نزدیک نیم قرن حبس انفرادی برای آلبرت و تلخی سرنوشت در «بند» سیاهپوست آمریکایی

نزدیک نیم قرن حبس انفرادی برای آلبرت و تلخی سرنوشت در «بند» سیاهپوست آمریکایی

خبرگزاری تسنیم: این روزها شاید تنها تصویر مقابل چشمان آلبرت، تندیس آزادی باشد؛ مجسمه‌ای که وسط منهتن نیویورک، نماد آزادی در جامعه روشنفکری ایالات متحده است، اما این مجسمه برای آلبرت یک پارادوکس است.

خبرگزاری تسنیم؛ سیستم قضایی ایالات متحده آمریکا را خیلی‌ها می‌شناسند، دم و دستگاهی که اگر بخواهد هر کسی را چه بی‌گناه و چه گناهکار به زندان می‌افکند و این مشکل بی‌گناهان است که در دام آنان می‌افتند.

چهل و سه سال زندان به‌جرمی که هرگز ثابت نشد، این بلایی است که سیستم قضایی آمریکا بر سر مردی 68ساله آورده، مردی سیاهپوست که جوانی‌اش را پشت میله‌های زندان جا گذاشته و حالا که احتمالاً از بند بی‌عدالتی یانکی‌ها آزاد شود تلخی یک سرنوشت برای همیشه او را رها نمی‌کند.

قضیه از این قرار است که آلبرت وودفاکس از 29 فروردین 1351 به‌اتهام یک سرقت به زندان می‌افتد اما چندی بعد به‌خاطر وقوع یک شورش در زندان که به کشته شدن یکی از نگهبانان منجر می‌شود، بر جرم او افزوده شده و چهل و سه سال را در حبس می‌ماند، زندان در زندان! آلبرت در واقع در زمانی که برای گذراندن جرم سرقت در زندان بوده، اتهام دیگری را نیز به او نسبت می‌دهند و چندین سال را به‌خاطر همین اتهام واهی در ندامتگاه می‌گذراند. او همان زمان هم بارها و بارها بی‌گناهی‌اش را بر سر قاضی پرونده فریاد زد اما سیستم قضایی چشمان خود را به‌روی مظلومیت این سیاهپوست بست و حکم زندان را برایش برید.

تراژدی آلبرت وقتی وحشتناک‌تر می‌شود که بفهمیم، او روزهای در «بند» را در یک سلول 2 در دو و نیم متر به شب رسانده است. تمام منظره مقابل سلول او نیز، یک راهروی سیمانی بوده است. باید از 24 ساعت شبانه‌روز، 23 ساعت می‌گذشته تا او اجازه پیدا کند که ساعتی را از سلول بیرون زده و در همان راهروی عذاب‌آور سیمانی، قدم بزند. سیستم قضایی آمریکا برای آلبرت تا توانسته سنگ تمام(!) گذاشته و دمار از روزگار او در آورده است. او یک‌جورهایی در مملکت خودش به اسیری گرفته شده بود. او به هیچ وجه، ملاقاتی نداشته، کتاب خواندن برایش ممنوع بوده و حتی حق نداشته بیش از 3 بار بیشتر در هفته، ورزش کند! هرکسی نداند فکر می‌کند که سیستم قضایی آمریکا، یا آدولف هیتلر را به اسارت گرفته بوده یا اسامه بن لادن را!

آلبرت حالا اما قرار است آزاد شود، طعم آزادی بعد از چهل و سه سال، چیزی حول و حوش نیم قرن! شاید وقتی در روزهای تاریک زندان و در آن سلول وحشتناک بوده، هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که یک روز دوباره طعم آزادی را بچشد. او، جوانی‌اش را از دست داده، روزهایی که می‌توانست مثل هر شخص دیگری آزاد باشد، کنار خانواده‌اش، کنار دوستانش، به سینما برود، ورزش کند، یک بازی فوتبال را ببیند و هزار و یک اتفاق خوشایند دیگر که در «آزادی» می‌افتد. شاید آلبرت، این روزها تنها تصویر مقابل چشمانش، تندیس آزادی باشد، مجسمه‌ای که وسط منهتن نیویورک، نماد آزادی در جامعه روشنفکری ایالات متحده است. اما این مجسمه برای آلبرت یک پارادوکس است. این تندیس برای آلبرت، نماد آزادی دروغینی است که می‌تواند یک بیگناه را چهل و سه سال به بند بکشد و روزگارش را سیاه‌تر از «سیاه» کند!

مهدی دل‌روشن

انتهای پیام/.*

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
گوشتیران
رایتل
triboon
طبیعت