گودرزی دیباج: هنرمندان عاشورایی در ورطه تکرار افتادهاند
خبرگزاری تسنیم: یک شنبه ۲۵ مرداد کارگاهی با حضور مرتضی گودرزی دیباج مدیر مرکز هنرهای تجسمی و دکتر علی عباسی استاد دانشگاه شهید بهشتی با موضوع نشانهشناسی در آثار عاشورایی برگزار شد.
به گزاش خبرگزاری تسنیم، سوگواره هنرهای عاشورایی به همت حوزه هنری از 6 آبانماه نمایشگاه آثار رسیده به ستاد سوگواره را افتتاح خواهد کرد. این سوگواره که در دو بخش پوستر و تصویرسازی فعالیت خواهد کرد، موضوعهای مورد نظر خود را در زمینه طراحی پوستر به شرح «حماسه عاشورا» و «حسین(ع) تنها نمیماند» و در موضوعهای زمینه تصویرسازی را به شرح «حربن یزید ریاحی» و «قیس بن مسهر صیداوی» اعلام کرد.
همچنین بعدازظهر یکشنبه 25 مرداد کارگاهی با حضور مرتضی گودرزی دیباج مدیر مرکز هنرهای تجسمی و دکتر علی عباسی استاد دانشگاه شهید بهشتی و جمعی از هنرمندان و طراحان سوگواره عاشورایی برگزار شد.
این کارگاه با محوریت نشانهشناسی آثار عاشورایی برپا شد که گودرزی دیباج در ابتدای مراسم با اشاره به کارهای انجام گرفته در زمینه عاشورا گفت: آثار خلق شده در طول سالیان این ادعا را ثابت کرده است که هنرمندان ما به ورطه تکرار افتادهاند و آثار نو و بدیعی در زمینه عاشورا خلق نمی شود.
وی همچنین تصریح کرد: آثاری که در این زمینه کار می شود متاسفانه دندانگیر نبوده و از لحاظ المانهای به کار گرفته شده و مفاهیمی که مورد نظر هنرمندان بوده، همواره آثار قبلی به نحوی تکرار می شود. این نشانی می دهد هنرمندان ما در این زمینه به خود جرئت نوآوری و خلق آثار بدیع و المانهای نو را نمیدهند.
مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری همچنین با گلایه از آثار خلق شده تکراری، درباره دلیل این اتفاق توضیح داد: به نظر می رسد که یکی از مهمترین دلایل این تکرار، دور شدن هنرمندان ما از مطالعه تئوری ها باشد. هنرمند امروز می بایست نشانه شناسی را که یکی از مهم ترین علوم مورد استفاده اش هست را یاد بگیرد و به تحلیل آثار برتر بپردازد تا از خلال آن ها به ایده های نو دست یازد.
عباسی: هر متنی با نظام ارزشی خود آن متن خوانده شود
دکتر علی عباسی، استاد نشانه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، در ادامه این کارگاه به تدریس نشانه شناسی از منظر مکتب پاریس پرداخت و گفت: کار ما اینجا تحلیل گفتمان نیست. بلکه ما اینجا می خواهیم بدانیم نشانه شناسی چیست و چرا باید آن را یاد بگیریم. به این ترتیب با یادگیری نشانهشناسی می توانیم یک متن یا یک تابلو را بخوانیم.
وی در ادامه توضیح داد: هر متن و یا تابلو و یا هر اثر هنری دیگری دارای نظام ارزشی مختص به خود است که می بایست برای خواندن و مواجهه صحیح با آن در گام نخست نظام ارزشی آن تابلو و اثر را کشف کنیم. نشانه شناسی این توانایی را به ما می دهد تا بتوانیم با درک درست نظام ارزشی آثار خلق شده، از آن خوانش درست و دقیقی داشته باشیم. در واقع اینکه ما چطور یک اثر را بخوانیم را اینجا یاد می گیریم.
عباسی در ادامه درباره موضوع کارگاه گفت: ما می خواهیم در خلال این جلسه تفاوت نماد و نشانه را نیز بدانیم. این مسئله را اگر متوجه شویم که نماد با نشانه چه فرقی دارد بسیاری از مشکلات ما در خوانش آثار رفع می شود.
وی در تعریف نشانه گفت: نشانه از دو عنصر تشکیل شده است. هر نشانه یک دال دارد و مدلول. البته این نظر سوسور است و پیرس معتقد است که مصداق هم یکی از مهم ترین وجوه نشانه است. کار نشانه شناسی به مانند زبان شناسی است. اما در زبان شناسی نهایتا یک جمله مورد بررسی قرار می گیرد اما در نشانه شناسی یک معنای کلی در نظر گرفته و بررسی میشود.
عباسی در ادامه فرایند تولید معنا را به این صورت شرح داد: هر تک نشانه فاقد معنی است. معنا زمانی شکل می گیرد که دو نشانه در کنار یکدیگر در هم آمیخته شوند. پس بنابراین نشانه های به خودی خود دارای معنا نیستند و این نحوه چینش و ترکیب نشانه ها با یکدیگر است که معناها را شکل می دهد.
این استاد دانشگاه همچنین خاطرنشان کرد: به دلیل اینکه نشانه ها این توانایی را دارند که به هزارن نحوه مختلف با یکدیگر همنشین شوند یک متن نیز می تواند هزاران خوانش داشته باشد. اما نشانه ها با نظام ارزشی خاص خود در هر متن کنار یکدیگر قرار می گیرند و در هم آمیخته می شوند که برای خواندن هر متن بسیار حائز اهمیت است. ما نمی توانیم نظام ارزشی خود را به متن تحمیل کنیم.
عباسی در ادامه با یک مثال توضیح داد: من وقتی می گویم کتاب یک نشانه تولید می شود که کتابی که در بیرون است دال به شمار می رود و آنچه شما از کتاب در تصور خود دارید مدلول می شود. همانطور که گفته شد، معنا با تریک نشانه ها ساخته می شود. باید بگوییم که هر نظام نیز یک محیط بسته است. چرا که ما برای درک هر چیزی باید آن را به اشکال محدود کنیم و گرنه توانایی درک آن از ما سلب می شود.
وی در باره تفاوت نشانه و نماد تصریح کرد: حال که فهیمیدیم نشانه چیست، باید ببینیم نماد چیست و چه تفاواتی با یکدیگر دارند. دال و مدلول چون در ساحت زبان شکل می گیرند از یکدیگر فاصله دارند. یعنی دال و مدلول را بدون فاصله نمی شود تصور کرد. وقتی ما می گوییم کتاب تا شما آن را با مدلول ذهنی تان منطبق دهید فاصله ای ایجاد می شود. این در حالی است در نماد این طور نیست. نماد عین یک پدیده است و درک آن مستلزم فاصله نیست.
این استاد دانشگاه درباره فرایند تبدیل نماد به نشانه گفت: برای اینکه یک نشانه را به یک نماد تبدیل کنیم باید آن فاصله را از میان برداریم. آن فاصله وقتی برداشته می شود که ما قراردادهای اعتباری را که نشانه را تولید کرده از بین ببریم و خود پدیده را جایگزین آن کنیم. قوانین طبیعی به قوانین اعتباری.
وی در این باره به شرح مثالی از تعزیه پرداخت و توضیح داد: در تعزیه این اتفاق به صورت شگرفی رخ می دهد. خصوصا در تعزیه های سنتی که در مناطق بکرتر برگزار می شود. مثلا کسی که نقش امام حسین(ع) را بازی می کند بقال محله است. یک پیرزنی هم صبح با او سلام و علیک می کند. بعدازظهر آن بقال نقش امام حسین(ع) را بازی می کند و به لحظه شهادت نزدیک می شود و می افتد زمین. آن پیرزن در حالی که می دانست آن کسی که افتاد زمین امام حسین واقعی نبوده بلکه شخصیت و بازیگر دیگری بوده چنان در جریان تعزیه قرار می گیرد که آنی دست کسی که افتاده زمین را می گیرد. آن پیرزن در واقع دست امام حسین(ع) را می گیرد نه آن بقال سر کوچه را. در تعزیه به این نحو فرایند تبدیل قراردادهای اعتباری به قراردادهای کاملا طبیعی تبدیل می شود.
وی در ادامه برای بررسی تابلوهایی از سوگواره به شرح مربع معنایی پرداخت و گفت: برای درک هر تابلو یا متنی می بایست نخست آن را به دو قطب مجزا تقسیم کرد. قطب مرگ و زندگی. یا قطب مثبت و منفی. وقتی یک تابلو را به دو قطب تقسیم کردیم، دو محور اصلی هر گفتمان که فرهنگ و طبیعت است را در آن به اجرا میگذاریم و اینچنین نشانهها و نمادهای هر اثر را شناسایی میکنیم.
انتهای پیام/