پاسخهای ساسان فاطمی به صحبتهای مدیرعامل خانه موسیقی
خبرگزاری تسنیم: ساسان فاطمی، استاد دانشگاه و عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی در نشست «گفتمان ضرب اصول» به صحبتهای حمیدرضا نوربخش پاسخ گفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سلسله نشستهای گفتمان ضرب اصول عصر امروز یکشنبه 31 خرداد 1394 در پردیس سینمایی قلهک هم با موضوع بررسی عملکرد 15 ساله خانه موسیقی برگزار شد.
در این نشست قرار بود نمایندگان خانه موسیقی و منتقدان روبروی هم بنشینند و بحثهای مرتبط با عملکرد خانه موسیقی را بررسی کنند اما مسئولان خانه موسیقی ترجیح دادند که در این نشست حاضر نباشند.
ساسان فاطمی استاد دانشگاه و عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی در بخشی از این نشست گفت: من با این صحبت شروع میکنم. با انتقادی که دوست عزیزم آقای مختاباد به من کرد، در مورد دموکراتیک بودن یا غیردموکراتیک بودن . همچنان سر حرف خودم هستم و معتقدم که آدم یا نهاد غیردموکراتیک حق اینکه از مواهب دموکراسی برخوردار باشد را ندارد چون از ابزارهایی استفاده میکند که هرگونه حرکت دموکراتیک را خنثی میکند. این ابزارها را دیدیم تمام مدتی که خانه موسیقی هست این جریانات اتفاق افتاده، تلفنهایی که پشت پرده میشود و حرکاتی که اتفاق میافتد. کاملا این بوده که از ابزارهایی استفاده میکنند که جایش در حرکات دموکراتیک نیست.
وی در ادامه افزود: ازجمله صحبتهایی که جناب آقای نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی کردند همانطور که آقای طلایی گفتند لحن ایشان نشان میدهد که هیچگونه اعتقادی به کار صنفی ندارند، اما طبق صحبت خود آقای مختاباد، کسی که مخالف شفافیت است و هیچ اعتقادی به کار صنفی ندارد و از هرگونه وسیلهای استفاده میکند برای اینکه حرفش را به کرسی بنشاند و سر جایش بنشید و موقعیت خودش را حفظ کند طبیعتا نمیشود با او برخورد کرد. نحوه برخوردی که آقا نوربخش در نشست خبری اش با خبرنگاران می کند اینگونه است که در مقابل سئوالات می گوید«مثل اینکه شما اصلا نمیفهمی و گوش نمیدهی که من چه میگویم؟» یا می گوید«از شما بعید است چنین حرفی بزنید و با صحبتهایی از این دست آمرانه برخورد میکنند.
این عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی همچنین تاکید کرد: یک نوع سرکوب طرف مقابل با اصطلاحات و لحنی که واقعا شایسته مدیرعامل خانة موسیقی نیست، یا به طور مثال یک جایی فرمودند که آقای روشن روان که از خودمان است، ما ایشان را منتقد حساب نمیکنیم. این خودی کردن و غیرخودی کردن یعنی چه؟ یعنی بنده بنده دشمنم، دیگری از خودشان است و آن کسی که انتقاد میکند خودی نیست، نخودی است، ناخودی است، بیخودی است.
فاطمی ادامه داد: ایشان گفتند که فلانی مثل ملا لغتیها میآمدند و کارش فقط این بود که ببیند «واو» اینجا اینطوری است و... من این را نمیفهمم که ایشان چطور مدیرعامل یک نهاد صنفی هستند؟ اساسنامه یعنی قانون اساسی، و اگر یک «واو» در این قانون اساسی جابهجا بشود خیلی چیزها تغییر میکند. قانون اساسی دقیقا برای این است که جلوی انحرافات را بگیرد، البته غیر از چیزهایی که وظایف را تعیین میکند. یکی از وظایف اساسنامه این است که مواظب باشد جلوی انحرافات گرفته بشود. کار صنفی دموکراتیک براساس اعتماد متقابل نیست. اینکه بگوییم که آقا ما به شما اعتماد کامل داریم اصلا و به هیچوجه در دموکراسی اعتماد متقابل وجود ندارد. اهرمها و سازوکارهای کنترل وجود دارد، تا شما کاری بکنید که براساس قانون شخص نتواند منحرف بشود و پایش بلغزد.
وی افزود: ایشان میگویند که ما اساسنامهای را که فلانی گفت تصویب شده و شصت درصد از آن موارد در مجمع عمومی مصوب شد، ما در آن زمان آن را برای دبیرخانه نظارت بر موسسات فرهنگی و برای ثبت شرکت فرستادیم که یک پروسه طولانی است؛ مضاف بر اینکه آن زمان یک بند بود که اگر قرار است اساسنامه تغییر بکند، تغییر آن مواد باید به دست وزارت ارشاد باشد، ما گفتیم این را نمی خواهیم، اما بعد این درست شد و نخواستند که اضافه کنیم و توضیح نمیدهند بعد چه کاری انجام دادند؟ هفت سال گذشته و این قضیه پیگیری نشده.
این استاد دانشگاه گفت: آقای نوربخش در بخشی که راجع به اساسنامه صحبت میکنند بسیار مبهم است. من فایل صوتی را به دقت چند بار به عقب برگرداندم و گوش کردم. دیدم کاملا از جواب به پرسشهای اساسی طفره رفتهاند. پرسیدهاند که در ثبت شرکتها این ماده را صرفنظر کردند؛ شما چرا دنبال نکردید؟ میگویند که الان داریم دنبال میکنیم. بعد از هفت سال! این اساسنامه جدیدمان است که هنوز روی سایت نگذاشتیم، اما خواهیم گذاشت. بعد از هفت سال! در این هفت سال چه اتفاقی افتاده؟ این ماجرایی را که عرض کردم مجمع عمومی سال 1387تصویب کرده بود.
ساسان فاطمی عنوان کرد: سال 1391 اینها تصویب کردند که مدت تصدیگری هیأتمدیره به جای 2 سال 4 سال بشود. ما در این اساسنامه که روی سایت است میبینیم، این ماده آمده. این مادهای در سال 91 تصویب شده و الان روی سایت در این اساسنامه فعلی هست. اما آن که متعلق به سال 86 هست هنوز تصویب نشده و هنوز دارند پیگیری میکنند و میبینید که چه کار سختی است آدم دلش میسوزد؟! خندهدارتر از آن اینجاست، اساسنامهای که الان روی سایت است علاوه بر تغییر 2 سال به 4 سال یک تغییر دیگر هم نسبت به اساسنامه قدیم دارد. در اساسنامه قدیم بوده است که: «مجمع عمومی عادی خانه موسیقی که متشکل از سه نفر از اعضای هیأتمدیره است» الان در اساسنامه روی سایت نوشته: «مجمع عمومی اعضای خانه موسیقی متشکل از 5 نفر»، توجه بکنید این 5 نفر متعلق به سال 91 نیست برای سال 86 است که الان هنوز دنبالش میدوند که تصویبش بکنند. چطور شده که یکی از مادههایی که متعلق به سال 86 بوده تصویب شده و در اساسنامه آمده اما بقیهاش تصویب نشده و دارند دنبالش میدوند؟
وی گفت: اینجاست که نشاندهنده آن است که حقیقت گفته نمیشود. آقای نوربخش در ادامه میگویند که ما چه کار کنیم؟ ما یک بار در مجمع عمومی تصویب کردیم و بردیم ثبت شرکتها این طول میکشد تا جوابش بیاید. ما اساسنامه جدید را نداریم چون دست ثبت شرکتهاست، به اساسنامه قدیم عمل نمیکنیم، بنابراین ما چه کار کنیم؟ ما نمیتوانستیم روی سایت کدام اساسنامه را بگذاریم. این خیلی حرف بامزهای است. میفرمایند که ما به اساسنامه قدیم عمل نمیکنیم و اساسنامه جدید هم در ثبت شرکتها تصویب نشده، پس ما چه کار کنیم؟ چه کسی گفته که به اساسنامه قدیم عمل نکنید؟ شما تا وقتی که اساسنامه جدید در ثبت شرکتها تصویب نشده شما باید به اساسنامه قدیم عمل بکنید.
ساسان فاطمی تاکید کرد: اساسنامه قدیم هم اگر همین است که به شما میگوید دوره هیئت مدیره چهار سال است، شما دورة هیأتمدیرهتان در بهمن 93 تمام شده و همین اساسنامه را باید روی سایت بگذارید. تا وقتی اساسنامه جدید تصویب نشده شما باید اساسنامه قدیم را روی سایت بگذارید و لازمالاجرا است. باز اینجا تسریع میدهند و میگویند که ما اساس و مبداء را زمانی قرار میدهیم که این تصویب شده سال 91 تصویب شده، بنابراین از سال 91 چهار سال طول بکشد میشود تا سال 95. دورة هیأتمدیره سال 95 تمام میشود در صورتی که انتخابات هیأتمدیره سال 89 بوده، شما نمیتوانید در زمانی که اساسنامه را تصویب میکنید سنوات هیأتمدیره را از آن مبدأ شروع بکنید. سنوات هیأتمدیره از زمان مجمععمومی و انتخابات است. بهمن 93 شما باید مجمععمومی تشکیل میدادید و هیأتمدیره جدید میگذاشتید.
این استاد دانشگاه گفت: ایشان میگویند«فلانی خودش از مخالفین شورای عالی بود حالا آمده و میگوید که شورای عالی چرا دورهاش تمام شده انتخابات نکرده». من نمیفهمم که این چه صحبتی است؟ من مخالف شورای عالی بودم و هنوز هم هستم. با همه احترامی که به اعضای محترم شورای عالی دارم، از برجستگان موسیقی کشور هستند و در این شکی نیست و خیلی هم برای آنها احترام قائل هستم، معتقد بودم که این نهاد شورای عالی در خانه موسیقی نهاد اضافیای است و باید حذف بشود یا باید وظایف و اختیاراتش کاهش پیدا بکند. ما این موضوع را به مجمععمومی بردیم اما تصویب نکردند ما هم احترام گذاشتیم و تمکین کردیم، حالا که همچین چیزی هست باید اساسنامه اجرا بشود چه ربطی به مخالفت دیگری دارد.
وی افزود: بعد گفته میشود شورای عالی که چیز مهمی نیست، شورای عالی که وظیفه اجرایی ندارد و وظیفه خاصی ندارد فقط یک مشاور است، حالا اگر از دوره انتخاباتیاش گذشته باشد اتفاقی نمیافتد. از زبان خود آقای نوربخش این را وام میگیرم و می گویم این کاملا برخورد عشقی است. میبینید که برخورد با اساسنامه اینطور است.
فاطمی افزود: دقیقا حاکمیت کانونها را شورای عالی نادیده میگرفت. ما میگفتیم که این شخصیت صلاحیت دارد که در کانون باشد، شورای عالی میتوانست بگوید که نه ندارد یا برعکس... این را گفتیم که در مجمع عمومی قبول شد که حذف بشود اما هنوز در اساسنامه هست. یعنی جزو آن چیزهایی است که هفت سال است آقایان دارند میدوند که حذف بشود!! یا مثلا ماده 24 بند 4 «اعلام نظرات تخصصی و راهبردی مشورتی در کلیه حوزههای موسیقی کشور». ما این را گفتیم که اعلام نظرات تخصصی، مگر نمیگویید که کانون تخصصی دارید اگر کانون تخصصی دارید، اعلام نظرات تخصصی با کانونهای تخصصی است به شورای عالی چه ارتباطی دارد؟ نمیتوانیم بگوییم که کانون نوازندگان موسیقی ایرانی یک چنین نظر تخصصیای در مورد نوازندگی دارد بعد شورای عالی بگوید که این قبول نیست؛ پس کانون تخصصی برای چه ایجاد کردید؟ این را قبول کردند که در مجمع عمومی حذف بکنند و هنوز جزو آن بندهایی است که هفت سال است دارند دنبال آن میدوند!!
این عضو سابق خانه موسیقی عنوان کرد: بنده در جلسه قبل گفتم یکبار استعفا دادم سه، چهار ماه اول که در هیأتمدیره خانه موسیقی بودم بعد گفتند که بیا هر کاری که بگویی میکنیم که برگشتم، بعد هم وقتی که دورهام تمام شده بود رفتم و به دلایلی که برای استعفای اولیهام داشتم دیگر برنگشتم و دیگر هم ارتباطی با خانه موسیقی نداشتم. در مورد کتابخانه ایشان(نوربخش) میفرمایند که این آقا یعنی بنده طوری حرف میزنند که انگار یک تنه ایستاده بودند، ما میخواستیم بن را تقسیم بکنیم ایشان مانع میشدند. آقای نوربخش ما که آبروداری کردیم و پشت این میکروفن به هیچوجه نگفتیم که قرار بود شما بنها را تقسیم بکنید شما این را از کجا شنیدید؟ عین حرفی که زدم این بود که من بنها را به زور از آنها گرفتم که برای کتابخانه، کتاب بخرم. نگفتم که شما میخواستید بین خودتان تقسیم بکنید. من این آبروداری را کردم، اما نمیگویم یک تنه ایستادم؛ اما ایستادم و شما وقتی پذیرفتید کاری را که من میگویم انجام دهید که گفتم من قضیه را رسانهای خواهم کرد و آن موقع بود که پذیرفتید بنها را بدهید من تا برای کتابخانه کتاب بخرم.
وی افزود: آقای نوربخش در مورد کانون صدابرداران کاملا چیزهای خلاف واقع میگویند، از صحبتهای ایشان اینطور برمیآید که بنده دروغ میگویم و بنده را دروغگو خطاب کردند. میگویند«چطور ممکن است که در خانه موسیقی، ما خودمان رفتیم و خودمان کانون صدابرداران را تصویب کردیم؟ بعد بی خبر باشیم.» آقای نوربخش در این زمینه قسم میخورند. بنده هم همین سوال را از خودم میکردم که آقایان چطور ممکن است شما از این قضیه خبر نداشته باشید. برای من حیرتآور بود اینها رفته بودند و در صورتجلسهشان تصویب کرده بودند که برگزار بشود، مجمع عمومی تشکیل داده بودند. اینها به ساختمان صبا میآمدند. ایشان و هیچکدام از اعضای هیأتمدیره از ساختمان صبا خبری نداشتند . در ساختمان صبا اینها جلسه برگزار میکردند تا یک سال و خردهای اینها فراموش کردند که کانون صدابرداران را راه انداختند. چطور ممکن است که وقتی جلسه میگذارید فراموش میکنید؟
فاطمی در مورد ماجرای کتاب حبیب الله صالحی نیز گفت: همانطور که آقای طلایی هم فرمودند واقعا حوصله بحث کردن در مورد این قضیه کتاب مرحوم صالحی را ندارم. چون هرچه بوده در مورد خانه موسیقی نوشتم و هر کسی علاقهمند است میخواند. فقط یک مطلب را ذکر کنم که ایشان(نوربخش) میگویند«آقا فرض کنیم یکی از دیوار خانه کسی رفته بالا به خانه موسیقی چه ربطی دارد؟» این اولین برخورد ایشان با قضایاست. میگوییم که آقا از دیوار خانه بالا نرفته حقوق مولف را به جا نیاورده و این یک کار صنفی است. میگوید که خیر اصلا کار صنفی نیست، کار علمی است که دانشگاه باید با آن برخورد بکند. میبینید واضح است که بین مسائل تلوتلو میخورد و از اینجا به آنجا برمیگردد. همانطور که آقای طلایی هم فرمودند این مسئله، مسئله دانشگاهی هم هست. دانشگاه وظیفه خودش را انجام نداده، شما وظیفه خودتان را باید انجام بدهید.
وی افزود: این اتفاقی که افتاده دو لبه است. هم علمی است و هم صنفی. دو جنبه دارد اگر دانشگاه انجام نداد شما هم نباید انجام دهید؟ یک تلوتلو دیگر هم میخورند و می گویند «شکایت نشده که!» شکایت یعنی چه؟ این ماجرا هم علمی است هم صنفی است و هم عمومی. در این مورد حتی مدعیالعموم میتواند مسئله را مطرح کند و مجازات تعیین بکند. شکایت لازم ندارد. سازمان صنفی میتواند در جرم صنفیای که کسی مرتکب شده به عنوان یک مدعیالعموم وسط بیاید و مسئله را حل کند، نه اینکه پایش را کنار بکشد و بگوید که دانشگاه این کار را بکند.
این استاد دانشگاه گفت: در مورد حمایت سیاسی خانه موسیقی گفتند« ما شخصا خودمان این کار را کردیم»، بعد گفتند که:«روی سایت رفته». بعد هم گفتند «بله روی سایت رفته اصلا مسئله ملی است و سیاسی نیست.» مشاهده میکنید که کاملا طفره رفتند و اگر کسی طور دیگری جواب داد به شکل دیگری مطرح میکردند.
وی ادامه داد: از همان اول خیلی تلاش کردم که خانه موسیقی را به شکل دیگری داشته باشیم. اهداف خانه موسیقی را بخوانید، اولا که این نهاد یک موسسه فرهنگی ـ هنری است. این موسسه معلوم نیست چیست؟ صنفی است؟ فرهنگی هنری است؟ اهدافش تمام شئونات موسیقی مملکت را در این میدانند که جشنواره بگذارند و کار فرهنگی و هنری بکنند. اینها را ما نمیخواهیم، میخواهیم که دور هم جمع بشویم و در مورد این صحبت بکنیم که ما صنف هستیم و فقط میخواهیم از حقوق صنفیمان حمایت بکنیم. به قول ایشان«آقای مهدوی گفتند که کانونها را من از اول با آن مخالف بودم، کانون تخصصی چیست؟ اگر قرار است کانون تخصصی باشد یک معنیای باید این قضیه داشته باشد» بعد شورای عالی را میگذارند که نظر تخصصی بدهد. اگر قرار است که کار صنفی بکنیم، فرقش چیست؟ حقوق من به عنوان مؤلفی که پژوهشگر است، با حقوق آهنگسازی که با عنوان مؤلف آهنگ میسازد و حقوق نوازندهای که با عنوان نوازنده اجرا کرده، نباید تفاوت داشته باشد، حق و حقوقمان یکی است.
ساسان فاطمی گفت: ما باید دنبال حقوق صنفی باشیم. بیایید واقعا یک صنف راهاندازی کنیم، یک نهادی که فقط کار صنفی بکند و واقعا استادی ـ هنرمندی ـ پیشکسوتی در آن اصلا معنی نداشته باشد. هر کسی، هر جوان یا پیری در هر سبک و نوعی از موسیقی که در حال فعالیت است امکان این را داشته باشد که عضو و رئیس هیأتمدیره بشود هرچند مدیرعامل بشود. من فکر میکنم که راه ما این است که فقط به طرف این برویم وگرنه پدرسالاری و پیشکسوتی و کارهای غیردموکراتیک هرگز از نهادی که بخواهد هم صنفی باشد هم فرهنگی ـ هنری حذف نمیشود.
انتهای پیام/