نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود
«و اما در دانشگاه، نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند؛ تا به دست آنها هرچه میخواهند، انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست، قادر بر جلوگیری نباشد و این، بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه؛ زیرا برای ابرقدرتها بیزحمت و بیخرج و در جوامع ملی، بیسر و صدا، هرچه هست، به جیب آنان میریزد.»
«پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است، بر همه ما لازم است به متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود و هر جا انحرافی به چشم خورد، با اقدام سریع، به رفع آن کوشیم و این امر حیاتی، باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است.»
از وصیتنامه سیاسی - الهی حضرت امام، صحیفه امام، ج 21، ص 393
اصلاح کشور در گرو اصلاح دانشگاه
«دانش تنها، فایده ندارد، بلکه دانش و تعهد با همند که میتوانند انسان را به جایی برسانند که محتاج دیگران نباشد و پیش خدا آبرومند باشد؛ البته این کار، مشکلات و ناگواریهایی دارد. هرکس بخواهد کار مثبتی انجام دهد، اینطور نیست که همه از آن کار خوششان بیاید و آن را بپسندند. ممکن است کار حقی هم در ذائقه دستهای تلخ بیاید؛ ولی کسی که دنبال حق میرود و برای رضای خدا کار میکند، نباید به فکر این باشد که به او چه گفتهاند یا چه میگویند؛ باید خدا را در نظر بگیرد و برای خدا کار کند؛ هرکس، هر چی میخواهد بگوید. کار خوب هم مخالف دارد. شما فکر این باشید که کارتان خوب و پیش خدا آبرومند باشد. وقتی در این فکر بودید، خدا هم شما را همراهی میکند و مشکلاتتان را اصلاح مینماید که اگر دانشگاه اصلاح شد، کشور اصلاح میشود.»(صحیفه امام، همان، ص 223)
خودباوری دانشگاهیان در استقلال کشور
«امیدوارم با کوشش اساتید و معلمین، وضع به صورتی درآید که فردی که دوره درسیاش تمام شد، فردی متعهد بار آمده باشد؛ فردی که بداند باید برای کشورش خدمت کند و کاری به رضایت کشورهای بیگانه نداشته باشد. شما می دانید بیشتر کسانی که در دانشگاه بزرگ شدهاند، در عین حال که بعضی از آنان نماز هم میخوانند؛ ولی معتقدند ایران باید زیر نظر کشورهای بیگانه باشد؛ میگویند: ایران نمیتواند خودش را اداره کند. آیا ایرانی که با تمام فشارها خودش را حفظ کرده و انقلابش را به کشورهای دیگر صادر و ملتهای دیگر را بیدار نموده است، نمیتواند خودش را اداره کند؟ چرا باید کاری کنید که دانشگاههایمان روش تودههای مردم را داشته باشد که اگر ملتی چیزی را خواست، خلافش را نمیتوان بر آن تحمیل کرد. شما ملاحظه کنید تودههای میلیونی ما چگونه منقلب شدهاند و به این معنا توجه کردهاند که باید در مقابل قدرتها بایستند. دانشگاه باید مرکز رشد چنین امری باشد که متأسفانه نبوده است.»(صحیفه امام، همان، ص 222)
جایگاه دانشگاه در حفظ استقلال کشور
«در هر صورت، دانشگاهها از اموری است که، جاهایی است که باید ایران را، اسلام را، اینها نگه دارند؛ یعنی، تربیت اینها و فرهنگ خودی، فرهنگ اسلامی، فرهنگ انسانی در این جا حکمفرما باشد. اگر دانشگاهها اصلاح بشود استقلال ما، آزادی ما، همه چیز ما، حفظ میشود و حتماً بدانید که در دراز مدت هم به کلی ما مستغنی از غیرخواهیم شد، در همه چیز، مستغنی از غیر خواهیم شد و کوشش کنید که کمک کنید به این انقلاب فرهنگی و کمک، به انقلاب فرهنگی، کمک به استقلالتان است؛ کمک به آزادیتان است؛ کمک به کشورتان است که از زیر بار وابستگی بیرون برود و البته باید تشکر بکنیم از آنهایی که متعهّد هستند و همیشه در فکر همین مسائل هستند و برای اسلام، کوشش میکنند و برای کشور خودشان کوشش میکنند و احساس این را کردهاند که حالا ما کشورمان از خودمان است. پیشتر... این احساس نبود یا واقعاً تزشان این بود که ما باید برای دیگران کار بکنیم یا میدیدند نمیشود یا کشیده میشدند به آن جا. »
«امروز کشور، مال خود شماست و مال خود ملت است و هیچ قدرتی در کشور دخالت نمیتواند بکند و دخالت ندارد خارجی. ما هیچ مستشاری دیگر نداریم؛ نه در ارتشمان، نه در دانشگاه کسی را داریم که بخواهد یک کاری انجام بدهد برخلاف. باید ما خودمان این کشور خودمان را نگه داریم. همه ملت، همه افراد، مسئول هستند؛ خصوصاً دانشگاه، مسئولیت دارد در این امور. باید دانشگاه خودش را مجهّز کند برای این که جوانها را بسازد. آتیه این کشور را باید از حالا شما پیریزی کنید. ما فقط به فکر خودمان و زمان حال نباید باشیم. ما باید به فکر آینده کشور باشیم؛ برای این که اسلام است. آینده اسلام، باید محفوظ بماند. آینده کشور، باید محفوظ بماند. نسلهای آینده باید این معنا را بفهمند که از این جا شروع شده است برای حفظ این کیان؛ اسلام و کیان کشور.»(صحیفه امام، ج 15، ص 433)
رابطه اصلاح دانشگاه ها و اصلاح کشور
«آقایان می دانید که دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح بشود، آن کشور اصلاح می شود؛ برای این که آن که در رأس امور اجرایی یا تقنین یا قضاوت یا این طور چیزها واقع میشود، دانشگاهیها هستند و روحانیین و با اصلاح این دانشگاه، امور کشور، اصلاح میشود و با انحراف دانشگاه، کشور، منحرف میشود؛ حتی اگر یک استاد منحرف باشد، ممکن است که اثرش برای یک کشور، اثر چشمگیر باشد؛ برای این که یک استاد منحرف، ممکن است که جمعی از جوانها را منحرف کند و آنها هم همینطور در دراز مدت، یک وقت یک غائله بزرگ برپا بشود. از این جهت، در اصلاح دانشگاه و در انقلاب فرهنگی دانشگاه آن که از همه مهمتر است، قضیه اساتید دانشگاه، معلمان و دانش آموزان از آن پایین تا بالا که این نورسها دست یک اشخاص متعهد بیفتند] و [بالاتر که میآیند، نوجوانها باز دست یک دسته متعهد و بعد هم در دانشگاه که میآیند، دانشگاه هم آنها را بسازد.»
«ما صدماتی که در طول این مدت خوردیم، از دانشگاه خوردیم؛ از اینکه دانشگاه، یک دانشگاه متعهّد نبوده است؛ حالا قطع نظر از این که دانشگاه، یک تفکر اسلامی در آن حکمفرما نبوده است؛ یک تفکر ملی هم در آن نبوده است. اصلش منحرف میخواستند بکنند؛ آنهایی که میخواهند این کشورهای امثال کشور ما را همه چیزش را از بین ببرند. آنها در همه جا فعالیت میکنند؛ خصوصاً در دانشگاه؛ برای این که میدانند که اگر دانشگاه در خدمت غرب واقع بشود، کشور در خدمت غرب است. از این جهت، آن که از همه امور لازمتر است، این است که دانشگاه نظر کند اساتید را، معلمان را، دانش آموزان را. اینها را نظر کند ببیند که اینها وضعشان چه بوده است؛ در سابق چه بوده است، بعد از انقلاب چه بوده است، حالا چه جور وضعی دارند و دانشگاه را با افراد متعهّد به راه بیندازند. و البته دانشگاه باید باز بشود؛ اما باید این رویّه در کار باشد و خیال نکنند که فقط باز شدن دانشگاه همه عقدهها را باز میکند. دانشگاه خوب، عقده بازکن است. دانشگاه بد، نبودش بهتر از بودنش است؛ برای این که با نبودش، قاعدتاً این است که مردم جاهلند؛ اما با بودن یک دانشگاه فاسد، افراد معاند و مخالف با ملت با اسلام، درست میشود.»(صحیفه امام، همان، ص 429)
لزوم توجه و بیداری دانشجویان
«باید دانشگاه آگاه باشد؛ توجه داشته باشد به این نقشهها و جوانهای عزیز دانشگاهی ما؛ توجه داشته باشند به این مسائل که از دانشگاه است که میشود یک ملتی اصلاح بشود و از دانشگاه است که میتواند یک ملتی به تباهی کشیده بشود. این دانشگاه و تربیت دانشگاهی است که جوانهای ما را یا طرف غرب میکشد یا طرف شرق میکشد و آنها را از خودشان تهی میکند و وجهه آنها را متوجه به غرب و شرق [می] کند؛ تا این که یا شرق غلبه کند و تمام جهات ایران را و شرق را و تمام بلاد مسلمین را از بین ببرد یا غرب غلبه کند و همه فرهنگ و چیزهای دیگری را از ما بگیرند و به جای آن، یک مغز شرقی یا یک مغز غربی بنشانند و ملت ما را به تباهی بکشند.»(صحیفه امام، ج 14، ص 430)
دانشگاه، مرکز علم و تهذیب
«مهم این است که دانشگاه، یک کسی که از آن بیرون بیاید، بفهمد که من با بودجه این مملکت، تحصیل کردهام؛ متخصص شدهام؛ به مقامات عالیه علم رسیدهام و باید برای این مملکت، خدمت بکنم و برای استقلال این کشور، باید خدمتگزار باشم. باید این اساتید دانشگاه، آن چیزهایی که در سالهای طولانی و خصوصاً در این تقریباً پنجاه سال آخر در مغز این جوانها انباشته کردهاند و به آنها همچو باورانده بودند که ما خودمان چیزی نیستیم و باید همه چیزمان از آن جا باشد که این موجب این شد که مغزهای اینها به کار نیفتد، برای این که خودشان یک چیزی را ایجاد کنند، باید آنهایی که به این کشور علاقه دارند، آنهایی که به این ملت علاقه دارند، آنهایی که خودشان وابسته نیستند و خدمتگزار ابرقدرتها نیستند، آنها همت کنند به این که دانشگاه را یک مرکزی درست کنند که مرکز علم وتهذیب باشد که همه تخصصها در خدمت خود کشور باشد نه این که متخصص بشود و با آن تخصصش ما را به دامن امریکا بکشد؛ متخصص بشود و با آن تخصصش، به کشور ما ضربه وارد کند؛ هرچه متخصصتر، بدتر ... .»
«آن کسی که مهذَّب نشده است و آن کسی که برای کشور خودش احساس نکرده که من برای این کشور هستم و از این کشور من استفاده کردهام و استفاده علمیام را باید به این کشور تحویل بدهم، اگر این احساس نباشد و این باور نباشد، دانشگاه، بدترین مرکزی است برای این که ما را به تباهی بکشد و اگر این احساس پیدا شد و این اساتید دانشگاه، آنهایی که متعهدند، آنهایی که توجه دارند، آنهایی که در زمان سابق برای این مملکت غصه میخوردند، باید خودشان را مجهز کنند که این فرزندان ایران، متعهد و در خدمت خود ایران باشند. اگر اینطور بشود، دانشگاه، بالاترین مقامی است که کشور ما را به سعادت میرساند... .»
«دانشگاه، دو راه دارد؛ راه جهنم و راه سعادت؛ راه ذلّت و مسکنت و نوکرمآبی و امثال اینها و راه عظمت و عزّت و بزرگمنشی... همین دانشگاه را تا ما داریم، فایده ندارد. ما دانشگاه پنجاه سال است داریم. و... هرچه فساد توی این مملکت پیدا شد، از این اشخاصی بود که در دانشگاه تحصیل کرده بودند؛ تخصص هم شاید داشتند.»(صحیفه امام، ج 13، ص 418)
دانشگاه تبدل معنوی پیدا کند
«من امیدوارم که دانشگاه ما تبدل معنوی پیدا بکند ... آن چیزی که لازم است این است که شما که در دانشگاه هستید، شما که تماس با جوان ها دارید، این معنا را تذکر بدهید که این تحولی که رمز پیروزی شما بود و شما را تا اینجا رساند و این سد بزرگ شیطانی را شکستید، این تحول و این نهضت را به این معنا که هست، حفظش کنید.»(صحیفه امام، ج10، ص 414-412)
به دنبال رضایت کشور های بیگانه نباشید
«امیدوارم با کوشش اساتید و معلمین، وضع به صورتی درآید که فردی که دوره درسی اش تمام شد، فردی متعهد بارآمده، فردی که بداند بـرای کـشورش خـدمت کنـد و کـاری بـه رضـایت کشورهای بیگانه نداشته باشد.»(صحیفه امام، ج19، ص222)
تقویت ایمان
«کوشش کنید که در این دانشکده ها و دانشگاه ها که هـستید، ایمان را در خودتان تقویـت بکنید. ایمانی که هم در اینجا شما را شرافتمند می کند و هـم در پیشگاه حق آبرو داریـد و بـا آبرومندی وارد می شوید به حق تعالی.»(همان، ج 12، ص 403 )
اصلاح فرهنگ به دست اساتید و دانشگاهیان
«ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دام های شـیطنت آمیـز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چاره ای جز اصلاح فرهنـگ و اسـتقلال آن ندارنـد، و ایـن میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگاهها راه یافته اند.»(صحیفه امام،ج15،ص445)
جلوگیری از وابستگی فکری به غرب
«بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غـرب است و ما در همه ابعاد فقیـر هـستیم و بایـد از خارج وارد کنـیم. شـما اسـتادان و فرهنگیـان و دانشجویان دانشگاه ها و دانشسراها و نویسندگان و روشنفکران و دانشمندان معظم باید کوشش کنید و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید و با این خدمت بزرگ و ارزنده، ملت و کشور خود را نجات دهید.»(صحیفه امام ،ج10،ص79)