رزمنده شبهنظامی عراقی که در نبرد تکریت میجنگد، جدیدترین نمونه از چهرههای سبک رمبو است که در یک دهه منازعه عراق ظهور میکند. رسانههای بینالمللی که همواره به ظهور داعش و کاربرد رسانههای اجتماعی جدید توسط آن علاقه نشان دادهاند، این ماجرا را هم زمین نگذاشتهاند. «فرشتۀ مرگ» از آن رو ارزش خبری دارد که نمایندۀ یک ضدحملۀ پرسروصدای مجازی است. اما توجهی که این شخصیت به خود جلب میکند، پرده از مسألهای مهمتر برمیدارد: تلفیق میان فضای مجازی و مناقشۀ خشونتآمیز واقعی، به گونهای که تفکیک میان واقعیت از روایت رسانهای آن در فضای مجازی روز به روز دشوارتر میشود.
دوران پرآشوبی که پس از سقوط بغداد در سال 2003 شکل گرفت، زمینۀ ظهور مجموعهای از قهرمانان را پدید آورده است. پیش از آنکه ماجرای «تکتیرانداز آمریکایی» مطرح شود، شورشیان عراقی هم «تکتیرانداز بغداد» را داشتند: مردی به نام نظار الجبوری از ارتش اسلامی عراق. او نه تنها سربازان آمریکایی را هدف قرار میداد، که از مرگ آنها هم فیلمبرداری میکرد.
این گروه چندین فیلم منتشر کرده بود. در میان آن فیلمها، تعدادی با زاویۀ دید تکتیرانداز تهیه شده بودند: روایتی اولشخص مشابه با بازیهای رایانهای تیراندازی. حتی یک فیلم مستند درام از یک روز زندگی تکتیرانداز هم تهیه شده بود. شورشیان فهمیده بودند که برای شورشی بودن، فقط کشتن کفایت نمیکند؛ بلکه از آن کشتنها باید چیزی تولید کرد تا او به یک جایگاه اسطورهای برسد.
حتی ابومصعب الزرقاوی، جد بزرگ اردنیتبار داعش، در اوایل شورشهای عراق سعی داشت با انتشار فیلمهای تیراندازیاش، تصویری مانند رمبو برای شخصیت خود بسازد. گزارشهای ارتش ایالات متحده دربارۀ بیعرضگی او در تفنگداری، ناخواسته این جنگ تبلیغاتی را برایش مغلوبه کرد. کفشهای آدیداس او در کنار لباسهای سنتیاش، دستمایۀ مضحکۀ کمدینها شد.
محیط رسانهای جدید
داعش در عراق در یک محیط رسانهای جدید ظهور کرد. در این محیط بود که داعش میتوانست جنگجویانش را با رسانههای جدید مانند یوتیوب، فیسبوک، توییتر و اینستاگرام به نمایش بگذارد. یکی از برجستهترین چهرههای نمایشی داعش، شاکر وهیب بود. رسانههای بینالمللی دست از سر شاکر برنمیداشتند چون از معدود جنگجویان داعش بود که حتی در زمان کشتن سه راننده کامیون سوری هم نقاب بر صورت نمیگذاشت. هواداران داعشی او را «شیر صحرا» مینامیدند. از این جهت، «فرشتۀ مرگ» آمده است تا قهرمان عراقیها برای مبارزه با شیر صحرا باشد.
داعش به دنبال سلطه، شکلدهی و کنترل فضای مجازی است؛ و در عین حال، این فضا به جایی برای مقاومت در برابر داعش از طریق خلق قهرمانهای مجازی مانند فرشتۀ مرگ تبدیل شده است. فرشتۀ مرگ یک شخصیت حقیقی است، مردی به نام ایوب فالح الرباعی، که در مصاحبه با AFP دربارۀ جنبههای سادۀ زندگیاش مانند بردن بچههایش به مدرسه حرف میزند.
ظهور فرشتۀ مرگ بیتردید ارزش خبری دارد، اما نمایندۀ روایت مجازی عراقی ها نیز هست که پس از ظهور داعش به وجود آمد. در این روایت است که صفحات فیسبوک بر وحدت میان مسلمانان عراق و اقلیتهای مسیحی این کشور تأکید میکنند که از تابستان سال گذشته هدف داعش قرار گرفتهاند. شبهنظامیان عراقی در فضای مجازی سال نوی مسیحی را تبریک میگویند و شبهنظامیان مسیحی حتی لوگوی شبهنظامیان مسلمان عراقی را در صفحات فیسبوکشان میگذارند.
قهرمان مجازی عراقیها
ظهور این قهرمان مجازی عراقیها یادآور گفتۀ مشهور مکلوهان است: «رسانه همان پیام است.» فارغ از اینکه داعش یا شبهنظامیان عراق چه پیامی را منتشر کنند، رسانه فینفسه حاوی یک پیام است.
در این مورد، پیام رسانه آن است که در دوران روتوش و فوتوشاپ آسان عکسها، تشخیص آنکه در واقعیت میدان عراق چه میگذرد دشوار است. گزارش مرگ جنگجوی خوشعکس داعش در سال 2014 منتشر شد، اما او با انتشار عکسی در اینترنت به میان زندگان برگشت.
پیام رسانه آن است که نبردی برای جلب وفاداری جوانان در جریان است: نبردی که از فیسبوک بهره میگیرد تا جوانان را به بیعت خود درآورد. پیام رسانه آن است که تروریسم، پستمدرن شده است. در این نبرد است که داعش میتواند مفاهیم جهاد، خلافت، بردهداری جنسی، استفاده از کودکان سرباز و نابودی میراث باستانی عراق را در پیامهای 140 کاراکتری یا با یک تصویر برای «لایک» کردن در یک رفراندوم هولناک فراملیتی منتشر کند.
مبارزه با تروریسم هم پستمدرن شده است. این مبارزه میتواند از سوی شبهنظامیان عراقی باشد که قهرمان مشابهی برای لایک شدن خلق میکنند، یا از طرف وزارت خارجۀ ایالات متحده باشد که کارزار توییتی برای سلب اعتبار از داعش به راه میاندازد.
البته در این دوران ظهور فناوریهای جدید و مات شدن واقعیت، بیتردید واقعیتی نیز وجود دارد: از زمان شروع جنگ داخلی سوریه و ظهور داعش، عراقیها و سوریها آواره شدهاند و اموالشان به غارت رفته است.
وفاداری مخاطبان به داعش یا نیروهای مقابل آن را رسانههای اجتماعی شکل نمیدهند. این وفاداری در فرآیندهای درازمدت اجتماعپذیری و هویتیابی شکل میگیرد. اما رسانههای اجتماعی دو نقش دارند: یکی آنکه به افراد خارج از میدان جنگ امکان دادهاند تا در این مناقشه چشمچرانی کنند، و دیگر آنکه خلق شخصیتهای مجازی برای ستایش یا نکوهش هواداران را آسانتر کردهاند.