ولادتی از جنس اشک
خبرگزاری تسنیم: در خانواده پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله با ولادت فرزند دوم حضرت فاطمه علیهاالسلام همراه شوق، غمی نیز وجود داشت. کسی که بعدها با قیامش عالمی را مبهوت کرد؛ او کسی نیست جز حسین بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، با به دنیا آمدن نوزاد در هر خانوادهای موجی از شادی و شعف تمامی اعضای را فرا میگیرد و همین هم انتظار میرود. اما در خانواده پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله با ولادت فرزند دوم حضرت فاطمه علیهاالسلام همراه شوق، غمی نیز وجود داشت. کسی که بعدها با قیامش عالمی را مبهوت کرد؛ او کسی نیست جز حسین بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام.
سوالی که در ذهن بسیاری از شیعیان و عاشقان این امام بزرگوار وجود دارد این است که در سالروز ولادت امام حسین علیه السلام وظیفه چیست؟ آیا همانند مراسم مولودی دیگر امامان تنها به شادی پرداخته شود؟ یا اینکه شادی نکنند و تنها به ذکر مصائب حضرت ابا عبدالله علیه السلام بپردازند؟ و یا اینکه با توجه به آنچه در روایات در خصوص حضرت سیدالشهداء علیه السلام آمده علاوه بر برگزاری مراسم مولودی و جشن ولادت از مصائب ایشان نیز یادی کنند و چشمانی گریان نیز داشته باشند؟
سیره بزرگان دین
برای اینکه نظر و سیره علمای بزرگ شیعه در این زمینه روشن شود به ذکر حکایتی که نگارنده شخصا از ناقل حکایت، شنیده اشاره میشود:
یکی از اساتید نقل میکرد: در سالروز ولادت با سعادت امام حسین علیه السلام محضر آیت الله العظمی تبریزی رحمة الله علیه - یکی از مراجع تقلید- رفتیم؛ بعد از مدّاحی، یکی از دوستان از ما خواست ذکر مصیبتی مختصر از مصائب آقا امام حسین علیه السلام توسط اینجانب صورت گیرد. من نیز چند دقیقهای از مصیبتهای روز عاشورا خواندم و مجلس با صفایی شد. حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی نیز گریستند. و این رفتار ایشان مهر تاییدی بر عمل خود دانستم. که میشود در ایام شادی اهل بیت علیهم السلام ذکر مصیبت هم کرد. در نیمه شعبان همان سال (ظاهرا) دوباره خدمت ایشان رسیدیم این بار بعد از مدّاحی، بنده بدون مقدمه شروع کردم به ذکر مصیبت. بعد از مراسم این عالم بزرگ ما را خواستند و فرمودند: در مجالس جشن اهل بیت علیهم السلام روضه نباید خواند. عرضه داشتم: آخر شما در روز ولادت امام حسین علیه السلام وقتی روضه خواندم اعتراضی نکردید! ایشان در جواب فرمودند: قضیه امام حسین علیه السلام با دیگر ائمه فرق میکند.
در روایات معصومین علیهم السلام از جمله حدیثی از امیرالمۆمنین علیه السلام آمده است: شیعیان ما در شادی ما شادند و به سبب اندوه ما اندوهگین میشوند. یفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا. مقتضای مراسم شادی اهل بیت علیهم السلام شاد بودن است مگر در جایی استثنایی از طرف خود معصومین علیهم السلام صورت گرفته باشد. با مراجعه به تاریخ و روایات ائمه علیهم السلام به این نکته بر میخوریم که خود اهل بیت علیهم السلام در ولادت امام حسین علیه السلام چشمانی اشکبار بخاطر مصیبتهای ایشان داشته اند.
اشک سوزان رسول
شیخ طوسی و دیگران به سندهای معتبر از حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السّلام روایت کردهاند که چون حضرت امام حسین علیه السّلام متولّد شد، حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اسماء بنت عمیس را گفت که: بیاور فرزند مراای اسماء، گفت که: آن حضرت را در جامه سفیدی پیچیده به خدمت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بردم، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت، پس جبرئیل نازل شد گفت: حق تعالی تو را سلام میرساند میفرماید: چون علی - علیه السّلام - نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسی، پس او را به نام پسر کوچک هارون کن که شبیر است، چون لغت تو عربی است او را حسین نام کن. پس حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم او را بوسیده و گریست؛ فرمود که: تو را مصیبت عظیمی در پیش است. خداوندا لعنت کن کشنده او را، پس فرمود:ای اسماء این خبر را به فاطمه مگو.
چون روز هفتم شد، حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمد فرمود که: بیاور فرزند مرا، چون به نزد آن حضرت بردم، گوسفند سیاه و سفیدی از برای او عقیقه کرد، و یک رانش را به قابله داد، سرش را تراشیدند، و به وزن موی سرش نقره تصدّق کرد، خلوق بر سرش مالید، پس او را در دامن گذاشت گفت:ای ابا عبد اللّه چه بسیار گران است بر من کشتن تو، پس بسیار گریست. اسماء گفت: پدر و مادرم فدای تو باد این چه خبر است که در روز اوّل گفتی و امروز میگوئی؟ به عوض شادی گریه میکنی؟ فرمود: میگریم برای این فرزند دلبند خود که گروه کافر ستمکار از بنی امیه او را خواهند کشت، خدا شفاعت مرا به ایشان نرساند، خواهد کشت او را مردی که رخنه در دین من خواهد کرد، به خداوند عظیم کافر خواهد شد، پس گفت: خداوندا سۆال میکنم از تو در حقّ این دو فرزند آنچه سۆال کرد از تو ابراهیم در حقّ ذریه خود، خداوندا تو دوست بدار ایشان را و دوست بدار هر که دوست میدارد ایشان را، و لعنت کن هر که ایشان را دشمن دارد لعنتی که پر کند آسمان و زمین را.
خبر فرشنه وحی
امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که حضرت حسین علیه السّلام از فاطمه سلام اللَّه علیها متولّد شد جبرئیل علیه السّلام محضر مبارک رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم مشرّف شد و عرض کرد: امّت شما حسین علیه السّلام را بعد از شما میکشند سپس اظهار داشت: آیا تربت او را به شما نشان دهم؟! پس بال زد و مقداری از خاک کربلا را برداشت و آن را به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نشان داده سپس گفت: این تربتی است که حسین علیه السّلام روی آن کشته میشود.
با توجه به روایاتی که در باب ولادت حضرت ابا عبدالله علیه السّلام ذکر شد روشن میشود: در مراسم جشن ولادت ایشان هم میتوان یادی از مصائب ایشان کرد و هم میتوان در مصیبت ایشان گریست.
مرکز عظمتهای روزگار
افکار جامعه و عقول بشر کسی را که در راه یاری حق، فداکاری و از خودگذشتگی نشان دهد مالک تمام عظمتها و فضایل میدانند و هرچه درجه فداکاری عالیتر و خالص تر باشد عظمت شخصیت او در دلها بیشتر میشود. در این میان، فداکاری بیمانند سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السّلام بقدری پایه او را بالا برده که در هر میدان مقایسه و مسابقه میتواند با همین یک صفت از صاحب هر خُلق کریم سبقت گیرد.
آری، ظهور آن استقامت و شجاعت و پایداری و مناعت از هیچکس قابل تحقق نیست مگر آنکه در نواحی دیگر اخلاق نیز عظیم و برجسته و ممتاز باشد. ایمان و معرفت، یقین، بصیرت، توکل و اعتماد بر خدا، زهد و صبر باید بحد اعلا و وفور در شخص وجود داشته باشد تا بتواند مظهر آن آیات عظیمه و عجیبه گردد.
علائلی میگوید: ما عظمائی را که میشناسیم هر کدام از جهتی با عظمت بوده اند یکی از جهت شجاعت و یکی از ناحیه مردانگی، و دیگری برای زهد، و یکی از جهت فداکاری، و یکی از ناحیه علم; اما عظمت در هر لباس و از هر جهت و در هر نمایش انسانی به قسمی که سرچشمه هر عظمت و نمونه بزرگواری در هر شکل و قیافه باشد که مردم او را ببینند، منحصر به شخص حسین - علیه السّلام - است. مردی که از هر نظر به او نگاه کنی، و بهر جهت که او را ببینی عظمت و بزرگی ببینی، مردی است که مجمع عظمتها و مرکز اقتران بزرگی هاست. مردی که از عظمت نبوت محمد - صلی الله علیه وآله - و عظمت مردانگی علی - علیه السّلام - و عظمت فضیلت فاطمه - علیهاالسّلام - به وجود آمده، نمونه عظمت انسانی و نشان نشانههای آشکار بزرگی است. پس یاد او و ذکر حالات او فقط یاد و ذکر یک مرد بزرگ نیست بلکه یاد و تذکار انسانیت جاویدان است.
عقاد میگوید:
حسین - علیه السّلام - پنجاه و هفت سال زندگی کرد. او با این که دشمنانی داشت که هیچ امتناعی از خلاف واقع گفتن نداشتند، هیچ یک از آنان برای او عیبی پیدا نکرد و هیچ کس عظمتها و فضایل او را نتوانست منکر شود. حتی وقتی که نامه عتاب آمیز حسین - علیه السّلام - به معاویه رسید و اطرافیانش به او گفتند که نامه توهین آمیز به حسین - علیه السّلام - بنویسد، چنین پاسخ داد: من در علی - علیه السّلام - چیزی یافتم که درباره او ]مغالطه و افترا[ به راه بیندازم، ولی درباره حسین - علیه السّلام - هیچ چیز قابل سفسطهای نمیبینم.
و هم او گفته است: کربلا امروز حرمی است که مسلمانان آن را برای عبرت و یاد بود و غیر مسلمین برای مشاهده و تماشا، زیارت میکنند ولی حق اینست که کربلا باید زیارتگاه هرکسی باشد که برای نوع بشر نصیبی از قدس و فضیلت میشناسد ...، هر کس به اعمال او در کربلا نگاه کند گمان میکند میان اخلاق شریفه او مسابقهای برقرار شده پس نمیتوان دانست حسین - علیه السّلام - در شجاعتش شجاعتر یا در صبرش شکیباتر یا در کرمش کریمتر یا در ایمان و غیرتش بر حق بیشتر بود.
با اینکه وصف عظمتهای وجود امام حسین علیه السّلام از عهده ما خارج است و نباید توقع داشت کسی بتواند آن همه عظمت را توصیف نماید; با این حال برخی از نواحی کمال اخلاقی و علمی آن حضرت را جداگانه بطور اختصار یاد میکنیم تا معلوم شود آن وجودی که مظهر کامل عظمت، استقامت، و صبر و فداکاری در راه حق شد، صاحب تمام عظمتهای انسانی و مرکز همه بزرگواریها بود.
دانش و بصیرت
اخباری که حاکی از علم و ذوق سرشار، قوت فطانت، استعداد و قریحه و استحکام منطق امام حسین علیه السّلام است، بیشتر از اینست که شمرده شود، آن حضرت به نوعی در مسائل علمی اظهار نظر میکرد و فتوا میداد که موجب تحیر مردم میشد، تا حدّی که عبدالله بن عمر در حق او گفت:
«اِنَّهُ یغْرُّ الْعِلْمَ غَرّاً»
در حالات سیدالشهداء علیه السّلام هرچه انسان دقیقتر شود بیشتر به این رمز میرسد که یک بصیرت خارق العاده و بینش غیبی در امر دین راهنمای آن حضرت بوده است. علم و دانش آن حضرت از احتجاجات او با دشمنان بخصوص معاویه و مروان، و نامه هائی که به معاویه مرقوم فرموده و خطبه هائی که به مناسباتی انشاء نموده و از دعای عرفه، و دعاهای دیگر که از آن حضرت در کتابهای شیعه و سنی نقل شده ظاهر و آشکار است.
بصیرت
معاویه وقتی میخواست حلقه علم و تدریس امام و مجمع مردم را در گرد شمع وجود آن حضرت در مسجد پیغمبر صلّی الله علیه و آله معرفی کند به مردی از قریش میگوید:
« فَتِلْکَ حَلْقَةُ اَبیعَبْدِ اللهِ مُۆتَزِراً اِلی اَنْصافِ ساقَیهِ»
علائلی میگوید: معاویه که خود را با آنچه او را احاطه کرده از تاریکیهای زخارف و زیورها و پادشاهی دنیا میبیند، و حسین - علیه السّلام - را میبیند با آنچه او را احاطه کرده از حقیقت عظمی، پس نسبتی مثل عدم و وجود میبیند و مقصودش از این کلام این است که: دنیا با همه اسباب عظمتهایش در درگاه حسین - علیه السّلام - جمع شده و تمام افتخارات برای او فراهم آمده مثل آنکه تمام دنیا در یک مکان جمع شده باشد.
عبادت و بندگی
اگر کسی بخواهد حال دعا و پرستش و مسکنت آن حضرت را در درگاه خدا بداند به همان دعای معروف عرفه رجوع کند کافی است. لکن با این حال عبدالله بن زبیر در وصف عبادت او گفت:
«لَقَدْ کانَ قَوّاماً بِاللَّیلِ صَوّاماً بِالنَّهارِ»
آری، در شبانه روز هزار رکعت نماز به جا میآورد، و بیست و پنج مرتبه پیاده حج گذارد.
روز پاسدار
بزرگترین پاسدار اسلام و قرآن در طی اعصار و قرون، سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام است، به راستی اگر فداکاری پاسداران عظیم الشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران کربلا و اصحاب فداکار اسلام نبود، اسلام در خفقان رژیم ظالمانه بنیامیه تحریف میگشت و زحمات نبی اکرم و اصحاب فداکارش به هدر میرفت.
انتخاب روز ولادت با سعادت سالار شهیدان علیه السلام به عنوان «روز پاسدار» شاخص محوری جایگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهت دهنده حرکت این نهاد مقدس به سمت اهداف جمهوری اسلامی است، و نشانگر پیوند فکری و عملی این نهاد مقدس را به امام حسین علیه السلام و مکتب تربیتی و قیام خونبار عاشورا بیان میدارد. با این توصیف، وجود مقدس حضرت اباعبداللَّه و قیام عاشورا مناسبترین و کارسازترین اسوه، پیش روی پاسداران است، که میتواند در همه ابعاد انفسی و آفاقی سرمشق آنان قرار گیرد، و امروزه اگر چه همه حق طلبان و ستم ستیزان به طور عام و شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام به طور خاص، مخاطب این سخن امام حسین علیه السلام؛ «و لکم فی اسوة» هستند، لیکن پاسداران انقلاب اسلامی، به طور اخصّ و خاصّ الخاص؛ آگاهانه و ایثار گرا نه راه سرور شهیدان امام حسین علیه السلام را که ادامه راه انبیای الهی است، انتخاب کردند و در این راه، فروغ خون حسین علیه السلام و شهیدان گلگون کفن کربلا را چراغ راه خویش قرار میدهند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این مولود مبارک انقلاب، که با سرمشق گرفتن از فداکاری، جانبازی و شهادتطلبی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، حفظ دستاوردهای انقلاب را در برابر دشمنان داخل و خارج به عهده دارد و پیامهای کربلا و عاشورا را لبیک میگوید و در راه انقلاب از هیچ کوششی فرو گذار نیست.
ولادت با سعادت سرور آزادگان جهان، حضرت اباعبداللَّه علیه السلام و روز پاسدار، که روز تجلی دوباره آزادگی و شجاعت و غیرت انقلابی در ملت مسلمان ایران است، را به همه ملت بزرگ ایران تبریک و تهنیت میگوییم.
پاسدار از منظر ولایت
در ادامه به دیدگاههای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) راجع به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میپردازیم:
جایگاه و موقعیت سپاه در نظام
پدیده کم نظیر
... سپاه در تاریخ شناخته شده خود ما، یک پدیده کم نظیر و شاید بی نظیر است، یعنی سپاه، موجودی است که ولادت و رشد و نمای آن در صحنه انقلاب آن هم در عرصه دشوارترین آزمونهای انقلاب بود.در اوایل شروع جنگ، سپاه یک چیز کوچک و طفل تازه به دنیا آمدهای بود، منتها تغذیه صحیح این موجود پدید آمده در بستر انقلاب اسلامی، به صورت پی درپی از مواد جاری انقلاب، او را خوش بنیه و قوی و بالنده کرد، تا آن روزی که اولین معجز نماییها را حقایق انقلابی به دست این جوانان در جبهه انجام داد. تودههای بی شکل، به شکل یگانهای منظم درآمدند، عشقها و شورهای بی مهار، در چارچوب قواعد و قوانین زبده رزمی مشغول کار شدند. عشاق فداکاری و جهاد، راه منطقی و عاقلانه جهادِ موفق و منظورِ نظر پروردگار را در تجربهها پیدا کردند،
محور اساسی انقلاب
بنده معتقدم این انقلاب بر دوش عناصر انقلابی خواهد توانست به پیش برود و لاغیر! خیلیها هستند که انقلاب از آنها منتفع میشود، اما آن کسانی که انقلاب روی دوش آنها پیش میرود و از انقلاب مثل یک قلعه و حصنِ حصین دفاع میکنند، آنها صد در صد عناصر مؤ من و صادق و خالص این انقلابند ... و در این مجموعه مؤ من، آن رکن اصلی و آن محور اساسی که میتوان به او تکیه کرد گروههای ویژه و از جمله آنها شما برادران سپاه هستید و لذا این را قدر بدانید و با تکیه بر روی آن برایش برنامه ریزی کنید و با انتقال این فکر و این انگیزه و این روحیه به یکایک آحاد سپاه مواظب دشمن باشید.
رکن اصلی انقلاب
در هر جامعهای که بخواهد یک حرکت منطقی و فکری انجام بگیرد، یک قاعده اصلی لازم است تا اگر دیگران متزلزل میشوند آن قاعده اصلی محکم بماند و اگر دیگران راه را گم میکنند آن محور اصلی مستقیم حرکت کند و اگر دشمن توان پیدا کرد که در نقاط دیگر خاکریزها را پرکند، این نقطه خاکریز خود را محکم نگه بدارد و راه را بر نفوذ دشمن ببندند تا بتواند به کمک دیگران بشتابد ... و ما بایستی این را از نظر دور نداریم که ملت بزرگمان با همه آن ایمان شورانگیز و عمیق و فداکارانهای که داشتند و دارند. یک رکن رکینی را در مجموعه خودش باید داشته باشد، حالا آن رکن رکین چیست و کجاست ؟ من در تصویر ذهنی خودم وقتی نگاه میکنم، حداقل بخش عظیمی از این رکن عظیم را در قالب سپاه پاسداران و فرماندهان سپاه و عناصر معمولی سپاه میبینم ... این نقش جدیدی است، غیر از نقش در میدان جنگ است، اما این نقش شاید حتی رنج و مشکل پذیری اش بیشتر از فرماندهی در میدان جنگ و فرماندهی قرارگاههای مقدم و آن بی خوابیها و سختیها و آن تشنگیها و آن دلهرهها باشد و این را باید حفظ کرد. من به سپاه با این چشم نگاه میکنم و اگر در امر سپاه دغدغهای داشته باشم که بحمد الله دغدغه مهمی ندارم از این ناحیه است که آیا سپاه خواهد توانست این نقش حساس و بسیار مهم یعنی رکن اصلی و قاعده اصلی در حفظ ایمانها را بدرستی ایفا کند یا نه ؟ یک مجموعهای از عناصر مؤ من و مستحکم و دارای بصیرت و آماده عمل و اقدام و حاضر در صحنههای خطر و بی اعتنای به آنچه که دلها و چشمهای معمولی به خود جذب میکند. یک چنین مجموعهای میتواند تضمین کننده بقاء جهتِ انقلابی در همه شرایط در مجموع جامعه باشدو سپاه این نقش را میتواند و باید ایفا کند. البته من نمیخواهم منحصر کنم به سپاه، اما همان طور که عرض کردم بخش معظمی را سپاه تشکیل میدهد.
عنصر تفکیک ناپذیر انقلاب
... این جانب معتقد هستم که در حال حاضر، سپاه یکی از ارگانهای این انقلاب است و اگر نباشد، همین الان انقلاب با خطرهای جدی روبه رو میشود. نسبت به آینده هم تا جایی که چشم من آینده را میبیند، عینا اعتقادم این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک عنصر تفکیک ناپذیر از انقلاب ماست و وجودش لازم است.
عملکرد سپاه با هیچ ارگان دیگری قابل مقایسه نیست و از همه نیروهای نظامی بالاتر و کمیت و کیفیتش بهتر است.
امروز به تاءیید الهی و در پناه امام عصر ارواحنا له الفداء و در اثر رهبری امام عزیز و بزرگوار و حمایت بی دریغ و خالصانه امّت انقلابی ایران، کشور و انقلاب و سپاه هر سه هستند و هر روز علی رغم توطئههای دشمنان چپ و راست قوی تر و دشمن شکن تر از روز پیش اند و جهان میداند که سهم سپاه در حفظ این موجودیت تا چه حد سرنوشت ساز بوده و هست.
... مساله سپاه را از دیدگاه یک نیاز طبیعی انقلاب باید نگریست، نه از دیدگاه ارگانی در کنار ارگانهای دیگر.
مولود مبارک انقلاب
... سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است، در همه جهان پس از صدر اسلام پدیده بی سابقهای است. این پدیده در حقیقت، مظهر عینی و مجسّمی است برای شعارهای انقلاب اسلامی : شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتّکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان. و از همین رو است که سلطههای بزرگ در سراسر جهان با چشم انزجار و نفرت، بدین پدیده الهی مینگرند، چنانکه به انقلاب اسلامی.
بنده آینده سپاه را یک آینده بسیار مبارکی میبینم، این سازمان متولد شده با انقلاب که از برکات انقلاب و از برکات شخص امام است. اگر امام این مساءله را دنبال نمیکردند، سپاه شاید به وجود نمیآمد، یا به این گسترش و صحّه و قدرت نمیرسید.
یک نکته اساسی در باب بسیج و سپاه هست که این را نباید فراموش بکنید و آن این است که سپاه و بسیج فقط یک نیروی حرفهای رزمنده محض نیست. یک نیروی حرفهای رزمنده به هیچ چیز غیر از جنگ یعنی رفتن در میدان نمیاندیشد. جنگ هم یک قواعدی دارد که به آن قواعد عمل میکند، سپاه و بسیج جنگ را برای یک ارزش بالاتری انجام میدهد. چون شما ارتش متولد شده با انقلاب هستید، همزاد با انقلابید.
قشر برگزیده نظام
امروز بچههای جنگ، یعنی سپاه و بسیج فقط رزمنده ((آر پی جی )) به دوش و ((ژ 3)) یا کلاشینکف به دست نیستند. این کار [را] هم میکنند، اما نیروهای زبده اند، نیروهای برگزیده اند هم در سازماندهی، هم در تاکتیک جنگی، هم در ساخت و ساز نظامی، هم در فهم و درک مسائل کشور. یک طبقه برگزیده، طبقه برگزیده در نظام اسلامی همین قشر جوان مؤ من اند که کارآیی خودشان را در جنگ و در علم و در سازماندهی و در معنویت و در عبادت و در مجموع ارزشهای مورد نیاز در نظام اسلامی نشان دادند.
مظهر دفاع انقلابی مردم
سپاه مظهر کوشش و دفاع انقلابی تودههای مردم در شکل منظّم آن است. این نیرو تا وقتی که تواءم با ایمان و ابتکار باشد مایه امید ملت و انقلاب اسلامی است.
... سپاه پاسداران، رکن رکین و پایه محکم دفاع از انقلاب در کشور است ؛ یعنی یکی از دو بازوی نیرومند مسلّح جمهوری اسلامی است.
اعتقادم این است که اگر سپاه نباشد و یا ضعیف باشد، امکان ندارد بتوانیم در مقابل تهدیدی که وجودش را مسلّم میدانیم دفاع کنیم .... عقیده من بر این است که تنها نیرویی که قادر است از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، انقلابی دفاع کند، فقط سپاه است. اگر ما سپاه را نداشته باشیم و یا ضعیفش را داشته باشیم قادر نخواهیم بود از انقلاب دفاع کنیم.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سایه روحیه انقلابی و معنویتی که از سرچشمه جوشان دل منوّر و روح مصفای آن امام عارفان و قُدوَه صالحان، پیوسته میجوشید و بیش از همه، جوانان رزمنده و خالصِ سپاه و بسیج را سیراب میکرد، توانست نقش تعیین کنندهای را در رفع حمله ایادی استکبار به جمهوری اسلامی ایفا کند و در کنار ارتش و با به کارگیری بسیج مردمی، درس تلخی به دشمنان اسلام بدهد و حفظ و استمرار نظام جمهوری اسلامی را تضمین کند. این حجتی بر ملت ما و خود نیروهای مسلح و همه دست اندرکاران کشور نیز بود که نقش توکل بر خدا و اتکا به روحیه انقلابی و شجاعت در میدان عمل را به آنان نشان داد و وسوسه گرایش به بیگانگان و استمداد از نا اهلان را از دل آنان زائل ساخت.
بازوی قدرتمند نظام
... سپاه را ما با همان چشمی نگاه میکنیم که امام عزیزمان نگاه میکرد؛ به عنوان بازوی قدرتمند نظام، به عنوان گام استواری در مقابله با دشمنان انقلاب اسلامی. ما شما را به معنای حقیقی کلمه، پاسدار انقلاب اسلامی میدانیم.
... بنده معتقدم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را اگر ما امروز نداشتیم باید آن را امروز به وجود میآوردیم. اینکه بعضیها در گوشه و کنارِ سپاه و بیرونِ سپاه، از بعد پذیرش قطعنامه با زبانهای مختلف، زمزمههای ناهوشیارانهای یا شاید بدخواهانهای درست کردند که ((سپاه چه خواهد شد؟ ...)) به اعتقاد من این زمزمهها یا ناآگاهانه و ناهوشیارانه بود و یا بدخواهانه و مغرضانه.
... بسیار نابخردی میخواهد برای مسؤ ولین یک نظام که مطمئن ترین بازوی قدرتمند را قدرناشناسی کند، آن را از دست بدهد یا آن را تضعیف کند .... سپاه امروز با سپاه ده سال پیش و هشت سال پیش از زمین تا آسمان فرق کرده. مجموعهای از تجربه ها، از آگاهی ها، از دانشهای نظامی، از دانشهای جنبی نظامی مثل دانش تسلیحات نظامی و پیشرفتهای گوناگونی که در این زمینه داشته اند.
نور چشم انقلاب
... سپاه را بنده به عنوان یک نور چشم انقلاب، به عنوان یک عضو اصلی انقلاب، به عنوان نهادی که از خود این سرزمین روییده، از جای دیگر نیاوردند توی این سرزمین غَرَسش کنند، نبات آن و هسته آن در خود این سرزمین (سرزمین انقلاب ) شکل گرفته این خیلی چیز مهمی است و ذرّه ذرّه وجودش با ذرّه ذرّه این سرزمین انقلاب خویشاوندی دارد به این عنوان، بنده، سپاه را همواره شناختم و راجع به او قضاوت کردم و نسبت به او محبت ورزیدم. خدا را شکر میکنیم که سپاه رشد کرد، قوی شد، رو به کمال رفت. امروز چیزهای زیادی در سپاه است که همه مثبت است. در گذشته اینها نبود و سپاه اینها را نداشت.
توصیه من این است که سپاه بایستی به عنوان یک ارگان رزمی حفظ شود. سپاه یک نیروی انتظامی نیست و نخواهد بود. سپاه را نبایستی دنبال قاچاق مواد مخدّر و بی حجابی فرستاد. اصلاً این تشکیلات برای این منظور ساخته نشده است. یک واحد نظامی است بلاشک.
سرمایه انقلاب
سپاه این افتخار را دارد که زاده انقلاب است. ... ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز یک ارتش آبرومند، یک ارتش پاک و یک ارتش مردمی است و هر یک از نیروهای انتظامی ما به نوبه خود نسبت به اشباه و نظائرشان در دنیا در یک وضعیت استثنایی هستند، اما سپاه پاسداران این خصوصیت را دارد که از درون دامان انقلاب روییده ... امروز سپاه، سرمایه ذی قیمتی برای انقلاب ماست.
ضامن بقای انقلاب و نظام
انقلاب اسلامی در نظام ارزشی اسلام، اگر بخواهد بر پا بماند باید سپاه و بسیج بماند، این شعار نیست، این فلسفه دارد، پایه منطقی و فلسفی دارد، چون دنیا، دنیای متعرضی است، دنیای مادیای است، دنیایی که در آن استکبار وجود دارد و استکبار طاقت نمیآورد که پرچم توحید را، پرچم لا اله الا اللّه را در اهتزاز ببیند. باید این را محکم نگه داشت و این بدون جهاد نمیشود و آن نیروی مسلّح و سازمان مسلّحی که برای این کار بوجود آمده است همین سازمان مبارک است که (اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ)
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک نیروی نظامی است که بقا و سلامت او با بقا و سلامت نظام ارتباط تنگاتنگ دارد؛ یعنی اگر این نیروبر حسب موازین عادی سالم و قوی باقی بماند در مورد سلامت انقلاب و بقای انقلاب جای هیچ گونه نگرانی نخواهد بود؛ زیرا وقتی یک نیروی نظامی مؤ من و مخلص و فداکار کاملاً با دید انقلابی، بازویی به عظمت بسیج را در اختیار گرفته و وقتی چنین نیروی نظامی در کشور وجود دارد مساءله تهدید از نوع تهدیدهای نظامی، دیگر برای انقلاب حقیقتا نگران کننده نیست، و این در حقیقت، فلسفه وجودی و معنای واقعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
...دولت و نظام، خودش را مدیون سپاه میداند و انقلاب را در همه مراحل تا حدود زیادی وابسته به سپاه میداند امنیت و مبارزه با ضد انقلاب و پیروزیهای جنگ و توسعه فرهنگ انقلابی، همه اینها از آثار شماست.
... آینده جمهوری اسلامی و انقلاب را به برکت آینده سپاه میبینم.
فتوحات جنگ، قرینِ نام سپاه
سپاه بلاشک در طول جنگ، عنصر تعیین کننده و مؤ ثر جنگ بود و اکثر فتوحاتی که ما از اول تا آخر جنگ داشتیم با نام سپاه همراه است یا منحصرا از آن سپاه بوده یا سپاه در آنها نقش اصلی را یا نقش مهمی را بازی کرده است.
مرزبان انقلاب
همه به معنای درست کلمه مرزبانید. بعضی مرزبان نظامی در مقابل مهاجمینی که اگرچه کارشان تعرض به مرزها و سرزمینهای مرزی است، اما تعرض واقعی آنها به اسلام و نظام اسلامی است، همچنانکه معلوم است، و چه مرزبانان سیاسی و اعتقادی و فکری که جلوی نفوذ دشمن، در فضای فکری و معنوی و سیاسی و روحی سپاه را میگیرید، اینها همه اش مرزبانی است. امروز، برادران عزیز! نظام اسلامی، اسلام و مسلمین بیش از همه ادوار گذشته که ماها با آن آشنا هستیم و میدانیم، نیازمند مرزبانی دلسوزانه و مسؤ ولانه است. اگر دشمن بیرون مرزها نباشد، مرزبانی معنا ندارد و لازم نیست، اما آن وقتی که در ورای مجموعه و محدوده نظام اسلامی یا فکر اسلامی دشمنی وجود دارد، آن وقت است که روایات مرزبانی جمهوری اسلامی و نظام اسلامی که این همه روایت دارد در باب حفظ مرزها و به اصطلاح اسلامی و قرآنی ((مُرابطه )) معنا پیدا میکند.
سپاه، مرکز تربیت مدیران نظام
... دولت طبیعتا به آدمهای کارآمد و مخلص و مؤ من و کارکشته نیاز بیشتری دارد از لحاظ کمیت، چه بهتر که افرادی بیایند در جهاد، سپاه و ارگانهای انقلابی دیگر مدتی کار کنند، کار کشته بشوند و بعد بیایند در دولت بتوانند وظایف عمده کشور را ایفا کنند .... آن قدرت جذبی که سپاه دارد هیچ ارگان دیگری در این کشور ندارد. البته ممکن است در شرایطی جهاد هم آن جاذبه را داشته باشد ... این حالت در سپاه وجود دارد، هم رشد آنجا آسان تر است و هم فضای بازی است. مقررات دست و پاگیر ندارد و هم قدرت جذب نیروهای مردمی اش بیشتر است. لذا شما از بابت کم شدن نیروی انسانی سپاه، نگران نباشید.
تاءثیرگذار بر جریانات سیاسی
شما مجموعهای هستید که قادر به اثر گذاری بر دنیایی هستید که الان علیه شما دست به دست هم داده، از سلاح فراوان و متنوّعی هم برخوردار است، اما از قدرت و قوت واقعی نه، و شما به عکس آنها از قوت و قدرت واقعی برخوردارید.
ماءموریت سپاه
به نظر من، سه ماءموریت عمده برای سپاه وجود دارد که اینها را باید توجه کنند:
اول : دفاع مسلحانه از انقلاب و نظام اسلامی است که این، ماءموریت محوری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
دوم : سازماندهی و آموزش ارتش بیست میلیونی است. این ارتش که اول بار امام عزیزمان در اولین ماههای انقلاب بر زبان مبارکشان جاری کردند و از آن یاد نمودند، باید وجود خارجی پیدا کند ....
ماءموریت سوم همان چیزی است که امروز سپاه پاسداران در قالب سپاه قدس یا نیروی قدس، از آن یاد میکند و امام بزرگوارمان تشکیل هستههای مردمی حزب الله در سراسر جهان را یکی از آرزوهای خود و یکی از دستورهای کارآینده انقلاب اسلامی در سطح جهان قرار دادند.
بی شک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این مورد ماءموریتی خواهد داشت. ما نمیگوییم به جایی لشکرکشی میکنیم و در امور دیگران دخالت خواهیم کرد، اما میگوییم که نیروی نظامی منظم انقلابی مجرّب در اولین کشوری که با انقلاب اسلامی پدید آمده است. یقینا در قبال هستههای مسلّح حزب اللّه در سراسر جهان خالی از مسؤ ولیت نیست. کیفیت این مسؤ ولیت بایستی به تناسب و مقتضیات روشن بشود.
دفاع مسلحانه از انقلاب
مسؤ ولیت سپاه حقا و انصافا سنگین تر از مسؤ ولیت بقیه بخشهاست. این مسؤ ولیت خیلی ظرافت و دقت لازم دارد، چون مسؤ ولیت اصلی اش حمایت و دفاع مخاطره آمیز از انقلاب در مقابله با حرکات ضد انقلاب است. ضمن اینکه عند اللزوم باید برود و از مرزها هم دفاع بکند که هم اکنون عملاً این هر دو مسؤ ولیت را سپاه بر دوش دارد و قاعدتا کمتر وقتی خواهد بود که سپاه بتواند این مسؤ ولیت دوم را هم نداشته باشد و لذا مسؤ ولیت سنگین است.
اصل سوم برای برادران سپاه ((در جای خود قرار گرفتن )) یعنی عدل است و عدل این است که هر چیزی را در جای خودش قرار بدهیم. سپاه باید همانطور که در شرح وظایفش آمده است، جای خودش قرار بگیرد. وظیفه سپاه، دفاع نظامی از انقلاب است. حوزه علمیه هم دفاع میکند، اما نوع دفاع آن، دفاع دیگری است. مسؤ ولین دولتی هم هر کدام در جای خودشان باید دفاع بکنند، اما دفاعشان نوع دیگری است. به هر حال، هیچ ابهامی در این مسؤ ولیت وجود ندارد، یعنی در آنجایی که باید قرار بگیرند و ببینند برای این مسؤ ولیت چه چیزی لازم است ؟ هرچه که لازم است همان را بایستی تحصیل کنند و شاءن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک کلمه این است که ضمن آموزش نظامی و انضباط نظامیگری ... از آگاهی هم برخوردار باشد.
...سپاه پاسداران باید در جای خود قرار داشته باشد و با روشن بینی، برخورداری از شمّ سیاسی، آگاهی به زمان و مکان و تحلیل صحیح سیاسی از مسائل داخلی و خارجی، به مسؤ ولیت مهم خویش در دفاع نظامی از انقلاب عمل کند و به تاءمین و تحصیل آنچه که برای انجام این مسؤ ولیت لازم است بپردازد.
انقلاب محتاج حراست و حفاظت از همه جهات و از جمله حراست مادی و مسلّح غیر از حراست علمی و معنوی و غیره است و آن به عهده شماها بخصوص به عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که امروز بحمد اللّه نهال تناوری شده و چشم دوست و دشمن را پر کرده و برای انقلاب افتخاری شده است.
سازماندهی ارتش 20 میلیونی
... سپاه به جز ماءموریت رزمی خود، وظیفه سنگین سازماندهی و آموزش و بسیج ارتش بیست میلیونی را هم بر عهده خواهد داشت.
... این بسیج، شاید بتوانم بگویم از لحاظ بلند مدت از تمام ماءموریتهای سپاه، این بالاتر است. این ملت را آماده کردن بسیار این ماءموریت بالا و مهمی است، به ماءموریتها باید به حد اعلا و اکثر برسید. هرکسی همان کاری را که انجام میدهد و بهش محول است در این روند کلّی، آن را خوب، صحیح و دقیق انجام دهد، رحم الله امرءا عمل عملاً فاتقنه.
بسیج مردمی پشتوانه عظیم و با برکتی است که ارزش بی بدیل خود را در میدانهای گوناگون به اثبات رسانده است به این ذخیره الهی باید به چشم تکریم بنگرید و آن را در عرصه سازماندهی و آموزش و انضباط روز به روز به پیش برید.
آماده هرگونه پاسداری
شما یک مسؤ ولیت دیگر هم به خودی خود پیدا کرده اید و آن مسؤ ولیت دلسوزی برای انقلاب است. شما باید برای انقلاب آماده هرگونه پاسداری باشید. این البته لازمه هر واحد نظامی رشدکرده در انقلاب نیست، سپاه این طور شده. این یک شرایط تاریخی است که این حالت را به وجود آورده است، انتظار از سپاه و انتظار ما هم این است و حقیقت قضیه هم این است یعنی شما نسبت به مسائل ارزشی جامعه و انقلاب نمیتوانید بی تفاوت بمانید.
مشارکت در بازسازی
سپاه بحمد اللّه کارآیی خود را [هم ] در جنگ نشان داده [و] هم در دوران بازسازی. بنده البته با شرکت سپاه در بازسازی موافقم منتهی نه به آن اندازهای که جنبه نظامی را تحت الشعاع قرار بدهد. این را برادران مسؤ ول در سپاه در هر کجا که هستید باید به این توجه کنید. شرکت در بازسازی خوب است، چون بازسازی کشور یک فریضه است، بر عهده همه است. کشور اسلام، کشور قرآن، کشور اهل بیت، باید حقیقتا ساخته بشود و بنا بشود، حقیقتا باید نمونه باشد و این را همه میتوانند انجام بدهند، وقتی همه باشند انجام میشود. کار دولت تنها، یا کار یک یا دو قشر تنها نیست، کار همه است. خوب سپاه بحمداللّه توان بالایی دارد، باید در این کار بزرگ، در این مجاهدت بزرگ سهیم باشد.
تشکیلات سپاه
سازماندهی
توصیه دیگر من سازماندهی است که از جمله اساسی ترین کار یک ارتش میباشد. سپاه بایستی یک سیستم سازمانی قوی و تغییرناپذیر ایجاد کند. نظر من این است که سپاه بایستی بیش از توسعه کمّی، توسعه کیفی داشته باشد. الان دیگر توسعه کمّی بس است، باید توسعه کیفی شروع شود. شما دامنه سپاه را محدود نگهدارید، چند تیپ و لشکر قوی با ابزار مدرن و با عقیدتی سیاسی لازم و مستحکم، بهتر است از اینکه ما پنجاه الی شصت تیپ یا لشکر داشته باشیم. این خدمت به سپاه نیست که ما از نظر کمّی سپاه را توسعه دهیم ولی از لحاظ کیفی کاری نکنیم. من اگر مسؤ ول در سپاه بودم، بهترین کادرها از پایین میگذاشتم تا بالا و از نو سپاه را میساختم. من، چنانچه صد لشکر هم درست کنید برای انقلاب، زیادی نمیدانم، ولی میگویم وقتی نمیتوانید لشکر کیفی درست کنید، کمیت را محدود نگهدارید.
گروههای مشخصی باید دائماً در حال مطالعه باشند تا در مجموعه سپاه پاسداران هر روش نوینی بر سازماندهی که کارآمدتر به نظر میرسد، روی او کار کنند. من طرفدار این نیستم که ما هر روز سازماندهی سپاه را عوض کنیم، امّا طرفدار تحجّر در این سازمان هم نیستم. ما باید ببینیم این مجموعه چگونه میتواند سبک تر و کارآمدتر و قویدست تر در میدانی که مسؤ ولیت متوجه اوست، حضور پیدا بکند.
... سپاه پاسداران باید از لحاظ آموزش، تجهیزات، سازماندهی و انضباط تقویت شود و همچنان در اوج معنویت و تحکیم ارتباط دلها با خدا قرار داشته باشد.
سپاه این قدرت انعطاف و تبدیل را باید داشته باشد که از نیروهای بسیج سرشار و پر شود تا بتواند کارش را انجام دهد و این به روزهای استثنایی و روزهای بسیج مربوط میشود، لکن در حال عادی باید همان بنیه نیرومند، اما نه چندان گسترده، با سازماندهی بسیار قوی و دارای انعطاف را داشته باشد.
باید سازماندهی سپاه هرچه قوی تر بشود. من اعتقادی به گسترش کمی و بی رویه ندارم بلکه اعتقاد به توان بالای کیفی دارم، یعنی آن چیزی که مملکت را نجات خواهد داد و انقلاب را به صورت مسلّحانه حفظ خواهد کرد و پشتگرمی و امید مسؤ ولین و ملت را برای حراست از انقلاب تشکیل خواهد داد.
هر یک از نیروهای سه گانه سپاه ماءموریتی ویژه برعهده دارند و نیروی زمینی محور اصلی و مایه امید و ذخیره الهی برای انقلاب و کشور است و باید یگانهای خود را به کیفیتی که معین شده است سازماندهی و تقویت کند.
من به برادران مسؤ ول در سپاه گفته ام که سپاه در هنگام لازم باید بتواند به سه برابر خود ارتقاء پیدا کند، یعنی اگر مثلاً امروز ما پانزده لشگر سپاهی داریم باید این قدرت و توانایی سازمانی در او باشد که هر وقت لازم شد هر یک گروهان سپاه تبدیل به یک گردان بشود.
امروز تعداد لشکرهای سپاه یکی از بی سابقه ترین سازماندهیهای نظامی است و سازماندهی موفقی است، یعنی همین الان این سازماندهی دارد خودش را نشان میدهد، سازماندهی تیپهای قابل گسترش به یک لشکر در هنگام لازم، تیپ سازمانی، یک لشکر عملیاتی است، لشکر سازمانی، سپاه عملیاتی است ؛ یعنی هر یک لشکر سه لشکر، هر یک تیپ سه تیپ، این تاکتیک مخصوص سپاه است. امروز سازماندهی هیچ یگانی، هیچ سازمانی از سازمانهای نظامی در ایران و در جاهای دیگر که ما میشناسیم این جور نیست، سازماندهی بسیار دقیق و پیچیدهای است که امروز در سپاه دارد این سازماندهی عمل میشود.
نظم و انضباط
... معتقدم که بایستی انضباط بطور صد در صد در سپاه عملی باشد. البته انضباط به معنای اطاعت کورکورانه نیست، بلکه انضباط خودش یک مفهوم خاصّی دارد که آن کسی که میخواهد اجرا کند باید درست تشریح کند برای برادران و خواهران سپاهی که بدانند چیست.
... توصیههایی برای برآمدن مقاصد، ... کوشش و تلاش پیگیر و همه جانبه برای ایجاد نظم و انضباط کامل نظامی که توصیه ارزشمندامام علی بن ابیطالب (ع )در آخرین وصایای آن حضرت بود.
همین نیروی بالقوه خدای نکرده میتواند بی خاصیت شود، کی ؟ آن وقتی که به آموزشش، به انضباطش و به اخلاقش اهمیت داده نشود، ... مسائل جریان بازی و سیاست بازی و گروه گرایی در آن رشد داده بشود، اگر این کارها انجام بگیرد، همین نیروی جوان، با نشاط، فعّال و پرخون از کار خواهد افتاد .... امّا اگر چنانچه آموزش و انضباط و روح ایمان داده بشود، یعنی این چیزهایی است که باید دائماً دمیده شود، این کالبد زنده تر خواهد شد و رشد بیشتری پیدا خواهد کرد .... نکتهای هم که من اینجا باید بگویم ... مساءله انضباط است ... چیز بسیار مهمّی است، نبادا بچّهها خیال کنند اگر در حال رژه قدم را بلند بیاورند، این خجالت آور است. این را یک نوع جسارت برای خودشان بدانند. آنهایی که این را فراهم کردند، خوب و دقیق فراهم کرده اند. نظم در سپاه، در نیروهای نظامی نظم دقیق و موشکافانه یکی از ضرورتهاست.
... تقید [به ] آن نظم و کنار هم ایستادن و آن انضباط لازم، در خود جنگ و ماهیت جنگ اثر میگذارد. آن کسی که اهمیت به منظّم بودن در دکمه لباسش، در واکس کفش، جورابش، نظم ظاهری اش، محاسنش، موی سرش و سینه بندش نمیدهد ... هر بی نظمی و بی انضباطی که در حرکات معمولی ظاهر میشود، این بی نظمی خصلتی در انسان است که باید سرکوب شود و در آنجایی که فرمانده میگوید پیش یا عقب گردِ قهرمانانه تاکتیکی، این بی نظمی آنجا خودش را نشان ندهد؛ تو باید جلو بروی.
این دید بر اثر اشراف و نظارت است و فرمان دارد میدهد. اینجا آلتی که کار میکند انضباط است. اگر یک انضباط قطعی و خشک نظامی اینجا وجود ندا شته باشد، طرف مجتهد خواهد شد، میگوید: نه من خلاف شرع نمیکنم هرچه فرمانده بگوید: برو! میگوید: بنده این را خلاف شرع میدانم، خودش را هم قانع میکند که خلاف شرع است ! ... این انضباط را که اثرش را در بلند کردن پا میبینید طاغوتی میداند.
از طاغوتی و غیر طاغوتی، چپی و راستی، بی دین و با دین ... در همه جای دنیا و همه تاریخ، این انضباط وجود داشته است. این برای خاطر این است که آن حرکت، سخت، روح تمرّد و روح بی انضباطی را در انسان سرکوب میکند و باید هم سرکوب کند. شما نگویید این طاغوتی است. طاغوتی این است که فرمانده تو اتاق خودش بنشیند، در را هم روی افراد خودش ببندد و به آنها اعتنا نکند، حرفشان را نفهمد و سلامشان را جواب ندهد. این چنین فرماندهی طاغوتی است، اتفاقاً انضباط هم از افرادش نخواهد.))
... یک فرمانده میتواند به افراد خودش لبخند بزند، تقدّم به سلام بکند ... با آنها بنشیند، غذا بخورد و غذایش را کمتر از آنها قرار دهد. غذایش را پایین تر از آنها قرار دهد، کار بیشتر بکند، مرخصی کمتر از آنها بگیرد، امتیازات اصلاً نگیرد اما در عین حال بگوید باید وقتی که از اینجا عبور میکنید، من سان میبینم یا شما رژه میروید باید منظم و با انضباط رژه بروید. هیچ اشکالی ندارد، این میشود اسلامی و دیگر طاغوتی نیست.
... آیین نامه انضباطی را با قدرت تمام اعمال کنید ... آیین نامه انضباطی سمبل انضباط است، اصل انضباط فرماندهی خوب است. فرماندهی آگاه، سرپا، حسّاس نسبت به جزئیات امور، دنباله گیر. البتّه در موارد خودش، دارای انعطاف امّا بدون غفلت.
... بنده، مکرّر این را به برادران سپاهی طی سالهای گذشته، همیشه تکرار میکردم. این چیزهایی که امروز به صورت آیین نامههای شناخته شده نظامی درآمده، اینها مال کس خاصی نیست. اینها نتیجه چند هزار سال نظامیگری است در طول تاریخ و در سطح عالم. لشکرکشیهای قدیم ایران در این چیزی که امروز جزء تجربیات ماست تاءثیر داشته. لشکرکشیهای اسکندر، لشکرکشیهای دوران اسلامی و لشکرکشیهای اروپا؛ منتها تدوینش کاری بوده که اوّل یک دسته خاصی، یک ملّت خاصی توانستند اینها را تکمیل کنند.
... آیین نامههای انضباطی غالباً مثل بقیه حقیقتها و نوامیس آفرینش و طبیعت هستند. نمیخواهیم خیلی هم اینها را مطلق کنیم، ممکن است البته در آنها نقصهایی هم وجود داشته باشد، البتّه هم دارد، اما شبیه قوانین طبیعت است ؛ کشف شدنی است. بر اثر مرور زمان اینها تکمیل شده و کشف شده ؛ تدوین شده و حالا به دست ما رسیده. البته اصول ارزشی و مبانی ارزشی در اینها تاءثیر تام و تمام دارد. شما اگر همین آیین نامه را که ما به شما میدهیم با آیین نامههای دیگران مقایسه کنید میبینید در کلیات تفاوتی ندارد، [امّا] یک روح ارزشی اسلامی در این سریان داده شده است.
... همه نیروهای مسلح ... از لحاظ ظواهر و تشریفات و مقرّرات و بقیه امور سازمانی و اداری هم بایستی هرچه بیشتر با هم همرنگ بشوند. صد در صدش را نمیخواهیم چون صد در صد لازم نیست.
سپاه باید در حداکثر نظم و ترتیب قرار بگیرد. بعضی خیال میکردند نظم طاغوتی است (نظم نظامی ) ... اطاعت از دستور فرمانده واجب است حکم عقل است، حکم شرع است، حکم تجربه است ....
... اینکه شما میبینید توی ارتش هست که اگر دکمه پیراهنش باز باشد 48 ساعت بازداشت بهش میدهند، این هنر امرای ارتش طاغوتی اصلاً نیست ... این نتیجه تجربه چندهزار ساله نظامیگری است در تاریخ بشر، بتدریج ... بشر به اینجا رسیده که نظامی باید در همه مَنِشهایش مرتّب و منظّم باشد حتّی در لباس پوشیدنش.
... اینکه آنقدر لاابالی است که این ادب معمولی (چون بستن دکمه پیراهن یک ادب معمولی است ) را رعایت نمیکند این تو میدان جنگ نمیشود بهش اطمینان کرد و جانها را به دست او سپرد. حتی جان خودش را هم نمیشود به دست خودش سپرد. آنجا دسته گل به آب خواهد داد و ... ما این را تجربه کردیم، در همین هشت سال جنگ، ما کتک بی انضباطی و لاابالی گری در انضباط را ... خیلی خوردیم.
... از چیزهایی که لازمه انضباط است، روگردان نباشید. انضباط، منافاتی با تواضع و روح برادری ندارد.
... هرکس از مافوق خودش، در همان چار چوب ضابطهها و مقررات انضباطی در عین حال که هر دو با هم برادرند بایستی اطاعت کند. مثل آن چیزی که در مجموعههای دینی و حوزههای علمیه است و شاگرد با همدیگر هستند، این استاد و او هم شاگرد، امّا حدود هم مشخّص است، با هم برادرانه نشستند حرف میزنند، یا بحث و تحقیق میکنند.
... در سپاه باید انضباط نظامی از ایمان و عقیده سرچشمه گیرد و نظم و آموزش و رعایت مراتب به عنوان وظیفهای دینی رعایت شود و در عین حال، روح برادری و تفقّد از زیردست و ارزش گذاری براساس ارزشهای معنوی رواج روزافزون داشته باشد.
بعضی خیال میکنند که اگر ما تکیه میکنیم بر روی ظواهر نظامی و یا لباس نظامی یا نظام جمع، این چیزها به خاطر ظواهر قضیه است، این سطحی نگری است، این ظواهر قضیه نیست ! هر ظاهری در این عرصه و این میدان حکایت از یک امر واقعی و باطنی میکند، نظم ظاهری، نظم رفتاری، نظم در میدان جنگ را به ارمغان میآورد، نظم در جبهه بندی عظیم جهانی را به ما میدهد و این مساءله یک اصل مهم در سازمان نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشود.
... نکته آخر در این باب مساءله اجرای کامل آیین نامه انضباطی است، آیین نامه را مو به مو اجرا کنید، هیچ کم نگذارید چون اجرای آیین نامه عادت نبوده مخصوصاً در سپاه چنین عادتی وجود نداشته است ... اجرای آیین نامه انضباطی، واجب و لازم است.
هجمه رسانهای علیه سپاه؛ چرایی و چگونگی؟
اشاره
در روزهای اخیر شاهد طرح مباحثی از سوی برخی مسئولان و متعاقباً رسانههای جریانات سیاسی خاص در داخل کشور در خصوص سپاه هستیم که به نوعی تداعیکننده تکرار مجدد خط تخریب وحملاتی است که به طور متناوب از سالهای آغازین انقلاب و شکلگیری این نهاد مقدس تاکنون از سوی ضدانقلاب و رسانههای بیگانه علیه سپاه با هدف سپاههراسی دنبال شده است.
به موازات نقشآفرینی جریان بیرونی در پروژه سپاههراسی و سپاهستیزی، در داخل کشور نیز رسانهها و جریانهایی نسخه وطنی خط تخریب و حمله علیه سپاه را پیگرفتهاند. روند داخلی تخریب سپاه اگرچه با توجه به فضای سیاسی و نحوه تعامل دولتها با سپاه از فراز و نشیب برخوردار بوده، اما در عین حال با تغییر دولت و ظهور فضای سیاسی جدید، شاهد موج تازهای از تخریبها علیه سپاه با تمرکز بر فعالیتهای اقتصادی و سازندگی این نهاد انقلابی کشور هستیم که سبب ایجاد سوالات فراوانی در اذهان نیروهای ارزشی و مردم انقلابی شده است که؛ چرا با عنایت به روند تحولات منطقه و در شرایطی که فشارهای تحریمی همچنان از سوی غرب دنبال میشود و مذاکرات هستهای به مراحل سرنوشت سازی رسیده و دشمن به دنبال اختلاف افکنی و ایجاد فضای یاس و دوقطبی در داخل است، این تخریبها گاهی از ناحیه مقامات رسمی و مآلا توسط برخی از رسانههای داخلی که مترصد بهرهبرداری سوء از فضای ایجاد شده هستند دنبال میشود؟ اهداف و انگیزه موج جدید تخریبها علیه سپاه چیست؟ و در شرایط فعلی چه آثار و پیامدهای دارد؟
در راستای تبیین ابعاد و زوایای مختلف این موضوع، طرح سخنرانی با عنوان « هجمه رسانهای علیه سپاه؛ چرایی و چگونگی؟» برای بهرهمندی مخاطبان گرامی تهیه و تقدیم مینماید.
هجمه رسانهای علیه سپاه؛ چرایی و چگونگی؟
به گزاف نیست اگر بگوییم همه ساله در آستانه سوم شعبان، که به دلیل تقارن با میلاد با سعادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) «روز پاسدار» نامگذاری شده است، شاهد طرح برخی کنایهها و ادعاها از سوی بعضی چهرههای سیاسی و متعاقباً رسانههای وابسته به جریان سیاسی خاص در داخل کشور در خصوص نهاد مقدس سپاه و پاسداران سبزپوش حریم ولایت هستیم که به نوعی تداعیکننده خط تخریب و حملاتی است که از سالهای گذشته تاکنون از سوی ضدانقلاب و رسانههای بیگانه علیه سپاه با هدف سپاههراسی دنبال شده است. البته تخریب سپاه از ابتدای انقلاب در دستور کار دشمنان بیرونی و ضد انقلاب بوده اما تحلیل محتوای رسانههای بیگانه و ضدانقلاب نشان میدهد که این خط تخریبی از سال 1388 به صورت برنامهریزی شده و تصاعدی افزایش یافته است.
به موازات نقشآفرینی جریان بیرونی در پروژه سپاههراسی و سپاهستیزی، در داخل کشور نیز رسانهها و جریانهایی نسخه وطنی خط تخریب و حمله علیه سپاه را پیگرفتهاند. روند داخلی تخریب سپاه، اگرچه با توجه به فضای سیاسی و نحوه تعامل دولتها با سپاه از فراز و نشیب برخوردار بوده، اما در عین حال با تغییر دولت و ظهور فضای سیاسی جدید، شاهد موج تازهای از تخریبها علیه سپاه با تمرکز بر فعالیتهای سازندگی این نهاد انقلابی کشور هستیم.
محورهای تهاجم علیه سپاه
اگر به محورهای تهاجم علیه سپاه از مقاله موهن نویسنده ضدانقلاب و معلومالحال سایت «خبرآنلاین» تا مطالبی که نشریه «صدا» در اواخر فروردین سال جاری منتشر کرد نگاهی بیافکنیم، عقدهگشاییهایی از جنس مطالب نخنما شده را که بارها در فضایی علمی و استدلالی با پاسخهای مستند و حقوقی از سوی مسئولان مواجه شده شاهد هستیم. رصد و مروری بر پارهای از فضاسازیهای تخریبی علیه سپاه و پاسداران پرده از دو مطلب مهم برمیدارد؛
یک- طراحان این اتهامات و تخریبها علیه سپاه و عوامل اجرایی آن، طیفی از دشمنان بیرونی تا مخالفان و منتقدان تجدیدنظرطلب داخلی هستند که سپاه و پاسداران انقلاب اسلامی را استوارترین و محکمترین مدافعان نظام اسلامی و در عین حال بصیرترین نهاد مقابله کننده با ترفندها و توطئههای داخلی، منطقهای و بینالمللی دشمنان میدانند. ناکامی غرب در اجرای برنامههای خود در منطقه جنوب شرق آسیا و تلاشهای بی نتیجه آنها جهت براندازی و حتی تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران به عنوان کانون الهام بخش استکبار ستیزی ملتهای منطقه سبب گردیده تا آمریکا و رژیم صهیونیستی سپاه پاسداران را عامل اصلی مقاومت و ایستادگی از یک سو و نیروی محرکه قدرتیابی و قدرتسازی جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر دانسته، نوک پیکان حملات خود در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی را متوجه این نهاد خدوم به انقلاب و مردم سازند.
دو- فراوانی اتهامات و تخریبها علیه سپاه نشان میدهد که دشمنان با تهاجم به سپاه در سطوح و حوزههای مختلف، بنا دارند این اقدامات را به صورت برنامهریزی شده و هدفمند جلو ببرند تا ضمن اعتماد زدایی از سپاه در نزد مردم، این نهاد انقلابی را به واکنش انفعالی وادار و بخشی از ظرفیت و توان آن را مصرف به خود نمایند. این در حالی است که مقام معظم رهبری سالها پیش بهترین نوع مقابله با دشمنان انقلاب از جمله مبارزه با آمریکا را خدمت بیشتر مسئولان به مردم ذکر کردند. البته عمل کردن به این فرمان حکیمانه که موجب خنثیسازی عملی تهاجم و تخریبها میشود، نافی پاسخ مستدل و مستند سپاه به این اتهامات در راستای تنویر افکار عمومی نیست.
بخشی از محورهای اتهامی و ضدیتهای تبلیغی در روزهای اخیر علیه سپاه را میتوان به صورت زیر احصا کرد:
1- انحصارگرایی سپاه در عرصه اقتصادی و رقابت با بخش خصوصی
2- متهم سازی سپاه به دست داشتن در امر قاچاق کالا و فساد اقتصادی
3- وصل کردن سپاه به شبکههای قاچاق بینالمللی با ادعای همکاری برخی از اعضای سپاه قدس با قاچاقچیان مکزیکی در امریکای جنوبی
4- متهم ساختن سپاه به داشتن «اسکلههای قاچاق»
5- اتهام فساد سیستمی به سپاه که برای نخستین بار از سوی یک رسانه داخلی طرح شد.
6- صرف هزینههای بالای اقتصادی جهت امور دفاعی
7- تبلیغ غیر واقعی در مورد تفاوت فاحش سطح رفاه معیشتی پاسداران نسبت به سایر اقشار جامعه
8- ادعای فعالیتهای حزبی و انتخاباتی از سوی سپاه
9- مخالفت سپاه پاسداران با همه دولتها و حمایت از دلواپسان و منتقدان دولت فعلی
10- اتهام افراطگرایی به پاسداران و بسیجیان و تصویرسازی از سپاه به عنوان حامی گروههای فشار
11- دخالت سپاه در امور دولتی به ویژه سیاست خارجی
12- بیسواد جلوه دادن پاسداران به دلیل ایستادگی بر اصول انقلابی
13- قانون گریز معرفی کردن پاسداران و بسیجیان
14- انحصارگرایی سپاه در امر رسانه
15- مقایسه سپاه با ارتش بعثی عراق و توهین به دو صحابی جلیلالقدر نبی مکرم اسلام (ص) در ایام ولادت پیامبر رحمت.
16- معرفی سپاه به عنوان نیرویی سرکوبگر و خشونتطلب
17- دخالت در امور امنیتی سایر نهادها و مسبب موازیکاری اطلاعاتی
و ...
چرایی هجمه رسانهای علیه سپاه؟
علت اصلی تخریب سپاه به مبنای تحلیلی غلطی باز میگردد که برخی از تحلیل گران مسائل سیاسی ایران در داخل و خارج به آن اعتقاد دارند. به زعم آنها، حل مشکلات ریشهای کشور در چند عامل اساسی نهفته است و دولتها صرف نظر از گرایش سیاسی شان قادر به حل آن نیستند. این عده با اشاره به نقش تعیین کننده رهبر معظم انقلاب اسلامی در سیاستهای کلان کشور از جمله سیاست خارجی و پرونده هستهای معتقدند برای کاهش تاثیرات رهبری، ابتدا لازم است نهادهای زیر مجموعه ولایت فقیه بویژه سپاه و بسیج را تخریب کرد. به این منظور بهانههایی همچون ورود نهادها و شرکتهای بزرگ دولتی به بازار رقابتهای اقتصادی و یا ورود نظامیان بویژه سپاه به عرصه سیاست و سازندگی به شدت برجسته میشود.
واقعیت این است که تاریخ سی و شش ساله استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی نشان میدهد سپاه در اوج اقتدار و صلابت در تمامی عرصهها در برآوردن نیازهای انقلاب و کشور به سان دژ مستحکم ملت ایران عمل کرده و نقش کلیدی خود را در شکست و خنثی سازی توطئهها و تهدیدات گوناگون بیگانگان و ضد انقلاب در سطوح مختلف جنگهای سخت، نیمه سخت و نرم ایفاء کرده است. لذا کارکرد مثبت سپاه در حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بویژه نقش پیشبرندگی که از خود نشان داده است یکی از مهمترین علل سپاه ستیزی دشمنان نظام اسلامی است. برخی دیگر از کارکردهای سپاه که بسترهای خصومت و دشمنی دشمنان و در نتیجه تهاجم روانی و رسانهای علیه این نهاد را فراهم میکند، در حال حاضر عبارتند از:
1- ارتقاء کارآمدی نظام در تامین امنیت داخلی و سرزمینی به گونهای که یک وجب از خاک کشورمان در دوره جمهوری اسلامی به متجاوزان واگذار نشده است.
2- انجام پروژههای سخت عمرانی در شرایطی که هیچ شرکت خارجی و داخلی قادر به انجام آن نبوده است.
3- برخورد و مقابله با اشرار، تجزیهطلبان قومی و عملیاتهای تروریستی
4- امنیت زایی در داخل مرزها و کشورهای آسیب پذیر که از نمونههای بارز آن میتوان به جریان مقابله با نیروهای وحشی داعشی در منطقه اشاره کرد.
5- کمک به دور زدن تحریمها و کاهش فشار بر مردم با مشارکت در سازندگی و انجام تحقیقات علمی و فناورانه
6- تامین منافع ملی در رقابت و پر کردن خلاء شرکتهای قوی داخلی
7- کمک به دولتها در زمینههای مختلف اقتصادی و مقابله با حوادث غیرمترقبه
8- کادرسازی و تربیت نیروی کارآمد برای اداره کشور
9- کاهش و مقابله با جنگافروزی دشمن در حوزه سایبری
10- کمک به اشتغالزایی جوانان از طریق بسیج سازندگی
11- حضور در کنار مردم در انجام خدمات عمومی از جمله کمک به درمان مردم و واکسیناسیون عمومی
12- تامین امنیت هوایی و خنثی سازی توطئه هواپیماربایی
13- ایجاد قدرت بازدارندگی و منتفی کردن تهدیدات نظامی
انگیزهها و اهداف هجمه علیه سپاه
1- کینهای که برخی از عناصر زخم خورده بویژه فتنه گران از سپاه دارند. در این رابطه میتوان به سوابق نویسنده مقاله موهن خبرآنلاین در حمایت از فتنهگران اشاره کرد.
2- تلاش برخی از نشریات و قلم بدستان همسو با غرب جهت افزایش فشارهای اقتصادی غرب از طریق محدودسازی تاثیر سپاه در کاهش اثرات تهدیدات اقتصادی آمریکا
3- تلاش برای لاپوشانی کانون واقعی مفاسد اقتصادی
4- محدود ساختن سپاه به مسایل صرف نظامی و پادگانها با خیال حذف یک مانع جدی و بزرگ در پیشبرد مقاصد خویش علیه نظام اسلامی.
5- ایجاد دوقطبیهای مصنوعی و اختلاف افکنی میان دولت و سپاه با هدف تضعیف همزمان هر دو
6- ممانعت از خدمات قوای نظامی بویژه سپاه به دولت به جهت نگرانی از تاثیر همکاری این دو نهاد بر قدرت و اقتدار نظام اسلامی.
7- ایجاد جو ناآرام و حاشیه سازی برای دولتی که به تلاش شبانه روزی جهت حل مشکلات مردم نیاز دارد.
8- منحرف ساختن افکار عمومی از موضوع مهم بازگشت فتنه گران به قدرت و اقدامات خرابکارانه آنها.
9- تخریب چهره مجموعههای ارزشی و ولایی از جمله سپاه با منتسب کردن غیر واقعی به فساد اقتصادی.
آثار و پیامدهای سپاهستیزی
بدون شک تداوم خط تخریب سپاه به عنوان یکی از پایههای اصلی امنیت ملی کشور دارای آثار و پیامدهای زیادی است که تنها برنده آن نیز دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب اسلامی هستند که سپاه را مانع بزرگ، قدرتمند و با بصیرت اهداف و طراحیهای سخت براندازانه تا نرم تغییر ذائقه فرهنگی، سیاسی و مذهبی خود میدانند. برای آشنایی بیشتر با عمق و ابعاد این آثار و پیامدها به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1- اولین نتیجهای که این حرکت مغرضانه برخی گروههای سیاسی علیه سپاه دارد، سوء استفاده غرب بویژه مذاکره کنندگان هستهای میباشد که در شرایط حساس کنونی به دنبال کسب امتیازات بیشتر و ضعیفتر نشان دادن دولت جهت پاسخ به نیازهای مردم میباشد.
2- افزایش احتمال زبان تهدیدآمیز غرب از طریق تضعیف نهادهای نظامی
3- سوء استفاده دشمنان انقلاب اسلامی از دو قطبی شدن مسئولان اجرایی و سپاه
4- کاهش روحیه همکاری مردم با دولت با شکلگیری دوقطبیهای تصنعی
5- اختلاف افکنی و ایجاد گسست میان نیروهای مسلح
6- تاثیر منفی بر روحیه و پویایی و ایستادگی نیروهای فعال در نهاد سپاه
7- ایجاد زمینه برای ذهنیت سازی در بسیجیان نسبت به رسالت اصلی سپاه از طریق آلوده نمایی سپاه در فساد اقتصادی
8- فراهم شدن زمینههای جسارت یابی دشمن بیرونی علیه سپاه، نظام و دولت
9- فراهم شدن بسترهای تهدیدات امنیتی و نظامی علیه کشور و کاهش ضریب امنیت ملی
10- ایجاد اخلال در ثبات سیاسی و جو روانی جامعه
11- بلااستفاده کردن ظرفیتهای اقتصادی و سازندگی سپاه جهت حل مشکلات اقتصادی کشور بویژه ممانعت از نقش سپاه در کاهش اثر تحریمهاست.
12- از دیگر نتایج این گونه اقدامات اخلال در راهبرد بازدارندگی نظام ج.ا.ا بواسطه تضعیف سپاه و نیروهای مسلح است.
13- تضعیف همزمان دولت و سپاه با اختلاف نمایی میان آنها و مالا ناامید ساختن مردم از بهبود اوضاع اقتصادی کشور.
اگر سپاه نبود؟
با وجود بازتولید و نشر حجم پر شدتی از تبلیغات سوء علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طراحان و عاملان اقدامات تخریبی و تهاجم علیه سپاه به خوبی میدانند که مردم ایران به خاطر اقدامات بزرگ و گاه اعجابانگیزی که سپاه به عنوان بازوی نظام ولایی در سطوح و حوزههای مختلف صیانت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن انجام داده، در اذهان مردم قابل تخریب نیست و از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ چرا که مردم ایران با ملاحظه صحنههای پر خطر در تاریخ 36 ساله انقلاب اسلامی، جنگ هشت ساله تحمیلی دنیای سلطه علیه انقلاب نوپای اسلامی، مرور تجارب دفاعی و مبارزاتی با گروهکهای مختلف مخالف نظام، بحرانهای امنیتی، سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی و فتنههای براندازی، تنها یک اسم به عنوان مدافع انقلاب،دین، مردم وایران، به صورت مشترک در همه آنها به ذهنشان خطور میکند که سهم جدی و عمدهای در برون رفت نظام اسلامی از این بحرانها و فتنهها بر عهده داشت و توانست متناسب با رسالت انقلابی خود عمل نماید، و آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
در واقع، ملت قدردان ایران اسلامی و حتی برخی از ملتهای مسلمان و مظلوم منطقه میدانند که اگر به قول امام راحل سپاه نبود، امروز خبری از استقلال، آزادی، رفاه و تمامیت ارضی کشور ما و برخی از کشورهای منطقه هم نبود. این موضوع با بررسی بعضی از مصادیق حضور مقتدرانه سپاه در برخی از حوزهها بیشتر نمایان میشود؛
1- از بازدارندگی نظامی خبری نبود؛ سپاه به دلیل نقشآفرینی ستایشبرانگیز در تحولات سیاسی و نظامی گذشته همانند جنگ تحمیلی و هم در تحولات پیچیده جدید، زمینههای تعرض نظامی و امنیتی به جمهوری اسلامی ایران را به صفر و در برخی حوزهها به زیر صفر رسانده است؛ به گونهای که میتوان ادعا کرد که نه قدرتهای منطقهای و نه قدرتهای جهانی جسارت و توان اقدام یا حمله نظامی علیه ایران را ندارند. در واقع، بخش عمدهای از توان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران به قوت و قدرت سپاه وابسته است.
2- از امنیت در هیچ حوزه و بعدی خبری نبود؛ اگر سپاه نبود بدون تردید بیثبات سازی سیاسی و جنایات خشونتآمیز تکفیری امروز ایران اسلامی را نیز درنوردیده بود. سپاه با تشخیص به هنگام تهدید و طراحی زمین دفاع در خارج از مرزهای کشور، توانست از تکرار ناآرامیهایی که همانند سوریه، لبنان، عراق، لیبی و ... برای ایران نیز هدفگذاری شده بود جلوگیری نموده، آنها را به عقب براند. مضاف بر این که سپاه برهم زنندگان امنیت منطقه را به حال خود نیز رها نکرد بلکه توانست از طرق گوناگون با آنها مقابله و مبارزه نماید. همچنین اگر سپاه نبود خرابکاریها علیه نظام اسلامی که با هدف بیثباتسازی انجام میگرفت، میتوانست ضربه کاری مهمی به کشور وارد نماید. از شقوق دیگر امنیت پایدار به برکت وجود سپاه، امنیت پرواز است. در اوایل انقلاب اسلامی چند هواپیماربایی در آسمان ایران به وقوع پیوست که با تکرار آنها حیثیت بینالمللی کشور در معرض خطر قرار گرفت. اما از زمانی که این ماموریت خطیر به سپاه واگذار شد تا کنون اتفاقی رخ نداده است. لذا اگر سپاه نبود با توجه به دشمنی و اقدامات رژیم صهیونیستی آسمان کشورمان هیچ گاه امن نبود. اگر سپاه نبود چه بسا اقدامات تروریستی اشرار و گروهکهایی همچون جندالشیطان و پژاک همچنان همانند حوادث خونین تاسوکی و ... ادامه داشت و زندگی را بر کام مردم مناطق مختلف تلخ بود. اگر سپاه نبود و شهدایی را برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر، کالا، ارز و سوخت تقدیم نمیکرد، اوضاع مردم در این حوزهها بسیار اسفناک مینمود.
3- از امنیت و رونق اقتصادی خبری نبود؛ تحریمها اگر به مدد سپاه و ایثار پاسداران خنثی نمیشد و به نوعی دور زده نمیشد، به دلیل ممنوعیت سرمایهگذاری خارجی در پروژههای کلان نفت و گاز، از راهاندازی فازهای 15و 16 پارس جنوبی به دست مهندسان سبزپوش قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) خبری نبود. زیرا برای پر کردن خلا شرکتهای خارجی مانند توتال فرانسوی در ایران که به واسطه تحریمها از ایران خارج شده بودند، با مشکل اساسی مواجه بودیم و شرکت داخلی نیز نه تخصص و نه ابزار و نه توان برقرار ی امنیت کارگاهها برخوردار نبوده و توان رقابت با بیرون و هدایت پروژههای کلان را نداشتند. در حوزه سدسازی، راه سازی و از طرح توسعه حمل ونقل ریلی از مرز ترکمنستان تا خلیج فارس نیز اگر سپاه وارد نمیشد، در توسعه و بهرهبرداری به این سرعت خبری نبود. از تامین فناوریهای دو منظوره برای خنثی سازی تحریمها و راهاندازی سامانههای دانش بنیان و دور زدن تحریمها و در واقع تداوم چرخش چرخ اقتصادی و صنعتی و لو به صورت نیم بند در شرایط بحرانی تحریمها خبری نبود.
4- از محرومیتزدایی اجتماعی و جهاد سازندگی بسیجیان در روستاها و شهرهای دور افتاده خبری نبود؛
5- از مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، دستاندازی نرم سایبری و جلسات هدایتی و بصیرتی در بین مردم از طریق شجره بسیج خبری نبود؛ بدون تردید همه آن کسانی که به درآمدزا بودن طرحهای سپاه ایراد میگیرند، با مرور این اقدامات و لحاظ اشتغالزایی که پروژههای سپاه ایجاد کرده، متوجه میشوند که برای انجام این ماموریتها نیاز به بودجه مالی و برنامههای مدون و منضبط است و اگر سپاه و توانمندیهای آن در حوزههای مختلف نبود، نه امنیت سازی در همه ابعاد آن صورت میگرفت و نه جمهوری اسلامی ایران از مزیت نسبی امروز در حوزههای دفاع و بازدارندگی و تعیین کنندگی معادلات سیاسی منطقهای و جهانی و امنیت اقتصادی و فرهنگی برخوردار بود.
نتیجهگیری
واقعیت تلخ برای دشمنان انقلاب اسلامی این است که سپاه مانع از تحقق برنامههای نرم افزاری و سختافزاری آنان در تضعیف و براندازی نظام شده و با امکانات و توانمندیهای خود مولفههای قدرت ملی و ساخت درونی قدرت را افزایش داده است. در این راستا بر کسی پوشیده نیست که فناوریهای نظامی و دفاعی سپاه یکی از عوامل کلیدی در بازدارندگی تهدید نظامی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.
همچنین کسی منکر این قدرت سپاه نیست که موفق شد جریان تکفیری داعش را در سوریه و عراق زمین گیر نماید. مضاف بر این، به موازات نقشآفرینی سپاه در عرصههای نظامی و امنیتی به همان اندازه در مقابله با سیاستهای تحریمی علیه ایران و پیشرفت و توسعه کشور در عرصههای اقتصادی، سازندگی، علمی و صنعتی موثر بوده است. به اعتراف غربیها سپاه امروز یکی از موانع بزرگ اثرگذاری تحریمهای غرب علیه ایران است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که سناریو و خط تخریب سپاه ریشه در توانمندی و نقاط قوت سپاه در عرصههای مختلف دارد. در واقع، به زعم خام دشمنان بیرونی و داخلی و همچنین کسانی که ناآگاهانه و یا مغرضانه چنین خطی را در داخل پیگیر هستند، تخریب سپاه و اعتبارزدایی ملی از آن میتواند این نهاد مردمی و انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران را تضعیف و محدود سازد.
در حالی که اولا به دلیل روحیه خدمت رسانی و مردمی سپاه هیچ گاه آن فاصلهای را که دشمنان آرزو میکنند بین سپاه و مردم ایجاد شود تا خدعهگریهای آنها کارگر افتد، به وقوع نخواهد پیوست؛ چرا که سپاه هویت خود را از مردم میگیرد و تنها نیروی نظامی مردمی دنیا به شمار میآید. لذا تخریب سپاه به زعم مردم نوعی حمله به نقاط قوت نظام و بازوی اقتدار نظام و رهبری است که نه تنها در عرصه دفاعی و ایجاد ثبات و امنیت نقش اساسی دارد، بلکه در عرصه افزایش کارآمدی، نیز همیار توانمند دولتها برای افزایش رضایتمندی مردم به حساب میآید. ثانیا، سپاه به رغم برخورداری از ابزارهای نظامی و کنترلی، تمامی فعالیتهای خود را در چارچوب قانونی و ضوابط رسمی انجام میدهد. ثالثا، تخریب سپاه اگر همراهی با دشمن و خیانت به نظام و کشور نباشد، نوعی بیپروایی در بازیهای سیاسی و خودزنی برای جلب سود نسیه به قیمت آتش زدن سرمایه نقدی خواهد بود که قطعا با پاسخهای لازم مواجه خواهد شد.
ماخذ: شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
انتهای پیام/