"سردار شهید نقیبیراد"؛ رمزگشای فتح کربلای ۵ + تصاویر
خبرگزاری تسنیم: «سردار شهید نقیبیراد» از فرماندهان اطلاعات و عملیات لشکر ۲۵ کربلا و لشکرقدس گیلان بود که پیروزی لشکر قدس در عملیات بزرگ کربلای ۵ مرهون فداکاری ایشان است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، سردار شهید سیدمهدی نقیبیراد در بیست و یکم اردیبهشت 1344، در خانوادهای مسلمان و متدین در این شهرستان متولد شد و دوران تحصیلات را تا اخذ دیپلم در رشت با موفقیت گذراند.
پس از آن در آزمون ورودی دانشگاه شرکت و در رشته زیستشناسی پذیرفته شد اما چون حضور در دانشگاه را مانع حضور مستمر خود در جبههها دید از آن صرف نظر و در دانشگاه جبهههای نبرد حق علیه باطل نقشآفرینی کرد.
عشق و علاقه وافر سید مهدی به اسلام و انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) زمینهای برایش فراهم آورد که پس ا ز پیروزی انقلاب و با تاسیس بسیج به فرمان حضرت امام (ره) عضو فعال این نهاد مقدس شود و در سال 60 به عنوان یک بسیجی فعال مناطق عملیاتی را تجربه کند.
آقا سید مهدی در سال 1362 عضو کادر رسمی سپاه پاسداران در واحد اطلاعات عملیات لشکر 25 کربلا شد و در همان سال در عملیات خیبر به شدت مجروح شد و به درجه رفیع جانبازی نایل آمد.
سردار شهید نقیبیراد و فرار از شهرت!
با شکلگیری لشکر و تشکیل گردان یا رسول الله به عنوان نخستین فرمانده گردان انتخاب شد و حضورش در لشکر کربلا و موفقیت هایی که در آنجا بدست آورده بود شهرتی برای او ایجاد کرد که آقا سید مهدی برای فرار از این شهرت مدتی را به قرارگاه نصر که ویژه بچههای جنوب کشورمان بود رفت و مناطق جنوب تا شمالغربی، از سنندج ، سقز، مریوان،دهلران، شلمچه، شوشتر، جزیره مجنون تا داخل خاک عراق و چادر فرماندهی بعثیان میرفت و اطلاعات جمع آوری میکرد.
آقا سید مهدی این جوان غیور اسلام و انقلاب ثابت که از سلاله حسینیان است و سید مهدی یکبار با یک گروه 12 نفری برای شناسایی میروند و نیروهای تحت امر را آماده این ماموریت نمیبیند، لذا هر کدام را به بهانهای از بین راه برمیگرداند به گونهای که خود آنها دلیل اصلی این کار را متوجه نمیشوند تا بالاخره یک نفر از آن گروه با اصرار و تمنا با ایشان میماند و سید به ناچار از وی میخواهد در همان منطقه منتظرش بماند و اگر تا 5 ساعت دیگر نیامد او هم بر گردد.
اسامه بن زید لشکریان گیلان
در نهایت سید به تنهایی میرود و 3 روز بعد با موفقیت بر میگردد، آقا مهدی به سبب قدرتی که در نهادش بود، فرماندهی جوان، لایق و توانا که امرش به شایستگی اجرا میشد و به وی اسامه بن زید لشکر قدس لقب داده بودند و از چنان چهرهای نورانی و رشادت و دلیری برخودار بود که بچهها میگفتند هر کس با آقا مهدی ماموریت میرود هر چه پول دارد باید در راه خدا صدقه بدهد.
سرانجام این رزمنده دلاور اسلام و انقلابی پس از مدتها مجاهدت در جبه های حق علیه باطل در تاریخ 13تیرماه 65 در کربلای 5 در منطقه شلمچه به درجه عظیم شهادت نائل و همنوا با عرشیان میشود.
وصیتنامه سردار شهید نقیبیراد
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و تمامی خدمتگزاران راه خدا .
هم اکنون بنده با شنیدن اعلامیهای که دیروز در نماز جمعه (رشت) برادر جهاندیده خواند و امر امام امت و یاری خواستن برادرانم از جبهه، وظیفه شرعی خود میدانم عازم جبهههای جنگ شوم و تنها آرزویم این است که در عملیات شرکت داشته باشم، چون تاکنون چند بار وصیت نامه نوشتهام ولی هنوز زندهام لذا این وصیت نامه را طولانی نمیکنم.
با رفتن خود به جهاد در راه خدا میخواهیم ثابت کنیم که آمریکا و دیگر ابر قدرتها و مزدورانشان بدانند ... به هیچ وجه نمیتوانند به یک نقطه از خاک جمهوری اسلامی، خاک وطن و اسلام دست درازی کنند.
آری انشاءالله که با رفتن به جبهه به آرزویم می رسم ، چون بنده کوچکتر از آنم که بخواهم به برادران و خواهران کشورم و برادران هم هدفم نصیحت کنم یا پیام بدهم لذا چند کلمه ای به عنوان یادگار از من داشته باشید:همیشه در راه خدا و با نام خدا قدم بردارید و هدفتان الله باشد، ای برادران پایگاه! نظم و وحدت کلمه را به گفته امام امت حفظ کنید و آگاه باشید که منافقانن از کوچکترین حرکت خلاف، بیشترین سوء استفاده را میکنند.
برادران بسیجی و سپاهی مستقر در بسیج رشت!مدتی که با شما در یک کانون که شبیه به یک خانواده بودم زندگی کردهام و حال از شما طلب مغفرت و آمرزش دارم، از تمامی برادران و خواهران گرامی تقاضا دارم هیچگاه صحنه را ترک نکرده و همیشه در صفهای نماز جمعه و دعای کمیل شرکت کنید.
بار دیگر از تمامی دوستان و هموطنان و خانواده خود طلب بخشش دارم و امیدوارم مرا عفو کنید، در خاتمه از مادر و خواهران تقاضا دارم اگر در سوگ بنده خواستید بگریید در جای خلوتی این کار را انجام دهید تا دشمن شما را نبیند...
خاطراتی از سردار شهید گیلان
علی نجد باقری از همرزمان سردار شهید نقیبیراد میگوید: شب بود و باید از میدان مین میگذشتیم، آن طرف میدان مین سنگر عراقیها برقش روشن بود، هیچ کس جرأت نداشت پا در میدان بگذارد، سید مهدی تک و تنها رفت.
به سختی از میدان مین گذشت، منتظر بودیم سنگر با صدای انفجار برود روی هوا ولی یک دفعه برق سنگر خاموش شد همه نگران شدیم ولی بعد متوجه شدیم عراقی ها سنگرها را خالی کرده بودند و برای این که در دل رزمندگان وحشت ایجاد کنند، برقها را روشن نگه داشته بودند، سید مهدی هم رفت و برقها را خاموش کرد و آنجا را به تصرف در آورد.
ماجرای تغذیه رزمندگان
مادر شهید میگوید: آمده بود مرخصی، بهش گفتم«تو جبهه به شما غذا میرسه؟» گفت: «این حرفا چیه ، غذا میرسه؟! ما همیشه چلوکباب داریم» به حرفش شک کردم گفتم مگه میشه هر روز چلوکباب!
بعداً رفیقش «امین» رو دیدم، ازش پرسیدم؛ گفت: «غذا میرسه؟!! این حرفا چیه حاج خانم، بعضی وقتها اصلاً هیچ چی برای خوردن نیست، مجبوریم همون غذایی رو که برای گنجشکها ریخته بودیم و اونها نخورده بودن دوباره از روی زمین جمع کنیم و خودمون بخوریم».
تمرین نارنجک با استفاده از فرصت ثانیهای
محمد تقی رجا نیز میگوید: جنگ، تن به تن بود، وقتی نارنجک رو برای دشمن پرت میکردیم، چون انفجار نارنجک با 6 تا 9 ثانیه تاخیر صورت می گیرد، عراقیها که آموزش دیده بودند همان نارنجک را برمیداشتند و دوباره به ما برمیگرداندند،خیلی فشار دشمن زیاد شده بود، برای همین قبل از شروع مرحله دوم عملیات سید مهدی دستور داد، ارکان گردان آموزش ویژهای ببینند.
چند تا گروه سه نفری شدیم، در هر گروه نفر اول ضامن نارنجک را میکشید و چکشی نارنجک عمل میکرد، میداد دست دومی، دومی هم با آرامش میداد دست سومی و سومی پرت میکرد.
وقتی نارنجک بدست سومی میرسید فقط یکی دو ثانیه فاصله داشت تا انفجار، همه گروهها همین کار را با موفقیت انجام دادند، هرکس که نارنجک را پرت میکرد، سید مهدی با موتورش میرفت کنار نارنجک و دور میزد و می آمد و این از مهارت زیادش بود که تمام ثانیه ها را میشناخت و در وصف مهارتش همین بس که از روی موتور، با آر پی جی دقیقاً به هدف میزد.
«سردار شهید املاکی» جانشین ستاد لشگر 16 قدس در مورد سردار شهید نقیبیراد میگوید: «من به جرأت میگویم که پیروزی لشکر قدس در عملیات بزرگ کربلای 5، مرهون فداکاری سید مهدی نقیبی راد بود.»
یادش گرامی و راهش پررهور باد...
انتهای پیام/