ابعاد ناگفته ای از برجام و قطعنامه
خبرگزاری تسنیم: ستانده ای که طرف مقابل از مذاکرات داشته این بود که تضمین گرفته است ایران نمی خواهد بمب بسازد. بنابراین این ستانده مهم طرف مقابل است اما برای ما داده مهمی نیست.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، پایان یافتن مذاکرات 12 ساله ایران و 1+5 و امضای سند برجام به عنوان سندی بینالمللی و قابل اعتنا درباره مذاکرات هسته ای، با واکنشهای متعددی در فضای جامعه مواجه بوده است. هرچند حدود 2 هفته از اعلام رسمی مرحله اول توافق سپری شده، اما در این مدت ارزیابی جامع و منصفانهای که در کنار دیدن دستاوردها و نکات بسیار مثبت برجام، نگرانیهای احتمالی موجود در آن را نیز بررسی و ضعفهای برجام را مرور کند، ارائه نشده است. مخصوصا آنکه با ورود به جزئیات تمرکز به یک نگاه کلان مورد توجه قرار نگرفته است.
به گزارش «پارس»، ضرورت ارائه چنین تحلیلی، سبب شد تا دکتر «محمدسعید احدیان» مدیر مسئول روزنامه خراسان، ضمن ارائه تحلیل خود درباره دادهها و ستاندههای توافق وین، به پرسشهای حاضران پاسخ دهد. آن چه در این صفحه ارائه میشود، محتوای تحلیل ارائه شده و محتوای پرسش و پاسخهای جلسهای است که عصر یکشنبه در تالار ابن سینای مشهد برگزار شد.
یکی از مشکلات مهمی که ما داریم مربوط به نوع بررسی نتایج و جمع بندیهای موضوعات همچون مذاکرات هستهای است. به نظر میرسد در چنین زمانهایی که سندی به عنوان برآیند یک توافق مهم منتشر میشود، ما آن را به صورت منطقی و کارشناسی شده مورد بررسی قرار نمیدهیم.
از طرف دیگر برخی از نقدهای فنی قابل اعتنا نیز معمولا توسط کسانی که مدافع چنین سندهایی هستند بیپاسخ میماند و به جز دفاعهای کلی پاسخهایی بر نقدهایی که واقعا بخشی از آنها درست است و بخشی هم نیازمند توضیحات است، توجیه نمیشود و ابهامات در ذهن مردم و دلسوزان جامعه باقی میماند. لذا به نظر میرسد این تعامل ضرورتی است که باید اتفاق بیفتد. تلاش مان این است که منصفانه به برجام نگاه کنیم و نقاط قوت و ضعف آن را در کنار هم ببینیم. ادعا نمیکنیم که این تحلیل ما دقیق است و خوشحال خواهیم شد که تصورات ما در صورت نادرست بودن با ارائه توضیحات مسئولان و کارشناسان اصلاح شود. البته قطعا در این تحلیل از پیش داوری و دخیل کردن احساس خودداری میکنیم و با نگاهی دقیق تر به ارائه آن میپردازیم.
برای بررسی جمع بندی مذاکرات هستهای ایران و 1+5 میتوان دادهها و ستاندههایی را در نظر گرفت که هر یک از آنها مبتنی بر یک سری جزئیات فنی است و ما ادعا میکنیم این جزئیات قابل اثبات است. رویکرد این است که نگاهی کلان به موضوع توافق هستهای داشته باشیم و در این میان باید از جزئی نگری و متمرکز شدن روی برخی جزئیات ریز اجتناب کرد.
یکی از اشکالات موجود در برخی از تحلیلها این است که وقتی به یک موضوع خاص و جزئیات آن ورود پیدا میکنیم، نگاه کلان را فراموش میکنیم و این فراموشی مانع از آن میشود که بتوانیم تحلیلی جامع و دقیق داشته باشیم و در برخی جزئیات گرفتار میشویم،بنابراین با توجه به اهمیت اتخاذ این نگاه کلان، از ورود به جزئیات کم اهمیت خودداری میکنیم. البته جزئیات از این حیث که گزارهها بر پایه آن سوار شده اهمیت دارد، لذا ادعای ما این است که گزارههای ذکر شده مبتنی بر تحلیل این جزئیات است.
روشی که ما در بررسی متن برجام عمل میکنیم روش دادهها و ستاندههای این متن است با ذکر این توضیح که ما مجموعه گزارههایی را اعلام میکنیم که قطعا مبتنی بر دادههایی شفاف است که در مورد هر کدام که مورد سوال بود میتوان آن دلایل را ذکر کرد:
سعید احدیان
* ستاندهها:
* اولین دستاورد؛ رسمی شدن غنی سازی ایران و پذیرش ایران هسته ای
در حوزه دستاوردها، اولین دستاورد مهم رسمی شدن غنی سازی ایران است. این موضوعی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. اما متاسفانه بسیاری از کنار این ستانده ارزشمند به سادگی عبور میکنند. در طول 12 سال مذاکره تمام تلاش و جنگ دیپلماتیک ما برای همین موضوع بود که غنی سازی مان به رسمیت شناخته شود. شروع مذاکرات هم به همین دلیل بود که ما میخواستیم غنی سازی داشته باشیم و آنها چنین چیزی را نمیپذیرفتند آنها اصرار بر این داشتند که ایران غنی سازی نداشته باشد. حتی در توافق ژنو هم کلمه «غنی سازی» استفاده نشده بود و از آن به عنوان «برنامه هستهای صلح آمیز ایران» نام برده شد.
* این دستاورد را کوچک نشماریم
با نگاهی به گذشته و بررسی توافقات قبلی درباره مذاکرات هسته ای، اهمیت این دستاورد برای همگان بیشتر مشخص میشود. 5 سال قبل و در توافق نامه ایران- برزیل- ترکیه، ما حاضر شدیم 1200 کیلو اورانیوم خود را از کشور خارج کنیم فقط به این وعده که آنها یک سال بعد، اورانیوم غنی شده 20 درصد مورد نیاز رآکتور تهران را به ما بدهند و در مقابل این وعده، آنها فقط درج عبارت «غنی سازی» را در توافق بپذیرند. به یاد آوردن این موضوع نگاه به شرایط فعلی را منطقی میکند. این که حالا انتقاداتی مطرح میشود که چرا با توافق وین، 2 تن اورانیوم غنی شده ما به 300 کیلوگرم کاهش مییابد، با نگاه به توافق ایران-برزیل-ترکیه و این که ما چنین توافقی را در گذشته نیز پذیرفته بوده ایم، پاسخ این انتقادها مشخص میشود. آن زمان فقط با یک وعده، خروج اورانیوم غنی شده از کشور را پذیرفتیم، در حالی که این کار امکان برگشت پذیر بودن هم نداشت، البته ستانده ما در آن زمان این بود که آنها درج عبارت «ایران چرخه کامل غنی سازی را داشته باشد» را پذیرفتند، هرچند که بعدها درباره این عبارت هم نقض عهد کردند چرا که حاضر به پذیرفتن رسمی حق غنی سازی ایران نبودند. اما حالا آنها نه تنها روی کاغذ در متن برجام و قطعنامه سازمان ملل به عنوان یک سند بینالمللی این را رسمیت دادهاند بلکه روی زمین هم چرخش چند هزار سانتریفیوژ را تا ده سال و به صورتی نامحدود بعد از آن را تایید کردهاند، رسمیت دادن به غنی سازی یک کشور غیر خودی که از نظر آنها تابع قدرتهای جهانی نیست و نه تنها قول نداده از این رویکرد خود دست بردارد، بلکه اصرار هم دارد که همچنان حامی مستضعفان جهان و از نگاه آنها یاغی بینالمللی باقی بماند. این نکتهای بود که رهبر انقلاب هم در خطبههای عید سعید فطر به صراحت بر این دستاورد تصریح کردند.
* دستاورد دوم؛ غنی سازی صنعتی همراه با تحقیق و توسعه
می دانیم که غنی سازی صنعتی بدون تحقیق و توسعه بیمفهوم است و بنابراین باید تحقیق و توسعه را ذیل غنی سازی صنعتی تعریف کرد. این دستاوردی جدی و بزرگ است که به دست آورده ایم و بیتردید، بدون این دستاورد، نتایج مذاکرات برای ما بیارزش بود. چرا که بدون آن، تنها امکان غنی سازی داشتیم و شرایط تحقیق و توسعه که لازمه آینده این صنعت است در اختیارمان نبود. حالا در برجام، امتیاز غنی سازی صنعتی همراه با تحقیق و توسعه به ما داده شده است. البته ممکن است برخی بگویند جزئیاتی از موضوع توافقات درباره تحقیق و توسعه دارای اشکالاتی است که در صورت نیاز با ورود به جزئیات میتوان آن را اثبات کرد. از طرف دیگر باید به این نکته اشاره کرد که ما برای تحقیق و توسعه و غنی سازی صنعتی محدودیتهایی را پذیرفته ایم . ممکن است گفته شود، با این محدودیتها لحاظ کردن حق تحقیق و توسعه به عنوان یک ستانده توجیهی ندارد اما میتوان روشن کرد که این محدودیتها متناسب با برنامه کلان توسعه صنعت هستهای ایران که بر روی سانتریفیوژهای IR-6 و IR-8 بنا گذاشته شده است و تحقیق و توسعه آنها چند سال طول میکشد میباشد و منافات چشم گیری با آن ندارد و بدون آن نیز روند فعالیت ما فرق چندانی نمیکرد... البته اگر افرادی درباره این دستاورد تردید دارند، بهتر است صحبتهای رهبر انقلاب در خطبه نماز عید فطر را با دقت بیشتری مرور کنند که ایشان به صراحت گرفتن این امتیاز در مذاکرات را تایید کردند.
* دستاورد سوم؛ رفع تحریم ها
رفع تحریمها سومین دستاورد ما در مذاکرات هستهای است و مهم برای رفع تحریمهای اقتصادی و بانکی در ابتدای توافق بود در این باره از کلمه «رفع» تحریمها استفاده میکنیم، چرا که در حال حاضر و بر اساس برجام، درباره تحریمها اتفاقات متعددی رخ داده است و در برخی موارد «لغو»، مواردی «توقف» میشود. اما به طور کلی رفع تحریمها و در دوره ابتدایی کنونی، رفع تحریمهای پولی و بانکی را خواهیم داشت و به مرور از سال هشتم به بعد، کل تحریمهای باقی مانده رفع خواهد شد که این نیز دستاورد مهمی است. این موضوع مهمترین دلیل ما برای مذاکره با طرف مقابل بود و اگر قرار بود تحریم هارفع نشود، اصلا دلیلی برای این همه مذاکره نبود.
* دستاورد چهارم؛ عادی شدن پرونده ایران
این دستاورد مهم نیز از مسائلی است که طی 12 سال مذاکره یکی از موارد حساس مورد بحث طرفین بود. احتمالا در حال حاضر، مسئله PMD و موضع گیری نسبت به فعالیتهای گذشته ایران خاتمه مییابد که حتی اگر آژانس پرونده ایران را خاتمه ندهد به برجام لطمهای نخواهد خورد. موضوع دیگر عادی شدن پرونده ایران در شورای امنیت و آژانس است که صراحتا در برجام آمده است. نکته مهم این که در هیچ جای این معادله نظر آژانس ملاک تصمیم گیری نیست و بعد از پایان 8 سال، چه آژانس برنامه ایران را تایید کند و چه نکند، مرحله انتقال برجام آغاز میشود و همچنین سر 10 سال، چه آژانس تایید کند و چه نکند، به طور خودکار قطع نامه تصویب شده لغو و پرونده ایران عادی میشود بدون اینکه نظر آژانس ملاک باشد.
* دستاورد پنجم؛ شکست نظام سلطه در برابر ایران با پذیرش ایران هستهای (مشروط به حفظ رویکرد استکبار ستیزی)
شکست نظام سلطه از ایران و در نتیجه آن، تغییر هنجارهای نظام بینالملل و سهم جدید ایران و کشورهای شبیه ایران در نظم آینده جهانی نیز دستاورد مهم دیگر این مذاکرات برای ماست. البته این دستاورد مشروط به 2 نکته است. نکته اول حفظ روحیه استکبارستیزی و نکته دوم تفوق ملی و پرهیز از نشان دادن تصویری شکست خورده از مذاکرات.در این مبحث نقدی را به منتقدان برجام وارد میدانم. منتقدان با مدلی که پیش میروند، خروجی یک پیروزی که با استقامت و پیشرفت مردم و تلاش 12 ساله همگان حاصل شده است را به یک شکست تبدیل میکنند. نگاه دقیق تر به برخی نتایج این توافق روشن میکند که این رویکرد مخالفان نادرست است. بر اساس برجام، ما قطع نامههای سازمان ملل را بدون اجرا لغو کرده ایم چرا که آنها را مشروع نمیدانستیم. این موضوع کمی نیست چرا که مهمترین جایگاه ساختار نظام بینالملل آن را تصویب کرده بود و ما باید بر اساس آن فردو و اراک را تعطیل و غنی سازی را تعلیق میکردیم و ...، اما ما هیچ کدام را انجام ندادیم و حالا قطع نامهها لغو شد. آیا این نشان دهنده پیروزی جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران بر این نظام ظالمانه بینالملل نیست؟ ما صنعت هستهای خودمان را به آنها تحمیل کردیم در حالی که به گفته اوباما اگر میتوانستند پیچ و مهرههای این صنعت را هم باز میکردند. بنابراین اولین شرط این است که نشان دهیم پیروز بوده ایم و تصویری شکست خورده از توافق نشان ندهیم. شرط دیگر این است که باید روحیه استکبار ستیزی مان را حفظ کنیم.
* درباره شرط دوم
از سوی دیگر باید توجه داشت این امکان وجود دارد که با بیتوجهی به اقدامات آینده خودمان، آن را به دست نیاوریم. این که چگونه ایران تا به امروز با داشتن روحیه استکبارستیزی به جایگاه در خور توجه منطقهای و جهانی دست یافته است و به اعتقاد بنده رسیدن به این جایگاه یکی از منفعتهای همین رویکرد استکبارستیزی بوده، نیازمند توضیح بیشتری است.در شرایط فعلی هنجارهای حاکم در نظام بینالملل از قواعدی هم چون «سازه انگاری» و «مکتب انگلیسی» پیروی میکند که روی آن تاکید فراوانی هم وجود دارد. در نظم نوین جهانی و بر اساس نظریههای مربوط به این حوزه، با تغییر یافتن این هنجارها کل معادلات بینالمللی تغییر خواهد کرد. این دستاورد بسیار مهم، خروجی برجام و 12 سال ایستادگی است، مشروط بر این که ما بتوانیم اثبات کنیم در این نظام بینالمللی مد نظر آن ها، حل نشده ایم و بتوانیم همان طور باشیم که به گفته رهبر انقلاب، نشان دهیم قاعدههای حاکم را نپذیرفته ایم، نظام سلطه از نظر ما همچنان نظام سلطه است و با این رویکرد همچنان بتوانیم خواستههای خودمان را به این نظام بینالملل تحمیل کنیم. آن زمان است که جایگاه شایسته خودمان را در نظم نوین پیدا خواهیم کرد.
تاثیرات این دستاورد:
* تغییر هنجارهای بینالمللی در جهت عادلانه تر شدن نظام بینالملل
* گرفتن سهمی در شان ایران در نظم نوین جهانی
* تقویت گفتمان استکبار ستیزی در جهان اسلام و آزاده خواهان دنیا
* بیشتر شدن قدرت منطقهای ایران و تقویت جبهه مقاومت
* دستاورد ششم؛ تقویت و تثبیت نظام جمهوری اسلامی
* یکی دیگر از دستاوردهای مهم ما تقویت و تثبیت نظام جمهوری اسلامی است.
دستیابی به این توافق سبب پیوند عمیق تر طیف خاکستری جامعه با نظام و ساز و کارهای آن شده و آنها به رویکردها و اقدامات نظام اعتماد بیشتری پیدا کرده اند. از سوی دیگر اعتبار رهبری انقلاب نیز در بین این گروه تقویت شده است. این بدان معنی است که رهبری امروز در جایگاه آن ها، به عنوان مثال نسبت به اوایل سال 92 جایگاه خیلی بالاتری دارد. از نظر آنها در این مدت و باروند طی شده در مذاکرات هسته ای، فرآیندی معقول با مدیریتی حساب شده دنبال شده که به اعتبار جایگاه رهبری در نظر آنها منجر شده است. در این شرایط ساز و کارهای نظام جمهوری اسلامی برای این گروه پذیرفته شده است که این دستاورد به تثبیت و تقویت نظام منجر میشود. البته در این مجال تنها به مهمترین دستاوردها اشاره شد و نکات دیگری نیز وجود دارد که میتوان از آن به عنوان دستاورد یاد کرد، همچون «تفاوتهای موجود بین قطع نامه جدید با قطع نامههای قبلی شورای امنیت» و همچنین «وعدههای داده شده برای استانداردسازی سوخت و توسعه صنعت هستهای ما» که هر یک در جای خود دارای اهمیت ویژهای است.
* دستاورد به دست آمده نتیجه 12 سال پیشرفت و استقامت با حفظ مواضع اصولی
دستاوردهای به دست آمده نتیجه چیست؟ این سوالی است که باید مورد توجه قرار بگیرد و پاسخ آن از نظر بنده موارد زیر است: اولین دلیل دستاوردهای کنونی، قدرت نظامی و دفاعی ماست. اگر توان نظامی ما ضعیف بود تا حالا به ما حمله کرده بودند. در توضیح صریح تر، اگر در جنگ 33 روزه که جنگی نیابتی بین ما و آمریکا با نیابت حزب ا... و اسرائیل بود، شکست خورده بودیم، تردید نکنید که تا حالا قطعا به ما حمله میکردند و سازمان ملل هم برای این کار قطع نامه داشت. پس قدرت نظامی و دفاعی ما اهمیتی جدی دارد و این توان راه را بر آنها بسته و مجبور شدهاند پای میز مذاکره بنشینند.
دلیل دیگر پیشرفتهای هستهای ماست. اگر ما تواناییها و امکانات هستهای امروز را نداشتیم، آیا دلیلی وجود داشت که آنها با ما پای میز مذاکره بنشینند؟ همین تیم هستهای فعلی در سال 83 نتوانستند امتیاز 20 سانتریفیوژ را برای ما بگیرند. نه این که بد عمل کرده باشند، بلکه به این دلیل که ما دادهای برای گذاشتن روی میز نداشتیم.مدیریت هوشمندانه رهبر انقلاب، که حتی به اعتراف خود طرفین مذاکره کاملا هوشمندانه است. وقتی رهبر انقلاب هوشمندی به خرج میدهند و خطوط قرمز را علنی میکنند، سبب میشود که تیم هستهای این خطوط قرمز را به کلید واژههای مذاکرات تبدیل میکند و روی میز مذاکره میگذارد. از طرف دیگر وقتی میگویند نرمش قهرمانانه، برگرفته از تدبیر دقیقی است که حالا ما را به نقطه امروزی رسانده است. قدرت روز افزون منطقه را هم نباید فراموش کرد. در مذاکرات قبلی وین، مذاکرات خوب پیش رفته بود. در آن شرایط هنوز جمهوری خواهان کنگره را در اختیار نداشتند و آمریکاییها ساده تر میتوانستند مصوبه کنگره را بگیرند، اما چرا موافقت نکردند؟ به عقیده من دلیلش این بود که پس از وین، ماجرای یمن اتفاق افتاد و قدرت منطقهای ایران را چند برابر کرد. واقعا مردم در برابر تحریمها ایستادگی کردند و نظرسنجیها هم همین موضوع را ثابت میکند. تردید نکنید که خیلی بیشتر و دقیق تر از ما، آنها از مردم ایران نظرسنجی کرده اند. والبته بیتردید دیپلماسی هوشمندانه و خلاقانه تیم هستهای در این توافق موثر بوده است. واقعا تصریح میکنم که این برجام که در 150 صفحه تنظیم شده بسیار خلاقانه و هنرمندانه است. این فقط یک کار علمی است و خلاقیتهای ویژهای دارد. شاید برای درک این موضوع، بیان این مثال فوتبالی مناسب باشد که لیونل مسی در بارسلونا مدام گلزنی میکند اما در تیم ملی آرژانتین این توانمندی را ندارد. این به دلیل وجود تیم همراه مسی در بارسلوناست. البته اگر لیونل مسی هم نباشد، باز بارسلونا در گلزنی موفق نخواهد بود، بنابراین بودن آنها در کنار هم لازم و ملزوم یکدیگر است.
* دادهها:
به طور طبیعی این سوال مطرح میشود که در مقابل این همه ستانده، ما چه دادههایی را به طرف مقابل داده ایم و آنها در قبال آن چه امتیازاتی از ما گرفته اند. اولین نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که دادههای ما در این مذاکرات از نظر طرف مقابل خیلی مهم است و خوشحال هستند که چنین امتیازاتی از ما گرفته اند، اما این دادهها برای ما اهمیت چندانی ندارد. هرچند که نگرانیهایی در برخی از موارد وجود دارد. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که آنها دوست نداشتند همین میزان ستانده را هم به ما بدهند و در مقابل آن دادههایی بگیرند، چرا که به گفته خود اوباما، اگر میتوانستند حتی پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ما را هم باز میکردند.
* داده اول؛ محدودیتهای غنی سازی
اولین داده ما در این مذاکرات اعمال محدودیتها در غنی سازی است. هم محدودیت در سطح غنی سازی و هم محدودیت در ظرفیت غنی سازی. بر اساس توافق انجام شده ما برای مدت 15 سال سطح غنی سازی مان را محدود کرده ایم و به میزان 3.67 نگاه خواهیم داشت. از طرف دیگر ظرفیت غنی سازی مان را هم بر اساس تعداد سانتریفیوژهای توافق شده محدود کرده ایم که از 18 هزار و 500 سانتریفیوژ به 5060 عدد برسانیم و تا 10 سال این محدودیت را بپذیریم. همچنین تا 15 سال در رآکتورهای آب سنگین محدودیتهایی پذیرفته ایم و به جز رآکتور فعالی که میتوانیم آن را احیا کنیم، قرار نیست رآکتور دیگری بسازیم. از طرف دیگر در فردو نمیتوانیم غنی سازی داشته باشیم.
* داده دوم؛ کاهش ذخایر اورانیوم به 300 کیلو تا سقف 10 سال
تا سقف 10 سال ما اجازه نداریم بیش از 300 کیلو اورانیوم غنی شده داشته باشیم، البته میتوانیم اورانیوم تولید کنیم، استفاده کنیم و یا اکسید کنیم اما میزان ذخیره اورانیوم ما نباید از 300 کیلو بیشتر شود.
* داده سوم؛ پذیرش نوعی از نظارتها و بازرسی ها
با توجه به این که برنامه کلان صنعت هستهای ما بر روی سانتریفیوژهای IR-1 طراحی نشده است به دلیل اینکه این سانتریفیوژها توان فقط یک سوم غنی سازی دارند و استفاده از آنها نه ممکن است و نه اقتصادی لذا کم شدن تعداد آنها هیچ محدودیت مهمی برای ما نیست همچنین رعایت سقف غنی سازی تا 3.67 نیز محدودیتی مهم محسوب نمیشود به دلیل اینکه ما بیشتر از این نیاز به اورانیوم غنی شده نداریم جز در نیروگاه تهران که تامین آن در برجام پیش بینی شده است. درباره نیروگاههای آب سنگین جدید نیز برای کشور ما که هدف تولید بمب اتمی نداریم، فقط بنای تولید نیروگاه آب سبک داریم که بازهم محدودیتی برای ما محسوب نمیشود. درباره فردو نیز آنچه برای ما مهم بوده امکان برگشت پذیری سریع و تولید اورانیوم غنی شده است تا طرف مقابل نتواند به فکر حمله نظامی به نطنز بیفتد که در برجام این خاصیت برای فردو رعایت شده است.
* نظارتهای فراتر از پروتکل الحاقی
سومین داده ما در جمع بندی مذاکرات،پذیرش نوعی از بازرسی هاست. بعضی از این بازرسیها که در حدود پروتکل الحاقی است طبیعی است و امتیاز داده شده محسوب نمیشود. اما برخی پروتکلها فراتر از پروتکل الحاقی است. ما نظارت 20 ساله بر ساخت روتورها و 25 ساله بر معادن را پذیرفته ایم که تضمینی برای اطمینان از عدم انحراف نظامی ایران است آنها میخواهند با نظارت بر منابع تامین اورانیوم و روتورها در این زمانها بتوانند کنترل کنند که تولیدات ما فقط در مراکز اعلام شده استفاده میشود که این نظارت هیچ ضرری برای ما ندارد. همچنین ساز و کاری در نظر گرفته شده است که فراتر از پروتکل الحاقی است. در مقوله دسترسیهای پروتکل الحاقی، زمانی که آژانس به مراکز غیر هستهای که معمولا مراکز نظامی است حساس شود و شک کند و بخواهد دسترسی داشته باشد، کشور امضا کننده پروتکل، میتواند این بازرسی را بپذیرد و یا راهکاری جایگزین ارائه کند. در صورت بروز اختلاف در این زمینه، در پروتکل الحاقی خیلی شفاف نشده است که چه اتفاقی رخ میدهد هرچند که قاعدتا زور آژانس بیشتر خواهد بود. اما آن چه که ما در برجام پذیرفته ایم در پروتکل نیست. بر اساس برجام، در صورت به توافق نرسیدن ما و آژانس بر سر بازرسیها از مراکز غیرهسته ای، اختلاف نظر ایران و آژانس به کمیسیون مشترک 8 عضوی ار جاع میشود که با رأی 5 عضو الزامی شود. این 8 عضو شامل نمایندگان کشورهای 1+5 به همراه نماینده اتحادیه اروپا و ایران است که با توجه به احتمال لابی، جای نگرانی جدی وجود دارد و این اتفاق ممکن است پاشنه آشیل برای تعهدات ایران شود. مسئله تعیین حکمیت برای اتخاذ تصمیم بازرسی از مکانهای مدنظر آنها موضوعی است که نگرانیهای جدی درباره آن داریم. در حالت طبیعی اگر آژانس سیاسی رفتار نکند مشکلی ایجاد نمیشود اما نمیتوان نسبت به این موضوع اطمینان داشت. آژانس در حال حاضر روابط خوبی با ما دارد اما اگر در آینده موضع فعلی آمریکاییها با ما تغییر کند آژانس هم تغییر رفتار خواهد داشت. اگر 6 نماینده کشورهای عضو کمیسیون و نماینده اروپا، یعنی 7 عضو، بتوانند اجماع کنند و 5 تای آنها متحد شوند و با ما سیاسی رفتار کنند، احتمال بروز مشکل وجود دارد. به فرض اگر طی سالهای بعد روسیه و چین همچنان طرف ما باشند که این موضوع هم قطعی نیست، و در کنار آن نماینده اتحادیه اروپا نیز همانند شرایط فعلی از کشوری مانند ایتالیا باشد، شرایط به نفع ما خواهد بود و 5 رای علیه ما داده نخواهد شد. اما احتمال این وجود دارد که در شرایط دیگر اجماع 5 نماینده ایجاد شود. در آن زمان ما اعلام کرده ایم که طبق نظر شورای امنیت ملی اجازه نظارت از سایت نظامی را نمیدهیم. در این حالت طبق برجام ما نقض کننده توافق خواهیم بود و با نقض آن شرایط برگشت پذیری و بازگشت تحریمها آغاز میشود. البته اینجا باید توضیح داد که شاید با احتمالات موجود، شرایط آن زمان بدتر از شرایط فعلی نباشد. یعنی فرضا 4 سال بعد اگر برجام نقض شود، بدترین حالت این است که آنها علیه ما کاملا اجماع میکنند و ما همانند شرایط فعلی تحریم میشویم. هرچند که امکان این که نتوانند اجماع کنند هم وجود دارد، اما این موضوع از نظر بنده یکی از نقاط ضعف بزرگ برجام است.
* تصور تغییر رویکرد استکبارستیزی ایران اسلامی؛ دادهای مشروط
داده دیگری که در حال حاضر مصداق عینی پیدا کرده اما مشروط به اقدامات آتی میتواند تغییر یابد، تصور ایجاد شده درباره تغییر رویکرد استکبارستیزی ایران اسلامی است. این موضوع از نظر ما بسیار مهم است به اندازهای که اگر بعدا نتوانیم شرایط فعلی را تغییر دهیم، هر آن چه در این مذاکرات ستانده ایم کم ارزش خواهد شد و ارزش آن چه از دست داده ایم بیشتر از ستانده هایمان است. در حال حاضر جهان اسلام و کسانی که چه در اروپا، چه در آمریکای لاتین و چه در هرجای دنیا، مخالف صهیونیسم، آمریکا و استکبار هستند، این تصور را دارند که ایران تغییر رویکرد داده است. حتی بخش اصلی تاثیرگذار در نتایج نظرسنجیهای منطقهای که از کاهش محبوبیت ایران حکایت میکند نیز به دلیل وجود همین تصور به وجود آمده است. اگرچه موضوع یمن و پررنگ شدن رویکردهای شیعه و سنی نیز در این موضوع تاثیرگذار بوده است. این داده ما در مذاکرات، هزینه سنگینی است. شاید و البته مطمئنا، اگر به گونه دیگری رفتار میشد و به عنوان مثال لبخند کمتری میزدیم، پیاده روی نمیکردیم و از این نوع رفتارها نداشتیم، شرایط و جایگاه ما در نگاه و باور دیگران بهتر بود. با این وجود این داده، منوط به حفظ رویکرد استکبار ستیزی ما خواهد بود. رویکرد استکبار ستیزی برای ما هم آرمانی ایدئولوژیک و هم منفعتی استراتژیک است که همه داشتههای امروز مان را از پافشاری بر این رویکرد داریم.
* کاهش ذخایر اورانیوم هم چندان مهم نیست
کاهش ذخایر تا سقف 300 کیلوگرم هم اهمیت چندانی ندارد چرا که ما میتوانیم با اورانیومهای تولیدی نیازهایمان را رفع کنیم و این میزان ذخایر اورانیوم است که باید کمتر از 300 کیلوگرم باشد. از طرف دیگر کیفیت فعلی اورانیوم تولیدی ما هنوز استاندارد قطعی را ندارد و باید مراحل تست را سپری کند. بنابراین این محدودیت هم اهمیت خیلی جدی برای ما ندارد.
دلیل این همه امتیاز به ما چیست؛ داده بیاهمیت برای ما و با اهمیت برای طرف مقابل
سوالی که مطرح میشود این است که اگر این دادههای ما در مذاکرات اهمیت برای ما ندارد، بر اساس کدام منطق، طرف مقابل حاضر به دادن این همه امتیاز به ایران شده است.
باید گفت داده اصلی ما در این توافق که در اصل دیگر دادهها برای این مسئله بوده، این است که تضمین داده ایم بمب هستهای نمیسازیم. این مهمترین داده ما است که بر اساس توافقات انجام شده امکان ساخت بمب برای ما تقریبا به طور کامل از بین رفته است.
واقعیت این است که این داده برای ما اصلا مهم نیست چرا که هیچ وقت قصد انجام این کار را نداشته ایم و درباره این موضوع حکم شرعی مبنی بر حرام بودن آن داریم. در یک حکومت اسلامی، احکام فقهی و شرعی جایگاه خاصی دارد و بسیاری از تصمیمات مهم بر اساس این احکام اتخاذ میشود.
این یک محدودیت شرعی است که شوخی بردار نبوده و در یک حکومت اسلامی بسیار حائز اهمیت است. اینها شعار نیست بلکه باورهای اعتقادی ماست و ما بر اساس همین باورها پیش میرویم.
بنابراین وقتی که میگوییم نمیخواهیم بمب هستهای بسازیم، رویکرد ما واقعا همین است.
اگر حکم شرعی حرام بودن ساخت بمب وجود نداشت، ممکن بود بگوییم در شرایط فعلی نمیخواهیم بمب بسازیم، اما با بودن این حکم این رویکرد به یک اصل تبدیل شده است.
بنابراین تضمین دادن برای نساختن بمب، دادهای است همانند روغن ریخته که نه تنها ما چیزی را به ازای ریخته شدن این روغن از دست نداده و هزینهای پرداخت نکرده ایم، بلکه در مقابل آن ستاندههای مهمی هم داشته ایم. هرچند که این داده بیاهمیت برای ما، برای طرف مقابل خیلی مهم و قابل دفاع است.
همه امتیازهایی که آنها به ما دادهاند از سر اجبار و ناچاری بوده است اما از نظر آنها همین که با وجود آن دادهها مانع از ساخت بمب توسط ایران شدهاند خیلی مهم است و آنها را خرسند میکند.
* جمعبندی
با توصیفی که شد در یک جمع بندی کلی و در یک نگاه کلان میتوان گفت، گر چه این متن دارای نقاط ضعف است و در برخی موارد این نقطه ضعف ها جدی است اما کفه «آنچه گرفته ایم» از «آنچه داده ایم» در برجام به شکل قابل توجهی سنگینتر است.
عمده داده های ما محدودیت هایی است که متناسب با توان فنی و برنامه کلان هستهای ما است و تأثیر چندانی جز حداکثر تأخیری یکی دو ساله در توسعه برنامه هستهای ما ندارد (جز نگرانی درباره نوعی دسترسی به مراکز اعلام نشده) اما ستانده ها به شکلی جدی نشانه اقتدار و توان ایران اسلامی است.
* پرسش و پاسخ های هسته ای
به گزارش «پارس»، درادامه این جلسه علاوه بر ارائه برخی دیگر از جزئیات توافق برجام، مدیرمسئول خراسان به سوالات حضار پاسخ داد.
* نکاتی درباره وضعیت فعلی فناوری هسته ای و برنامه کلان توسعه آن
در مورد این که در شرایط فعلی و در ادامه اجرای تعهدات توافق نامه، ایران غنی سازی ندارد یا فقط مترسکی از آن باقی می ماند، باید توضیحی ارائه کرد. موضوع اول این که غنی سازی اولین دستاورد ما در مذاکرات است و دومین دستاورد هم غنی سازی صنعتی است. برنامه کلان هسته ای ایران بر پایه سانتریفیوژهای IR-6 و IR-8 پایه گذاری شده است که در مرحله تحقیق و توسعه است پس ما هنوز فارغ از هر محدودیتی به مرحله غنی سازی که اقتصادی و صنعتی باشد دست نیافته ایم. هم اکنون IR-6 ما یک مرحله از دیگر سانتریفیوژها پیشرفته تر است و مراحل تحقیقاتی بیشتری را پشت سر گذاشته و IR-8 هم که تازه در مراحل اولیه تحقیقات قرار دارد. بر اساس برجام مقرر شده است که هر دوی این سانتریفیوژها مراحل تحقیق و توسعه خود را دنبال کنند که اگر بتوانیم IR-8 را به نتیجه برسانیم، از آن در چرخه هسته ای استفاده می کنیم و اگر هم به نتیجه قطعی نرسید آن را وارد مدار می کنیم. اما بقیه سانتریفیوژهای ما در برنامه کلان جایگاهی ندارد. بنابراین آن غنی سازی که برای ما موضوعیت دارد، غنی سازی با استفاده از IR-6 و IR-8 است.
* 8 سال زمان برای به نتیجه رسیدن تحقیقات نیاز داریم
باید به این نکته نیز اشاره کرد که در شرایط طبیعی و در بهترین حالت، برای به نتیجه رسیدن تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای IR-6 و IR-8 اگر مراحل تحقیق به خوبی پیش برود و مشکلی ایجاد نشود، حدود 7 الی 8 سال زمان مورد نیاز ماست. در این مدت ابتدا تعداد سانتریفیوژها کم است و زمانی که ما بتوانیم در تحقیقات و توسعه خود به تعداد مورد نیاز دست پیدا کنیم، یعنی طبق برنامه ریزی خودمان احتمالا در میانه سال هشتم، آن وقت می توانیم حدود 30 سانتریفیوژ را وارد مدار کنیم و آبشار غنی سازی را تست کنیم البته اگر می توانستیم این تعداد را بیشتر می کردیم قطعاً بهتر بود اما تعداد 30 عدد نیز مانع روند تحقیق ما نیست و در توافق نامه وین هم این موضوع مورد قبول واقع شده است. در برجام عملا از سال هشتم تولید انبوه این سانتریفیوژها را آغاز می کنیم اما روتورهای آن را بعدا و از سال دهم به بعد نصب می کنیم. با این شرایط از زمان بندی مورد نیازمان عقب نمی افتیم. یا حداقل چندان عقب نمی افتیم پس با این حساب، ویژگی ها و شرایط غنی سازی که ما در توافق وین به آن دست یافته ایم، تا حد زیادی مبتنی بر برنامه ریزی واقعی ما در حوزه کلان هسته ای است و تنها اندکی تغییر زمان در آن ایجاد شده است که قابل گذشت است. البته باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که رهبر انقلاب هم صراحتا بر دستاورد تحقیق و توسعه در جمع بندی مذاکرات تصریح داشتند و فرمودند که «ادامه تحقیقات و توسعه این صنعت را تحمّل کنند. تحقیق و توسعه صنعت هسته اى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هسته اى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند می کنند که حرفى ندارند».
* بر فرض این که داده های ما هیچ یک از خطوط قرمز مد نظر رهبری را خدشه دار نکرده است که البته اصلا این طور نیست و به فرض که تمام تحریم ها هم لغو شود، در صورت نقض عهد احتمالی طرف مقابل، طبق متن قرارداد ایران چگونه باید مسئله را حل کند؟
در مورد خطوط قرمز، نظرمن این است، این که مبنای خوب بودن توافق را باید خط قرمزها در نظر گرفت یا خیر مبحث مجزا و البته قطعا مهمی است که باید جداگانه به آن پرداخت. به نظر من اصل خطوط تعیین خطوط قرمز برای رسیدن به توافق خوب است و بعد از آن باید داده ستانده ها را بررسی کرد. اما موافق این هستم که یکی از فاکتورهای تعیین خوب یا بد بودن این توافق، انطباقش با خطوط قرمز تعیین شده است اما نکته مهمی که وجود دارد این است که انطباق با خطوط قرمز در صورتی امکان پذیر است که ما همه خطوط قرمز را در اختیار داشته باشیم و نه فقط خطوط قرمزی را بدانیم که علنی شده است و می خواستیم به آن ها دست بیابیم و در مذاکرات قبل به آن نرسیده بودیم. اگر فهرست کلی خطوط قرمز باشد، می توانیم آن را مقابلمان بگذاریم و بررسی کنیم. مثلا غنی سازی جزو خطوط قرمز بوده است، اصل لغو تحریم ها با تاکید بر عدم اجرای آن ها نیز جزو این خطوط قرمز بوده است. حال اگر فردی همه خطوط قرمز را در اختیار داشته باشد می توان بررسی کرد و گفت که مثلا از 15 خط قرمز مد نظر، 10 تا رعایت شده، 3 مورد مماس شده است و از 2 خط قرمز هم عبور کرده ایم. بدون این نگاه و بررسی نکردن همه خطوط قرمز، تحلیل مان جامع نخواهد بود. اما خطوط قرمز تعیین شده را هم مروری می کنیم و نه تنها بنای فرار از بیان آن نداریم بلکه به تصریح بیان می کنیم. نکات مربوط به خطوط قرمز قابل بازگشت و غیرقابل بازگشت در تحلیل ابتدایی بیان شد. برای درک دقیق تر این موضوع یک مثال عینی ذکر می کنم. مثلا فردی را در نظر بگیرید که قصد ازدواج دارد، برای انتخاب همسر خود خطوط قرمزی را تعیین می کند همچون، ایمان، چهره، قد، حجاب و ... . حال در زمان بررسی این خطوط قرمز درباره شخص مورد نظر، اگر مثلا همه این خطوط قرمز مد نظر وجود داشت اما فقط خط قرمز مومن بودن آن فرد وجود نداشت، طبیعتا باید گفت کلا همه چیز منتفی است. اما اگر با وجود رعایت همه خطوط قرمز، فقط خط قرمز قد طرف مورد نظر کمی متفاوت با آن چیزی که در نظر داشت، منطقا قابل گذشت است و این می شود جزو خطوط قرمز قابل گذشت.
* خطوط قرمز مد نظر رهبری غیرقابل گذشت است مگر با مجوز خود ایشان
در موضوع هسته ای نیز شرایط مشابهی وجود دارد، اما قطعا خطوط قرمزی که از طرف رهبری علنی می شود، حتی اگر از نظر فنی قابل گذشت باشد، دیگر قابل گذشت نخواهد بود، مگر با مجوز خود ایشان. در موضوع تحریم ها، خط قرمز رهبری این بود که تحریم های پولی و مالی باید برداشته شود، اجرائیات آن را طبیعتا می پذیریم و رفع بقیه تحریم ها را هم می توان به بعد موکول کرد. با توجه به سند برجام، این خط قرمز تقریبا به طور کامل رعایت شده است. تحقیق و توسعه هم جزو خطوط قرمز تعیین شده بوده که در توافق رعایت شده است. خط قرمز دیگر، موضوع اعتماد به آژانس بین المللی انرژی اتمی است که دو نظر در ارتباط با آن مطرح است. یک نظر این که حتی راستی آزمایی عینی آژانس و ارائه گزارشات عینی مثلا از تعداد سانتریفیوژها هم جزو خطوط قرمز رهبری بوده است، اما برداشت ما از قبل هم همین بوده است که از بیانات رهبر انقلاب این طور برداشت می شود که اعمال نظر آژانس جزو خطوط قرمز است و در سند برجام هیچ امکانی برای اعمال نظر سلیقه ای و سیاسی آن نباید وجود داشته باشد. این موضوع کاملا در سند برجام رعایت شده است، یعنی PMD از برجام حذف شده است و ما فقط باید برنامه خود را گزارش دهیم اما نظر آژانس مهم نیست. از طرف دیگر برای پایان یافتن محدودیت ها پس از 8 سال نیز نظر آژانس اصلا ملاک نیست. در حوزه نظارت ها و دسترسی ها، آن چیز که به عنوان خط قرمز رهبری تعیین شده، نظارت های متعارف است که در واقع همان پروتکل الحاقی است و همچنین مصاحبه با دانشمندان و عدم بازرسی از سابقه های نظامی، در خروجی بسیاری از این موارد رعایت شده است اما در سند برجام، ما برخی از نظارت های فراتر از پروتکل الحاقی را پذیرفته ایم و از خط قرمز عبور کرده ایم که موضوع مهمی است و همانطور که ذکر شد در یک مورد جای نگرانی دارد اما خط قرمزی که خیلی شفاف است و از آن عبور شده، غنی سازی محدود است که رهبری بر نپذیرفتن محدودیت های 10 و 12 ساله تاکید داشته اند، اما حالا در برجام محدودیت 10 ساله لحاظ شده است. البته همان طور که گفته شد، بر اساس بحث کارشناسی این موضوع اهمیت زیادی نداشته و قابل گذشت بوده است اما به دلیل آن که به صورت علنی توسط رهبری اعلام شده است مهم و غیرقابل گذشت است و نقطه ضعف مهمی از توافق که البته اگر توسط رهبری مجوز آن داده شود لطمه ای جدی به منافع ملی ما زده نمی شود.
* درباره نتیجه توافق یک سوال مطرح می شود. آیا یکی از پیامدهای توافق این نیست که با موانعی برای پیشرفت های نظامی و علمی مواجه می شویم؟
بر اساس سند برجام، ما در مسیر پیشرفت نظامی با محدودیت مواجه نیستیم. در مورد نظامی در هیچ جای برجام خودمان را متعهد به این نکرده ایم که مسیر توسعه را طی نکنیم و مثلا آزمایش موشکی نداشته باشیم در قطع نامه سازمان ملل به موشک ها استناد شده است البته قطعنامه نسبت به قطعنامه قبل اصلاحات فراوانی داشته است قبلا صریح ما را ملزم به عدم آزمایش موشکی کرده بود الان از ما خواسته است که موشک هایی را آزمایش نکنیم که البته این عبارت قابل تفسیر است ، یعنی ما می توانیم به نفع خودمان و آن ها به نفع خودشان تفسیر کنند. با نگاه واقع بینانه باید این گونه تصور کنیم تفسیری که به نفع آن ها باشد در عمل محقق خواهد شد، اما در این حالت هم چون متن برجام به صراحت از متن قطع نامه مجزا شده است، ما تعهدی به رعایت این بندهای قطع نامه نداده ایم بلکه تعهد ما به رعایت برجام است. از قوت های مهم بر جام این است که به تصریح بر تمایز بین مفاد برجام و مفاد قطعنامه تأکید کرده است. همان طور که 6 قطعنامه قبلی را کاغذپاره دانستیم و رعایت نکردیم، این چند بند قطعنامه جدید را هم به فرض محقق شدن تفسیر غلط آن رعایت نخواهیم کرد. در مورد پیشرفت های علمی نیز در بخش مربوط به تحقیق و توسعه پیوست 1 بند 43 در برجام، به تصریح آورده شده است که ایران اصرار دارد توسعه فنی غنی سازی خود را ارتقا دهد و می تواند تمام بحث ها حتی تحقیق و توسعه نسل های جدید را تا مدل سازی کامپیوتری و شبیه سازی در دانشگاه ها انجام دهد و برای تست فیزیکی آن باید فقط در مدت 10 سال از کمیسیون مشترک مجوز دریافت کند و بعد از 10 سال هم که کاملاً آزاد است.
* شرایط رفع تحریم ها چطور اتفاق می افتد و آیا خواسته های مد نظر ما محقق می شود؟
به طور کلی برجام دارای چند مرحله است. مرحله اول نهایی شدن برجام است که با تصویب قطعنامه شورای امنیت اجرا شد. مرحله دوم روز توافق است که بعد از تصویب در ایران و کنگره آمریکا و یا مخالفت کنگره و وتوی اوباما محقق می شود. بعد از روز توافق، آمریکایی ها باید دستور توقف تحریم های پولی، مالی و دیگر را صادر کنند و اتحادیه اروپا مصوبه لغو تحریم های پولی بانکی را تصویب کند. اگرچه تاثیرگذاری آن ها در ادامه روند در روز اجرا اتفاق خواهد افتاد اما مصوبه آن که قانون تحریم ها را متوقف می کند باید گذرانده شود. حتی در برجام ذکر شده است که این مصوبه باید به صورت عمومی اعلام شود تا همه دنیا بفهمد این مصوبه تصویب شده است. اروپایی ها هم باید مصوبه لغو تحریم ها را مصوب کنند و تاثیرگذاری آن هم به روز اجرای توافق موکول می شود. بعد از این مرحله، آن ها یک گام از اجرا برداشته اند و نوبت ایران است که گام های خود را بردارد. در این فرآیند یک نقطه ضعف وجود دارد و آن این که آن ها فقط به صورت تئوری یک مصوبه گذرانده اند و ما در مقابل گام های اجرایی بر می داریم. ما 18 هزار و 500 سانتریفیوژمان را به 5060 سانتریفیوژ کاهش می دهیم، فردو را اصلاح می کنیم، قلب رآکتور اراک را بیرون می آوریم و ... . البته این اقدامات را همگی بعد از اعلام علنی مصوبه آن ها مبنی بر توقف و لغو تحریم ها در روز اجرا انجام می دهیم. پس از آن در روز اجرا و با راستی آزمایی آژانس و ارائه گزارشی که تایید می کند اقدامات عینی ما انجام شده است، دیگر نیازی به مصوبه جدید وجود ندارد و به صورت خودکار، تحریم های اتحادیه اروپا لغو و بخشی از تحریم های آمریکا که مربوط به خود رئیس جمهور آمریکاست نیز لغو و تحریم های مربوط به کنگره متوقف می شود. پس از این اقدامات، روند برجام تا 8 سال بعد یعنی روز انتقال ادامه پیدا می کند. این سوال مطرح می شود که آیا این اقدام ما با اقدام آن ها متناظر است؟ چه منطقی دارد که آن ها بخشی از تحریم ها را متوقف می کنند و در مقابل ما پروتکل الحاقی و سایر اقدامات عینی را اجرا می کنیم؟ منطق این کار این است که ما نیز در مقابل، اجرای پروتکل الحاقی را به صورت موقت اجرا می کنیم. در روز انتقال، اگر کنگره آمریکا تصویب کرد که تحریم ها لغو شود، مجلس ما نیز اجرای دائمی پروتکل الحاقی را تصویب می کند اما در این مدت 8 سال فقط اجرای موقت آن را تصویب می کنیم. این اقدام متناظر به نظر منطقی می رسد و در این مدت 8 سال هر زمان که تشخیص دهیم روند آن طور که باید پیش نمی رود، می توانیم اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کنیم.
* در صحبت های رهبر انقلاب خطوط قرمز به صورت صریح بیان شده است. بحثی در برجام وجود دارد که ما باید اقداماتی را انجام دهیم و آژانس آن ها را راستی آزمایی کند. در واقع این یعنی اثبات عمل به تعهدات ایران به گزارش آژانس منوط می شود. این موضوعی است که رهبر انقلاب علنا تصریح کرده اند مخالفیم. همچنین در یکی از پیوست های برجام قید شده است که برای واردات کالاهایی که می تواند کاربرد دوگانه داشته باشد ایران باید مشخصات کامل افراد استفاده کننده از این کالاها را گزارش کند.
اشاره کردم که درباره بیانات رهبر انقلاب درباره راستی آزمایی آژانس دو برداشت وجود دارد. برداشت ما که در گذشته هم عنوان کرده ایم، این است که برداشت ما از بیانات ایشان موکول نکردن اقدامات به نظر آژانس است. از سوی دیگر به طور طبیعی باید مرجعی وجود داشته باشد که اطلاعات عینی و آماری را بدون اعمال نظر و سلیقه ارزیابی و تایید کند. رهبر انقلاب در همان سخنان خود درباره راستی آزمایی آژانس، به تجربیات بد ایران نسبت به آژانس اشاره کرده اند. تمام تجربیات بد ما از آژانس صرفا مربوط به مواردی بوده که آژانس باید نظری را اعلام می کرده است نه راستی آزمایی. آژانس تا کنون هیچ وقت در راستی آزمایی ها دچار خطا نشده است، چون طبیعتا امکان این کار وجود ندارد زیرا شامل بحث های فنی، روشن و شفاف از جمله تعداد آماری سانتریفیوژهاست و اعمال نظر شخصی در آن امکان پذیر نیست. اما آژانس در اظهار نظرها درباره برنامه هسته ای ایران در بسیاری از اوقات سیاسی رفتار کرده است. بر این اساس به نظر می رسد خط قرمز در این حوزه نیز رعایت شده است. درباره رعایت نشدن خط قرمز محدودیت 10 سال هم این توضیح را تکرار می کنم که این 10 سال محدودیت از حیث کارشناسی اهمیتی که دارد کمی تاخیر از برنامه هسته ای ایران است اما چون به صورت علنی توسط رهبر انقلاب عنوان شده بسیار مهم می شود و اگر خود ایشان اجازه پذیرفتن آن را بدهند، شرایط تغییر می کند و باید منتظر ماند و دید مسیر تصویب برجام به کجا می رسد.
بنابراین در شرایط فعلی به صورت کاملا شفاف از این خط قرمز عبور شده است و تیم هسته ای موظف بوده است در این زمینه درست اقدام کند. در ارزیابی متوازن برجام شاید بتوان از این موضوع گذشت اما از لحاظ رعایت خطوط قرمز قابل گذشت نیست. این نکته را هم باید گفت که تیم هسته ای از فاکتورهای خطوط قرمز برای افزایش توان چانه زنی استفاده کرده اند و اتفاقا این خطوط قرمز کمک شایانی به تیم هسته ای کرد تا بتوانند با دست پر پای میز مذاکره بنشینند.
* همه این موضوعات مربوط به فناوری هسته ای بود. حالا چه اتفاقی بر سر شعار «مرگ بر آمریکا می افتد» آیا شما نمی خواهید از این شعار استکبار ستیزی دست بردارید و از در تعامل با دنیا برآیید؟
رویکرد استکبار ستیزی برای ما یک آرمان ایدئولوژیک و یک منفعت استراتژیک است. خاصیت اولش این است که ما مسلمان و شیعه هستیم. باورهایی داریم و قرآن کتاب آسمانی ماست که نکات مهمی را برای ما تعیین کرده است. همان طور که قرآن به ما گفته است نماز بخوانید، گفته است که در مقابل ظلم تسلیم نشو و آن را نپذیر. این موضوع بارها در قرآن کریم تکرار شده است که ظلم نکنید و ظلم پذیر نباشید. پس استکبارستیزی و ایستادن در مقابل ظالم یک آرمان ایدئولوژیک و جزو مبانی دینی ماست.
دومین مسئله منفعت استراتژیک استکبارستیزی است. رسیدن به نقطه کنونی در حوزه هسته ای هم یکی از همین منافع است و به دلیل رویکرد استکبارستیزی ما بوده است که حالا 6 کشور مهم جهان مقابل ما می نشینند و خواسته هایمان را می پذیرند. از سوی دیگر نظم نوین جهانی که ایران در حال گرفتن سهم قابل توجهی در آن است، ناشی از توان امروزی ما و به دلیل حفظ رویکرد استکبارستیزی ایجاد شده است. این منفعت علاوه بر توان و قدرت منطقه ای، ما به ازای شفاف اقتصادی هم دارد و دیگر کشورها نیز برای به دست آوردن این منفعت تلاش می کنند. شاید اگر 10 سال قبل ما همین خواسته ها وحرف ها را داشتیم کشورهای دیگر نمی پذیرفتند، اما امروز به وضوح می بینیم که این توان استراتژیک شرایط را به نفع ما تغییر داده است. ایران استکبارستیز بوده که توانسته است به این نقطه برسد و بدون تردید اگر به این رویکرد توجه نداشته باشیم، جایگاه قدرتمند امروزمان را از دست خواهیم داد.
* خلیل موحدی، عضو شورای شهر مشهد که در این جلسه حضور داشت، در بخش پرسش و پاسخ با تقدیر از برگزاری این جلسه نکاتی را اظهار کرد و گفت:
جناب آقای احدیان، موضوعاتی که شما در مسائل فنی فرمودید غالبا غلط های مشهودی بود. درخواست می کنیم در جلسه مناظره ای در این باره صحبت کنیم. با این شکل که شما یک نفره صحبت می کنید، شائبه انتخاباتی پیدا می کند، مخصوصا این که خبر برگزاری این جلسه در صفحه اول روزنامه هم زده می شود و با این سبک و سیاق تبلیغ می شود. همه فکر می کنند شما دارید برای انتخابات کار می کنید و اثر خوبی ندارد. ضمن آن که اگر کنار شما فردی باشد که بتواند مطالب را کارشناسی کند و پاسخ بدهد، در اذهان عمومی تاثیر بهتری دارد.
اولین مسئله این که شما در نگاه کلی تحلیل مثبت کردید از این موضوع که جایگاه جهانی ما با این توافق ارتقا یافته است. من خواهش می کنم شما یک بار دیگر وصیت نامه حضرت امام (ره) را بخوانید و ببینید ایشان در 17 بندی که عنوان کرده اند چقدر درباره جایگاه جهانی و این که این جایگاه تا چه میزان باید برای ما دارای اهمیت باشد، صحبت کرده اند. بر فرض محال، که البته بنده به شدت مخالف این نگاه شما هستم، اگر هم ما جایگاه جهانی پیدا کرده ایم در مقابل چه چیزی را از دست داده ایم. وقتی این ها را کنار هم قرار دهیم بعد می بینیم که معامله بسیار سخیفی کرده ایم که تفاسیر آن را به جلسه مناظره موکول می کنم. امروز ما در منطقه ای که با وجود مقاومت سنگینمان در طول سال های گذشته توانسته ایم این قدر قدرت پیدا کنیم که معاون نتانیاهو می گوید امروز در شرایط تحریم ایران توانسته است 4 کشور اصلی منطقه را مدیریت کند. امروز داریم در همین کشورها دچار تزلزل می شویم. گرایش خالد مشعل به سمت مقابل برای چیست؟ برای این که احساس می کنند ما داریم با آن ها معامله می کنیم، از یک طرف حمایت از لبنان و فلسطین و از طرف دیگر باج خواهی از آمریکا می کنیم. این نگاه دارد در منطقه ترویج می شود. این به خاطر افراطی بود که مقام معظم رهبری هم در اواسط سال 92 وقتی آقای روحانی مباحثی را مطرح کردند، ایشان تذکر دادند و امروز دچار آن شده ایم. با این توضیحات به شدت مخالف نگاه شما درباره جایگاه جهانی به دست آمده هستم. مطلب دیگری را فرمودید که به گمانم اگر آقای کری هم بود از این بهتر صحبت نمی کرد. این که شما فرمودید برآیند آن چه که به دست آمده این است که دشمن مطمئن شد ما سلاح هسته ای نمی سازیم، دقیقا همان چیزی است که جبهه مقابل ما می خواهد. آن ها می گویند شما قصد ساخت بمب داشتید و ما از آن ممانعت کردیم و شما خیلی راحت به این حرف دامن زدید و فرمودید این توافق حاصل شده، این اطمینان خاطر را برای طرف مقابل ایجاد کرد. اما نکته آخر که نگاه من را به حضرتعالی عوض کرد و تا الان فکر می کردم که شما یک انسان آرمانی هستید ولی نگاهی سیستماتیک به دنیا دارید، اما حالا دیدم که شما اصلا قانون اساسی را فراموش کرده اید. شما وقتی صریحا می فرمایید که خط قرمزهای رهبری یکی از المان های بررسی توافق هست واقعا جای تاسف دارد. این جای سوال جدی از حضرت عالی دارد. می گویید مهم این است که آن چه داده ایم و گرفته ایم را بررسی کنیم. اگر این مهم باشد آقای احمدی نژاد نگاهش این بود که با قدرت و محکم باید جلوی دشمن بایستیم و آقای روحانی می گویند باید یک سری چیزهایی را بدهیم تا به گفته شما جایگاه جهانی پیدا کنیم. این ها با سلایق مختلف عوض می شود. ماده 110 قانون اساسی تصریح کرده است که سیاست گذاری نظام ویژه رهبری است و مطلب دیگر این اشتباه که اگر رهبری چیزی نگفتند یعنی خط قرمزها مثبت می شود که در این زمینه باید تاریخ را مطالعه و بررسی کرد. ما باید کیسه شنی باشیم که گلوله به مابخورد و رهبری بتوانند درست جامعه را هدایت کنند نه این که رهبری هزینه ها را بپردازند تا ما درست زندگی کنیم. این ها نکاتی بود که به نظر من انحرافات جدی در صحبت های حضرت عالی بود.
احدیان: از این که به صراحت نکاتی را مطرح کردید، تشکر می کنم. آمادگی کامل دارم در هر زمان و مکانی که شما تعیین کنید مناظره را برگزار کنیم.
درباره انتخابات هم این که بنده تصمیمی برای ورود به انتخابات ندارم اما اگر روزی تصمیم بگیرم وارد انتخابات شوم، خیلی صریح و بی رودربایستی وارد می شوم. چون فکر می کنم ورود افرادی که فکر می کنند توانایی کمک کردن را دارند مثبت می دانم، هرچند که اشتباه فکر کرده باشند. این نگاه را که ورود به عرصه انتخابات یک گناه است فضایی بسیار منفی برای انتخابات می دانم. به عنوان مثال فردی همچون آقای موحدی فعالیت هایی انجام می دهد و برخی می گویند این کارها با هدف انتخابات انجام می شود، بعد هم وی عضو شورای شهر می شود. به اعتقاد بنده اشکالی به این کار وارد نیست، حتی اگر با نیت این که در آینده نامزد انتخابات شود هم ایرادی ندارد، چه برسد به این که به طور معمول این اتفاق نمی افتد و فردی مثل آقای موحدی بر حسب احساس وظیفه تلاش هایی را انجام می دهد و بعد ممکن است شرایط به گونه ای شود که احساس می کند باید به حوزه انتخابات ورود پیدا کند. بنده از این که بخواهم نامزد انتخابات شوم خجالت نمی کشم اما واقعیت این است که به دلایل متعدد چنین تصمیمی ندارم، البته اگر هم داشته باشم منعی برای انجام آن ندارم و هر اقدام مشروع و منطقی که برای کسب رای نیاز باشد انجام خواهم داد.
در مورد سوالات شما اولین نکته درباره جایگاه جهانی است که شاید شما با تاخیر به جلسه آمدید و مباحث را از ابتدا دنبال نکردید. اصلا این را نگفتم که جایگاه جهانی ایران بالا می رود و کلمه جایگاه جهانی، در ادبیات من نیست. آن چه پیروزی ما برنظام سلطه است، همان رویکردی که رهبری دارند و همان مسئله اصلی مد نظر، نه جایگاه جهانی با تعریف عرفی که در حال حاضر مطرح است و با شرایطی از جمله معتبر شدن گذرنامه و این قبیل ویژگی ها. اصلا مهم نیست که آمریکایی ها و اروپایی ها چه فکری درباره ما می کنند، اما این مهم است که انقلاب اسلامی ایران بعد از 35 سال به تعبیر رهبر انقلاب که در خطبه نماز عید فطر فرمودند، توانسته آن ها را مجبور کند ایران صنعت هسته ای و تحقیق و توسعه هسته ای ما را بپذیرد و این از اقتدار ملت ایران است. این نکته ای است که من به آن اشاره کردم و البته عنوان هم کردم که این موضوع مشروط است بر این که بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم و حل در نظام بین الملل نشویم. البته دغدغه شما را درباره خالد مشعل و مسائل منطقه ای هم به عنوان یکی از داده های ما در مذاکرات یعنی هزینه هایی که تا کنون پرداخت کردیم مطرح کردم و گفتم که شرایط کنونی سبب شده است که بر اساس نظرسنجی ها جایگاه ایران در منطقه پایین بیاید، شاید در زمان این توضیح بنده شما در جلسه حضور نداشتید. البته به این نکته هم اشاره شد که این داده ای مشروط است و اگر بتوانید از این پس رویکرد صحیحی نشان دهیم، این داده مهم و هزینه و امتیازی که از دست داده ایم برخواهد گشت. در مورد سلاح هسته ای هم آنچه من ذکر کردم «تضمین عدم تولید بمب» اعلام کردم و نگفتم که ما می خواستیم بمب بسازیم و حالا نمی سازیم. تصریح هم کردم که ما از نظر شرعی ساخت بمب برایمان موضوعیت ندارد. اما اشاره کردم آن ستانده ای که طرف مقابل از مذاکرات داشته این بود که تضمین گرفته است ایران نمی خواهد بمب بسازد. بنابراین این ستانده مهم طرف مقابل است اما برای ما داده مهمی نیست.
درباره خط قرمزها هم نظرم را خیلی شفاف بیان کردم. در تحلیل یک متن روش های مختلفی وجود دارد که یک روش بررسی داده ها و ستانده هاست، یک تعریف بررسی شاخص ها و مقایسه آن ها با نتایج است، و البته یکی از روش ها نیز تطبیق آن خط قرمزهاست. اما نکته ای را که عرض کردم این بود که برای این تطبیق، آیا ما همه خط قرمزها را داریم؟ رهبری در سخنرانی خود هم اعلام کردند که این خطوط قرمز اعلام شده هست و نکاتی دیگری هم هست که به صورت مکتوب به مسئولان ارائه شده است. یعنی خطوط قرمز دیگری هم وجود دارد که مکتوب به آن ها داده شده است. در صورتی که این فهرست کامل خطوط قرمز در اختیارمان بود می توانستیم ارزیابی دقیقی از این حیث داشته باشیم. حتی تصریح کردیم که خطوط قرمز دو دسته هستند، یک دسته خطوط قرمز غیر قابل گذشت و دیگر، خطوط قرمز قابل گذشت که گاهی گذاشته می شود و حتی اعلام هم نمی شود که رهبر انقلاب تعیین کرده اند، با این هدف که پای میز مذاکره قدرت چانه زنی داشته باشیم، همانند خط قرمز فردو. اما این نکته را هم تصریح کردم که خط قرمزهایی که رهبر انقلاب علنی بیان می کنند قابل گذشت نیست و باید رعایت شود. این که شما به قانون اساسی اشاره کردید، به نظر من بیشتر از آن قانون، خود جایگاه رهبری اهمیت دارد. این نکته را هم گفتم که چون رهبر انقلاب نکاتی را به عنوان خط قرمز اعلام کرده اند آن خطوط قرمز دیگر غیرقابل گذشت است مگر آن که خودشان اجازه بدهند. از نظر ما عبور از این خط قرمز به عنوان یک نقطه ضعف مهم توافق محسوب می شود. البته اگر در این نقاط ضعف، از خط قرمز تحقیق و توسعه عبور شده بود و یا مصاحبه با دانشمندان ما توافق شده بود، این توافق از نظر ما کلا یک توافق بد و غیرقابل دفاع بود. اما در شرایط فعلی دو نکته مهم وجود دارد، یکی مربوط به بازرسی های فراپروتکلی که واقعا محل بحث است و باید آن را دقیق ارزیابی کرد و یکی هم خط قرمز مربوط به محدودیت 10 ساله که باید دید آیا رهبر اجازه پذیرفتن آن را می دهند یا خیر. اما برای ما این به عنوان نکته منفی توافق وین در حوزه خط قرمزها محسوب می شود. نکته دیگر این که بنده اصلا چنین چیزی را نگفتم که اگر رهبری چیزی نگویند یعنی خط قرمزها مثبت شده است، بلکه عنوان شد اگر ایشان چیزی نگفتند به این مفهوم است که اطلاع ما نسبت به خطوط قرمز مد نظر رهبری کامل نیست و اطلاع نداریم. اگر فهرست خط قرمزها مشخص باشد آن گاه حتی ممکن است خطوط قرمز دیگری هم باشد که ما اطلاع نداریم و حتی از آن خطوط هم عبور شده باشد اما ما نمی توانیم قضاوت کنیم. این خطوط قرمز در یک مورد جای نگرانی دارد و در یک مورد نیز قابل چشم پوشی است اما برای خوب یا بد بودن توافق باید همه خطوط قرمز از 12 سال پیش تا کنون را داشت.
* شما تاکید دارید که محدودیت های لحاظ شده متناسب با توان فعلی ماست و مشکل چندانی برای ما ایجاد نمی کند. این حرف شما خلاف مواضع رسمی دکتر عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی است. سوال دیگر این که به صراحت گرفتن حربه تحریم از دست دشمن مد نظر رهبر انقلاب بوده است؟ آیا با وجود این که آن ها می توانند هر لحظه اراده کنند، تحریم ها را باز گردانند، این مسئله در توافق رعایت شده است؟
گفته های ما مبتنی بر داده ها و اطلاعات افراد مختلف از جمله رئیس سازمان انرژی اتمی و افراد و دانشمندانی است که در فعالیت های هسته ای و حوزه عملکرد آژانس حضور دارند. این ها منابع رسمی و از نظر ما دارای اطلاعات موثق هستند. بر اساس این اطلاعات نکات فنی مربوط به برنامه کلان هسته ای مطرح شد و از نظر ما تحلیل های ارائه شده در این حوزه به دلیل موثق بودن منابع اعلام کننده آن، دقیق و کارشناسی شده است.
در مورد تحریم ها هم همواره این موضوع مطرح بوده است که حربه تحریم ها را از دشمن بگیریم. آن چیزی که دیدگاه اصلی رهبری است این است که اقتصادمان را غیروابسته کنیم تا با اتکا به اقتصاد مقاومتی، حربه تحریم از دست دشمن خارج شود. نگرانی فعلی ما نیز همین است که رفع تحریم ها باعث بازگشت وابستگی اقتصادی ما شود. نکته ای هم که در دیدار رهبر انقلاب با کارگزاران به عنوان خط قرمز به طور مشخص مطرح شد همین بود که اشاره شد، مبنی بر این که تحریم های پولی، مالی و بانکی با طبیعی بودن اجرائیات برداشته شود و بقیه تحریم ها هم می تواند بعدا رسیدگی شود. این موضوع تا حد بسیار بالایی رعایت شده است و به آن دلیل نمی گویم به طور کامل رعایت شده است چرا که ممکن است نکاتی باشد که از نگاه ما دور مانده باشد.
* درباره امکان نقض عهد با وجود اقدامات اعتمادساز ایران چه فکر می کنید؟
سوالی که در این باره مطرح می شود این است که ما اقداماتی را انجام می دهیم اما ممکن است آن ها به تعهدات خود عمل نکنند و این به نظر خیلی نامتوازن می رسد. به نظر بنده این تحلیل چندان دقیق نیست، با این شرایط برگشت پذیری خودمان را بررسی می کنیم. اقداماتی که ما انجام داده ایم شامل مواردی از جمله کاهش تعداد سانتریفیوژها از 18 هزار و 500 به 5060 تا بوده است که برگشت دادن آن فقط شامل هزینه مالی می شود و کمی زمان که به گفته کارشناسان سازمان حدود 6 ماه اما از نظر فنی حذف کردن این سانتریفیوژ های IR-1 برای ما اهمیت چندانی هم ندارد و لطمه خاصی به دنبال نخواهد داشت چرا که ما این سانتریفیوژها را برای تولید سوخت اتمی مورد نیاز خود در زمین نکاشتیم بلکه برای امتیازگیری تولید کردیم. اقدام دیگر ما رساندن 2 تن اورانیوم به 300 کیلو است که در عدم وجود مشکل آن همین بس که در این زمینه در توافق ایران-ترکیه-برزیل ما قبول کرده ایم 1200 کیلو اورانیوم را به خارج از کشور منتقل کنیم صرفا براساس وعده ای برای تحویل یک سال بعد اورانیوم 20 درصد. نکته دیگر این که محدودیت های اعمال شده در سایت فردو در مدتی بسیار کوتاه قابل بازگشت است. اما نکته مهم این است که طرف مقابل هم در بازگشت پذیری هزینه های زیادی می دهد به عنوان مثال پول های بلوکه شده ما آزاد می شود که برای آن ها هیچ وقت قابل بازگشت پذیری نیست همچنین هرقدر در طول این دوره ای که توافق اجرا می شود فعالیت اقتصادی کنیم مثلا نفت بفروشیم و....برای آن ها قابل بازگشت نیست. در حالی که اقدامات ما برگشت پذیر است. مهم تر این که قاعدتا ما نقض عهد نخواهیم کرد و هزینه سیاسی که آن ها به دلیل نقض عهد متحمل می شوند، بسیار بالاست. کشورهای 1+5 که بین آن ها اروپایی ها مهم تر هستند و کشورهای اتحادیه اروپا غیر از انگلیس و فرانسه و شاید آلمان، با ما تضاد منافع استراتژیک ندارند بلکه مشکل ما با آمریکاست و با آن ها تضاد منافع داریم. مسئله اروپایی ها با ما تصور نادرستی بود که فکر می کردند ما در حال تولید بمب هستیم و خوشبختانه این تصور در حال حاضر از بین رفته است. بنابراین در این شرایط درست که آمریکا می تواند از نظر حقوقی زیر همه توافقات بزند، اما اگر نقض عهد آشکار از طرف مقابل صورت بگیرد، معلوم نیست بتواند اجماعی که در اتحادیه اروپا علیه ایران و تحریم ما ایجاد کرده بود، باز گرداند و اگر هم بتواند بازگرداند اصلا سریع نخواهد بود علاوه بر آن در قطعنامه تصریح شده است که بازگشت تحریم ها برای طرف های تجاری با ایران عطف به ما سبق نمی شود. بنابراین برگشت پذیری ما با یک سری هزینه امکان پذیر است اما اقدامات آن ها در برخی موارد غیرقابل برگشت و در مواردی هم هزینه بالایی برایشان دارد. در هر صورت و با رخ دادن این نقض عهد هم در نهایت به نقطه اول می رسیم، که ما مجدد همانند سال های گذشته مسیر مد نظر خودمان را در حوزه هسته ای دنبال خواهیم کرد. البته پیش بینی من بر اساس بدعهدی های طرف مقابل این است که این توافقات احتمالا به 8 سال نمی رسد و احتمالا آن ها در بین این زمان بدعهدی و نقض توافق خواهند داشت. با این وجود ما چیزی را از دست نداده ایم که امکان دستیابی مجدد به آن را نداشته باشیم.
منبع: پارس
انتهای پیام/