مراتب تقوا از دیدگاه امیرالمومنین (ع)

خبرگزاری تسنیم: تقوا پیشگان، فضیلتى خاص دارند: گفتارشان از روى صدق و راستى است، در لباس و پوشاک "و زندگیشان" اعتدال و میانه روى پیش مى گیرند، راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، از مجموع آیات قرآن و بیانات نهج البلاغه در زمینه ى تقوى مى فهمیم که تقوى در بینش اسلامى از مراتب و درجات بیشترى برخوردار است. رکود، سکون و ایستایى در تقوى نیست. سالک با پیمودن هر منزلى محتاج پیمودن منزل دیگر و سرایى جدیدتر است. بنابراین نبایستى تصور شود هرگاه شخصى از محرمات الهى اجتناب و از واجبات و مقررات اسلام تبعیت و پیروى کرد، تقوى و خود نگهداریش کامل شده و دیگر حرکت و تکاملى برایش وجود ندارد.
حرکت هست و این حرکت به قدرى وسیع و گسترده و این تکامل چنان صعودى و پایان ناپذیر است که کسى جز خاندان عصمت و طهارت "یا سالکان حقیقى در طریق قرآن و اهل بیت"، یاراى صعود به قلل رفیع آن را نداشته و نخواهد داشت.
دلیل این بینش اسلامى، برخى از آیات و بیانات وارده از ائمه ى معصومین علیهم السلام در زمینه ى تقوى است. اکنون یک آیه از آیات قرآن را بررسى مى کنیم:


ان اکرمکم عندالله اتقکم [ سوره ى حجرات، آیه ى 13. ]

گرامى ترین شما در پیشگاه خدا با تقواترین شماست.


واژه'اتقى' که به معناى خود نگهدارترین است، خود بیانگر کثرت و زیادتى است و همین دلیلى است بر اینکه پایین تر از 'اتقى'، تقواهاى دیگرى نیز وجود دارد، زیرا در غیر این صورت، دلیلى براى بیان کثرت و زیادتى "آن هم از زبان قرآن که خالى از هرگونه اغراق و زیاده روى است"وجود نداشت.
در خطبه ى معروف 'همام'، على علیه السلام براى متقین بیش از صد فضیلت و یا بهتر بگوییم بیش از صد ویژگى بیان کرده و اوصاف اینگونه سالکان حقیقت را تشریح نموده است. در اینجا جهت بیان مقصود و رسایى مطلب "یعنى مراتب تقوى" برخى از جملات حضرت را ذیلا مى آوریم:
همام یکى از پیروان امیر مومنان علیه السلام بود. روزى به آن حضرت گفت: اى مولاى من، تقوا پیشگان را چنان براى من وصف کن که گویى آنان را مى بینم، حضرت با بیان ویژگیهایى چند از متقین، سخنانش را به انجام رساند، ولى همام با این گفتار قانع نشد و با اصرار و الحاح بیشتر خواستار ادامه ى سخن شد. آنگاه حضرت خطبه ى معروف همام را با بیانى بلیغ و رسا بر زبان جارى ساخت:


... فالمتقون فیها هم اهل الفضائل: منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد و مشبهم التواضع، غضوا ابصارهم عما حرم الله علیهم... و لو لا الاجل الذى کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفه عین شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب. عظم الخالق فى انفسهم قصغر ما دونه فى اعینهم... [ نهج البلاغه ى فیض الاسلام، خطبه ى 184.


تقوى پیشگان، فضیلتى خاص دارند: گفتارشان از روى صدق و راستى است، در لباس و پوشاک "و زندگیشان" اعتدال و میانه روى پیش مى گیرند، راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است، از آنچه خداوند بر ایشان حرام دانسته است، چشم مى پوشند... اگر به دلیل مرگ نبود، بر اثر اشتیاق به ثواب و هراس از عذاب، حتى به کوتاهى یک چشم بر هم زدن، جان در بدنشان نمى ماند و بى درنگ به خداى خویش مى پیوستند. "تنها" پروردگار در نزدشان بزرگ و غیر او "هر آنچه هست" پیش چشمانشان بى مقدار و پست و کوچک است.


همام که سخت تحت تاثیر کلمات مولا قرار گرفته بود "و شاید فکر مى کرد که رسیدن به اوصاف و درک این فضائل از دسترس او خارج است"، صیحه اى زد و نقش بر زمین شد. آمدند که او را به هوش بیاورند، دیدند از دنیا رفته و جهان فانى را وداع گفته است.


بارى، این بیانات به خوبى روشنگر ادعاى ما و در جهت اثبات مراتب تقوى است، چرا که چشم پوشى از محرمات الهى یک مرتبه از تقوى است و تواضع و فروتنى مرتبه اى دیگر و بى مقدار جلوه گر شدن هر آنچه که در هستى است در برابر خدا مرتبه اى بالاتر.


پی نوشت:
برگرفته از کتاب آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع)
منبع:جام

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها