تلاش تاریخی پهلوی برای حضور صهیونیسم در ایران

تلاش تاریخی پهلوی برای حضور صهیونیسم در ایران

خبرگزاری تسنیم: رژیم پهلوی در زمانی آغوش خود را بر روی رژیم کودک‌کش اسرائیل باز کرده بود که سران برخی کشورهای عربی که امروز به حمایت از اهداف اسرائیل متهم هستند، در آن زمان از برقراری ارتباطی مستقیم با این رژیم غاصب اکراه داشتند.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، جستجویی کوتاه در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مکتوب نشان می‌دهد که هر جا نام ایران و اسرائیل در کنار هم بیاید، ردپای عناصر سلطنت‌طلب خودنمایی می‌کند. این رویه به قدری مشخص بوده و دارای سابقه است که اینگونه در ذهن تداعی می‌شود که جریان سلطنت‌طلب در خصوص پیگیری اهداف رژیم صهیونیستی در ایران مشخصاً مأموریت دارد!

طی سالهای اخیر جنگ غزه و کشتار مردم مظلوم فلسطین، بعنوان آخرین اقدام فراگیر صهیونیست ها برای مقابله با مقاومت  موجب شد تا نزدیک به دو ماه افکار عمومی جهان متوجه نسل‌کشی‌ای باشد که توسط صهیونیست ها رقم خورد.

با این حال حضور گسترده مردم کشورهای مختلف در روز قدس و در حمایت از مظلومین عالم بالاخص مردم غزه،بصورت سالیانه موجب می شود تا ضمن عدم فراموشی آرمان آزادی قدس شریف ،همواره معیاری برای شناخت حق و باطل و حامیان آن در تحرکی متمرکز و فراگیر در قالب روز قدس نمایان گردد.

در این بین حمایت صریح برخی کشورها و جریان‌های سیاسی از جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه معادلات خاصی را در افکار عمومی دنیا رقم زد که نمودهای گسترده‌ای داشته است. در این راستا جریانی‌هایی که در زمره مخالفان جمهوری اسلامی قرار دارند نیز در ویترین رسانه‌هایشان که برون‌داد سیاست‌هایشان به حساب می‌آید، هیچ‌گاه در مقابل رژیم صهیونیستی موضع مستقیم نگرفته‌اند، چراکه لابی صهیونیسم در پس پرده مدیریت اغلب آنها قرار دارد.

درعین‌حال که سیاست سانسور تنها گزینه پیش روی شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان؛ به‌وفور در کشاکش نسل‌کشی غزه مشاهده شد؛ علاقه آنها به اسرائیل را می‌توان در ریشه‌ای تاریخی جستجو کرد. شبکه‌هایی نیز که در قالب جریان سلطنت‌طلب و با هزینه سرویس‌های جاسوسی غربی اداره می‌شوند نیز از این قاعده مستثنی نبودند.

ارتباط و نحوه تعامل رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی ابعادی از تاریخ معاصر را به نمایش می‌گذارد که با عنایت به توجه این روزهای افکار عمومی به نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه، خالی از لطف نبوده و ابعادی دیگر از سیاست‌ها و تمایلات غیرانسانی خاندان پهلوی را آشکار می‌سازد.

اسرائیل دارای 3 پایگاه برون‌مرزی در ایران بود، که احتمالاً از سال 1337 این پایگاه‌ها ایجاد شده بود. این 3 پایگاه در خوزستان (مرکز اهواز)، در ایلام (مرکز ایلام) و در کردستان (مرکز بانه یا مریوان) و در محلی‌هایی مستقر بود که ساواک هم در آنجا حضور داشته باشد.

به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی با رشوه چهارصد هزار دلاری در سال 1328

با تأسیس اسرائیل در اردیبهشت 1327، در فاصله کوتاهی پنجاه کشور جهان آن را به رسمیت شناختند و این رژیم به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. دولت وقت ایران، برای حفظ منافع اتباع ایرانی در فلسطین که در نتیجه جنگ اعراب علیه رژیم تازه تأسیس اسرائیل خسارات بسیاری متحمل شده بودند، نماینده‌ای به فلسطین اعزام کرد.

«محمدساعد مراغه‌ای» نخست‌وزیر وقت ایران با این بهانه که موفقیت نماینده ایران بدون جایگاه رسمی‌اش با مشکلاتی روبه‌رو است، پیشنهاد شناسایی رسمی اسرائیل را ارائه نمود! کابینه ساعد در 23اسفند1328، به‌اتفاق آراء و به‌صورت دوفاکتو (موقتی و غیررسمی)،‌ اسرائیل را به رسمیت شناخت.

ویلیام شوکراس اسرائیلی، با استفاده از اسناد بایگانی رژیم صهیونیستی، در همین رابطه می‌گوید: «شناسایی دوفاکتو اسرائیل تصمیم شخصی شاه نبوده است؛ بلکه محمد ساعد مراغه‌ای با مطالبه چهارصد هزار دلار (رشوه از اسرائیلی‌ها) موافقت هیئت‌وزیران را جلب و شاه را متقاعد ساخت که این شناسایی خدمت به منافع ملی ایران است.»

بعد از ترکیه، ایران تنها کشور خاورمیانه بود که با صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی روابط سیاسی برقرار کرد و به دلایل گوناگون در سیاست خارجی از جایگاهی برجسته‌تر، برای اسرائیل برخوردار بود. بخشی از این دلیل‌ها عبارت است از:

· حمایت ایران از رژیم صهیونیستی در مقابل اعراب بر اساس دکترین محورهای پیرامون

· نیاز رژیم صهیونیستی به نفت ایران به‌عنوان منبع اصلی تأمین انرژی

· درآمدهای حاصل از سرمایه‌گذاری در ایران و فروش تجهیزات نظامی به آنها

· حمایت‌ها و کمک‌های مالی دولت و سرمایه‌داران یهودی در ایران

· همکاری‌های اطلاعاتی، امنیتی و آموزش افراد برای سرکوب مخالفان رژیم ایران

معاملات نفتی فرصتی برای رخنه رژیم صهیونیستی در ایران

دریکی از روزهای پاییز 1333ش «سلطان حسنی سنندجی» دبیر دوم سفارت ایران در لندن، ضمن ملاقاتی با «مردخای گازیت» دبیر اول سفارت اسرائیل، پیشنهاد فروش نفت ایران را ارائه کرد. «گازیت» بی‌درنگ موضوع را به دولت متبوعش گزارش داد و دو هفته بعد، دو دیپلمات یکدیگر را در ضیافت «ملکه الیزابت» در کاخ باکینگهام دیدند. «سنندجی» به همکار اسرائیلی‌اش اطلاع داد که به‌زودی معاون مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به لندن خواهد آمد و هرگاه اسرائیل مایل به خرید نفت باشد این فرصتی برای مذاکرات مقدماتی خواهد بود. به دنبال این ملاقات «لوی اشکول» وزیر دارایی اسرائیل، «کوزلوف» رئیس سازمان نفت آن کشور را به لندن فرستاد. معاون مدیرعامل شرکت نفت به طور اصولی با فروش نفت موافقت کرد و قرار شد جزئیات معامله ضمن سفر آیندة «کوزلوف» به تهران ترتیب داده شود.

بسته شدن موقتی کانال سوئز به دنبال حملة انگلستان و فرانسه و اسرائیل به مصر در اکتبر 1956م همکاری نفتی گسترده‌تری بین دو کشور به وجود آورد. 73 درصد از کالاهای وارداتی و 76 درصد نفت صادراتی ایران از طریق کانال سوئز عبور می‌کرد. بنابراین ایران می‌بایستی هر چه زودتر راه‌های جدیدی برای کشتی‌های نفت‌کش حامل نفت خود بیابد. نظر به اینکه دولت شوروی به محض حملة اسرائیل به مصر مناسبات سیاسی خود را با آن دولت قطع و مانع ارسال نفت به کشور یهود شده بود، ایران تنها جایگزین نفت شوروی به شمار می‌رفت.

 

ایران یا پایگاه جاسوسی اسرائیل در منطقه

به اعتراف فردوست در دوران محمدرضا [پهلوی] سازمان اسرائیلی موساد پس از سرویس‌های آمریکا و انگلیس فعال‌ترین سرویس در ایران بود و این فعالیت در سایر کشورهای منطقه و شاید جهان کم‌نظیر بود. سفارت اسرائیل در ایران فقط در زمینه اطلاعاتی فعال نبود، بلکه در سایر زمینه‌ها نیز فعالیت چشمگیر داشت. اسرائیل هر از گاهی از مقامات ایرانی برای بازدید از این رژیم دعوت می‌کرد و هدف بیشتر تبلیغ پیشرفت اسرائیل بود.

اسرائیل دارای 3 پایگاه برون‌مرزی در ایران بود، که احتمالاً از سال 1337 این پایگاه‌ها ایجاد شده بود. این 3 پایگاه در خوزستان (مرکز اهواز)، در ایلام (مرکز ایلام) و در کردستان (مرکز بانه یا مریوان) و در محلی‌هایی مستقر بود که ساواک هم در آنجا حضور داشته باشد.

بر اساس اسناد به جای مانده به نظر می‌رسد تنها زمینه‌ای که ساواک و شاه از آن رضایت داشتند آموزش افسران ساواک برای بازجویی و به کارگیری آخرین شیوه‌های شکنجه‌علیه مخالفان توسط کارشناسان موساد بود. وگرنه در سایر زمینه‌های همکاری بین ایران و اسرائیل، اساس کار بر دوشیدن محمدرضا و گرفتن پول‌های کلان از وی و همچنین استفاده از امکانات گسترده در ایران بوده است.

هدف، پایگاه‌های برون‌مرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر مأمورین را این 3 پایگاه استخدام می‌کردند و پس از آموزش کامل مرحله بهره‌برداری شروع می‌شد. از سوی دیگر همکاری گسترده موساد و سایر سازمان‌های مخفی وابسته به اسرائیل با پهلوی دوم در ایجاد یک جو پلیسی شدید و ارعاب‌آمیز می‌توانست برای دیکتاتوری دست نشانده که بعد از روی کار آمدن مجددش از طریق کودتای آمریکا هیچ‌گونه مشروعیتی در میان مردم نداشت تا حدودی آرامش بخش باشد.

بر اساس اسناد به جای مانده به نظر می‌رسد تنها زمینه‌ای که ساواک و شاه از آن رضایت داشتند آموزش افسران ساواک برای بازجویی و به کارگیری آخرین شیوه‌های شکنجه‌علیه مخالفان توسط کارشناسان موساد بود. وگرنه در سایر زمینه‌های همکاری بین ایران و اسرائیل، اساس کار بر دوشیدن محمدرضا و گرفتن پول‌های کلان از وی و همچنین استفاده از امکانات گسترده در ایران بوده است.

 

نگارش اساس‌نامه احزاب پهلوی توسط سفیر اسرائیل!

یکی از کسانی که رهبران هر دو حزب مردم و ملیون برای ساماندهی به تشکیلات، فعالیت، نگارش اساس‌نامه حزب و آشنایی بیشتر با امور مختلف حزبی دست به دامان او شدند، «مئیر عزری» نخستین سفیر اسرائیل در تهران بود. مئیر عزری در خاطراتش مطالبی دربارة دو حزب مردم و ملیون آورده که در حقیقت ماهیت فرمایشی بودن هر دو حزب را افشا کرده است: «در سال 1958 که به ایران آمدم، دو حزب در این کشور به تازگی برپا شده بود. حزب مردم که اسدالله عم به فرمان شاه برپا کرده بود و حزب ملیون که آن هم دکتر اقبال به دستور شاه بنیان نهاده بود. با چنین برنامه‌ای شاه می‌خواست حزب‌های اقلیت و اکثریت را در کشور پایه‌ریزی کند تا اندیشة آزادی میان مردم آرام آرام جا بیفتد. حزب ملیون به رهبری دکتر منوچهر اقبال چارچوب دولت را می‌ساخت و حزب مردم پیکر اپوزیسیون دولت را سازماندهی می‌کرد. در دوره‌هایی که مردم برای گزینش نمایندگان پارلمان به پیکار می‌پرداختند، کار حزب‌ها بی‌گمان داغ‌تر می‌شد. چیزی از آمدنم به ایران نگذشته بود که روز نهم ماه اوت 1958 برای نخستین‌بار با علم دیدار کردم. چند روز پس از این دیدار دوباره مرا برای پاره‌ای رایزنی‌های حزبی به دفترش خواند. هیچ‌یک از دو حزب مردم و ملیون از دانش سازماندهی و شیوه‌های عضوگیری آگاهی چندانی نداشتند. علم چند تن از سران حزب مردم را با من آشنا ساخت تا از آموخته‌هایم در حزب اسرائیلی «مپای» نکته‌هایی را به آنها بیاموزانم. این آموزش نکته‌هایی پیش پا افتاده مانند برنامه‌های سیاسی، سازمانی، آموزشی و خواسته‌های حزب، ویژگی‌های یاران حزب، ویژگی‌های کسانی که از سوی حزب به پارلمان راه می‌یابند، استخوان‌بندی حزب و پیمان‌های یاران حزبی در برابر یکدیگر، نمایندگی‌های شهرستان‌ها، یارگیری‌ها، گردش‌کار، برخورد با خودی‌ها و دیگران، دشواری‌های مالی و بسیاری نکته‌ها از این دست را دربر می‌گرفت. تا اینجا سرفراز بودم که می‌توانم از آموخته‌هایم دیگران را راهنمایی کنم، ولی شگفتی‌ام روزی پدیدار شد که دکتر اقبال نیز همین درخواست را با من پیش کشید و در کشاکش گفت‌وگوهایم با دستة دکتر اقبال دریافتم که حزب‌های مردم و ملیون هر دو هدف‌هایی همسان و برنامه‌هایی همسو دارند!»

گفتنی است موارد مذکور تنها بخشی از زوایای مشخص شده تاریخی ارتباط پهلوی و بازماندگانش با رژیم صهیونیستی است. آنچه مسلم است مواضع و رویکرد رژیم پهلوی در قبال اسرائیل بسیار فراتر از به رسمیت شناختن این کشور جعلی بوده و این ارتباط بر اساس خاطرات مستند باقی‌مانده از آن دوران، مصداق همکاری و حتی در برخی موارد وابستگی است. رژیم پهلوی در زمانی آغوش خود را بر روی رژیم کودک‌کش اسرائیل باز کرده بود که سران برخی کشورهای عربی که امروز به حمایت از اهداف اسرائیل متهم هستند، در آن زمان از برقراری ارتباطی مستقیم با این رژیم غاصب اکراه داشتند.

منبع:سایت دیده بان

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

 

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
triboon