بیست و دومین بخش «دفترچه خاطرات افغانستان» منتشر شد
بیست و دومین بخش دفترچه خاطرات افغانستان، منتشر میشود.این کتاب ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان است.
خبرگزاری تسنیم: افغانستان سرزمین ظاهرا شناختهشده و در عین حال پر از ابهامی در مرزهای شرقی سرزمینی ایران، تاریخ پرپیچوخم، ملتهب و در عین حال پر از سوالی برای تمام جهان است.
جنگ با شوروی، حضور جنگجویان مجاهد، ظهور طالبان، حمله آمریکا و... اتفاقات بزرگی برای نیم قرن تاریخ سرزمینی با مردمان پیچیده در قلب غرب آسیاست.حوادثی که هر کدام به تنهایی میتوانند سرنوشت یک کشور را برای قرنها تحتتاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانیها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کمکم در حال نمایان شده است.
ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند از سال 1981 تا سال 1985 به عنوان سفیر هند در افغانستان مشغول به فعالیت میشود.دورهای که اقتدار و سلطه شوروی بر این کشور در حال به پایان رسیدن است و مجاهدین در حال قدرت گرفتن. او در کتابی تحت عنوان «دفترچه خاطراتی از افغانستان» یادداشتهای روزانه خود را از خضور در افغانستان در این دوره حیاتی وتاریخساز منتشر کرده است.
خبرگزاری تسنیم به منظور به وجود آوردن آن دید تاریخی که ذکرش رفت، ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان را منتشر میکند.
سید عبدالحسین رئیسالسادات، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان و مسئول خانه فرهنگ ایران در پیشاور این کتاب را ترجمه کرده است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است و قرار است به تناوب همه بخشهای کتاب منتشر میشود.
برای ارتباط مستقیم با مترجم میتوانید با این آدرس ایمیل در ارتباط باشید:raeisossadat@gmail.com
21 اکتبر
رئیسجمهور کارمل روز دهم اکتبر برای دیداری محرمانه راهی مسکو شد. انتظار میرفت روز هفدهم باز گردد امّا هنوز در مسکو است. دلیل دیدارش تجدید درگیری شخصیّتها در ردههای بالای دولت و حزب است. بنظر میرسد نخست وزیر کشتمند، پس از بازگشتش از مسکو مقامی بالا نه تنها در امور دولتی بلکه در امور حزبی و نظامی کسب کرده است. یکی از پیامدها کشمکش تاحدّی آشکار آقای کشتمند و پرچمیهای تندرو از طرفی و نجیب عضو دفتر سیاسی و ژنرال رفیع معاون نخست وزیر از طرف دیگر بود. رفیع مخصوصاً نسبت به روش آقای کشتمند در تصمیمگیری و نحوهٔ برخورد ژنرال قادر وزیر دفاع با فعّالیّتهای شورشیان انتقاد داشت. کارمل دقیقاً با موقعیّتی پر تنش روبرو بود و تلاش میکرد بین همکاران متمرّدش میانجیگری کند و تصمیم گرفت برای مشورتهای بیشتر با رهبری شوروی به مسکو برود. جوّ تنش سیاسی، تردید و بیثباتی دولت افغانستان و حزب حاکم را تحت تأثیر قرار داده و رویدادها پس از بازگشت کارمل میبایستی با دقّت مشاهده و مورد ارزیابی قرار گیرد. بنظر میرسد اتّحاد شوروی در ارتباط با وضعیّت سیاسی افغانستان تا حدودی دچار فلج تاکتیکی شده است. ظاهراً شخصیتهای رسمی زیادی همچون کارمل، کشتمند، رفیع و گلابزئی را همزمان پشتیبانی میکنند و بنظر میرسد فعلاً توانایی این را ندارند تصمیم خویش را بگیرند کدام رهبر افغانستان میبایستی بطور علنی و آشکار تشویق شود و مورد حمایت قرار گیرد. مسائل حزبی و دولتی افغانستان بیشتر یاد آورندهٔ یک میدان اسب دوانی است که اسبهای حسّاس بسیاری در آن در حال مسابقه دادن هستند.
تغییرات در ردههای بالای دولت که در مکاتبههای هفتگی پیش بینی کرده بودم آغاز شده-اند. دکتر خلیلاحمد ابوی، معاون نخست وزیر و رئیس کمیتهٔ طرح و برنامهٔ دولتی اوایل این هفته مقامش را از دست داد. جای او آقای منگل آمد که تا همین اواخر وزیر تحصیلات عالی و فنّی و حرفهای بود. رهبر جوان سطح بالایی بنام آقای قیاسی بعنوان وزیر تحصیلات عالی و فنّی و حرفه-ای جای آقای منگل را گرفت. یک عضو نسبتاًَ ناشناختهٔ حزب و وکیل دادگستری بنام آقای محمدبشیر بگلانی (Baglani) [بغلانی؟] وزیر جدید عدلیّه شد و جای کسی که پیشتر آن شغل را داشت یعنی آقای عبدالوهّاب صافی نشست. گزارشهای تأیید نشدهای وجود دارد که دکتر ابوی در یکی از کشورهای اروپای شرقی سفیر خواهد شد. به احتمال زیاد جمهوری آلمان دموکراتیک. تمامی وزیران جدید گرایشهای پرچمی دارند و نسبت به رئیس جمهور کارمل وفادارند.
دکتر آناهیتا راتبزاد، عضو دفتر سیاسی، اگر چه تقریباً سه هفته پیش از مسکو بازگشت از جایگاه بسیار پایینی نسبت به شغل قبلیاش برخوردار شده است. رویداد جالبی به موازات این، توجّه بیشتری است که در رسانهها نسبت به همسر نخست وزیر، خانم کریمه کشتمند میشود. حتّی در موارد ذاتاً سیاسی، خانم کشتمند دارد بالا برده میشود. وی رهبری سال جاری هیأت زنان افغانی را در کنفرانس سازمانهای بینالمللی زنان دموکراتیک که در لهستان برگزار میشد بعهده داشت. خانم راتبزاد همچنین از ظاهر شدن در تعدادی از مراسم مربوط به انجمنهای دوستی خارجی که وی رئیس آن است بازماند. بنظر میرسد مراحل آغازین کمرنگ شدن نقش یک زن سیاستمدار قدیمی را میگذراند.
فعّالیّت شورشیان طی این هفته افزایش یافت. ولایات هرات، هلمند، قندهار، پکتیا و بلخ هدف حملات مؤثر شورشیان بود. شورشیان همچنین باردیگر از چهارم اکتبر به بعد در اطراف کابل فعّال بودند. در یک مورد حتّی توانستند به همسایگی ستاد فرماندهی دفاع نزدیک کاخ دارالامان حمله کنند.
نیروهای شوروی و افغانی مخصوصاً در قندهار و اطراف لشکرگاه تحت فشار قرار گرفتند و مجبور شدند عملیّات هوایی گستردهای در ایستالیف در شمال کابل بکار گیرند. دولت اجباراً نیروهای تازه نفس اضافی از کابل بطرف شمال و از پایگاه ارتش در شیندند در غرب افغانستان بطرف جنوب به سمت مناطقی آنطرف قندهار اعزام کرد. پس از فاصلهای حدوداً شش ماهه، اطّلاعات تأیید شدهای در مورد نظامیان شوروی رسید که بیش ازحدّ معمول زخمی شدهاند.
دولت مدّعی شد عملیّاتشان بویژه در لشکرگاه و ایستالیف موفّقیّت آمیز بوده است. دو رهبر برجستهٔ شورشیان از گروه حکمتیار، آقایان صبور و رحمت در عملیّات ایستالیف، و طبق اظهار دولت، کشته شدند. نیروهای دولتی همچنین تعدادی شورشی مزدور را که در ایستالیف و اطراف آن عمل میکردند همراه رهبرانشان به نامهای ابراهیم و خواجه میرزان مجبور به تسلیم کرد. همچنین اطّلاعات تأیید شدهای وجود دارد که تمرکز سنگین نظامیان شوروی و افغانی اجباراً در ولایتهای پکتیا و بلخ سازمان یافتهاند. نیز راهزنی بزرگی از کاروانهایی که از بزرگراههای شریانی بین کابل و جلالآباد و کابل و شهرهای غربی هرات و قندهار عبور میکردند، صورت گرفته است.
مرکز فرماندهی نیروهای مسلّح افغانستان از هفتم تا دوازدهم اکتبر سمیناری با حضور کارکنان ایدئولوژی ارتش تحت ریاست سرلشکر صدیقی، رئیس امور سیاسی ارتش افغانستان، برگزار کرد. هدف اصلی سمینار تأکید بر اهمیت آشنایی نیروهای مسلّح با حزب دموکراتیک مردم افغانستان و هماهنگ کردن و تطبیق خودشان با ایدئولوژی حزب بود. اعلام شد طیّ سال جاری به تقویم افغانستان حدوداً بیست و هشت هزار سرباز عضو دائم PDPA شدهاند. بر اساس گفتهٔ ژنرال صدیقی در مقایسه با عضوگیری سال گذشته، عضویّت حدوداً هشت تا ده هزار نفر افزایش یافته است. البته این سؤال قابل طرح است که پیوستن سربازهایی که عضو حزب شدهاند، بخاطر ایمان به ایدئولوژی بود یا تشویق مادّی؟ که بیشتر احتمال دارد دومی درست باشد.
ژنرال عبدالقادر وزیر دفاع بخاطر فشار خون بالا برای مدّتی کوتاه در بیمارستان نظامی کابل بستری شد و دلیل این فشار خون بالا به احتمال زیاد تنشهایش با ژنرال رفیع بود. او بعداً در طول هفته وظایف خویش را از سر گرفت.
دولت بار دیگر قانون نظام وظیفهای را به مرحله اجرا گذاشته است تا جانشینی برای سربازانی که سه سال نظام خویش را زمستان امسال به پایان میبرند پیدا کند. تعداد نظامیانی که می-بایستی جانشین برایشان تعیین شود زیاد است، زیرا هر ماه حدوداً دو هزار و پانصد تا سه هزار سرباز آزاد میشوند.
تغییراتی در فرماندهی لشکرهای بیست و پنجم، هفتم و هفدهم پیاده نظام ارتش افغانستان صورت گرفته است. سرهنگ لطیف که پیشتر فرماندهی تیپ سوم مرزی مستقر در قندهار بود از آنجا برداشته شده تا جانشین سرلشکر ضیاءالدّین فرماندهٔ لشکر پیاده در خوست شود. ژنرال ضیاءالدین همانطور که پیشتر گزارش داده بودم [؟!] تصادف خطرناکی کرد و در بیمارستان بستری شد. سرهنگ فقیرا معاون فرماندهٔ لشکر هیجدهم پیاده، فرماندهی لشکر هفتم پیاده را بعهده گرفت که در مقر (Moqor) مستقر است. سرهنگ جعفر ستّار که هماکنون فرماندهی لشکر چهاردهم پیاده در غزنی را بعهده دارد جابجا میشود تا فرماندهٔ لشکر هفدهم پیاده در هرات شود.
نشان دیگری از گسترش یافتن فعّالیّت شورشیان این است که حدود یکهزار بیمار در بیمارستان نظامی چهارصد تخت خوابی کابل وجود دارد. این بیماران طیّ سه هفتهٔ گذشته به بیمارستان آورده شدهاند. اطّلاعات ما میگوید حدود هشتاد درصد از این بیماران بخاطر زخمهایی که در جنگ برداشتهاند نیاز به عمل جرّاحی دارند.
گزارشهای تأیید نشده دارم مبنی بر اینکه سفارتخانههای آمریکا، بریتانیا و مصر ممکن است اواخر امسال یا اوایل سال دیگر تعطیل کنند. رؤسای این نمایندگیها اوایل هفته کارمندان محلّی این سفارتخانهها را خواسته و به آنها گفتهاند جای دیگری دنبال کار باشند و نشانهایی دادهاند که این هیأتهای نمایندگی قرار است بسته شوند. من فکر میکنم آیا این احتمال ربطی به گزارشهای پراکنده شده از رم و نیویورک در مورد دولت در تبعید سازمان یافته توسط عناصر اوپوزوسیون با هزینهٔ شاه سابق ظاهرشاه دارد یا خیر؟ یک دلیل دیگر میتواند اعلان وضعیّت از سوی دولت ریگان در ارتباط با اتّحاد شوروی و در ارتباط با گزارشهایی پیرامون حمایت بیشتر ارائه شده به شورشیان باشد. یک نوع اعمال منطقی فشار بیشتر بر رژیم کارمل از سوی غرب میتواند این باشد که هیأتهای سیاسی را از کابل فرا بخوانند و بطور نمایشی استوارنامهها را تقدیم دولت در تبعید احتمالی نمایند.
دولت افغانستان اوایل این هفته ایران را متهم به سازماندهی تجاوز هوایی به فضای افغانستان کرد. آقای نیکونیا کاردار ایران در کابل روز یازدهم اکتبر به دفتر وزارت خارجه فراخوانده شد و یادداشت اعتراضیّهٔ شدیداللّحنی تسلیم وی گردید که در آن بالگردهای نیروی هوایی ایران را متّهم کرده بودند روزهای نهم و دهم اکتبر برای دادن پوشش هوایی به شورشیانی که از پایگاههایی در ایران به عملیّات در ولایتهای هلمند، نیمروز و فراه دست زده بودند، وارد خاک افغانستان شده-اند.
به کاردار ایران اخطار شد که این ممکن است موجب حرکت تلافی جویانه از سوی نیروی هوایی افغانستان و شوروی گردد.
تبلیغات علیه ایران هم از رسانههای افغانستان بالا گرفته است. تفسیرهای طولانی ازسوی خبرگزاری باختر در انتقاد از ایران بخاطر حمایت از شورشیان افغانستان و بخاطر بدرفتاری با پناهندگان افغانی که فعلاً در خاک ایران هستند منتشر گردید.
دوست، وزیر خارجه، نسخهای تصحیح شده از نقشهٔ افغانستان و کشورهای همجوارش را ارائه کرد. این در پاسخ به نگرانی بود که به مسئولین افغانی در مورد نقشهٔ دیگری ابراز داشته بودیم که اوایل امسال منتشر کرده بودند. نقشه، جامو و کشمیر را بعنوان بخشی از توابع هند نشان میدهد و مرزهای بینالمللی هند را با افغانستان و پاکستان کم و بیش درست نشان میدهد. آخرین نقشهای که دوست به من داد دربردارندهٔ تفاوتی جزئی در رها کردن منطقهای بین خطّ دیوراند و رودخانهٔ سند بدون هیچ علامت یا توضیحی است. پاکستان فقط در شرق رودخانهٔ سند مشخّص شده است.
نشست رسمی کمیسیون مشترک هند – افغان پس از به پایان رساندن نیم فصل پیشرفت همکاری مشترک بین هند و افغانستان، روز دوازدهم به جمعبندی نشست در کابل پرداخت. جلسات به شکل کاسب منشانه و علیرغم بعضی اختلافات و مسائل در جوّی دوستانه و صمیمانه برگزار گردید.
دفتر وزارت خارجهٔ افغان و خبرگزاری رسمی باختر پوشش خبری گستردهای به نشست صوفیه در مورد پیمان وزارت خارجهٔ ورشو و ملاقاتهای گرومیکو معاون نخست وزیر شوروی با آقای گشنر وزیر خارجهٔ جمهوری فدرال آلمان [آلمان غربی] در وین دارند. دولت افغان بطور کامل اظهارات اخیر آقای گرومیکو و آقای آندروپوف را در مورد مسائل صلح، خلع سلاح هستهای و توسعه تأیید کرد. افغانستان همچنین حمایت کامل خویش را از تمامی مواد پیمان ورشو اعلام نمود.
28 اکتبر
رئیس جمهور کارمل دیر هنگام شب هفدهم اکتبر پس از یک هفته ملاقات محرمانه از مسکو بازگشت. وی گفتگوهای مفصلی تا جزئیترین سطح در مورد امور حزبی و اوضاع داخلی افغانستان با آقای پومومارف (Pomomarev) و یوستینف (Ustinov) وزیر دفاع داشت. طبق اطّلاعات موجود در اینجا چون مشکل بیماری معدهاش تشدید شده بود برای بررسی کامل پزشکی هم رفته بود. او از ترشّح بیش ازحدّ اسید نیز رنج میبرد. حتّی پس از بازگشتش که حدوداً یک هفته پیش بود در انظار عمومی ظاهر نشده است زیرا تحت معالجهٔ گروهی از متخصّصین پزشکی روسی است.
نخست وزیر کشتمند در ده روز گذشته فعّالیّتهای عمومی زیادی را در سطح بالا به معرض دید گذاشت. ازولایت شمالی جوزجان دیدار داشت تا از مجتمع صنعتی شبرقان که در آنجا واقع شده است بازدید کند. او با رهبران قبایلی از استیالیف ملاقات داشت، سنگ بنای گسترش گروه صنعتی جنگلک نزدیک کابل را گذاشت، در بیستمین سالگرد پلیتکنیک کابل سخنرانی کرد و ریاست جشنهای بیست و پنجم اکتبر، روز ملّی جوان یا عقرب3 [سوم عقرب] را بعهده گرفت. گفتگوهایی در این باره میشد که اگر وضعیّت سلامتش وخیم شود یا اگر شورویها بخواهند او را بخاطر بعضی مسائل سیاسی راحت کنند، آیا کشتمند جانشین رئیس جمهور کارمل میشود؟ شایعات و گزارشها به اندازهٔ کافی قوی بودند تا مرا وادار کنند سؤالم را در مورد نقش کشتمند با تابیو، سفیر شوروی، در میان بگذارم. تابیو به من اطمینان داد «جدا از مشکلات جسمی کارمل و مسئلهٔ تندرستی او، سلامت سیاسی، روحیّهای و ایدئولوژیک وی در سطح عالی است. وی هم در دولت و هم در حزب بر سر قدرت باقی میماند.» تابیو این ارزیابی قطعی را داشت که چون کشتمند یک هزاره است دستیابی وی به عالیترین سطح قدرت در جامعهٔ افغان شدنی، محتمل و میسّر نیست. طبق گفتهٔ تابیو کارمل بالاترین در افغانستان باقی میماند. اگرچه کارمل از نظر جسمی رؤیت نمیشود به پیامهایش به دیگر رهبران کشورهای سوسیالیستی و به مناسبت روز سازمان ملل اهمّیّت سیاسی داده شده و روی آنها تبلیغ گردید که تأیید کنندهٔ اطّلاعاتی بود که تابیو داد.
اما بایستی توجّه کرد کارمل پس از پیاده روی در خیابانهای کابل در روز بیست و نهم سپتامبر در انظار عمومی ظاهر نشده است. تندرستی او و تأثیری که کار کردن در فضایی بسیار پر تنش و جوّ سیاسی پرفشار بر وی میگذارد موضوع قابل توجّهی است و میتواند آیندهٔ سیاسی او را تحت تأثیر قرار دهد.
هم از هیأت سیاسی شوروی و هم اعضای میانی PDPA علائمی دریافت کردهام که کمیتهٔ مرکزی PDPA و دفتر سیاسی ممکن است با ورود کادرهای اخیراً آموزش دیدهای که از اتّحاد شوروی و دیگر کشورهای اروپای شرقی باز میگردند، تقویت و گسترده شود. بخشی ازین اطّلاعات را آقای بریالی به من داد که پس از کامل کردن موفّقیّت آمیز معالجهٔ چشمش از مسکو بازگشته است.
موضوع ایجاد جبههٔ متّحد از رهبران شورشی ضد کارمل در رم را یادآور شده بودم. اکنون اطّلاعاتی پیرامون عضویّت در کمیتهٔ مرکزی جبههٔ متّحد بدست آمده است. شش نماینده از جامعهٔ تبعیدیهای افغانی در اروپا و هشت نماینده از پیشاور عضو این کمیته هستند. اسامیشان عبارت است از: از اروپا – دکتر ولید حقیقی 2- آقای همایون آصفی (برادر زن شاه سابق، ظاهرشاه) 3- دکتر ولی زکی 4- دکتر عبدالجلیل 5- آقای صدیق سلجوقی و 6- آقای اکبر شاراسدانی (Sharasdani) [؟] اعضای پیشاوری عبارتند از: 1-آقای گیلانی 2- آقای محمد گلاب ننگرهاری 3- مولوی فضل هادی شینواری 4- دکتر ذاهب میجدیدی (Mijadidi) [؟] 5- دکتر فاروق عظیم 6- آقای هولی اماس فضالی (Mr Holi M S Fazali) [؟] 7- آقایام. راشمارل (M. Rashmarel) صدیقی و 8- آقای توریالیا عثمان.
رویدادی سیاسی و مهم امّا تأیید نشده این است که طیّ دو هفتهٔ گذشته بعضی از رهبران شورشی با تفکّرات بنیادگرایی اسلامی حمایت بیشتری از جبههٔ متّحد کردهاند. اینها کسانی بودند که پیش از این مخالفت خویش را برای پیوستن به جبههٔ متّحد نشان دادهاند. گلبدین حکمتیار و سیاف، رهبران شورشی بنیادگرای اسلامی تندرو همچنان مخالف جبههٔ متّحد باقی ماندهاند. نیز اطّلاعاتی از هیأتهای سیاسی غربی [سفارتخانهها] دریافت کردهام که این کمیته نخستین نشست خویش را در تاریخی در نوامبر یا اوایل دسامبر در پیشاور برگزار خواهد کرد. منابع شوروی در کابل این اطّلاعات را تأیید کردند. همچنین اظهار داشتهاند آمریکا دارد فشار قابل ملاحظهای بر شاه سابق، ظاهرشاه، وارد میکند تا او را از رم به پیشاور منتقل نماید. وقتی در این مورد سؤالی کلّّی از فدایونس کاردار پاکستان در کابل کردم، او گفت ممکن است این فکر آمریکا باشد، امّا اگر ظاهرشاه به پیشاور بیاید بین نیروهای ضد کارمل برای دولت پاکستان اوضاع را پیچیده میکند. خبرگزاری رسمی باختر بیانیّهای صادر کرد که در آن کمک نظامی به شورشیان از جانب آمریکا و هم پیمانانش را از آوریل 1978 تا مارس 1983 دویست و هیجده میلیون دلار برآورد کرد. تفسیر باختر اعلام داشت ارزش فعلی کمک نظامی به شورشیان یکصد و پنج میلیون دلار در سال است.
متن کامل انگلیسی بیانیّهٔ دوست، وزیر امورخارجه در نشست عمومی سازمان ملل اکنون در اختیار ماست. چشمگیرترین تغییر جزئی سخنرانی پرهیز کامل دوست از هرگونه اشاره به بیرون رفتن نظامیان شوروی از افغانستان بود. وقتی سخن به اوضاع مربوط به افغانستان و ابتکار عمل سازمان ملل برای یافتن راه حلّی سیاسی رسید، دوست اظهار داشت که افغانستان از تلاشهای سازمان ملل پشتیبانی میکند. وی تأکید کرد گفتگو در ایجاد شرایط مناسب برای گفتگوهای مستقیم بین افغانستان و همسایگانش سودمند خواهد بود. او در ادامه گفت بحث و بررسی و گفتگوها می-توانند شرایطی را فراهم آورند و تضمینی بینالمللی بوجود آورند که تمامی پناهندگان افغانی به کشورشان باز گردند. در حالی که تمامی اینها میتوانند به عادّی شدن شرایط بیانجامند، هیچ اظهار نظری از سوی دولت افغان در مورد خروج نظامیان شوروی به گوش نرسید. این احتمالاً بازتاب دقیقتری از آیندهٔ شرایط در افغانستان است و دوست ممکن است کاملاً از این پرهیز داشته باشد که در مورد خروج نظامیان شوروی لب باز کند.
افغانستان به شدت از حملهٔ نظامی آمریکا به گرنادا انتقاد کرد. هیأت افغانی در نشست گروه غیر متعهّدها که روز بیست و ششم اکتبر در نیویورک برگزار شد، دخالت آمریکا را محکوم کرد و درخواست کرد علیه سیاستهای تجاوزگرانه آمریکا برخورد شدید انجام گیرد. دوست، وزیر خارجه برای گفتگویی با من دیدار نمود و درخواستی مشخّص را مطرح کرد که من پیامی به وزیر خارجهمان بفرستم و پیشنهادی از سوی دولت افغانستان برسانم که نخست وزیرمان، بعنوان رئیس جنبش غیر متعهّدها بیانیّه شدیداللّحنی در مخالفت با فعّالیّتهای آمریکا در گرنادا صادر کند. من چنین پیامی را ارسال کردهام.
دوست، ارزیابیاش این بود که حملهٔ آمریکا به گرنادا میتواند مقدّمهای برای دخالت نظامی مشابهی علیه نیکاراگوئه و در این راستا حتّی افغانستان باشد. رئیس جمهور ریگان متهم به این شده بود که سیاست ماجراجوئی نظامی ثابتی را دنبال میکند.
در این هفته سمیناری بینالمللی در مورد نیروهای دموکراتیک و پیشرو در کابل سازماندهی شده بود که هیأتهایی از بلغارستان، اتّحاد شوروی و افغانستان در آن شرکت داشتند. نمایندگی بلغاری را هیاتی از جبههٔ ملّی میهن آن کشور بعهده داشت و از اتّحاد شوروی نمایندگانی از واحدهای حزبی جمهوریهای آسیای مرکزی شرکت کرده بودند. به همین مناسبت جبههٔ ملّی میهن افغانستان بیانیّهای صادر کرد که در آن سیاستهای خارجی و تسلیحاتی آمریکا را محکوم کرده بود.
این هفته وزیر آموزش فنّی و حرفهای ازبکستان و وزیر کشاورزی جمهوری خود مختار ترکمنستان از اتّحاد شوروی دیداری از کابل داشتند تا به بحث و بررسی گسترش پروژههای همکاری دوجانبه با همتاهای افغانیشان بپردازند.
4 نوامبر
رئیس جمهور کارمل پس از پیاده رویاش در خیابانهای کابل در روز 29 سپتامبر در انظار عمومی ظاهر نشده بود. وی برای مشورتهای سیاسی و نیز معالجات پزشکی به مسکو رفته بود. امّا از هفتهٔ گذشته فعّالیّتهای عمومی کارمل آغاز شد. پیامهایش به سران حکومتها و دولتهای الجزایر، گرنادا و کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست اتّحاد شوروی پیرامون موضوعهای گوناگون منتشر گردیدند. مهمتر اینکه وی معاون نخست وزیر اوکراین آقای کانستانتین ایوانوویج ماسیک (Mr Kanstantin Ivanovich Masik) را برای گفتگویی طولانی به حضور پذیرفت. این گفتگو از تلویزیون پخش شد و بالاخره به بقیّهٔ شایعات در مورد اینکه از نظر سیاسی قرار است از صحنه غایب شود خاتمه داد.
دکتر آناهیتا راتبزاد، دیگر شخصیت سیاسی هم که حدود دو ماه و نیم پس از پلنوم دوازدهم به خواب زمستانی رفته بود، در صحنهٔ عمومی ظاهر شد. او هم با آقای ماسیک ملاقات کرد و ریاست سیاسی سازمان دموکراتیک زنان افغانستان را عهدهدار شد. ارزیابی من این است که آخرین گردهمایی دیدار کارمل از اتّحاد شوروی موجب شده است اطمینان یابد از جانب شوروی برای جایگاه عالی که در سیاست افغانستان در حال حاضر دارد مورد حمایت است. امّا اطّلاعاتی که دارم میگوید آناهیتا راتبزاد به حفظ موقعیّتش در سطح پائین ادامه خواهد داد.
هیچ رویداد جدیدی در ارتباط با فعّالیّتهای شورشیان پدید نیامد. ولایتهای پکتیا و لوگر اهداف اصلی حملات شورشیان بودند. شورشیان موفّق شدند دو هواپیمای AN-26 را که در باند هوایی خوست به زمین نشسته بود و ملزوماتی را برای پادگانهای نظامی آنجا حمل میکرد، از کار بیاندازند. در حقیقت سه هواپیما عملیّات را بعهده داشتند که یکی از آنها از حملهٔ موشکی شورشیان جان سالم بدر برد و به کابل بازگشت. نیز گزارشهایی در مورد کاروانی از شوروی که بین کابل و تونل سالنگ بوسیلهٔ مجاهدین مورد حمله قرار گرفت دریافت شد، امّا جاده بدون هیچ مانع عمدهای بازگشایی شد.
بیش از عملیّات نظامی شورشیان، مانورهای سیاسیشان نگاهها را در کابل به سوی خویش جلب کرده است. سفارتخانههای غربی در مورد فعّالیّتهای بیشتر جبههٔ متّحد که در رم پایهگذاری شده بود، خشنود بودند. ارزیابی این هیأتهای سیاسی این است که دیدار برنامهریزی شدهٔ رهبران جبههٔ متّحد در پیشاور در اواخر سال جاری گامی مهم و رو به جلو در جهت برانگیختن فشار سیاسی بیشتر بر دولتهای شوروی و افغانستان است.
11 نوامبر
صبح روز هفتم نوامبر با رئیس جمهور کارمل دیدار داشتم تا نامهای را از نخست وزیر که در تاریخ 18 اکتبر نوشته شده بود تقدیم وی کنم. حدود یک ساعت با وی بودم. به شدّت از رئیس جمهور ضیاءالحق انتقاد میکرد و بر این نکته تأکید کرد که هند و افغانستان منافع مشترکی در مقابله با سیاستهای نظامی و ماجراجویانهٔ پاکستان در منطقه دارند. کارمل همچنین اظهار داشت لازم است هند و افغانستان سیاستهایشان را در قبال پاکستان در یک رفتار هماهنگ و هدفمند گسترش دهند. علیرغم حملهٔ اخیر بیماریاش، بنظر میرسید حالش کاملاً خوب است و سرحال و درحدّ خوبی نشست و برخاست و گفتگویش سرزنده بود. وی قول داد پاسخ کاملی به نامهٔ نخست وزیرمان بدهد ولی همزمان در پاسخ به خانم گاندی پیام شفاهی گرم، احترامآمیز و دوستانهای فرستاد.
نکات عمدهای که وی ابراز داشت عبارت بودند از:
1) امپریالیسم و ضدّ انقلاب خارجی و داخلی بر فشار خویش بر انقلاب و علیه رژیم افغانستان به شدت افزودهاند. دخالت خارجی علیه افغانستان طیّ سه، چهار ماه گذشته سیر صعودی داشته است.
2) محرّکین اصلی این جریان آمریکا و پاکستان هستند که از شعار «خطر برای اسلام» استفاده میکنند تا بر افغانستان فشار وارد کنند. نیروهای مسلّح افغانستان تنها اگر فرماندهان و نیروهای نظامی گرایش صحیح سیاسی و جذبهٔ ایدئولوژیک درست داشته باشند، میتوانند بطور کارساز با این جریانات مقابله کنند.
3) نقش مدیریّت امور سیاسی نیروهای مسلّح افغانستان در پاسخ به این هدف از بیشترین اهمیّت برخوردار است.
4) نیروهای مسلّح افغانستان میبایستی تحت هویّت حزب دموکراتیک مردم افغانستان انجام وظیفه کنند. کنترل حزب سیاسی بر امور نظامی برای دستیابی به تمامیّت ایدئولوژیکی انقلاب ثور و برای پیاده شدن مؤثر برنامههای رفاه عمومی که انقلاب مدّ نظر داشته است اساسی است.
5) ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان میبایستی بعنوان شمشیری انقلابی عمل کند که از منافع مردم کارگر افغانستان دفاع میکند.
18 نوامبر
از پانزدهم نوامبر به بعد جبههٔ ملّی میهن یک گردهمایی شامل چهارصد نفر نمایندگان مذهبی و قبایلی از تمامی قسمتهای افغانستان در کابل برگزار کرد. ملاّکان قبایلی و رهبران مذهبی از تمامی کشور بطور انتخابی (آنان که حامی دولت بودند و آنان که تمایل داشتند با PDPA و دولت ارتباط داشته باشند) دعوت شده بودند. هدف این است که برگزیدگان مناطق غیر شهری را با برنامه-های اجتماعی و اقتصادی دولت آشنا کنند و آنها را وادار به ترک دخالت و درگیر شدن در فعّالیّت-های شورشیان سازند. برای رسیدن به این هدف نه تنها از طریق ترغیب و تشویق سیاسی بلکه از راه تشویقهای سنّتی اقتصادی، مالی و پولی اقدام میشود. آنچه جالب است اینکه تمامی برنامه از طریق جبههٔ ملّی میهن اجرا میشود و سازمانهای دولتی یا PDPA هیچگونه دخالت فعّالی در آن ندارند. شرکت کنندگان در این جرگه یا گردهمایی، اعضای حزب یا دولت یا جبههٔ ملّی میهن نیستند. حدود چهار صد نفر که عملاً متعلق به تمامی قبایل افغانستان هستند موافقت کردند برای چنین گردهمایی بیایند و در طول چهار روز گذشته در کابل ماندهاند تا به بحث و بررسیهایی بپردازند که مطمئنّاً تا اندازهای موجب خشنودی و رضایت رژیم کارمل را فراهم میآورد. من این را بعنوان راه میانبری فرعی در برقراری ارتباط نسبی دولت با جمعیّت غیر شهری کشور میدانم. دکتر صالحمحمد زیری، عضو دفتر سیاسی و رئیس جبههٔ ملّی میهن برنامهریز اصلی پشت صحنهٔ این حرکت است.
روزهای چهاردهم و پانزدهم نوامبر یک گردهمایی ملّی از نویسندگان جوان در کابل برگزار شد. حدود پانصد نفر جوان از بخشهای مختلف افغانستان برای کنفرانسی که دستگیر پنجشیری عضو دفتر سیاسی و رئیس انجمن ملّی نویسندگان ریاستش را بعهده داشت، در کابل گردهم آمدند. بریالی عضو علیالبدل دفتر سیاسی سخنران اصلی کنفرانس بود. او تاحدّی بطور نمایشی به نویسندگان جوان گفت که تشویق استعدادهای خلّاق جنبهٔ مهمی از برنامهٔ انقلاب ثور است و سپس افزود سوارکار ایدئولوژیکی دقیق و درست و بجا که از این استعداد برخوردار باشد ابزاری برای انقلاب میشود که میبایستی زمانی که جامعه دارد تغییراتی را از نوعی که در افغانستان شاهد آن هستیم تجربه میکند، هدف کلّ ادبیّات شود.
تیرگی لجستیکی که کابل را از زمان زمستانهای حرکت به سمت انقلاب فرا میگرفت، شروع به نشان دادن خود برای بار دیگر کرده است. نفت و بنزین سهمیهبندی میشوند. صفهای طولانی در ورودی جایگاههای فروش بنزین و گازوئیل و مغازههایی که نفت میفروشند تشکیل می-شود. بخشهای مختلف شهر، علیرغم وارد شدن ژنراتورهای عظیم از اتّحاد شوروی برای نیروگاه برق کابل و امنیت نسبتاً بهتری که برای آن برنامهریزی شده تا مراکز توزیع برق را حفظ کنند، ساعتهای طولانی قطعی برق دارند. اگرچه کمبود موادّ غذایی اصلی وجود ندارد، پیدا شدنشان در بازار کمی نامنظم شد. جمعیت کابل که به رشدش ادامه میدهد همهٔ این اوضاع را تاحدّی پیچیده میکند. این افزایش جمعیت که بار اضافی را تحمیل میکند، نتیجهٔ حرکت سیل آسای مهاجرینی است که بطور موقّت از مناطق سردتر و از ولایتهای کوهستانی اطراف کابل که زخم شورشیان را برخود دارند، به سوی کابل روان است.
نیروهای دولتی دچار دو نکبت شدند که بر آنها تأثیر زیاد گذاشت. سرهنگ عظیم فرماندهٔ لشکر هشتم پیاده مستقر در کارگاه از مناطق حاشیهای کابل بخاطر زخمهایی که از شلیک به بالگردش برداشته بود، مرد. این بالگرد روز پانزدهم نوامبر در ایالت لوگر هدف قرار گرفت و سقوط کرد. وی برای بدست آوردن اطّلاعات مقدّماتی جهت آغاز عملیّاتی علیه واحدهای شورشی به آنجا رفته بود. او به همراه دو مشاور نظامی شوروی سقوط کرد.
یک گردان کامل میلیشیای مرزی (شماره 904) شامل حدود چهار صد نیروی نظامی اوایل این هفته به همراه فرماندهشان در ولایت ننگرهار به مجاهدین پیوستند. گردان با سلاح، مهمّات و تجهیزاتش فرار کرد.
تعدادی هم از لشکر یازدهم فرار کردند. واحدهای این لشکر به ننگرهار و پکتیا اعزام شده بودند. اطّلاعاتی که من دارم این است که فرماندهان این واحدهای فراری از جناح خلقی بودند و اینکه گروههای شورشی به رهبری حکمتیار و یونس خالص دارند خلقیهای سنگدل را از راه به در میکنند. نداشتن روحیه است که موجب میشود گروهی از درون نیروهای مسلّح به از خودبیگانگی سیاسی برسند و نه شکستهای نظامی.
اما وزارت دفاع ادّعا میکند که در مجموع درصد فرار از ارتش بسیار کمتر از دورهٔ سال-های 1982 - 1981 است. مشکل است به طریقی بتوان نسبت به این ادّعا ارزیابی تقریبی بدست آورد. تنها برداشتی که فرد میتواند داشته باشد این است که نیروهای مسلّح افغانستان، علیرغم ادّعاهایی که در مورد کفایت رو به افزایش آنها در عملیّات میشود به دلیل این عدم اعتمادها مصیبت زده است.
دوست، وزیر خارجه، سیزدهم نوامبر برای نشست عمومی سازمان ملل و سخنرانی در مورد قطعنامهٔ افغانستان کابل را ترک کرد. قطعنامه روز بیست و دوم نوامبر در نیویورک به بحث و بررسی گذاشته خواهد شد و برآورد کلّی من این است که تغییر کیفی آنچنانی در محتوای قطعنامه یا در رأیی که به آن میدهند ایجاد نخواهد شد. وضعیّت گفتگوهای پاکستان و افغانستان سختتر شده است و با پشتیبانی هرکدام از آنها از سوی ابرقدرتهای همدستشان، آمریکا و اتّحاد شوروی، این وضع ادامه مییابد.
خبرگزاری رسمی در این هفته بیانیّهای صادر کرد که در آن اظهار کرده بود سیا و آژانس اطّلاعاتی اسرائیل «موساد» اخیراً توافق کردهاند با همکاری یکدیگر فعّالیّتهای شورشیان علیه رژیم کارمل را استحکام بخشند. طبق بیانیّهٔ باختر، موساد سلاحهای ساخت شوروی را که طیّ هجوم سال 1982 به لبنان از سازمان آزادیبخش فلسطین به چنگ آورده است در اختیار گروههای مختلف مجاهدین قرار میدهد. این سلاحها با تعرفههای امتیازی واگذار میشوند و تأمین بودجهٔ آنها از سوی آمریکا و عربستان سعودی برنامه ریزی شده است.
در بحبوحهٔ ادامهٔ انزوای افغانستان از کشورهای عربی و اسلامی، امضای توافقتنامهٔ همکاری کمیتهٔ المپیک جمهوری دموکراتیک افغانستان با کمیتهٔ المپیک کویت رویدادی شگفت و جالب است. دولت افغانستان امضای این موافقتنامه را روز پانزدهم نوامبر اعلام کرد. موافقتنامه را رئیس کمیتهٔ المپیک افغانستان امضا کرد که اواخر اکتبر به کویت رفت تا در بازیهای آسیایی که در آنجا برگزار شده شرکت کند.
25 نوامبر
رئیس جمهور کارمل هنوز جایگاه عالی سیاسی خویش را حفظ کرده است و به آن ادامه میدهد. وی در گردهمایی سراسری (جرگه) رهبران قبایل، نمایندگان سابق مجلس و سناتورها سخنرانی کرد که حدود یک ساعت و نیم و بطور فیالبداهه ایراد شد و دروغ بودن شایعات گسترده پیرامون وضع خراب جسمیاش را ثابت کرد. نکات عمدهای که عنوان کرد عبارت بودند از:
1. گردهمایی رهبران قبایلی و اجتماعی ادامهٔ تلاش صادقانه و وطن پرستانهٔ مردم افغان با هدف تحکیم اتّحاد مردم و تضمین مشارکت فعّالتر ایشان در ساختن جامعه-ای نو در افغانستان است.
2. گردهمایی میبایستی از آرامش و صلح و از پیشرفت اجتماعی دفاع کرده و به حمایت از دستاوردهای انقلاب ثور بپردازد.
3. گردهمایی میباید به دیدگاه اصولی و صلحآمیزی که در سیاست خارجی افغانستان مورد ملاحظه قرار گرفته و در آن متعهّد به توسعهٔ روابط حسنهٔ همسایگی با تمامی همسایگان افغانستان است، توجّه داشته باشد. کارمل بطور ویژه به پیشنهاد افغانستان در مورد مذاکرات مستقیم با پاکستان و ایران برای حلّ مسائل موجود فیما-بین اشاره کرد.
کنفرانس که تا بعد از ظهر هیجدهم نوامبر بطول انجامید پیامی خطاب به نمایندگان مجلس تمامی کشورهای دیگر جهان صادر کرد که خلاصهٔ نکات فوق بود. این گردهمایی پیامی هم خطاب به مردم افغانستان صادر کرد که در آن برنامههاو سیاستهای PDPA و انقلاب ثور را مورد تأیید قرار داده بود. کنفرانس قطعنامهای صادر کرد که شامل نکات زیر میشد:
الف) گردهمایی حمایت همه جانبه و قطعی خویش را از مرحلهٔ کنونی دموکراتیک ملّی انقلاب ثور اعلام میدارد.
ب) از تمامی ملّیتهای افغانی خارج از کشور دعوت میکند به وطن خویش بازگردند و از امنیّت سیاسی و تسهیلات زندگی که از سوی دولت افغانستان تقدیم ایشان خواهد شد بهرهمند گردند.
ج) قطعنامه تأکید کرد چهار سالهٔ پس از انقلاب ثور تجربهها و فرصتهای ارزشمندی در زمینهٔ آموزش سیاسی در اختیار تودههای افغان گذاشته است. قطعنامه در خطاب به شورشیان افغانستان، پاکستان، ایران و حامیان آنها از ایشان میخواهد دست از تمامی تجاوزها و دخالتها علیه افغانستان بردارند و آن را متوقّف سازند.
د) کنفرانس بطور کامل از کمکهای برادرانه که از سوی اتّحاد شوروی برای استحکام انقلاب ثور در افغانستان میشود حمایت و قدردانی میکند.
ه) گردهمایی بویژه از اتّحاد شوروی بخاطر ارسال تسلیحات به افغانستان برای حفظ انقلاب سپاسگزاری میکند.
و) قطعنامه از حضور مستمر و نامعلوم نظامی شوروی در افغانستان تا آن زمان که تجاوز از سوی ضدّ انقلاب و نیروهای امپریالیستی و بطور کامل پایان نپذیرد، حمایت میکند.
دو نکتهٔ آخر قطعنامه بویژه در ارتباط با جبههٔ متّحد است که در رم و از شورشیان پایه-گذاری شده و گردهمایی داشتهاند یا تلاش میکنند دولتی رقیب تشکیل دهند. از بعضی جنبهها، تشکیل این گردهمایی [کنفرانس] ملّی یا جرگه مقابلهای با جبههٔ متّحد یا دولت در تبعیدی که گاهی راه میافتد، گاهی تعطیل میشود، است که مخالفین (اوپوزیسیون) ضدّ کارملی در راه آن تلاش میکنند.
دفتر سیاسی حزب تحت ریاست رئیس جمهور کارمل روز بیست و سوم نوامبر تشکیل جلسه داد. در آن جلسه کارمل در سخنانش توجّه ویژه به جناحگرایی درون حزب کرد و نیاز به حرکت سریع برای التیام وضعیّت موجود خاطرنشان شد. طی ده روز گذشته دفتر سیاسی دو نشست به سرعت پشت سر هم داشته است و اطّلاعاتی که من دارم حاکی از آن است که نشستها برای این برگزار شدند تا دشمنیها، و اکنون صف بندیها، را که در ردههای بالای دولت افغانستان و حزب حاکم پدید آمده است از بین ببرند.
ژنرال رفیع، معاون نخست وزیر، پس از بازگشتش از مسکو خویش را با عضو دفتر سیاسی و رئیس اطّلاعات، دکتر نجیب، در یک صف قرار داده است. گفته میشود این دو نفر، با حمایت کلّی از سوی وزیر داخله، گلابزئی، دارند تلاش میکنند قدرت و نفوذ کشتمند، نخست وزیر و قادر، وزیر دفاع را کم کنند. این دو نفر (کشتمند و ژنرال قادر) با حمایت از سوی سرسختهای پرچمی مانند نوراحمدنور و آناهیتا راتبزاد اعضای دفتر سیاسی به این کشمکش پیوستهاند تا منافع خویش را حفظ کنند. ساروکین، فرماندهٔ نظامی عالی رتبهٔ شوروی در افغانستان ظاهراً در این جدال وارد شده و از ژنرال قادر در برابر خود خواهیهای ژنرال رفیع دفاع میکند. سیاست داخلی دولت و حزب روز به روز بغرنجتر و تاریکتر میشود. گزارشهایی در کمیتهٔ مرکزی PDPA دست به دست میچرخد که ممکن است عذر پرچمیهای تندرو چون نوراحمدنور، اقای دستگیر پنجشیری و آناهیتا راتبزاد حدود پایان امسال یا اوایل سال آینده از دفتر سیاسی خواسته شود و کادرهای جوانتر و توجیهشدهتری نسبت به تفکّرات و سیاستهای حزبی تا سطح دفتر سیاسی ارتقاء پیدا کنند.
ارزیابی من این است که کاردانی، حضور ذهن و اعتقاد راسخ سیاسی رئیس جمهور کارمل مخصوصاً با سطوح شورشی که علیه دولت و حزب او به وسیلهٔ نیروهای مخالف بکار برده می-شود، تا آخرین درجه تحت فشار هستند. وی همزمان درگیر حلّ سه برخورد و درگیری است: تضاد و درگیری درون حزب و دولت؛ علیه شورشیان و مجاهدین؛ و درگیری اعتبار بخشی با تودههای افغانی.
گزارشهای تأیید شدهای داریم که سیای آمریکا توانسته است مستقیماً درون ولایتهای شرقی بخصوص پکتیا، پکتیکا و ننگرهار نفوذ کند. جدا از تهیّهٔ سلاح و تجهیزات، آنطور که گزارش شده است، عوامل اطّلاعاتی آمریکا دارند پول معتبر به مقدار بسیار زیاد بین کشاورزان اجارهدار در این ولایات و عضوهای خلقی جدا شده از PDPA پخش میکنند. حملات شورشیان در ولایتهای هرات، قندهار، پکتیا، پکتیکا و لوگر ادامه یافت.
طبق گزارشهای اوّلیّه که از ولایتهای شرقی و قندهار میرسد این احتمال وجود دارد که گروه حرکت انقلاب اسلامی، پکتیا یا بخشهایی از قندهار را به عنوان منطقهٔ آزادشدهٔ افغانستان اعلام کند. حتّی اگر بتوانند چنین کاری بکنند، گمان من این است که این پدیدهای موقّتی است که با عکسالعمل بسیار شدید از سوی نیروهای شوروی خنثی خواهد شد.
گزارشهایی در مورد مذاکره بین مسئولین ایرانی و گلبدین حکمتیار رسیده که به شکست انجامیده است. این مذاکرات از جانب حکمتیار برای این بود که ستادهای عملیّاتیاش را از پاکستان به ایران منتقل نماید.
رسانههای افغانستان همچنین گزارشی از یک حمله به حکمتیار از سوی بعضی از هوادارنش دادند که از وی جدا شدهاند. طبق این گزارش نتیجه این بوده است که تعدادی از محافظین وی کشته شده و خودش جان سالم به در برده است. گفته میشود این حادثه حدود ده روز پیش در منطقهٔ پوشین در بلوچستان نزدیک روستای سیّدیار رخ داده است.
یک خلبان نیروی هوایی افغانستان با یک هواپیمای SU-7 نیروی هوایی این کشور در بلوچستان پاکستان فرود آمد. دولت پاکستان اعلام کرد وی با هواپیما فرار کرده است، در حالیکه مسئولین افغانستان ادعا میکنند هواپیما در حال هوانوردی بوده و نقص فنی پیدا کرده و به اشتباه وارد خاک پاکستان شده است. خلبان با طرح این ادّعا که فرار کرده بهترین بهرهبرداری را از این فرصت کرد. هرچه که واقعیّت امر بود، پاکستان میتواند از این رخداد بهرهبرداری کرده و به تبلیغ بپردازد.
منابع دیپلماتیک غربی در کابل این را میگویند که احتمال میرود شاه سابق، ظاهرشاه اواخر نوامبر یا نیمهٔ اول دسامبر وارد پیشاور شود تا در نشستی از جبههٔ متّحد شرکت کند که زیر چتر وی بوجود آمده است. من هیچ اطّلاعات قابل اعتمادی در بارهٔ آیندهٔ این نشست ندارم امّا منابع افغانیام به من میگویند نزاع داخلی بین گروههای مختلف شورشی و درگیریهای شخصی بین رهبرانشان موجب میشود پیشبینی آیندهٔ نشست اطمینانبخش نباشد. نظر من این است که این جبههٔ متّحد از زمان تشکیل آن در ماه سپتامبر تاکنون هیچ کاری که از نظر سیاسی مؤثر باشد انجام نداده است. اگر چیزی بدست آمده بود، رسانههای پاکستان و غرب مطمئنّاً چنین رویدادهایی را بزرگ میکردند تا با منازعهٔ نشست عمومی سازمان ملل پیرامون موضوع افغانستان که بین بیست و یکم و بیست و سوم نوامبر برگزار شد هماهنگ شود.
سرهنگ سامی رام وابستهٔ نظامی سفارت به من اطّلاع میدهد که منابع وی در وزارت دفاع افغانستان آخرین وضعیّت نیروی انسانی و تجهیزات نیروهای زمینی افغانستان بعلاوهٔ نیرو-های مرزی را بر اساس آمار زیر برآورد میکنند.
نیروی انسانی 162000
تانک 600
زره پوش 285
توپ صحرایی 810
خمپاره انداز 1210
همان منابع به سامی رام گفتهاند نیروی هوایی افغانستان مجهّز به 155 فروند هواپیماست که 128 فروند آنها هواپیماهای جنگی است. نیروی هوایی افغانستان 85 هلی کوپتر [بالگرد] توپ دار نیز دارد.
اما من نظرم این است که در حالیکه از نظر شماره و تعداد نیروهایی که ذکر شد ممکن است درست باشد، قدرت جنگی مؤثر نیروهای مسلّح افغانستان احتمالاً بین 65 تا 80 هزار نفر است.