم در فازهای پیش بینی شده واقعیت بیابد! منظور من خروج ایران از انزوای دردآوری است که زندگی سیاسی و اقتصادی ما را در این دوره خاص در منطقه و جهان مختل کرده بود. این یک پیروزی بزرگ است ضمن این که مشت محکمی است بر دهان آنان که در تل آویو این انزوای ملی ما را طرح ریزی کردند.
آیا این مرسوم است که بعد از یک چنین مذاکرات حساس بین المللی طرفین پس از بازگشت به منزل تفسیر خود را ارائه می کنند؟ یا اینکه این نشانه تفاوت میان گفته ها ودستاوردهای طرفین است؟
این یک امر طبیعی است، برای این که در این برخورد ها هر دولتی مخاطبان خاص خود را دارد. به هر حال، من اهمیت زیادی به این نکته نمی دهم چون این درک را دارم که مخاطبان هر یک از دو طرف انتظار شنیدن ماجرا بر اساس ادبیات ویژه خود را دارند و می خواهند توافق کنندگان، توافق شده ها را به زبانی تشریح کنند که پذیرفتنش در قیاس اولویت های فرهنگی و فلسفی ویژه آنها آسان شود.
رهبری در اظهارات اخیرشان تاکید داشتند که مذاکرات ما با آمریکا صرفا در خصوص مسئله هسته ای است و تاکید کردند «اگرطرف مقابل ازکج تابی های معمولش دست برداشت، تجربه می شود که درموارد دیگرهم می شود با آنها مذاکره کرد» آیا فکر می کنید این پیام چقدر در تصمیم گیری کاخ سفید درباره آینده روابط ایران و آمریکا تاثیر خواهد گذاشت؟
این مباحث را باید در چارچوب اشاره های جذاب به احتمال حل و فصل بقیه مشکلات در روابط ایران و غرب در صورت حصول اعتماد متقابل بررسی کرد. بدیهی است که طرح چنین مباحثی می تواند احتمال موفقیت در مذاکرات آتی برای حصول توافق نهایی را افزایش دهد و حتی کارساز باشد. ولی نتیجه ها را باید بعد از حصول توافق در آخر ماه ژوئن بررسی کرد، چون آن مقطع تاریخی مقطع واقعی پیروزی یا شکست مذاکرات است. با این حال اگر ما هم اکنون فرض را بر پیروزی نهایی مذاکرات بگذاریم، بدیهی است که همان مقطع تاریخی را می توانیم آغازی بدانیم برای حل بقیه مشکلات مربوط موجود در روابط ایران و غرب، به ویژه ایران و ایالات متحده امریکا. متاسفانه از آنجایی که طرفین در 6- 35 سال گذشته در نهایت عصبانیت همه پل های پشت سر خود را برای بازگشت بی مهابا ویران کردند، برای ترمیم فوری و آسان آن روابط امکان اندکی باقی گذاشته اند. به خصوص این که هر دو طرف برای ترمیم روابط با سرسختی های زیادی در درون جامعه خود سر وکار خواهند داشت. گاه مطالبی از برخی محافل تندرو به گوش می رسد در زمینه امکان «اتحاد» مجدد ایران و امریکا در خاور میانه که باید دقت کرد این مطالب از سوی محافلی مطرح می شود که می خواهند ترس رقیبان منطقه ای ایران را علیه عادی سازی روابط دو طرف تحریک کنند. خیر! در شرایط احتمالی توافق نهایی در روز پایانی ماه ژوئن می توانیم در باره امکان عادی سازی روابط ایران و ایالات متحده امریکا نظر بدهیم. ولی اگر بخواهم نظر خودم را در ارزیابی این امکان مطرح کنم، باید به عرض برسانم که چنین تحولی می تواند هم برای ایالات متحده بسیار مفید باشد چون به آن قدرت اجازه می دهد موازنه های بهتر و سودمند تری در وضعیت خود در خاور میانه و جهان به وجود آورد. برای ایران نیز واقعیت یافتن این احتمال می تواند بسیار سودمند باشد هم از نظر سیاست داخلی ما که داشتن چنین روابطی با همه قدرت ها می تواند حرکت جامعه به طرف دموکراسی به معنی حاکمیت قانون را آسان سازد و هم از نظر سیاست خارجی نقش آفرینی ژئوپولیتیکی ایران در منطقه ترمیم روابط با ایالات متحده می تواند درد سر های پرهزینه ناشی از کارشکنی های حمایت شده از سوی امریکا و اسرائیل را تخفیف دهد و هم می تواند سبب ریشه کن شدن این جنگ های درونی بسیار مخرب جهان اسلام را به سر و سامان مطلوبی از صلح و تفاهم برساند، و در هر دو برخورد نقش ژئوپولیتیکی طبیعی ایران در منطقه آسانتر و درخشانتر خواهد شد.
اگر در تاریخ 10 تیرماه امضاء نهایی صورت نگیرد سپهر سیاسی بین دو این کشور چگونه رقم می خورد ؟
من نسبت به بروز چنین احتمالی بسیار نگران هستم، چون مقابل آن عبارت خواهد بود از گسترش ستیزه هایی که تا کنون برای هر دو طرف و برای بقیه جهان، منهای اسرائیل، فاجعه بار بوده است. در آن شرایط باید انتظار بروز وضعی به مراتب بدتر از گذشته را داشت و من مطمئن هستم که هر دو طرف، یعنی هر دو ملت ایران و ایالات متحده امریکا نمی خواهند به گذشته های سرشار از ستیزه های توان فرسا برگردند. برای ایران احتمال بالا گرفتن تهدید های جنگی و تحربم های اقتصادی و سیاسی دور نمای خوش آیندی را مطرح نمی کند و برای ملت امریکا که به احتمال دولت تند روی دست راستی جدیدی را انتخاب خواهد کرد، بالا گرفتن تهدید های جنگی و تجدید تجربیات تلخ تر از تجربیات حاصل شده در عراق و افغانستان و سوریه دورنمای وحشتناکی از نا امنی خواهد بود.
رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را بر این دارد تا این توافق امضا نشود ایا موفق میشود؟ دلیل اصلی این همه پافشاری نتانیاهو و دولتش چیست؟
من دلیل این همه پافشاری ناتانیاهو برای جلوگیری از امضای توافق ایران و غرب را صرفا در ملاحظات ژئوپولیتیکی آن ها می بینم که برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک رقیب بالقوه استراتژیکی هسته ای که می تواند انحصار اسرائیل را به عنوان قدرت برتر خارو میانه بشکند از هیچ تلاشی فروگذار نیست. این یک وضعیت بسیا حساس ژوپولیتیکی است که من در مقاله ای که چندی پیش در همین رابطه تالیف کرده و در خبر آنلاین منتشر نمودم مورد بحث دقیقی قرا دادم و خوانندگان محترم شما را به خواندن آن دعوت می کنم چون ریشه و اساس همه کشمکش هایی را معرفی می کند که در چند دهه اخیر ایران و اسرائیل و بسیاری از دیگران منطقه ای و فرا منطقه ای را در این مدت در گیر کرده است.
دورنمای برداشته شدن یک باره تحریم ها از روز اول اجرای توافق را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا شما این شرط را عملی می دانید؟
من گمان می کنم که ارزیابی من از تحریم ها نمی تواند غیر از ارزیابی باشد که دولت و ملت ایران در این چند ساله داشته اند. ولی برای من سبب شادی و افتخار خواهد بود اگر بتوانم با اطمینان بیشتری بگویم که کمر این ظلم بی دلیل شکسته است.
منبع: خبرآنلاین
انتهای پیام/