حمله به یمن و بررسی آینده تحولات شبه جزیره
خبرگزاری تسنیم: ادامه تجاوزگری عربستان وائتلاف همراهش میتواند روند وحدت درونی یمن در تقابل با دشمن متجاوز را تسریع نماید و همه ظرفیت اجتماعی یمن را علیه آنان فعال کند .
به گزارش خبرگزاری تسنیم ،یمن از جمله کشورهایی است که تحولات اخیر جهان عرب آن را در نوردید و مردم آن دگرگونیهایی گسترده را در فضای سیاسی به چشم دیدند.
یمن بیش از 500 هزار کیلومتر مربع مساحت و جمعیتی نزدیک به 25 میلیون نفر دارد.
به رغم فقر مردمان یمن جغرافیای این کشور خاورمیانهای بهواسطه قرار گرفتن در جوار تنگه "باب المندب" دارای غنای راهبردی است.
نخستین و مهمترین تحول یمن طی سالهای گذشته سقوط "علی عبدالله صالح "دیکتاتور این کشور (ژوئن 2011) بود.
پس از عبدالله صالح معاون وی "عبدالله منصور هادی "زمام قدرت و سمت ریاست جمهوری را بهعهده گرفت؛ اما او هم نتوانست خواستههای مردمی را برآورده سازد و پس از مدتی با افزایش اعتراضها استعفا کرد .
منصور هادی مدتی پس از استعفا به عدن در جنوب یمن گریخت و خود را رئیسجمهوری قانونی کشور خواند و با پشتیبانی برخی کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی سرکردگی جبهه ضد مردمی را بهعهده گرفت.
از نظر تاریخی، تهاجم نظامی عربستان و مصر به یمن موضوع تازهای نیست، چرا که این دو کشور طی چند دهه گذشته بارها با دستاویر قرار دادن حمایت از دولتهای دستنشانده در یمن به این کشور فقیر شبه جزیره یورش برده اند، اما ویژگیای که تهاجم کنونی عربستان به یمن را متمایز میسازد، دستپاچگی این کشور در اقدام نظامی است که این موضوع نیز نشان از به خطر افتادن امنیت این کشور از ناحیه مرزهای جنوبی دارد.
عربستان امروز بیش از هر زمان دیگری در تاریخ آل سعود با ضعف حاکمان سالخورده، بحران مشروعیت و احتمال شورشهای خارج از کنترل بخصوص در میان شیعیان شرق عربستان روبهرو است.
در بعد منطقهای، عربستان نظارهگر فروپاشی حصارهای امنیتی خارج نزدیک خود است که در بحرین شروع شد و در یمن به بار نشست و آرامش ساختگی خاندان سلطنتی را بر هم زد.
بر این اساس وقتی که شبهنظامیان انصارالله برای برهم زدن ائتلاف احتمالی که ممکن بود عبد ربه منصورهادی، رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن با برخی دولتهای شورای همکاری خلیج فارس در عدن شکل دهد، بهسوی این پایتخت سابق یمن جنوبی حرکت کردند، صبوری اندک عربستان نیز پایان پذیرفت و رسماً از طریق حملات هوایی جنگنده بمبافکنهای خود و همراهی ارتشهای مصر و امارات متحده عربی بر مردم بیدفاع یمن هجوم بردند.
از نظر نظامی، گام بعدی اقدام عربستان برای تکمیل فرایند تفوق نظامی و بازگرداندن منصور هادی به قدرت، ورود ارتش سعودی به خاک یمن است. اگر چه حملات هوایی برای ایجاد خسارت و انهدام توانایی نظامی و لجستیک انصارالله و ارتش یمن الزامی است، اما اتمام کار فقط از طریق عملیات نظامی زمینی امکانپذیر است.
در عین حال شرایط میدانی برای ورود نیروهای زمینی سعودی به یمن مساعد نبوده و به زیان عربستان است.
تنها منطقه جغرافیایی که عربستان میتواند با امکان نیروی زمینی وارد یمن شود، مرزهای منطقه شمال غربی یمن است که محل تمرکز و استقرار شیعیان و انصارالله است که منطقهای کوهستانی است و ارتش کلاسیک عربستان با وجود تحمیل چند جنگ به این منطقه در سالهای اخیر نتوانسته است دستاوردهای خاصی بهدست آورد. مرزهای شرقی جزو مناطق بیابانی و تقریباً فاقد جمعیت هستند که سنی نشیناند و ارزش نظامی ندارند.
در این بین ادامه حملات هوایی و کشتار غیرنظامیان و تخریب زیرساختهای یمن، مخالفت با اقدام نظامی در میان افکارعمومی منطقه و بخصوص مردم یمن افزایش یافته و عربستان را در موضع انفعالی قرار خواهد داد.
اهداف سیاسی بلندمدت عربستان
هدف بلندمدت عربستان در ایجاد یک ائتلاف در حمله به یمن را میتوان ایجاد یک جبهه منطقهای درمقابل اتحاد منطقهای مقاومت و مقابله با ایران دانست. حوادث اخیر در خاورمیانه گواه صفبندیهای تازهای است که نشان از تلاش برخی کشورها از جمله عربستان سعودی برای ایجاد شکافهای مذهبی و دامن زدن به تقابل شیعی – سنی در منطقه دارد.
این صفبندیها که یک سوی آن را کشورهای عرب با محوریت عربستان تشکیل میدهند، در پی تشکیل بهاصطلاح "محورسنی" در برابر آنچه آنها "محور شیعی "میخوانند است.
عربستان که در تلاش برای کسب نفوذ منطقهای در رقابت با ایران است، تا کنون از هیچ تلاشی در این زمینه رویگردان نبوده است و دست هر کشوری را که با اهداف منطقه ای این کشور همراهی داشته باشد، میفشارد.
به همین دلیل است که شاهد نزدیکی این کشور با ترکیه و مصر بهصورت همزمان هستیم. ائتلاف کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که عربستان را رهبر خود قلمداد می کنند و کشورهایی چون پاکستان و مصر و سودان که متحدانی استراتژیک تعریف میشوند در کنار ترکیه سرخورده از شکست سیاستهای اخوانی خود مختصات این ائتلاف را شکل میدهد.
اما درباره ترکیه باید گفت که این کشور زمینه چنین شدت دشمنیای با ایران ندارد و بیشترین نفع ترکیه از ائتلاف با عربستان خروج این کشور از انزوایی است که بعد از شکست طرحهای بلند پروازانه اردوغان در منطقه با آن مواجه شده است و تقویت نظامی معارضه سوریه در مقابل بشار اسد.
یکی دیگر از کارکردهای این بلوک میتواند تشکیل ارتش متحد عربی برای مقابله با ایران و یا بازگشت تهدید داعش به عربستان، اردن یا کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد.
طرح تشکیل ارتش مشترک عربی بیش از آن که ناشی از نیاز جهان عرب برای مقابله با تهدیدهای خارجی باشد، ناشی از طرحهای بلند پروازانه کشورهای عربستان و مصر است.
بنابراین در این طرح مساله فلسطین به حاشیه رانده شده است و تاریخ نشان داده در هر طرحی که در آن جهان عرب از مساله فلسطین غافل مانده است، شکست، نتیجه منطقی آن بوده است چرا که انتظار از این ارتش در قبال تخاصم با اسراییل در بین امت اسلامی ایجاد خواهد شد و عدم ورود به چنین تخاصمی با رژیم صهیونیستی انزوای اجتماعی این ارتش احتمالی و عدم محبوبیت مردمی آن را باعث می گردد.
رویایی که تا به امروز نتوانسته است محقق شود شاید در چارچوب ترس از گسترش نفوذ ایران این بار در شمال و جنوب عربستان و ترس از توافق ایران و غرب و کاهش فشارهای بین المللی قابلیت ایجاد داشته باشد و البته به صورت موقت و با اما و اگرهای بسیار.
عموماً اتحادهای سیاسی زمانی رخ میدهند که کشورها هدفی مشترکی را از یک اتحاد دنبال کنند(مانند ترس از دشمن مشترک) و یا یک عضو بهطور آشکارا بر دیگران برتری داشته باشد و توان اقناع آنان را داشته باشد.
اما همانطور که شاهد هستیم،عربستان، مصر و ترکیه بهعنوان سه ضلع این ائتلاف دارای مقاصد و اهداف جداگانهای هستند و ائتلاف امروز آنان بیشتر تصمیم موقت و استراتژیک است که در صورت تغییر مؤلفههای دیگر بسیار شکننده خواهد بود.
نتیجه این حملات چه خواهد بود؟
شورای همکاری خلیج فارس و شرکای آن درنهایت با کمکهای آمریکا میتوانند آسیبهایی را به حوثیها وارد کنند و تا حدی موازنه قدرت در داخل یمن را تغییر دهند لکن آنچه مسلم است، عربستان و دولتهای همپیمان آن از گزینههای موجهی برای بازگرداندن منصورهادی به قدرت برخوردار نمیباشد و البته بهنظر میرسد درصورت ورود نیروی زمینی عربستان به خاک یمن زمینه ایجاد درگیری این کشور در یک مخمصه منطقهای و تشدید شکافهای داخلی ایجاد گردد.
درضمن ادامه تجاوزگری عربستان وائتلاف همراهش میتواند روند وحدت درونی یمن در تقابل با دشمن متجاوز را تسریع نماید و همه ظرفیت اجتماعی یمن را علیه آنان فعال کند .
این تجلیل در کنار تجربه جنگهای گذشته چه در سالهای دور و چه در درگیری با گروه انصارالله در سالهای اخیر(آنهم بدون پشتوانه ارتش یمن) بههیچ عنوان موفقیتآمیز نبوده است و انتظار میرود که ناکامیهای گذشته باز هم تکرار شود.
البته نمیتوان از نقش متحدان قدرتمند یمن همچون ایران و روسیه در حمایت از آنان چشم پوشید، لذا هممرزی مناطق شیعهنشین عربستان و یمن و احتمالات جامعهشناختی گوناگون در نزدیکی این دو حوزه جغرافیایی بهسوی یکدیگر،احتمال کشاندهشدن شعلههای ناآرامی تا قلب عربستان و مناطق شرقی آن را محتمل میگرداند که در آن صورت ابعاد آن برای سعودیها و حتی کشورهای منطقه غیرقابل تصور خواهد بود. شاید در صورت تحقق همه این احتمالات شاهد پوستاندازی بیداری اسلامی و قرار گرفتن این نهضت عظیم در ریل اصلی آن باشیم.
ماخذ: خبرنامه شماره 1250 جامعه مدرسین حوزه علمیه قم