کولایی: ایران و روسیه از زاویه عینک آمریکایی به هم نگاه میکنند
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران میگوید: در تمام این سالها ایران و روسیه با یک واسطه و از زاویه عینک آمریکا و غرب به هم نگاه کردند. او معتقد است که سایه سیاست بر روابط دو کشور سنگینی میکند و این روابط باید برای پایداری بیشتر به حوزه «فرهنگ» کشیده شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دو هفته پیش ایران بهعنوان مهمان ویژه بیست و هشتمین دوره نمایشگاه کتاب مسکو مجموعهای از برنامههای فرهنگی را در روسیه برگزار کرد. این برای دومین بار بود که بعد از حضور در نمایشگاهی در دوحه، ایران بهعنوان مهمان ویژه در نمایشگاهی دیگر حاضر میشد. در حاشیه برنامههای اجرا شده در غرفه ایران در این نمایشگاه و نمایش آثار هنری و حضور تیمی از نویسندگان و هنرمندان ایرانی، چند نشست تخصصی نیز در حاشیه این نمایشگاه و میان شخصیتهای علمی و آکادمیک دو کشور شکل گرفت.
الهه کولایی استاد رشته مطالعات منطقهای در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز یکی از شخصیتهای ایرانی بود که در نشستی با حضور رئیس و معاون آکادمی دیپلماتیک وزارت خارجه روسیه و رئیس دانشگاه تربیت مدرس این کشور و چند دیپلمات سابق و فعلی این کشور به گفتوگو درباره اهمیت رابطه زبانی، فعالیتهای فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی مشترک نشست. صحبتهای بسیاری با محوریت اصلاح شناخت، نگاه بدون واسطه دو کشور به یکدیگر و گسترش روابط مطرح شد.
با او گفتوگویی مشروح درباره موضوعاتی که چند مورد آن در جلسه مذکور مطرح شد و بخشهای دیگری که فرصت طرح نیافت، صورت گرفته است که مشروح آن را در حوزههای دیپلماسی علمی، فرهنگی و دیجیتال در ادامه میخوانید:
* تسنیم: خانم کولایی؛ همانطور که مستحضرید ایران مهمان ویژه بیست و هشتمین دوره نمایشگاه کتاب مسکو بود. به نظر میرسد این حضور، بناست که سرآغاز یک ارتباط فرهنگی ــ علمی و فراتر از ارتباطات مرسوم سیاسی باشد. دلایلی همچون بیگانگی زبانی دو ملت ایران و روس موجب شده که برقراری این ارتباط خیلی دیر به نتیجه برسد و در حال حاضر نیز توان چندانی ندارد، علاقمندم نظر شما را با توجه به استقبال ابتدایی طرفین، درباره این ارتباط و ملزومات گسترش آن بدانم.
در ارتباط با ظرفیتهایی که ایران و روسیه در حوزههای فرهنگی و علمی برای مبادله دارند باید توجه داشت که اکنون درباره کشوری صحبت میکنیم که تا دو دهه پیش یک ابرقدرت در جهان بوده است و پایههای بسیار پرقدرت علمی، آن را به این جایگاه رسانده بود. هرچند در مقایسه با غرب این ابرقدرت نتوانست خود را با سرعت زیاد پیشرفتهای تکنولوژیک تطبیق دهد، اما در ارتباط با کشور ایران با در نظر گرفتن تمام پیشرفتها و نیازهایی که وجود دارد، ظرفیتهای گذشته که همچنان وجود دارد، میتواند زمینهای برای فعالیت مشترک باشد.
روابط آکادمیک ایران و روسیه عموماً یکطرفه بوده است
اما همانطور که میدانید، مسئله زبان و نظام آموزشیِ رو به غرب در کشور ما که همواره بر پایه تلاش برای بیشترین و بالاترین دستاوردهای علمی در جهان سازوکار آن تنظیم میشود، در مقام مقایسه با تولیدات علمی در آمریکا و اروپا، روسیه را در اولویت قرار نداده است. در واقع آنجایی هم که روابط ایران و روسیه گسترش یافته است ناشی از بسته بودن باب روابط ما با غرب بوده است.
در طول چند دهه گذشته بهویژه پس از انقلاب اسلامی همه راههایی که غربیها بر ما بستند، روسها باز کردند. در واقع در بسیاری از حوزهها ما توانستیم با روسها روابط علمی و آکادمیک «یکطرفه»ای را تجربه کنیم، «یکطرفه» به این دلیل که حتی در حوزههایی که امکان تعامل وجود داشت، متأسفانه ما در سالهای گذشته شاهد تعامل بین دو کشور نبودهایم. دانشگاههای روسیه و دیگر جمهوریهای پیشین شوروی همواره پذیرای دانشجویان ایرانی بودند، بدون اینکه تعداد قابل توجه و قابل قبولی از دانشجویان روس و یا کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز برای تحصیل به ایران بیایند، حتی در رشتههایی که مزیتهای نسبی برای ایرانیها در آنها وجود دارد، برای نمونه در حوزههای فرهنگی و ادبیات، ما کمتر شاهد حضور این دانشجویان بودیم.
ایران و روسیه با واسطه و از زاویه عینک آمریکایی به هم نگاه کردند
به نظر میآید ما نیازمند یک آسیب شناسی جدی در این زمینه هستیم، چرا که اساساً شناخت و اطلاعات کافی در مورد ظرفیتها و توانمندیهای دو کشور در طرف دیگر یعنی در کشور مقابل وجود ندارد. بهدلایل فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی دو کشور نتوانستند تعامل سازنده متقابلی در این زمینه شکل بدهند. معتقدم با اینکه ایران بهعنوان مهمان ویژه در این نمایشگاه حضور پیدا کرد، اما به هیچ وجه آنچیزی که در اینجا منتقل شد، نمیتوانست نمایش دهنده ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی و علمی ایران برای ناظران و بازدیدکنندگان باشد.
تصور میکنم ما نیازمند یک برنامهریزی جدی میانمدت و بلندمدت برای ترویج زبان روسی و آموزش زبان روسی بهعنوان اولین و مهمترین ابزار ایجاد جدی این ارتباط هستیم. ایجاد و گسترش مراکزی که به شناخت این کشورها کمک کنند باید در دستور کار مقامات و نخبگان ما قرار گیرد. نباید از عینک آمریکاییها بهعنوان واسطی در میانه این ارتباط، بلکه باید از عینک ایران به مسائل منطقه نگاه شود. البته این مسئله نیازمند برنامهریزی و سرمایهگذاری جدی است تا بتوان در مسیر تعامل گام برداشت و این راه یکطرفه به یک ارتباط دوطرفه تبدیل شود. همانگونه که جمهوری اسلامی ایران در مسکو با سخاوتمندی بسیار برای شناساندن در اینجا تلاش میکند، دولت روسیه نیز در تهران امکانات و ابزارهای خود را برای شناساندن این کشور و البته دیگر جمهوریها به کار گیرد و اقدامات لازم را انجام دهد.
به نظر میرسد در این زمینه، نهادهای علمی و دانشگاهی بتوانند در یک ارتباط متقابلِ مستقیم برای استفاده از این ظرفیتها اقدام کنند و این گامی است که دیر یا زود باید برداشته شود، چرا که امکان بهرهمندی از همه ظرفیتها و شرایطی را که در این کشورها در جهت تأمین منافع ما وجود دارد، در بستری گستردهتر به ما خواهد داد. در این مسیر پیوندهای گوناگون فرهنگی و اجتماعی میان مردم این جوامع باید بهعنوان زمینه جدی این تأمین منافع در نظر گرفته شود.
* تسنیم: فکتهایی حقیقی وجود دارد که آمریکاییها، انگلیسیها، روسها و تعدادی کشور دیگر شبیه اینها همواره تمایل بر این داشتند که ایران مستعمره آنان باشد. همواره نگاهی از بالا به پایین و قیممأبانه نسبت به ایران داشتند. برخی معتقدند همین نوع نگاه این کشورها به ایران، بزرگترین مانع بر سر شکلگیری این ارتباط بوده است و اکنون به این دلیل که جمهوری اسلامی در موقعیت قدرتمندتری در منطقه قرار گرفته و جایگاه خوبی پیدا کرده و همچنین به این دلیل که روسیه بهدلیل فضای تحریم و ضعفی که در ماهها و سالهای گذشته داشته امروز به این جمعبندی رسیده که باید ارتباط خود با ایران را گسترش دهد و او به این تعامل نیاز دارد، نظر شما دراینباره چیست، این قضاوت را بدبینانه میدانید یا واقعی؟
اگر به تاریخ تحولات سیاست خارجی روسیه نگاه کنیم، خیلی سریع در همان سالهای اولیه پس از فروپاشی شوروی، روسها، ایران را در متن خاورمیانه مورد توجه قرار دادند و این بحث، بحث جدیدی نیست، یعنی از همان نیمه دهه اول پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آقای پریماکوف وقتی بهعنوان وزیر امور خارجه آنها انتخاب شد، بهعنوان یک متخصص مسائل خاورمیانه و بهخصوص کشورهای عربی، مسأله ایران را مورد توجه قرار داد و ضرورت توسعه روابط با ایران را دنبال کردند.
روسها فعلیت یافتن قدرت ایران در منطقه را بهخوبی متوجه شدند
قرارداد همکاری هستهای که ما با آنها داریم متعلق به سال 1995 است، یعنی درست دورانی که ایران بهعنوان کشوری که برای تأمین منافع آنها میتواند به کار گرفته شود، این اتفاق افتاد. از همان دوران این تحول در سیاستهای این کشور شکل گرفت. در سالهای بعدی بهویژه بعد از حوادث 11 سپتامبر و بعد از اشغال افغانستان و عراق، روز به روز با کمک نیروهای خارجی و بینالمللی شرایط برای برجستهتر شدن و فعلیت پیدا کردن قدرت ایران در منطقه مهیاتر شد، روسها به این واقعیتها توجه دارند.
اما به نظر نمیرسد سیاستهای استعماری پیشین این دولتها در قبال ایران، در شرایط فعلی چندان مشکل آفرین باشد، چرا که این سیاستهای استعماری را انگلیسیها و آمریکاییها کمتر از روسها دنبال نکردند اما امروز بخشی از جامعه ایران چنین نگاهی را به آنها به آن اندازه که به روسها از این زاویه نگاه میکنند، ندارند. به هر حال شکاف تکنولوژیک بین روسیه و غرب یک واقعیت غیر قابل انکار است، اما روسیه همسایه بزرگ ایران است، همسایه قدرتمندی در مرزهای شمالی ایران است که در تأمین منافع ایران در حوزه آسیای مرکزی، قفقاز و حوزه دریای خزر و حتی فراتر از آن در سطح منطقه میتواند با ایران همکاریهای سازندهای داشته باشد و حتی نقش و نفوذ و تأثیر روسیه را در جریان مسائل هستهای ایران بهخوبی شاهد بودیم، هرچند که با برخی انتظارهای غیر واقعبینانه این رفتارها تطبیق نداشت.
روسیه در ایران بیشتر با منابع غربی شناخته میشود
به هر حال باید این را پذیرفت که روسیه در تراز و جایگاه آمریکا و اروپا بهلحاظ رفع نیازهای تکنولوژیک ایران قرار ندارد اما این بهمعنای آن نیست که ما نسبت به توانمندی تکنولوژیک روسیه یا ظرفیتهای مختلف فرهنگی ــ اجتماعی این کشور و حتی امکانات اقتصادیای که در اختیار دارد، بینیاز هستیم. مشکل اساسی همانطور که اشاره کردم در نبود شناخت مناسب است. در کشور ما بیشتر با منابع غربی، روسیه شناخته میشود. مشکل زبان در این حوزه هم خود را نشان داده است و ما نیازمند یک برنامهریزی بلندمدت برای رفع موانع ابزاری و تکنیکی از یک سو و انجام سرمایهگذاری مناسب برای حمایت از نهادها و مؤسسات مربوط به ترویج شناخت این حوزه از سوی دیگر هستیم تا زمینههای مناسب برای توسعه این روابط فراهم شود.
* تسنیم: موضوع حضور در یک نمایشگاه کتاب و برگزاری روز فرهنگی و ... از جمله موضوعاتی است که همواره ذیل موضوعات دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی فرهنگ و هنر تعریف میشود. اینکه با زبان هنر و ادب ملتها با یکدیگر به هم شناسانده شوند، به نظر میرسد قدرت و تأثیرگذاری بیشتری هم در پیشبرد اهداف و گسترده کردن روابط در کشورها نسبت به شیوههای کلاسیک و مرسوم داشته است. اینکه گفتید رابطه ما بدون واسطه نبوده و بخشی از آن به ضعف در رابطه زبانی برمیگردد، قابل پذیرش است اما بخشی هم در تمام این سالها بودند که چنین محدودیت زبانیای برای تعامل نداشتند اما آنها هم آنچه از ایران به روسها معرفی کردند، مربوط به چند حوزه خاص از ایران کهن یا قرن پنجم و ششم بوده است و از ایران معاصر چندان تصویر مطلوبی ارائه نشده است. همینطور درباره روسها هم این مسأله صادق بوده است و ما نهایت شناخت فرهنگیمان از آنها مربوط به یک بازه زمانی در 200 سال گذشته ایشان محدود میشود. عدم روزآمدی در این مسیر تعامل فرهنگی اجازه نداده در حد همین تراز محدود فعالیت هم بتوانیم آنطور که باید از این ارتباط بهره ببریم، نظر شما دراینباره چیست؟
باید در این روابط بهگونهای رفتار کنیم که همه ظرفیتها و تنوع فرهنگی و سلایق و علایق مختلف فرهنگی ــ اجتماعی در کشور ما امکان انعکاس پیدا کند، نهفقط یک جریان یا نگاه خاص به فرهنگ ایرانی. فرهنگ ایرانی دو مؤلفه جداناشدنی دارد؛ یکی هویت و تمدن ایرانی و دیگری هویت و تمدن اسلامی. اینکه هر دو وجه و هر دو مؤلفه این فرهنگ ایرانی با هم عرضه شود، اهمیت دارد، چرا که نیازهایی است که در این جوامع برای هر دوی آنها مخاطبانی وجود دارد.
ارتباط دولتی در حوزه فرهنگ بروزی محدود دارد
برای مثال بخشهایی از فعالیتهای فرهنگی که در داخل هم نسبت به آن بیمهری صورت میگیرد میتواند در این کشورها خیلی بازتابهای گسترده و وسیعی داشته باشد، برای نمونه موسیقی یکی از ظرفیتهایی است که از آن، آنطور که باید بهره نبردهایم. آثار هنری با ویژگیها و اشکال گوناگون هنر مدرن هم وجود دارد که مورد توجه درخوری قرار نگرفته است. دولتها چقدر برای این بخش از فعالیتهای هنری در کشور ما ایجاد فرصت و امکان بروز در کشورهای دیگر فراهم کردند؟ در حالی که در اروپا و آمریکا بخشی از این نمونههای هنری ارائه شده است و گونههای متفاوتی از هنر اسلامی و مدرن معرفی شده است. در اینجا ارتباط فقط دولتی بوده است و ارتباط دولتی فقط در چند زمینه خاص بروز پیدا میکند.
اشکال متعدد هنر ایرانی در کشورها مخاطب خود را دارد و جاذب است و افکار عمومی و سلایق آنان را میتواند جلب کند. این ارتباط صرفاً دولتی با این کشورها بهدلیل بافت خاصی که در این جوامع وجود دارد و بخشی از آن از میراث دوران گذشتهشان است، کافی نیست. این رویکرد اجازه نمیدهد که انتقال فرهنگی ارزشمند و قدرتمندی فراهم شود. درنتیجه ما امکان حضور با تمام استعدادها و توانمندیهای هنریمان را در اینجا پیدا نمیکنیم و فقط بر چند زمینه خاص و محدود تمرکز میکنیم و به همین دلیل نمیتوانیم سلیقه جامعه بزرگتری از مردم را جلب کنیم.
باید این تنوع در سازمانهای فرهنگی دولتی ما مورد توجه قرار گیرد و به بیرون انعکاس یابد و اگر اینطور بشود حتی با در نظر گرفتن مشکل زبان این احتمال وجود دارد که بتوانیم اثرگذاری در دامنه وسیعتری داشته باشیم. ما نیازمند برگزاری هفتههای متعدد فرهنگی هستیم، هفتههای فرهنگی که هنر پایه اصلی آن است، بخشهای مختلفی را شامل میشود. موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر و دیگر فعالیتهای هنری ما هم باید در اینجا انعکاس یابد. اصلاح این رویه امکان نفوذ و حضور ما را گستردهتر میکند.
* تسنیم: بخشی از ارتباط دو کشور به تعامل آکادمیک و ارتباط مراکز علمی و دانشگاهی دو کشور مربوط میشود. به نظر میرسد گسترش حوزه دیپلماسی علمی میان ایران و روسیه در موضوعات متعدد میتواند به تبادل اطلاعات و دانش در رشتههای مختلف علوم پایه، فنی مهندسی، پزشکی، علوم انسانی و ... منجر شود. در روزهای حضور ایران در نمایشگاه روسیه در چند جلسه، با دعوت و استقبال چند تن از رؤسای دانشگاههای روسیه برای تبادل دانشجو، برگزاری نشستهای علمی تخصصی، در اختیار قرار دادن فرصتهای مطالعاتی و ... مواجه بودیم. فکر میکنید سرمایهگذاری روی این زاویه چهمیزان میتواند اثرگذار باشد؟ ملاحظات آن چه میتواند باشد؟ به نظر میرسد این تعاملات عموماً به یک تعامل ویترینی یا نمایشی محدود شده اما ارتباط آکادمیک میتواند به این رابطه عمقی جدیتر بدهد، نظر شما چیست، آیا اینگونه تعامل ارتباط را جدیتر و سودمندانهتر نخواهد کرد، خروجی بیشتری نخواهد داشت؟
حتماً همینطور است. تعداد دانشجویانی که در کشورهای بازمانده از شوروی تحصیل میکنند یا در روسیه هستند، تعداد قابل توجهی هستند و میتوانند به این شناخت و انتقال دیدگاهها کمک کنند. اما واقعیت این است که بسیاری از ایرانیها وقتی که قدرت انتخاب دارند، غرب را ترجیح میدهند. این یک واقعیت است که ما وقتی دانشجویان و اساتید را مخیر کنیم که حق انتخاب دارند که برای دورههای مطالعاتی به چند کشور بروند، آنها عموماً غرب را انتخاب میکنند. بنابراین نیازمند سازوکارهایی در درون سیستم هستیم که مشوقهایی را برای آمدن به این دست از کشورها ارائه بکند و برای همه افرادی که بهنوعی میتوانند حاملان این دیدگاهها و نقطه نظرات برای مردم دو کشور باشند، بهنوعی تسهیلاتی فراهم شود.
سایه سیاست بر روابط ایران و روسیه سنگینی میکند؛ این کافی نیست
ما چنین مکانیزمهایی را نداریم، چرا که در حوزه روابط هم بیشتر بر مسائل سیاسی متمرکز میشویم تا در حوزه مسائل اجتماعی، فرهنگی که معمولاً سرمایهگذاریهای بلندمدتتری را نیاز دارد. دولتها معمولاً علاقه دارند که تلاشهایشان زودتر دیده شود و دستاوردش را زود استفاده کنند. اگر نگاه ملی در کشور ما تقویت شود، آنگاه ما منافع بلندمدت خود را در این کشورها بیشتر مورد توجه قرار خواهیم داد. اگر نظام آموزشی ما موقعیتهای مناسبتتری برای شناخت این کشورها پیدا کند، میتواند این روند را بهنفع توسعه روابط با این کشورها تغییر دهد.
نمیخواهم بگویم تغییر اساسی اتفاق خواهد افتاد، چون به هر حال شکافی جدی در این میان وجود دارد، اما به هر حال باید این اراده در حوزه فعالیتهای علمی و آکادمیک با سازوکارهای مناسب عملی و اجرایی شود تا در طول زمان بتوانیم به شناخت بهتر و واقعیتری نسبت به این کشورها برسیم. در ابتدای صحبت خود هم گفتم و تأکید هم کردم که مشکل ما در ایران، این است که روسیه و این کشورها را از طریق منابع غربی میشناسیم و این کشورها هم ما را از طریق منابع غربی میشناسند. چون تعامل فرهنگی و فکری قابل قبول و بدون واسطهای نداریم در نتیجه نتوانستیم زیربناهای مطلوب این روابط را که پایداری داشته باشد ایجاد کنیم.
* تسنیم: در بازدید از برخی از موزههای این کشور، مانند موزه هوا و فضا دیده میشود که روسها بهخلاف تعدد موضوعات افتراقیشان با آمریکاییها در موارد زیادی با یکدیگر پروژه مشترک علمی داشتهاند. اشتراکات ایران با روسیه حتی در سطح موضعگیریها در برابر غرب و آمریکا بسیار بیشتر از افتراقات میان روسیه و آمریکاست. اما عمده تحولات میان ایران و روسیه که امکان پیگیری در عرصههای علمی و فرهنگی میتواند داشته باشد به چند خبر درباره تحویل موشک اس300 یا نقش و ظرفیت روسها در مذاکرات هستهای محدود شده است. هیچوقت تبادل فناوری، دانش، مثلاً در نانو، سلولهای بنیادی و … در این روابط جایگاهی نداشته است.
ببینید، اصولاً جنس این رابطه تاکنون سیاسی بوده است. با توجه به سرشت انقلاب اسلامی که اساساً یک انقلاب و یک حرکت ضدآمریکایی هم بود، سایه سنگین سیاست، بر سر روابط ما با روسیه افتاده است، بهخصوص که این وجه سیاسی برای روسیه هم اهمیت دارد و روسیه در واقع در طول سالهای گذشته بهویژه با تمرکز بر این ویژگی ضدآمریکایی ایران، از این روابط بهره بسیار برده است.
سرمایهگذاری بر حوزه فرهنگ و اقتصاد به روابط دو کشور پایداری میدهد
مهم این است که در کشورهای توسعه یافته جهان، روابط از حوزه سیاست به روابط در حوزههای دیگر انتقال پیدا میکند، به این دلیل که پایداری روابط در آن حوزهها است. در حوزه سیاست بهدلیل تغییر سیاستمداران روابط کم و زیاد و بالا و پایین میشود؛ ولی وقتی این روابط در حوزه مسائل فرهنگی و حتی اقتصادی تعریف شود، پایداری پیدا میکند، یعنی حتی در بدترین شرایط سیاسی میان دو کشور باز هم دیده میشود که روابط اقتصادی و فرهنگی تداوم خود را حفظ میکند. ما متأسفانه به این دست از روابط توجه نداشتیم و بیشتر به مسائل سیاسی پرداختیم در نتیجه آن پایداری و تنوع لازم شکل نگرفته است. فکر میکنم حضور در این نمایشگاه و طرح این مباحث میتواند به ما این امکان را بدهد که یک مقدار نگاه عمیقتر و بنیادیتر و همهجانبهتری به موضوع روابط ایران و روسیه داشته باشیم، صرفاً از زاویه مسائل سیاسی به این مسأله نگاه نشود که البته آن هم در جای خود عامل بسیار مهمی است.
میخواهم یک مثال تاریخی بزنم. امروز موقعیت ژئوپولیتیک کشور ما در منطقه بسیار ممتاز است، با توجه به تحولات جدید و حوادث بعد از 11 سپتامبر هم تا حد زیادی ارتقا یافته است. حالا این موقعیت را با دوران قبل از انقلاب اسلامی مقایسه کنید؛ آن زمانی که یک رژیم آمریکایی در ایران روی کار بود، شوروی کمونیست به این رژیم سلاح میفروخت، یعنی کشوری که در اردوگاه سرمایهداری قرار داشت بهدلیل اهمیت موقعیتی که داشت، چنین جایگاهی را در سیاست خارجی شوروی پیدا کرده بود. البته روابط بسیار گستردهای در حوزه اقتصاد و فنی هم شکل گرفت که فکر میکنم تجربه بسیار قابل تأملی است و ما میتوانیم از آن بسیار استفاده کنیم. این موقعیتها در شرایط فعلی که اوضاع بهمراتب بهتری داریم، نباید در یک رویکرد صرفاً سیاسی محدود شود.
این روابط باید مبتنی بر پیچیدگیهای جهان امروز که فقط سیاست نمیتواند آنها را شکل دهد، بازتعریف شود. حتی سیاستمداران هم باید این وضع را روی زیربناهایی ایجاد کنند که به این روابط پایداری دهد و از نوسانهای سیاسی دور باشد. امروز ما با غرب خوب هستیم، فردا بد میشویم و این نباید باعث شود که تحت تأثیر آن، روابط ما با روسیه تغییر کند. چون این دو کشور همسایه، ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی بسیار نزدیکی دارند. بهخصوص با درنظر گرفتن اینکه تجربههای بعد از فروپاشی و جریان پرقدرت غربگرایی در این کشور رو به افول است و روسها روی هویت ملی و ویژگیهای ملی خود تمرکز بیشتری پیدا کردهاند و این میتواند برای ما فرصت خوبی تلقی شود.
* تسنیم: مقصود شما همین سالهای اخیر است؟
بله، بعد از دهه 90 ما نوسانهایی درباره جریان پرقدرت غربگرایی در این کشور شاهد بودیم و امروز مخالفخوانی با این رویه شدت گرفته و آنها به ارزشهای ملی خود توجه بیشتری دارند. این به این مفهوم نیست که تمام ارزشهای جهانی را کنار گذاشتند، اما آنها بر بازسازی میراث تمدنی روس تمرکز بیشتری دارند. این موقعیتها به ما کمک میکند که با توجه به گرایشهای استقلالطلبانهای که در کشور ما وجود دارد، بتوانیم تعامل فرهنگی ــ اجتماعی خود با ایشان را افزایش دهیم.
* تسنیم: احساس میشود در مسیر برقراری ارتباط دو کشور، موضوعی وجود دارد که میتواند به این روند سرعت و جامعیت ببخشد و حتی تمام این مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و … را ذیل خود ببیند و تعریف کند. موضوعی که تا حد زیادی مغفول مانده است: موضوع «دیپلماسی دیجیتال» یا بهتعبیری موضوعیت داشتن «رسانه» در این تعامل. شاهد هستیم که غیر از چند اقدام خرد و معمولی ما رسانه فراگیری برای روبهرو شدن با مردم روسیه نداشتیم، برای نمونه حتی تعدد هفتههای فرهنگی میتواند نهایتاً یک سوژه برای این رسانه با جامعه آماری بزرگتری در میزان مخاطب خود باشد. رسانه اثرگذاری بیشتری دارد، چون فراگیری بیشتری دارد. شاید اصلاً راهبردی برای تعریف این رسانه در نظر گرفته نشده است. چندی پیش مؤسسه فلایشمنهیلارد در آمریکا نشستی با حضور عموم سفرای آمریکا در کشورهای جهان برگزار کرد که در آن به بررسی قدرت رسانههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی نوین برای اثرگذاری و انجام مأموریتهای دولتمردان آمریکا در برابر ملتهای دیگر از طریق این رسانهها میپرداخت. فعالیت دیپلماتیک بهاعتراف آنان شکل دیگری گرفته است. قدرت رسانه فوق العاده زیاد است و سرعتی باورنکردنی در پیشبرد اهداف و حتی تصویرسازی از دو ملت در برابر یکدیگر دارد. خوب، همانطور که ارتباط ما تاکنون با روسیه با واسطه غرب بوده است، رسانه مستقل و مستقیمی برای ارتباط دوسویه با یکدیگر هم نداشتیم، این فصل خالی ماجراست، علاقمندم نظر شما را درباره این نگاه بدانم.
اولین مسألهای که در اینجا مطرح میشود، باز هم زبان است. در دوران شوروی، روسها معتقد بودند همانطور که انگلیسی زبان سرمایهداری است، روسی هم زبان سوسیالیسم است. بعد از فروپاشی این رژیمهای سوسیالیستی به هر حال یک واقعیتی همچنان وجود دارد و آن اینکه قلمرو عظیمی از کشورهای این منطقه باز هم با زبان روسی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. ورود به این عرصه مستلزم این است که این مانع برداشته شود.
از آن گذشته در این کشورها هم به هر حال مسأله زبان انگلیسی که تسهیلکننده این ارتباط میتواند باشد، مورد توجه قرار گرفته است. یعنی وصل شدن به جامعه جهانی برای بسیاری از روسها هم مترادف با اتصال به زبان انگلیسی شده است. به نظر میرسد ما برای اینکه بتوانیم وارد چنین فازی بشویم باید به این محدودیت توجه کنیم تا برد نفوذ را که به این دلیل بهشدت محدود شده است گسترش دهیم. اگر هر نوع حرکتی بخواهد صورت بگیرد باید با تکیه بر زبان مناسب باشد، که به نظر میرسد در این زمینه هیچ اقدامی در کشور ما صورت نگرفته است و آن بهدلیل رویکردی است که ذیل سیاست در کشور ما حاکم است. بهلحاظ سیاسی این ارتباطات گسترش یافته است اما حوزه مرزهای شمالی، اصولاً در تیررس فعالیت فرهنگی نبوده است که توجه به این ابزار وجود داشته باشد.
اصولاً نگاه ما به غرب است. منظور این است که عموم توجه ما به خاورمیانه عربی، اگر بشود اروپا و اگر بشود آمریکا است، یعنی جامعه ما نگاهی که متوجه ژئوپولیتیک و موقعیت همسایههای شمالی ما باشد، ندارد. چطور است که بعد از 3 دهه ما هیچ فکری برای این منطقه نکردهایم؟ البته مهمتر از این مسأله این است که ما بهای لازم به زبان فارسی هم ندادهایم. همه کرسیهای زبان فارسی در دنیا از جمله در این منطقه را داریم از دست میدهیم. این ابزار میتواند در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی اثرگذار باشد و به کار بیاید. این نوع رویکردها اجازه بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی ما را در این مناطق فراهم نکرده است. به نظر میرسد ما باید در واقع یک رویکرد متعادل را متناسب با ژئوپولیتیک ایران در این منطقه دنبال کنیم. غرب پاسخهای بسیاری برای نیازهای ما شاید داشته باشد اما این بهمعنای کنار گذاشتن این منطقه نیست.
توسعه روابط با روسیه توان چانهزنی ما در برابر غرب را بالا میبرد
اینکه پیگیر شویم که موانع و تحریمها برداشته شود هرگز بهمعنای غفلت از این منطقه نیست. توسعه روابط با این کشورها بهویژه با روسیه به ما قدرت چانهزنی میدهد. این تصور که ما از این موقعیت چشمپوشی کنیم و از این توجه برگردیم در واقع یک خسارت جدی برای ما در بر خواهد داشت. زمانی میتوانیم در غرب برای تأمین منافعمان در ارتباط با اروپا و آمریکا عمل کنیم، که رابطه گسترده و همهجانبه با روسیه را حفظ کنیم. ما نیازمند یک رویکرد متعادل هستیم همانطور که موقعیت ژئوپولیتیکی ما این تعادل را ایجاد کرده است. باید ابزارهای لازم را برای این ارتباط ایجاد کنیم، این روند زمانبر است اما باید برای آن برنامهریزی کنیم.
* تسنیم: غیر از پرداخت به اصول مشخص و غیر قابل تغییر که شامل مباحث اعتقادی و گفتمان اصیل ما میشود، تصور میشود تا حد زیادی نگاه مرسوم در سیاست خارجی ایران این بوده است که یا بهطور مطلق برخی نگاههای بین المللی و جریانات را کنار میگذاریم یا در برابر آنها بهطور کامل واداده عمل میکنیم و این جریانات را برای همیشه نسبت به خود مطمئن میکنیم. این شاید نشاندهنده یک بیهوشی در سیاست خارجی ما بوده است که نتوانستیم دوز این رویکردها را دقیق تعریف کنیم.
در تمام کشورها، تنظیم روابط با کشورهای دیگر بر اساس یک قاعده بینالمللی تعریف میشود و آن اینکه هیچ کشوری هیچگاه دوست یا دشمن دائمی ندارد. مردم یک کشور در داخل مرزهای ملی، هویت واحدی باید داشته باشند و منافعشان، آنها را به یکدیگر گره میزند، ولی وقتی از مرز ملی خارج شود، کشورها بهدنبال منافع خود میروند.
این یک قاعده است که باید روابط با کشورها را در وضعیتی نگه داشت که آنها نه از دوستی با ما و نه از رقابت با ما، اطمینان کامل به دست نیاورند. این خامی در سیاست خارجی است که ما به کسی اطمینان بدهیم که رویکرد ما، یک رویکرد ثابت و لایتغیر در همه مسائل هست. به نظر میرسد کاری که همه کشورها انجام میدهند این است که در موقعیتهای مختلف بتوانند توان چانهزنی خود را افزایش دهند. این کاری است که توسعه روابط با روسیه برای ما بههمراه میآورد. توسعه این روابط با روسیه، توان چانهزنی ما را در برابر کشورهای غربی بهویژه آنهایی را که با روسیه مشکل دارند، بالا میبرد. همانطور که توسعه روابط ما با آن کشورها، توان چانهزنی و امکان تأمین منافع ما در برابر روسیه را بالا میبرد. سلب کردن توان چانهزنی از خود هنر نیست. هنر دیپلماسی این است که ابزارهای بیشتری برای تأمین منافع به وجود بیاوریم. روسیه بدون شک یکی از این کشورهاست که میتواند به تأمین منافع ما کمک کند.
---------------------------
گفتوگو از مهدی طوسی
---------------------------
انتهای پیام/*