ناامنیهای شمال افغانستان، ریشهها و پیامدها
خبرگزاری تسنیم: افزایش ناامنیها در شمال افغانستان و کم توجهی دولت، گمانها را بر تغییر جغرافیای جنگ و حتی سقوط شمال و جنوب این کشور معطوف کرده همچنین عوامل خارجی نیز با اهداف منطقهای از دیگر گزینههای افزایش ناامنیهای این کشور محسوب میشود.
«وحید مظفری» کارشناس مسائل سیاسی با ارسال یادداشتی به دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، ناامنیهای شمال افغانستان را بررسی کرده که متن کامل آن در ادامه آمده است:
جنگ در شماری از ولایتهای شمال افغانستان جریان دارد و برخی از مسئولان دولتی نسبت به سقوط مناطقی از ولایتهای شمالی این کشور توسط طالبان نیز هشدار دادهاند.اما واکنشها متناسب با افزایش نا امنیها نیست.
حکومت وحدت ملی افغانستان تا هنوز هیچ تدبیر ویژهای اتخاذ نکرده که نشان دهد حفظ مناطق شمالی این کشور برای آن اهمیت دارد. در عین حال ادامه حضور نیروهای غربی در افغانستان که با نام «حمایت قاطع» از آن یاد میشود نیز تا کنون واکنش ویژهای در برابر پیشرویهای مخالفان مسلح دولت از خود بروز ندادهاند.
خاطرنشان میشود که شورای امنیت ملی افغانستان نیز در برابر طرح سابق ژنرال دوستم مبنی بر ایجاد یک نیروی بیست هزار نفری ضد تروریسم نیز واکنش منفی نشان داده بود.
مجموع این مسائل ابهام گوناگونی به وجود آورده که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. در عین زمان که ناامنی در شمال افغانستان افزایش یافته، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان نیز بدون در نظر گرفتن اهمیت ناامنی در این کشور به هندوستان سفر کرده است.
به نظر برخی گویا افزایش ناامنی در مناطق شمالی افغانستان برای او از اهمیت چندانی برخوردار نیست.
خبرهای منتشر شده گواه است که برخی روستاها در شهرستان «امام صاحب» در ولایت قندوز در شمال افغانستان به تصرف مخالفان مسلح دولت در آمده است. همچنین والی قندز نیز گفته که طالبان در هفت کیلومتری شهر قندوز مستقر شدهاند.
حال این پرسش به ذهن میرسد که واقعا جغرافیای جنگ تغییریافته و از جنوب و شرق افغانستان به شمال این کشور منتقل شده است یا این که به تدریج شمال و جنوب را همزمان در کام خواهد کشید؟
یافتن پاسخ نیازمند تحلیل و تحقیق جداگانهای است و نمیتوان ریشه تمام خشونتهای شمال افغانستان را یکی دانست، زیرا مناطق شمالی این کشور شامل چند ولایت است. برخی مناطق شمالی از جمله قندوز از چندین سال بدین سوی نا امن بودهاند . ساختار اجتماعی و سنخیتهای فرهنگی برخی شهرستانهای قندوز با طالبان سبب شده که آن ولایت با جنوب کشور همزمان ناامن و ناآرام باشد.
تاکید میشود که دستان وهابیت از طریق ایجاد مدارس دینی متاسفانه تا هنوز باز است و حتی مدارس دخترانهای با شیوه تدریس سلفیگری در مناطق مختلف ولایت قندز ایجاد شده است اما هیچ واکنشی از سوی حکومت گذشته و حال را در پی نداشته است اما این تنها، دلیل افزایش ناامنی نیست.
یادآوری میشود پاکستانیها، شمال افغانستان را کانون مخالفت با تفکر طالبان میدانند و حتی درگذشته بیشترین تلفات را طالبان در این مناطق متحمل شدهاند.در عین حال بر اساس گفته افرادی که با عربهای سلفی ملاقات کردهاند، در نظر عربها ی وهابی، غیر پشتونها همه چه شیعه و سنی، ضد وهابیت شمرده میشوند. این ها همه سبب شده تا توجهها به شمال متمرکز و این مناطق ناامن شوند.
افزون برآن، ولایت قندوز و شهرستان امام صاحب که اکنون جنگ در آنجا تمرکز یافته، یکی از خاستگاههای مهم حزب اسلامی حکمتیاربوده است. اما به نظر میرسد که خروج نیروهای بینالمللی از آن منطقه این فرصت را برای مخالفان فراهم آورده که با تحرک جدید با توان و انرژی بیشتر در مقابل نیروهای حکومت افغانستان ظاهر شوند.
البته علت های دیگری هم در ناامن شدن شمال افغانستان دخالت دارند که نزدیکی شمال این کشور به کشورهای آسیای میانه، یکی از علتهای دیگر میتواند باشد.
فیلم کوتاهی از ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در یوتیوب منتشرشده که به نوعی در مورد ناامن کردن روسیه به آمریکا هشدا میدهد.پوتین به تروریستهایی اشاره میکند که در جمهوریهای مسلمان نشین روسیه از سوی آمریکا تقویت و تجهیز میشوند.
بنابراین ناامنی شمال افغانستان را میتوان در گستره وسیع راهبردهای غرب و آمریکا در برابر روسیه نیز جستوجو کرد.
استفاده از هر اهرمی برای تضعیف و فشار بر رقیبان، یکی از قواعد مهم سیاستهای غرب است.اما به نظر میرسد پس از بحران اوکراین و جهت گیری غربیها به نفع اوکراین، اکنون تضعیف و ناامن کردن روسیه یکی از الویتهای کشورهای غربی به ویژه آمریکا است.
حال تاکید میشود که ناامنی در شمال افغانستان از چند جهت برای غربیها در اولویت قرار دارد .
یکی وجود نفت و گازی است که در شمال قرار دارد و غربیها نتوانستند با رقبای چینی خود به رقابت بپردازند، کشف و استخراج معادن نفت و گاز آن مناطق را از آن خود کنند، حضور اقتصادی گسترده چین نیز میتواند زمینههای حضور سرمایه گذاران غربی را کاهش دهد که این وضعیت برای غربی ها قابل تحمل نیست. البته رقابتی از این نوع در زمان حکومت طالبان نیز میان شرکت های نفت غربی اتفاق افتاده بود.
در مجموع غربیها، حضور چینی ها را بر نمیتابند لذا گمان میرود که روند ناامنی شمال افغانستان از سالها قبل آغاز شده و اکنون این پروژه تکمیل میشود.
نکته دومی که میتوان به آن اشاره کرد؛ شمال افغانستان به عنوان یک راه عبور نیز مورد استفاده قرار میگیرد. همانگونه که اشاره شد اگر مقصد ناامنی روسیه باشد مناسبترین راه تدارکات مخالفان روسیه از افغانستان به سوی آسیای میانه است و ناا منی آسیای میانه به معنای ناامن کردن روسیه و رسیدن غربیها به اهداف خودشان است.
با توجه به این که مخالفان مسلح عمدتا در شمال با حکومت افغانستان می جنگند و در بسیاری موارد از خارج از این کشور نیز کمک میگیرند و در عین حال افرادی هم که تا هنوز کشته شدهاند نیز بیانگر وابستگیهای مختلف به کشورهای خارجی بودهاند. بنابراین مردم شمال افغانستان هیچ سنخیتی با تروریستها و مخالفان مسلح ندارد.
این در حالی است که در جنوب میان طالبان و ساختار اجتماعی ، فرهنگی و زبان مردم محلی سنخیتهای گونا گونی وجود دارد. هر فرد طالبان میتواند برای خود جایگاه اجتماعی داشته باشد، مورد حمایت قرار گیرد؛ اما در شمال ثابت شده است که نه در میان ازبکها ونه در میان تاجیکها و ترکمنها هیچ سنخیتی با طالبان و یا تفکر آنها ندارند و نمیخواهند گروههای تروریستی و مخالفان دولت در آن مناطق به رشد و بالندگی برسند .
لذا میتوان تروریستهای شمال افغانستان را حتی جدا از طالبان این کشور مورد ارزیابی قرار داد. یکی از پیامدهایی که ممکن است نا امنی در شمال به وجود آورد فشار به حکومت وحدت ملی برای لغو پیمان افغانستان با آمریکا است تا شاید این کشور برای ایجا امنیت بار دیگر رو به سوی روسیه آورد وهم کاریهابه صورت دیگری ادامه یابدیا هم آن که آمریکاییها برای پاک کردن دامن خود از دست داشتن در ناامنیهای شمال افغانستان وارد نبرد جدیدی با تروریستها شود.
انتهای پیام/پ