بخش نوزدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد


خبرگزاری تسنیم: بخش نوزدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد. این کتاب ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریت‌های حساس او در کابل افغانستان است.

خبرگزاری تسنیم: افغانستان سرزمین ظاهرا شناخته‌شده و در عین حال پر از ابهامی در مرزهای شرقی سرزمینی ایران، تاریخ پرپیچ‌و‌خم، ملتهب و در عین حال پر از سوالی برای تمام جهان است.

جنگ با شوروی، حضور جنگجویان مجاهد، ظهور طالبان، حمله آمریکا و...  اتفاقات بزرگی برای نیم قرن تاریخ سرزمینی با مردمان پیچیده در قلب غرب آسیاست.حوادثی که هر کدام به تنهایی می‌توانند سرنوشت یک کشور را برای قرن‌ها تحت‌تاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانی‌ها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کم‌کم در حال نمایان شده است.
ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند از سال 1981 تا سال 1985 به عنوان سفیر هند در افغانستان مشغول به فعالیت می‌شود.دوره‌ای که اقتدار و سلطه شوروی بر این کشور در حال به پایان رسیدن است و مجاهدین در حال قدرت گرفتن. او در کتابی تحت عنوان «دفترچه خاطراتی از افغانستان» یادداشت‌های روزانه خود را از خضور در افغانستان در این دوره حیاتی وتاریخ‌ساز منتشر کرده است.

خبرگزاری تسنیم به  منظور به وجود آوردن آن دید تاریخی که ذکرش رفت، ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریت‌های حساس او در کابل افغانستان را منتشر می‌کند.
سید عبدالحسین رئیس‌السادات، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان و مسئول خانه فرهنگ ایران در پیشاور این کتاب را ترجمه کرده است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است و قرار است به تناوب همه بخش‌های کتاب منتشر می‌شود.

برای ارتباط مستقیم با مترجم می‌توانید با این آدرس ایمیل در ارتباط باشید:raeisossadat@gmail.com

اوّل ژوئیه

نخست وزیر کشتمند از27 تا 29ژوئن ریاست جلسه‌ای دو روزه را در گردهمایی استانداران ولایات افغانستان بعهده داشت. روز 29 ژوئن رئیس‌جمهور کارمل برای استانداران سخنرانی کرد. گردهمایی اصلاً برای این برپا شده بود تا به بررسی وضع اداری ولایات پرداخته و روش‌هایی را بوجود آورند تا آنرا موثر‌تر و کارآمد‌تر سازند. سخنرانی افتتاحیه کشتمند از این نظر مهمّ بود که اصول اوّلیّهٔ معیّنی را از سازمان‌های اداری- سیاسی مطرح کرد که می‌بایستی توسّط دولت‌های ولایات از آن‌ها پیروی شود. اصول اعلام شده بدین قرارند:

1) استانداران ولایات می‌بایستی قانوناً زیر نظر مستقیم هیأت دولت افغانستان کار کنند، توسّط نخست‌وزیر کنترل شوند و دیگر تحت نظارت وزیر داخله و سازمان خودگردان حکومتی محلّی نیستند. (جالب است که هردوی این ادارت را خلقی‌ها بدست دارند. آقای گلاب‌زئی و آقای ولی‌محمد عبدیانی که آقای کشتمند چندان علاقه‌ای به آن‌ها ندارد.)
2) استانداران ولایات بایستی در همکاری نزدیک با دبیری واحد‌های ولایتی PDPA کار کنند.

3) مسئولین دولت در ولایات مسئولیّتی دوگانه دارند؛ نخست نسبت به دفتر سیاسی حزب و کمیتهٔ مرکزی PDPA و دوم نسبت به شورای انقلاب جمهوری دموکراتیک افغانستان.
4) استانداران ولایات و تابعین آن‌ها برای اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های PDPA درون حوزهٔ کاری خویش مسئولند. در این رابطه لازم است همیشه راهنمایی کمیتهٔ ولایتی حزب در اداره روز به روز حکومت مدّ نظر قرار گیرد.

5) همین که بودجهٔ ملّی به تصویب رسید و سرجمع حواله‌ها برای هرکدام از ولایات مشخّص شد حکومت ولایتی مختار است مبالغ حواله شده را بر اساس اولویت‌ها و نیاز‌های محلّی که استانداران در مشاورهٔ نزدیک با کمیتهٔ حزبی ولایتی در مورد آن تصمیم می‌گیرند هزینه کند.

6) کمیتهٔ مرکزی حزب و نیز دولت اصلاحاتی را در نظام اداری ولایات ارائه خواهند کرد که در نتیجهٔ آن روش‌های جدیدی برای انتخاب شوراهای روستایی، توابع بخش و بخش و سرانجام شورای ولایتی برای کمک به استانداران ولایات ارائه خواهد شد. نظاممندی فوق تأمین کنندهٔ کادر‌های حزبی سرپرستی‌های روستایی و کارگری در سطح سازمان‌های ولایتی، بخشی و تابع بخشی است.

رئیس جمهور کارمل در خطاب به استانداران بر مسئولیّت آن‌ها در تطبیق خویش در رفتاری صحیح و اصولی و برداشتن گام‌هایی برای اجرای تصمیمات پلنوم یازدهم کمیتهٔ مرکزی PDPA تأکید کرد. وی بطور جدّی از استانداران خواست نسبت به عملی کردن تعهّد اساسی توسعه و پیشرفت در همکاری نزدیک و تنگاتنگ بین خود و کمیته‌های حزبی اقدام کنند.
او بر این نکته تأکید کرد که کادرهای حزب بایستی بوسیلهٔ حکومت ولایتی بکار گرفته شوند تا کفایت و کارآیی خویش را بهبود بخشند. او از استانداران خواست ارتباط نزدیکی با مردم عادّی برقرار کنند و مشخّص کرد که بایستی قدرت حاکمیّت خویش را در سطح ولایت، بخش و توابع بخش استحکام بخشند. همچنین اظهار داشت مسئولیّت ویژه‌ای که در ماه‌های آینده بر عهدهٔ استانداران گذاشته خواهد شد این است که نسبت به تامین موفّق سربازگیری درون مناطق خویش برای تقویت و توان بخشیدن به نیروهای مسلّح افغانستان در جهت مقابله با فشار خارجی اقدام نمایند. این مشخّص‌‌ترین هدفی بود که بایستی از سوی دبیران ولایتی حزب و استانداران به اجرا گذاشته شود. کارمل همچنین به بیان این احساس خویش پرداخت که ضروریست استانداران نقش بزرگتری در رفع سوء تفاهم‌های موجود بین توده‌ها و حزب دموکراتیک مردم افغانستان [PDPA] که از دورهٔ ترکی و امین به ارث رسیده است ایفا کنند. از استانداران خواسته شد شخصاً در آموزش تودهٔ مردم و انتشار اطّلاعات پیرامون مرحلهٔ دموکراتیک ملّی انقلاب ثور دخالت داشته باشند.

نکتهٔ مهمّی که آقای کارمل روز 26 ژوئن در ملاقات با رؤسای ولایتی و معاون رؤسای جبههٔ ملّی میهن مطرح کرد این بود که وی جبههٔ ملّی میهن را بعنوان ساختاری همیشگی در سیاست افغانستان به حساب می‌آورد و آن را زادگاه و کالبدی می‌شناسد که کادر‌های بالای حزبی PDPA از آن نشو و نما می‌گیرند.

گلاب‌زئی وزیر داخله بعد از ظهر بیست و ششم ژوئن از مسکو بازگشت. وی حدود یکماه خارج از افغانستان بود که طیّ آن او را به تعطیلات تابستانی کوتاهی در استراحتگاه تابستانی سوچی (SOCHI) شوروی فرستادند. این دیدار جدا از اینکه تمرینی برای ترغیب وی به تشریک مساعی بیشتر با رهبری پرچمی کشور بود، نیز برای این بود تا به جایگاهی که داشت کمک کنند با این دید که وی را وادار کنند کمتر تفکّر نظامی‌گری و تندروانه داشته باشد. سفرش به مسکو را «دیداری دوستانه برای مشورت‌هایی» نامیدند و از اصطلاحات «آموزش و ترغیب» بشدّت پرهیز شد. توجّه به این نکته جالب است که مشاهده کنیم در هفته‌های آینده تعامل او و رفقای پرچمی‌اش چگونه خواهد بود. جالب‌ترین مرحله برای این مشاهده هنگامی خواهد بود که پلنوم دوازدهم کمیتهٔ مرکزی تشکیل جلسه می‌دهد و در آن او می‌بایستی یکی از شرکت کنندگان مهمّ باشد. انتظار این است که پلنوم مذکور زمانی در ماه ژوئیه برگزار شود.

بر اساس گزارش‌های اوّلیّه، دولت مرکزی استانداران نظامی را در ولایات بلخ، قندهار، غزنی و پکتیا به کار گمارده است تا با وضع نسبتاً بحرانی نظامی در این ولایت‌ها برخورد کنند.
ژنرال باباجان رئیس ستاد نیروهای مسلّح افغانستان از ولایت‌های قندهار، فراه و فاریاب دیدار داشت. در این سفر سرلشکر نورالحق علومی، فرماندهٔ لشکر دوم مستقر در قندهار وی را همراهی می‌کرد. این دیدار فوراً بعد از عملیّات گسترده‌ای که علیه شورشیان در ولایت‌های غربی به پایان رسید انجام شد. عملیّات مذکور از پایان ماه مه به مدّت سه هفته طول کشیده بود. گزارش می‌-شود ژنرال باباجان گفته است اوضاع پس از ناآرامی‌های اخیر تحت کنترل است.

بازدید کنندهٔ جالب دیگر از ولایت‌های غربی افغانستان فکریات ا. تابیو سفیر روسیّه بود. وی از 23 تا 27 ژوئن سفری دوره‌ای به ولایت‌های قندهار، هرات و فراه داشت و این مناطق را فوراً پس از بازگشت از مسکو و پس از اینکه برای شرکت در جلسه‌های کمیتهٔ مرکزی CPSU [حزب کمونیست اتّحادشوروی] و شورای عالی اتّحادشوروی رفته بود، بازدید کرد. تابیو به من گفت به‌این ولایات رفته بود تا یک ارزیابی شخصی از وضعیّت سیاسی و نظامی داشته باشد. وی تأیید کرد اواخر ماه مه و اوایل ژوئن فعّالیّت شورشیان از پایگاه‌هایی در مرز ایران و با تشویق از سوی دولت آن کشور تشدید یافته بود. امّا بر این نکته نیز تأکید کرد که اوضاع از حدود دهم ژوئن تحت کنترل درآمده است. از منابع PDPA کسب اطّلاع کرده‌ام که دیدار تابیو برای برقراری ارتباط‌هایی با اعضای حزب توده ایران هم که تعداد زیادی از آن‌ها هم اکنون در ولایت‌های غربی افغانستان بعنوان پناهندگان سیاسی حضور دارند، بوده است. باید در آینده دید آیا دیدار تابیو موجب فعّالیّت‌هایی با پشتیبانی شوروی و افغانستان از طریق این تبعیدی‌های ایرانی علیه دولت ایران خواهد شد یا خیر.

از قرار معلوم نیروی هوایی افغانستان در آموزش خلبانان مشکل پیدا کرده‌ است. آموزشگاه نیروی هوایی در مزارشریف که امکاناتی برای آموزش هفتاد داوطلب در هر دوره دارد دچار کمبود مربّی شده است. بیشتر آموزش‌ها روی هواپیماهای IL-‌39 انجام می‌شود که نُه‌تای آن‌ها را اتّحادشوروی و چکسلواکی تامین کرده‌اند. شش تای این‌ها بخاطر رفتن به اینطرف و آنطرف و نگهداری و تعمیر نادرست از کار افتاده‌اند. فقط سه هواپیما باقیمانده‌اند که می‌توان با آن‌ها افسران را آموزش داد. از چکسلواکی و اتّحادشوروی درخواست هواپیما‌های دیگری شده است.

فعّالیّت‌های شورشیان بویژه در ولایت‌های جنوبی و شرقی با‌‌ همان حرارت ادامه یافت. ولایت‌های غربی نیمروز، قندهار، هرات، فراه و فاریاب نسبتاً آرام بودند. در ولایت بلخ حوادث جزئی رخ داد.

تلگرافی برای دبیر پی. سی. در مورد اطّلاعاتی که پیرامون دور سوم مذاکرات ژنو به من داده بود مخابره کردم. در این مذاکرات دانشجو، معاون وزیر خارجه و آلکسیف (Alexeev) معاون سفیر شوروی شرکت کرده بودند.

همانطور که پیش بینی شده بود، سومین دور گفتگو‌های ژنو بدون نتیجه و بدون هیچ توافقی بر سر موضوعات اساسی پایان پذیرفت. باید توجّه داشت که شرکت کنندگان از جمله کوردووز در مورد هیچ سندی که قرار است بر سر آن توافق شود سخنی نگفتند و اطّلاعیه‌ای در مورد دور دیگر مذاکرات و گفتگو‌های غیر مستقیم صادر نشد. قرار است کوردووز پیش از نشست عمومی سازمان ملل در همین سپتامبر دور دیگری از سفر‌های دیپلماتیک داشته باشد.

همچنین قرار است با نوعی سند که دربردارندهٔ اصول تضمین‌های بین‌المللی باشد دیداری از مسکو و واشنگتن داشته باشد. نمی‌دانم عکس‌العمل ایالات متّحدهٔ آمریکا چه خواهد بود ولی بنظر می‌رسد خطی که شوروی‌ها دنبال می‌کنند این است که سند نقشی برای تضمین توقّف دخالت خارجی در افغانستان نداشته باشد. روس‌ها یا افغان‌ها حضور نیروهای شوروی را عملی مداخله جویانه به حساب نمی‌آورند. وقتی کوردووز رهسپار اتّحادشوروی می‌شود مسئلهٔ پیچیده‌ و دشوار تفهیمی دارد. من انتظار حلّ زود هنگام موضوع افغانستان از طریق اقدامات سازمان ملل را ندارم.

در نتیجه، احتمال دارد تبلیغات علیه افغانستان از سوی رسانه‌های غرب گسترده‌تر گردد. افزایشی در رساندن پول و ملزومات نظامی به شورشیان و جهش بیشتر در فعّالیّت‌های شورشیان نیز دور از انتظار نیست.

قرار است در پاسخ به دعوت رئیس ‌جمهور مغولستان رئیس‌جمهور کارمل دیداری سه یا چهار روزه از اولان باتور (Ulan Bator) داشته باشد. تاریخ پیشنهادی دیدار هشتم تا یازدهم ژوئیه ذکر شده است.

فعّالیّت‌های هیأت افغانی در پراگ در کنفرانس برای صلح و زندگی و علیه خطر یک جنگ هسته‌ای در سطح گسترده‌ای تبلیغ شد. بخش قابل توجّهی از این فعّالیّت‌ها، از نظر ما، مصاحبه‌ای بود که عبدالحمید سربلند، معاون نخست وزیر پس از ملاقات با دکتر ماتی لوهان (Matay Lohan) معاون نخست وزیر چکسلواکی داشت. سربلند در سخنرانی پیش از کنفرانس مطبوعاتی گفت نقش جنبش غیرمتعهّد‌ها تحکیم صلح است. افغانستان پا بر جا به جنبش متعهّد است و بعنوان عضو بنیانگذار جنبش هیچگاه نبایستی وفاداری‌اش به جنبش زیر سؤال برود. تعهّد افغانستان نسبت به جنبش غیرمتعهّد‌ها به دلیل تعهّدی که جنبش نسبت به منازعات آزادیخواهانهٔ ملّی، استقلال کشورهای در حال توسعه و انگیزهٔ صلح و پیشرفت دارد، بیش از پیش محکم شده است.

همینطور گزارش شده کنفرانس صلح قطعنامه‌ای صادر کرد که در آن حمایت قاطع از مجاهدت توده‌های افغانستان در تلاش آن‌ها برای پایه‌گذاری و ساخت جامعه‌ای جدید و نزاع آن‌ها در مقابل ضدّ انقلاب و امپریالیسم بیان شده است.
ترکیب هیأت افغانی که در این کنفرانس شرکت کردند جالب است. جدا از رهبران رده بالایی مثل آناهیتا راتب‌زاد و سربلند، هیأت شامل نمایندگانی از جبههٔ ملّی میهن، سازمان‌های جوانان و زنان و نیز از اتّحادیه‌های تجاری و تعاونی‌هی کشاورزی افغانستان بود.

هشتم ژوئیه

دوازدهمین پلنوم کمیتهٔ مرکزی PDPA روز سوم ژوئیه به ریاست رئیس‌جمهور کارمل برگزار شد. این نشست فقط یک‌ روزه بود. نکات عمده‌ای که مورد بحث و بررسی قرار گرفت عبارت بودند از:

اوضاع داخلی افغانستان و وظایف الزامی حزب و دیگر ارگان‌های حکومتی در ارتباط با مشکلاتی که ادامه یافته‌اند.

اقداماتی که برای استحکام اتّحاد PDPA، حاکمیّت انقلابی دولت در تمامی سرزمین افغانستان، اقتصاد و نیروهای مسلّح بایستی در پیش گرفته شود.

سه گزارش مهمّ به پلنوم تسلیم شد؛ ژنرال قادر وزیر دفاع گزارشی از وضعیّت دفاعی و فعّالیّت‌های ضدّ شورشی ارائه کرد. نجم‌الدّین کاویانی، عضو کمیتهٔ مرکزی، مسئول مسائل سازمانی در مورد جایگاه نظم در حزب و گسترش شبکهٔ حزب در سطح واحد‌های اوّلیّه در مناطق روستایی گزارش داد. آقای آریان، معاون رئیس شورای انقلاب و عضو کمیتهٔ مرکزی، مسئول کنترل نظارتی، از وضعیّت انشعاب‌گرایی درون حزب سخن گفت.

برای نخستین بار است که اختلافات خلقی– پرچمی در بخشی از گزارش رسمی پلنوم ابراز می‌شود.

دیگر سخنرانان مهمّ در پلنوم عبارت بودند از: سربلند، معاون نخست وزیر که در مورد کارکرد جبههٔ ملّی میهن و حزب در بنیانگذاری روابط با توده‌ها گزارش داد. آقای محمدفاروق، رئیس ادارهٔ امور سیاسی در وزارت داخله در مورد اوضاع اجتماعی سخن گفت و گزارش دوست، وزیر خارجه در مورد آخرین دور گفتگو‌های ژنو بود.

رئیس‌جمهور کارمل در سخنرانی‌اش اظهار داشت در حالی که باید مشکلات بین‌المللی درون حزب مورد شناسایی قرار بگیرد، تلاش برای غلبهٔ بر آن‌ها و استحکام وحدت حزبی صورت نمی‌گیرد. وی بر الزام حزب در یافتن راه حلّی سیاسی برای مشاجرات مربوط به افغانستان که بطور مصنوعی بوسیلهٔ پاکستان و ایران آفریده شده و با حمایت آمریکا از ضدّ انقلابیون و شورشیان رو به گسترش نهاده است تأکید و تکرار کرد. آقای کارمل گفت افغانستان آماده است بدون توجّه به نظام-های اجتماعی و سیاسی با همهٔ کشور‌ها ارتباط و همکاری دوجانبه برقرار کرده و آنرا توسعه دهد. او گفت افغانستان علاقمند است چنین روابطی با پاکستان، ایران و چین هم برقرار کند، در صورتی که دولت‌های این کشور‌ها نگذارند شورشیان از خاکشان برای خرابکاری علیه افغانستان استفاده کنند.

عضوگیری کمیتهٔ مرکزی گسترش یافت. نکات مهمّی که بایستی به آن‌ها توجّه داشت این است که اعضای جدید توان پرچمی‌ها را در ساختار قدرت بهبود می‌بخشند. (بجز شهنواز تنهایی، فرماندهٔ لشکر یکم، هیچ خلقی برجسته‌ای به درون کمیتهٔ مرکزی راه نیافت). به نیروهای مسلّح تعداد نمایندگی بیشتری در کمیتهٔ مرکزی داده شد. ژنرال قادر، فرماندهٔ لشکر دوم، ژنرال نورالحق علومی و تنهایی، که در بالا ذکر کردم اکنون اعضای کامل کمیتهٔ مرکزی هستند. از شانزده عضو جدید علی‌البدل سه نفرشان افسران ارتش هستند. سرهنگ عبدالفتّاح فرماندهٔ نیروی هوایی، محمدافضل لودین فرماندهٔ لشکر سوم و محمدفاروق فرماندهٔ نیرو‌های مرزی بعنوان اعضای علی‌البدل وارد [کمیتهٔ مرکزی] شده‌اند.
تابیو سفیر شوروی و ژنرال ایرمیکف (Gen. Irmykov) فرماندهٔ عملیّاتی نیروهای شوروی بعنوان مدعوّین ویژه در پلنوم حضور داشتند.

وقتی موضوعات سازمانی مربوط به حزب و گزارش آقای آریان در مورد فرقه‌گرایی درون حزب برای بحث وبررسی مطرح شد، نشست یک روزه به تلخی گرایید.
ژنرال فتح‌محمد و نظرمحمد اعضای کمیتهٔ مرکزی و آقای منگل، سفیر افغانستان در مسکو، از مسکو آمدند تا در پلنوم دوازدهم شرکت کنند. جالب توجّه اینکه ژنرال محمدرفیع، عضو دفتر سیاسی و کمیتهٔ مرکزی هم «دارد در مسکو تحصیلات عالیه را می‌گذراند» و برای این مذاکرات نیامد.

شورشیان فعّالیّت‌های خود را با شدّت از سر گرفتند. بویژه افزایش خشونت توسّط شورشیان درون و اطراف شهر کابل قابل توجّه بود. آن‌ها با موشک‌های دور برد به سیلو و انبار اصلی آرد و غلّه حمله کردند. سیلو درون خود شهر واقع شده است. اگر چه خود سیلو چندان خسارت ندید و فقط ژنراتور برقش خراب شد، از ساکنین مناطق اطراف سیلو ده نفر کشته و حدود شصت نفر زخمی شدند.

شب اوّل ژوئیه حملهٔ موشکی ادامه داری به فرودگاه کابل صورت گرفت. به بخشی از ساختمان فرودگاه آسیب وارد شد و گزارش‌هایی بود که یکی دو می‌گ و یک هواپیمای غیر نظامی مربوط به خطوط هوایی باختر از بین رفتند. نیروهای دولتی مجبور شدند با آتش سنگین به مقابله برخیزند و شورشیان تنها حدود ساعت سه صبح دست از عملیّات کشیدند. حمله به فرودگاه حدود یازده و نیم شب آغاز شده بود.

پیش‌تر به کاخ چلستون که مقرّ فرماندهی ارتش شوروی در کابل است حملهٔ موشکی شده بود که خسارت عمده‌ای ببار نیاورد. کابل از بیست و شش یا بیست و هفت ژوئن تقریباً هر شب شاهد تبادل آتش مداوم سلاح‌های سبک و توپخانه بوده است.

شورشیان پنج افسر بخش فرعی در ولایت بدخشان و مناطق پلخمری را کشتند. عبدالولی رئیس واحد جبههٔ ملّی میهن در غزنی هم اوایل ژوئیه بوسیلهٔ شورشیان به قتل رسید. گزارش-هایی گویای حمله‌های شورشیان به نیروهای دولتی در قندوز و فاریاب در شمال و شمال غربی ننگرهار و پکتیا در جنوب رسیده است.

مناسب‌ترین نظر از سر لشکر کراخ مالوف (Krakh Malov) وابستهٔ نظامی شوروی در کابل اظهار شد که در یک گردهمایی عمومی به من گفت: «سفیر! توهم با این [نظر] موافقی که در بعضی موارد حتّی سرباز‌ها حقّ دارند کاملاً سیر بخورند؟»

یک هیأت نظامی از اتّحادشوروی به رهبری مارشال سوخولوف (Sokholov) در کابل است. گفتگو‌های فشرده بین گروه نظامی شوروی که در حال دیدار هستند از طرفی و وزارتخانه‌های دفاع، داخله و ادارهٔ اطّلاعات افغانستان از سوی دیگر در حال انجام است. یک جنبهٔ جالب عمومی دیدار حضور مارشال شوروی و همکارانش در یکی دو برنامهٔ گردهمایی اداری در [محلّ] خاکی مفتی است ولی بدون مدال‌ها و درجات نظامی و نشان‌های رسمی. تابیو سفیر شوروی به من می‌گوید در روز‌های آینده اعضای گروه سوخولوف از ولایت‌های جنوبی و شرقی دیدار خواهند داشت.

دوست، وزیر خارجه، روز 29 ژوئن از طریق مسکو از ژنو بازگشت. وی روز پس از بازگشتش گزارشی از این مذاکرات به هیأت دولت و شورای انقلاب و به پلنوم دوازدهم در روز سوم ژوئیه ارائه کرد. دوست بر ارزیابی که من پیش ازین در مورد گفتگو‌ها کرده بودم که بدون هیچ نتیجهٔ مشخّصی جمع‌بندی می‌شوند و در مورد احتمال کند و تدریجی بودن برنامهٔ صلح سازمان ملل، صحّه گذاشت. جزئیّات مذاکرات که دوست ارائه کرد عبارت بودند از:

1) موضوع پیشگیری از دخالت در افغانستان با جزئیّات بیشتر مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
2) هیأت افغانی تلاش کرد طرف پاکستانی را متقاعد کند موضوعات اساسی را بطور واقعی و ملموس درک کند.
3) به پاکستان و ایران ابلاغ شد اگر درقبال رژیم کارمل حسن نیّت نشان داده و آنرا بعنوان یک واقعیّت بپذیرند مأموریّت کوردووز می‌تواند به توافقی قابل درک منجر شود. امّا پیش از رسیدن به چنین توافقی مذاکرات مستقیمی بین افغانستان از یک طرف و پاکستان از طرف دیگر برقرار شود.
4) طرف افغانی بر ادامهٔ مأموریت کوردووز صحّه می‌گذارد. طرف افغانی علاقمند به شرکت در مذاکرات سازنده است تا راه حلّی سیاسی بیابد. دوست، به آگاهی رساند که ممکن است دیدار کوردووز از کابل، اسلام‌آباد و تهران به تأخیر بیافتد. این دیدار که اصولاً انتظار آن می‌رفت نمی‌تواند قبل از پایان ماه اوت انجام بگیرد.
5) بدلیل اشتغالاتی که کوردووز از قبل داشته و نیز گرفتاری‌های دوست، وزیر خارجه و یعقوب‌خان وزیر خارجهٔ [پاکستان] در ماه‌هایی که در پیش رو داریم، دور بعد دیپلماسی پروازی او، در تاریخی بین اواخر سپتامبر و پایان سال 1983 انجام خواهد شد.

دولت افغانستان و رسانه‌های ارتباط جمعی شدیداً نسبت به اظهاراتی که جرج شولتز (George Shults) وزیر خارجهٔ آمریکا طیّ دیدارش از اسلام‌آباد و اردوگاه‌های پناهندگان نزدیک پیشاور کرده بود واکنش نشان دادند. اظهار شولتز که راه حلّ سیاسی وضعیّت افغانستان می‌-تواند بر مبنای قطعنامه‌های سازمان ملل و قطعنامه‌های کنفرانس اسلامی پایه گذاری شود بعنوان حرکتی منفی تلقّی شد که مأموریّت کوردووز را تحت تاثیر قرار می‌دهد. شولتز متّهم به این شد که پاکستان را از اتّخاذ راهی عملی و واقع گرایانه در موضوع افغانستان باز می‌دارد. دیدار شولتز از اردوگاه‌های پناهندگان در نزدیکی پیشاور و اطمینان دادن به پناهندگان در مورد پشتیبانی محکم آمریکا از «آنچه که به‌اصطلاح تلاش ایشان برای آزادی نامیده شد» بعنوان عملی تحریک آمیز تشریح گردید. مسئولین افغانی تأکید کردند گفتگو‌های بین شولتز و رهبران پاکستان با هدف پیچیده کردن بحران در روابط افغانستان– پاکستان و پیشگیری از راه حلّ سیاسی مسئله افغانستان انجام گرفته است.

انتهای پ‍یام/