بیست و سومین بخش «دفترچه خاطرات افغانستان» منتشر شد
بیست و سومین بخش دفترچه خاطرات افغانستان، منتشر میشود.این کتاب ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان است.
خبرگزاری تسنیم: افغانستان سرزمین ظاهرا شناختهشده و در عین حال پر از ابهامی در مرزهای شرقی سرزمینی ایران، تاریخ پرپیچوخم، ملتهب و در عین حال پر از سوالی برای تمام جهان است.
جنگ با شوروی، حضور جنگجویان مجاهد، ظهور طالبان، حمله آمریکا و... اتفاقات بزرگی برای نیم قرن تاریخ سرزمینی با مردمان پیچیده در قلب غرب آسیاست.حوادثی که هر کدام به تنهایی میتوانند سرنوشت یک کشور را برای قرنها تحتتاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانیها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کمکم در حال نمایان شده است.
ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند از سال 1981 تا سال 1985 به عنوان سفیر هند در افغانستان مشغول به فعالیت میشود.دورهای که اقتدار و سلطه شوروی بر این کشور در حال به پایان رسیدن است و مجاهدین در حال قدرت گرفتن. او در کتابی تحت عنوان «دفترچه خاطراتی از افغانستان» یادداشتهای روزانه خود را از خضور در افغانستان در این دوره حیاتی وتاریخساز منتشر کرده است.
خبرگزاری تسنیم به منظور به وجود آوردن آن دید تاریخی که ذکرش رفت، ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریتهای حساس او در کابل افغانستان را منتشر میکند.
سید عبدالحسین رئیسالسادات، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان و مسئول خانه فرهنگ ایران در پیشاور این کتاب را ترجمه کرده است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است و قرار است به تناوب همه بخشهای کتاب منتشر میشود.
برای ارتباط مستقیم با مترجم میتوانید با این آدرس ایمیل در ارتباط باشید:raeisossadat@gmail.com
2 دسامبر
ولایتهای شرقی لغمان، پکتیا و پکتیکا آشوب زدهاند. انتظار عمومی این است که در ولایتهای شرقی حملهٔ گستردهای از سوی شورشیان صورت بگیرد و گسترش یابد. مناطقی از قسمت شرقی قندهار تا قسمتهای جنوبی بدخشان در معرض این حملات هستند. نقاط تمرکز چهار ولایت پکتیا، لوگر، ننگرهار و لغمان هستند. گسترش نیروهای نظامی تازه نفس افغانی و شوروی در دست اجراست تا با این حملات مقابله کنند.
ولایتهای غربی هرات، فراه و قندهار شاهد عملیّات گستردهٔ شورشیان از پایگاههای ایرانی مستقر در طول مرز است. شورشیان حملهای به پروژهٔ سدّ سلمه داشتند که منجر به تخلیهٔ کارشناسان هندی از آن منطقه شد. جمعیت گروههای شورشی که در ولایتهای غربی عملیّات می-کنند اکنون در حدود دو هزار و پانصد نفر تخمین زده میشود. نیروهای افغانی و شوروی از شیندند و قندهار به آن منطقه هجوم بردهاند، نیز از پایگاه شوروی در ترمز. گزارشهایی در مورد نظامیان بیشتر شوروی که بطور موقّت در ولایتهای غربی از پایگاه شوروی وارد عملیّات شدهاند دریافت گردیده است.
همچنین گزارشهایی در مورد حمل و نقل از ولایتهای شمالی به سمت کابل داشتهایم که شورشیان در طول بزرگراه سالنگ ارتباط آنها را قطع کردهاند. بعضی هوادارن مسلّح رهبر شورشی پنجشیر، احمدشاهمسعود، مسئول این رویداد هستند.
با سخت شدن وضع مذاکرهٔ پاکستان در موضوعات افغانستان و موضع سخت سیاسی – نظامی دولت ریگان، جاری شدن منابع وسلاح به سمت شورشیان افزایش یافته است. پیش بینی می-شود واکنش شوروی و افغانستان از نظر نظامی قاطع، مشخّص و دقیق باشد. تفسیر و تعبیر سیاسی بالاتر این است که مات شدن و خسارت دیدنش میماند برای مردم معمولی افغانستان در مناطق روستایی. کاروان انقلاب ثور در دورنمای آینده در اینجادهٔ پرسنگلاخ و ناهموار محدود و محصور خواهد ماند.
اطّلاعاتی دریافت کردهایم که جنگهای جسته و گریختهای بین خود شورشیان در داخل خاک پاکستان و در بعضی قسمتهای ولایتهای لغمان و پکتیای افغانستان صورت گرفته است. یکی از شدیدترین درگیریها بین هواداران ربّانی و گلبدین حکمتیار صورت گرفته که در آن سی و یک نفر جانشان را از دست دادند. حادثه در جنوب لغمان اتّفاق افتاد.
گزارش تأیید نشدهٔ دیگری، اگرچه از یک منبع قابل اعتماد، این است که در هفتههای اخیر پرسنل نظامی و شبه نظامی پاکستانی متعلّق به گردانهای اسکاتس (Scouts) و گاید (Guide) با گروههای شورشی که علیه رژیم کارمل در ولایتهای جنوبی و شرقی عملیّات انجام میدهند همراه بودهاند. طبق گزارش، پرسنل پاکستانی در عملیّات علیه نیروهای افغانی شرکت کردهاند. این تغییری کیفی در وضع درگیری در افغانستان است، اگر این گزارشها واقعیّت داشته باشند.
یک سخنگوی دبیر کلّ سازمان ملل شب سیام نوامبر اعلام کرد کوردووز نمایندهٔ شخصی دبیر کلّ سازمان ملل دیدار پروازی بعدی خویش را از افغانستان، پاکستان و ایران زمانی حدود آوریل 1984 آغاز خواهد کرد. هرچه قضاوت رسمی در مورد این تأخیر باشد، ارزیابی اوّلیّه من این است که هم سازمان ملل و هم اتّحاد شوروی تصمیم گرفتهاند در یک بازی صبر و انتظار در مورد دیدارهای افغانستان گرفتار باشند؛ و هر دو طرف امیدوارند به وضعیّت گفتگویشان از طریق رویدادهایی که طیّ پنج ماه آینده در صحنه در این کشور و در پیرامون آن اتّفاق میافتد قدرت و استحکام بخشند.
با افزودن بُعدی جدید به تبلیغات ضد پاکستانی، رسانههای افغانستان با اطمینان اظهار داشتند که رئیس جمهور ضیاءالحق اکنون بفکر افتاده است برای فشار بر جنبش اعادهٔ دموکراسی از پناهندگان و تبعیدیهای افغانی موجود در کشورش استفاده کند. رسانههای افغانستان این تحلیل را ارائه کردند که سلاحهایی که از سوی آمریکا برای گروههای شورشی افغان تهیّه میگردد تنها هنگامی در اختیار آنها گذاشته میشود که بعضی از ایشان به نیروهای نظامی و شبه نظامی پاکستان برای مقابله با جنبش اعادهٔ دموکراسی بپیوندند، بخصوص اگر این جنبش در بلوچستان و ایالت سرحدّ شمال غربی فعّال شود. رسانههای افغانستان گزارش کردند مسئولین پاکستانی دارند کنترلشان را در مناطق اشغالی از سوی قبایل احمدزئی، وزیری و محسود در ایالت سرحدّ شمالغربی تنگتر و محکمتر میکنند تا به سربازگیری از قبایل، از جمله قبایل افغانی بپردازند که به همین منظور وارد ایالت سرحدّ شمال غربی شدهاند.
رسانههای افغانستان پیشنهاد جم صادق علی وزیر سابق سند را مبنی بر اینکه پاکستان بایستی جمهوری دموکراتیک افغانستان را به رسمیت بشناسد، با آب و تاب گزارش کردند.
در یک تفسیر طولانی، روزنامهٔ حزبی حقیقت انقلاب ثور گفت بیثبات کردن هند یکی از اصول محوری سیاست خارجی پاکستان است. در ادامه آمریکا را متهم کرد که فعّالانه این خط را در سیاستهای پاکستان تشویق میکند. این برداشت اظهار شد که اگر جنبش برای اعادهٔ دموکراسی قدرت بگیرد و نشانههایی از کامیابی در آن مشاهده گردد، ممکن است پاکستان علیه هند دست به یک ماجراجویی دیگر بزند.
9 دسامبر
رئیس جمهور کارمل ریاست جلسهای از دفتر سیاسی حزب را در تاریخ هفتم دسامبر برعهده داشت که اولویّت آن بررسی تأثیر تمرّد وسخت گیری جناحگرایی بر نظم حزبی و روحیّهٔ نیروهای مسلّح بود. هر دو گرایش دارند موجب نگرانی دولت و حزب میشوند.
کمیتهٔ مرکزی PDPA سازماندهی سمینارهایی در مورد آموزش و تربیت سیاسی در سطح ولایتی را از دوم دسامبر به بعد آغاز کرده است. سمینارها در فضایی از بیم و هراس برگزار میشوند زیرا فعّالیّت شورشیان بسیار افزایش یافته است.
گردهمایی قبلی رهبران قبایلی که در سومین هفتهٔ نوامبر برگزار شد کمیسیونی را برگزید تا پیش نویس قانونی را در مورد ارگانهای محلّی قدرت تهیّه و تنظیم کند. کمیسیون از رهبران مذهبی، بعضی از نمایندگان سابق مجلس و بعضی از سناتورها تشکیل شده است. آنها با هدف نهایی کردن قانون ناظر بر انتخابات شوراهای سطح بخش و ایالت گردهم جمع شدهاند. رئیس جمهور کارمل روز سوم دسامبر ریاست گردهمایی این کمیسیون را بر عهده داشت. طی این جلسه وی به تعریف و تحدید اصطلاحاتی پرداخت که در کارشان به آنها مراجعه میکنند. او گفت قانون میبایستی تضمین کنندهٔ نمایندگان واقعی تودهٔ مردم در شوراهای سطح بخش و ولایت باشد و این شوراها باید جرگههای واقعاً دموکراتیکی باشند که هیچ شباهتی با جرگههای پیرترها که بر اساس اصول وراثتی برگزار میشد و مؤیّد قدرت دائمی و بیقید و شرط فئودال برپایهٔ برگزیدگان روستائی بود، ندارد. در سطح ولایتی، تمای قبایل و قومیّتهایی که در یک ولایت خاص زندگی می-کنند باید نمایندگان مساوی و لایق خویش را داشته باشند. هیچ قبیله یا قومیّتی نباید بتواند قدرت سیاسی را آنگونه که در دورهٔ رژیم ظاهرشاه وداوود بود، انحصاری کند.
وزارت داخله از ششم تا هشتم دسامبر کنفرانسی از فرماندهان نیروهای شبه نظامی قبایل برگزار کرد. حدود پانصد فرماندهٔ این نیروها از بخشهای مختلف کشور در این گردهمایی شرکت کردند. هدف تأکید بر لیاقت آنها در مقابله با شورشیان بود و اطمینان بخشیدن به آنها که از نظر مالی و تجهیزاتی حمایت کامل خواهند شدو تشویق و ترغیب آنها که ابزاری مؤثرتر در ترغیب و تشویق جمعیّت روستایی باشند تا هیچگونه حمایتی از نیروهای ضد رژیم کارمل بعمل نیاورند.
از اواسط نوامبر شورش در سطح بالاتری دست به عمل زده است. عناصر ضد کارمل در ولایتهای هرات، قندهار، بادغیس، پکتیا، پکتیکا، ننگرهار، کنر، لوگر، غزنی و بلخ فعّال بودهاند. تجدید حیات حملات شورشیان در ولایتهای غربی هرات و بادغیس و ولایت شمالی بلخ بایستی مورد توجّه قرار گیرد، زیرا نشانی از ادامهٔ فعّالیّت از سوی پایگاههای مستقر در ایران و از طریق شمالیترین انتهای درهٔ پنجشیر است.
شورشیان موفّق شدند فرماندهٔ هیجدهم پیاده، سرلشکر عبدالقدّوس رشیدی را در مزارشریف به قتل برسانند؛ نیروهای افغانستان فرماندهٔ لشکر با تجربه و متعهّدی را از دست دادند. در حادثهٔ دیگری (و نه به دلیل فعّالیّتهای شورشیان) رؤسای توپخانه و ارتباطات ستاد لشکر دوم (قندهار) کشته شدند. بالگرد آنها هنگام برخاستن سقوط کرد.
گزارشهایی دریافت کردهایم در مورد زخمیهای نسبتاً زیادی که سربازان روسی در درگیری با شورشیان به جا گذاشتهاند. حدود یکصد تا یکصد و بیست نظامی شوروی هنگامی که دو لشکر از نیروهای شوروی – افغان در ولایتهای شمال شهر کابل در حال عملیّات ضد شورشی بودند، کشته شدند. چهل تا پنجاه سرباز دیگر را رودخانهٔ کابل در ننگرهار با خود برد. اینها تحت فشار شورشیان تلاش میکردند از رودخانه بگذرند.
آخرین هفتهٔ نوامبر تلاش کردند ژنرال قادر وزیر دفاع را در خارج از خانهاش به قتل برسانند. بر اساس منابع من تلاش از سوی مجاهدین صورت نگرفته بلکه عناصری از خلقیها بودند که نسبت به ژنرال قادر دشمنی داشتند. آنچه او را به خطر انداخت بیشتر جناحگرایی بود تا مسائل ایدئولوژیک. ژنرال قادر بدون زخمی شدن نجات یافت ولی یکی از محافظانش زخمی شد. بطور کلّی شورشیان دارند بر نیروهای افغانی و شوروی فشار وارد میکنند و بکارگیری نظامیان شوروی برای مقابله با آنها افزایش بیشتری یافته است.
پنجمین سالگرد پیمان دوستی، حسن همجواری و همکاری شوروی – افغانستان روز پنجم دسامبر بود. سرور منگل (Sarwar Mangal) معاون نخست وزیر سرپرستی یک هیأت ویژه را بر عهده داشت که به مسکو رفت تا بزرگداشت این مناسبت را برگزار کنند. دولت روسیه هیاتی را به سرپرستی آقای الکساندر وویچ خامیاکف عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست اتّحاد شوروی و آقای یوری ورچانکف (Verchankev) به کابل اعزام کرد. گردهماییها و سمینارهایی برگزار شدند تا به بیان اهمیّت پیمان بپردازند. پیامهایی بین رهبری شوروی و افغانستان رد و بدل شدند که در آنها پیرامون اهمّیّت پیمان به تفصیل سخن گفته شده بود. مقالهها و تفسیرهایی هم در مسکو و کابل منتشر شدند که به گرامیداشت این مناسبت پرداخته بودند. با عنوانهای ذیل بر اهمیّت پیمان تأکید شده بود:
1- پیمان، یک سند بزرگ سیاسی است که تضمین کنندهٔ ثبات داخلی، پیشرفت و توسعه در افغانستان میباشد.
2- این سند چارچوبی را برای تأمین حاکمیّت و تمامیّت ارضی افغانستان در اختیار می-گذارد.
3- این سند اساسی برای توسعهٔ طولانی مدت و سازندهٔ روابط دوجانبهٔ افغانستان – شوروی تأمین مینماید.
4- عامل مهمّی در رابطه با امنیّت و صلح در منطقه بویژه جنوب غربی آسیاست.
5- این سند پایهٔ سیاسی مقاومت در برابر نیروهای میلیتاریستی و امپریالیستی در سطح جهانی است.
روز هفتم نوامبر دوست، وزیر خارجه را ملاقات کردم. به من گفت دو رأی بیشتری که در سازمان ملل به نفع قطعنامهٔ پاکستان در مورد افغانستان داده شد چندان جای نگرانی ندارد. دو عضو جدید سازمان ملل «سن کریستوفر» و «نویس (Nevis)» به قطعنامهٔ پاکستان رأی دادند. موریس که در سال 1982 به قطعنامه رأی ممتنع داده بود امسال به نفع قطعنامه رأی داد. گرنادا که معمولاً همراه با کشورهای سوسیالیست با قطعنامه مخالف بود امسال نتوانست در مذاکرات یا رأی دادن شرکت کند. امّا دوست این را موجب دلگرمی دانست که عراق، ولتای علیا و مالاوی به نفع [افغانستان] رأی دادند.
16 دسامبر
دفتر سیاسی حزب [پولیتبورو] بار دیگر روز دهم دسامبر جلسه داشت. دو عنوان کلّی که در دستور کار قرار داشتند ارزیابی برداشتهای مذاکرات سازمان ملل در مورد افغانستان که در اواخر نوامبر انجام گرفت و بررسی طرحهایی برای بهبود رابطه بین قومیّتها و قبایل بودند.
رئیس جمهور کارمل نسبت به پیشرفت کند دریافت پشتیبانی از مناطق قبایلی پشتون، هزاره و قرقیز برای همراه شدن با جریان اصلی فعّالیّتهای توسعهای و سیاسیـملّی انتقاد داشت. وی پیشنهاد اختصاص منابع بیشتر برای حلّ مشکلات مربوط به قومیّتها و قبایل را اصلاح کرد. او بر نیاز به پایهگذاری ارتباط درونی بین قبایل و قومیّتهای گوناگون برپایهٔ نوع فرصت و شرکت بی-طرفانهٔ حکومت از طریق نمایندههای تمامی قبایل تأکید ورزید. این موضوع همیشگی انقلاب ثور از زمانی که کارمل به قدرت رسید بوده است.
روز یازدهم و دوازدهم دسامبر فرماندهان پلیس ولایتی مسئول امنیت متعلق به وزارت داخلهٔ افغانستان در کابل گردهم آمدند. هدف گردهمایی برگزاری دورهٔ آموزش سیاسی برای شرکت کنندگان و بررسی کار ایشان بود. امّا اطّلاعات من میگوید کنفرانس گذشته از این تمرینی برای رقابت با سمیناری بود همسان با سمینار وزارت دفاع که در نوامبر برگزار شد. این گردهمایی ابراز اندامی از سوی گلابزئی بود تا اعتقاد راسخ خلقی خویش را به نمایش بگذارد. جالب است آدم ناظر و تماشاچی این باشد که چگونه تصمیمهای عملیّاتی که در این کنفرانس گرفته میشود بر فعّالیّت نیروهای عمل کنندهٔ تحت قوانین مختلف محلّی در مناطق غیر شهری تأثیر گذار است.
ولایتهای غربی قندهار، هرات و نیمروز متشنّج بودند. نیروهای شورشی فشار خویش را از پایگاههای خویش در میرامشاه و پاراچنار در پاکستان بر مرکز اتّصال سه ولایت ننگرهار، لوگر و پاراچنار وارد آوردند. مخصوصاً فشار فعّالیّتهای شورشیان از پاراچنار سخت بود و بخشهای جنوبی خوست و تمام منطقهٔ اورگون (Urgun) را تحت تأثیر قرار میداد.
جبههٔ متّحد تازه راه افتادهٔ شورشیان که زیر چتر ظاهر شاه سربرآورده هنوز از زمین بلند نشده است. قرار بود ابتدا بیست و پنجم و سپس تلاش دوبارهای صورت گرفت تا برای سیام دسامبر کنفرانسی در پیشاور داشته باشند. گردهمایی بدلیل جناحگرایی و رقابت برای رهبری تشکیل نشد.
گفتگو و رایزنی برای استحکام این جبههٔ پیشاور-رم-جدّه-مشهد-زاهدان با حمایت فعّال از سوی آمریکا، پاکستان و عربستان سعودی هنوز ادامه دارد. این جبهه که نتوانسته اظهار وجودی سیاسی کند و به سمت پایهریزی یک دولت افغان موازی با دولت موجود پیش برود تا حدودی موجب ناامیدی در گردهمایی وزرای خارجهٔ کشورهای اسلامی در داکا شده است ولی لنگ لنگان تلاشهایشان ادامه دارد.
نیروهای شوروی و افغانی عملیّات پاکسازی شورشیان درولایتهای شمالی و شمال شرقی کابل را به اجرا گذاشتند که مناطق پروان، بغلان و بدخشان را زیر پوشش میگیرد. دولت از دستگیری حدود 200 نفر از مجاهدین متعلق به گروه حزب اسلامی در جایی به نام زبوک (Zebok) در بدخشان خبر داد.
وزارت دفاع افغانستان اعلام کرد مسئولین آمریکا و پاکستان دارند فعّالانه ساخت مواد مخدر از تریاک را در اردوگاههای پناهندگان افغانی در پاکستان ترویج و تشویق میکنند. به این دلیل ساخت و فروش چنین موادی تشویق میشود تا مبلغ مورد نیاز اضافی برای فعّالیّتهای شورشیان علیه رژیم کارمل را تأمین کند.
23 دسامبر
روز شانزدهم دسامبر با تشویق و ترغیب فعّالانهٔ دولت برای حضور شرکت کنندگان، میلادالنّبی [صلیالله علیهوآلهوسلّم] در سراسر افغانستان جشن گرفته شد. همهٔ اعضای دفتر سیاسی، اعضای هیأت دولت و شورای انقلاب در نمازهایی که به این مناسبت برگزار شد، شرکت کردند [این مناسبت نماز خاصّی ندارد. صرفاً جشن برگزار میشود و نعت خوانان سرودهای فردی یا جمعی میخوانند و سرایندگان اشعار خویش را ارائه میکنند. م]. پس از آن رهبران مذهبی کابل برای شرکت کنندگان سخنرانی کردند. مراسم مشابهی در مراکز ولایات مختلف با حضور رهبران حزبی، دولتی و نظامی برگزار شد. بیانیّهای از جانب PDPA تعهّد دولت کنونی افغانستان را نسبت به باورها و سنّتهای اسلامی تکرار کرد. آنان را که با برنامههای انقلاب مخالفت میکردند، برنامه-هایی که هدفش تأمین عدالت و رفاه برای مردم افغانستان بود، متّهم به مخالفت با اهداف و نظرات اسلام کردند. تمامی مجاهدین و شورشیان قاطعانه برچسبی غیر اسلامی خوردند. رسانههای گروهی در تمام هفته برنامههای مذهبی پخش کردند.
خانم آناهیتا راتبزاد عضو دفتر سیاسی در چهار ماه گذشته یا همین حدود تحرّک سیاسی بسیار کمی از خودنشان داده است. وی از جلسهٔ پلنوم دوازدهم کمیته مرکزیPDPA که در ژوئیه 1983 برگزار شد کم و بیش در خواب زمستانی سیاسی فرو رفته است. بخاطر میآورید که در جلسهٔ پلنوم دوازدهم بویژه مورد انتقاد قرار گرفته بود که چرا پا را از گلیم خویش درازتر و در امور حزبی و دولتی بیش از حد مداخله میکند؟ تصوّر میکنم خانم راتبزاد شدیداً بیمار هم بوده است، زیرا هم فشار خونش بالاست و هم از بیماری ریوی رنج میبرد. وقتی در همین هفته تلفنی با او صحبت کردم بنظر میرسید آنطور که معمولاً سرحال نشان میداد، تندرست نباشد. گمان اینست که کمکم از صحنهٔ اصلی در سناریوی سیاسی افغانستان کنار میرود.
دولت بازگشت گروههایی از پناهندگان را از ایران و پاکستان اعلام کرد. اینها طیّ دو هفته-ی گذشته بازگشتهاند. تفسیر رسانهها پیرامون این رویداد زیاد بود. اظهار میکردند بین 25 تا30 هزار پناهنده به افغانستان بازگشتهاند و دارد بطور صحیح از آنها مراقبت میشود، املاک و اموالشان به آنها بازگردانده شده و امنیّت و شغلشان هم تضمین گردیده است.
منابع دولتی اظهار داشتند این پناهندگان مخصوصاً از اردوگاههایی بازگشتهاند که هدف جنگهای جناحی بین مجاهدین و گروههای شورشی در خاک ایران و پاکستان قرار داشتهاند.
نیروهای افغانی و شوروی عملیّات پاکسازی گروههای شورشی در اطراف همهٔ مراکز شهری افغانستان، از مزارشریف در شمال تا قندهار در جنوب غربی و جلالآباد در جنوب، را به مورد اجرا گذاشتند. هدف از این تدبیر نظامی این است که گروههای مجاهدین را که در درون افغانستان عملیّات دارند، یا به مناطق روستایی روانه کنند یا در درون محدودههای شهری در محاصره داشته باشند و سپس آنها را برای زمستان منزوی و خنثی سازند. ارزیابی شخصی من این است که طیّ ماههای نوامبر و دسامبر در مقایسه با دورههای مشابه سال 1982 نیروهای شوروی و افغانی شرایط کنترل امنیّتی بهتری در اطراف مراکز شهری اصلی افغانستان فراهم کردهاند. این علیرغم فعّالیّت بیشتر شورشیان و تجهیز بهتر آنها بوده است.
منابع افغانی درگیریهای شدید بین گروههای مجاهدین مستقر در پاکستان را گزارش کردند. در اینجا اعتقاد بر این است که مولانا یونس خالص بطور کامل از گلبدین حکمتیار جدا شده است.
همچنین گزارشهایی دریافت شده که سیّاف نزاعهایی با دیگر گروههای شورشی به راه انداخته که منجر به زخمی شدن تعدادی در مناطق مختلف ایالت سرحدّ شمالغربی شده است. این یکی از دلایلی بود که چرا جبههٔ متّحد سازمان یافته تحت رهبری شاه سابق ظاهرشاه نتوانست گردهماییهایش را در ماههای نوامبرو دسامبر برگزار کند.
بعضی نمایندگان ظاهرشاه اکنون سرگرم انجام وظیفهٔ پائینتر خودشان یعنی سفر از این اردوگاه پناهندگان به اردوگاه دیگر و ازین گروه شورشی به گروه دیگر برای رسمی کردن ایجاد جبههٔ متّحد هستند. آخرین خبرها و نشانهها اینکه تلاش بعدی برای یک گردهمایی کامل و تکامل یافته و یک اعلام موجودیّت رسمی پیرامون ایجاد جبهه ممکن است بین 27 تا 29 نوامبر برگزار شود که چهارمین سالگرد ورود شوروی به افغانستان هم هست.
30 نوامبر
بخش تبلیغات ارگانهای حزبی و رسانههای رسمی تعدادی تفسیر و مقاله بیرون داد که با جزئیّات به دستاوردهای «مرحلهٔ جدید دموکراتیک ملّی انقلاب ثور» در مورد آنچه که چهارمین سالگرد راه اندازی این مرحله، از دسامبر سال 1979 نامیده میشود، پرداخته است. گردهماییهایی در تمامی مراکز شهری افغانستان متشکّل از PDPA، جبههٔ ملّی میهن و مدیریّت سیاسی نیروهای دفاعی افغانستان برنامه ریزی شدند تا مناسبت را برجسته سازند.
بنظر میرسد جایگاه کارمل بعنوان پدر ایدئولوژیک انقلاب ثور تثبیت و استحکام یافته است. جلد دوم برگزیدهٔ سخنانش را مرکز تحقیقات و انتشارات PDPA و کمیتهٔ دولتی چاپ و منتشر کردند. جلد نخست سخنان و نوشتههایش تحت عنوان «در راه توان بخشیدن به حاکمیّت مردم» در آوریل 1983 بمناسبت پنجمین سالگرد انقلاب ثور منتشر گردید.
آقای تابیو، سفیر روسیه از اواسط دسامبر در کابل نیست زیرا رفته است تا در گردهمایی کمیتهٔ مرکزی CPSU [حزب کمونیست اتّحادشوروی] که در مسکو برگزار میشود شرکت کند. انتظار این است که پلنوم در تاریخی در ماه ژانویه برگزار شود. شایعاتی پراکنده شده که پنجشیری و نوراحمدنور اعضای دفتر سیاسی ممکن است عضویّتشان لغو شود و جای ایشان آقای بریالی و ژنرال صادقی مدیر فعلی امور سیاسی نیروهای مسلّح بیایند. نیز گزارشهایی رسیده است که منگل معاون نخست وزیر و پکتین وزیر نیرو ممکن است ترفیع مقام پیدا کنند و عضو علیالبدل دفتر سیاسی حزب شوند. طیّ چند ماه گذشته احتمال تغییراتی در اعضای عالی حزب را به من گفته بودند. بعضی از این تغییرات ممکن است در پلنوم سیزدهم کمیتهٔ مرکزی اتّفاق بیافتد.
اوضاع در قندهار و هرات همچنان متشنّج است و نیروهای شوروی و افغانی در سطح گستردهای وارد جنگ شده و در آمادگی کامل به سر میبرند.
گروههای شورشی با شدّت هرچه تمامتر در قسمتهای جنوبی غزنی و در ولایتهای پکتیا، پکتیکا و ننگرهار فعّال بودهاند. در یک رویداد حسّاس، نیروهای شورشی به ادارهٔ گمرک افغانستان، مراکز ارتباطی و پاسگاه امنیّتی در تورخم در شمالیترین نقطهٔ پایانی گذرگاه خیبر، ابتدا حمله و سپس آنجا را اشغال و ویران کردند. این حوادث در یک دورهٔ زمانی یک و نیم هفتهای از سیزدهم تا بیست و یکم دسامبر گسترش یافتند.
جنبهٔ برجسته و مشخّص این عملیّات که بوسیلهٔ شورشیان انجام گرفت این بود که پیش از حملاتشان آتش توپخانه توسط نظامیان پاکستانی مستقر در طول مرز فرو ریخت. حملات، نه تنها باتوجّه به ادّعاهایی که مسئولین افغانستان مطرح میکنند بلکه براساس اطّلاعاتی که منابع مستقل در اختیار ما قرار دادهاند در هر دو مورد با پشتیبانی کامل توپخانه همراه بوده است. عکس-العمل افغانستان و شوروی بطور طبیعی قوی و قاطع بود، هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی. واحدهای نیروی هوایی افغانی و شوروی دست به حملهٔ متقابل زدند و شورشیان را در منطقهٔ تورخم به عقب راندند اگرچه آنجا هنوز متشنّج است و در منطقه عملیّات جریان دارد. روز 23 دسامبر کاردار پاکستان در کابل به وزارت خارجه فراخوانده شد. امّا فدایونس، کاردار، که احتمالاً در مورد حمله به تورخم پیشاپیش خبردار میبوده است، خودش را اینگونه راضی کرد که از صحنه غایب شود و برای بررسی وضع کنسولگریاش در قندهار به آنجا مسافرت کند. بنابراینجانشین کاردار، در حقیقت یک کارمند دون پایه، دبیر دوم بشیراحمد، به وزارت خارجه رفت. وی از پذیرش یادداشت اعتراض آمیز که بههر صورت به وی قالب شد، امتناع ورزید. یادداشت شدیداللّحنی به پاکستان درمورد پیامدهای حملهٔ توپخانهٔ این کشور به تورخم قاطعانه هشدار داد. نتیجهٔ این ماجرا یک راهپیمایی عمومی علیه سفارتهای آمریکا و پاکستان در روز 25 دسامبر بود. آقای اسمیرنوف (Mr Smirnov) سفیر شوروی در پاکستان این هفته در یک سخنرانی در کراچی به مسئولین پاکستانی اخطار کرد با دست زدن به اینگونه حملات و دخالتها افغانستان و اتّحادشوروی را مجبور نکنند وارد عملیّات مشترکی علیه پاکستان شوند.
آتشباری خاک افغانستان توسّط توپخانهٔ پاکستان یک بعد جدید سیاسی به فعّالیّتهای ضدّ کارملی میبخشد که از پاکستان سرچشمه میگیرد. پاکستان با ترغیب و تشویق آمریکا ظاهراً تصمیم گرفته است نقش مستقیمتر و برجستهتری علیه رژیم کارمل برعهده بگیرد. باید دقّت داشت که آیا این یک پدیدهٔ موقّت است که به اجرا گذاشته شد تا با چهارمین سالگرد ورود شوروی به افغانستان همخوانی داشته باشد؟
همانگونه که انتظار میرفت، شورشیان در کابل و اطراف آن دست به آتشباری فوقالعادّهای زدند تا بر اساس دیدگاه سیاسی خودشان، چهارمین سالگرد ورود شوروی به افغانستان را یادآور شوند. حملات بر روی فرودگاه کابل، ستادهای فرماندهی دفاع، قصر دارالامان و خیرخانه در حاشیه-ی شهر کابل، سازماندهی و متمرکز شده بود. این حملات در شب بیست و هفتم صورت گرفت. بمبهایی در پلی تکنیک کابل، مجتمع سیلوی موادّ غذایی اصلی کابل و منطقهٔ مسکونی مکرویان که بیشتر کارمندان دولت و متخصّصین شوروی زندگی میکنند، منفجر شد. بیشتر این بمبها صدا و وحشت آفریدند و هیچ تأثیر سیاسی یا مادّی نداشتند. زخمیها سطحی بودند و مختصر و فقط کمتر از ده نفر بخاطر انفجار بمبها زخمی شدند. حمله به جاهای مختلف و بوسیلهٔ موشک از فاصلهٔ دور بود که با فاصله از اهدافشان به زمین میافتادند بدون اینکه موجب خسارت جسمی یا مادّی برای نیروهای افغانی یا شوروی شوند.
گزارشهایی از خبرگزاریهای رادیویی خارجی دارم که سازمانی بنام «دوستان افغانستان» مستقر در فرانسه فرستندههای موج کوتاه «قوی» در اختیار گروههای شورشی به رهبری مجدّدی گذاشته است تا داخل افغانستان به پخش اخبار و تفسیر بپردازند. تلاش کردهایم به ایستگاه این رادیو دست بیابیم و امواج آن را پیدا کنیم ولی تاکنون موفّق نشدهایم. گزارشها حاکی از این بودند که اخبار و تفسیرها در پیشاور و کویته بصورت نوار تهیّه میشود و در اختیار شورشیان که درون خاک افغانستان عملیّات دارند، قرار داده میشود و همین شورشیان آنها را از طریق فرستندههای موج کوتاه پخش میکنند. هدفی که این کار دنبال میکند بهبود قابلیّتهای جنگجویانهٔ شورشیان از نظر روانی است.
بخش خبری رادیو بیبیسی در برنامه 45: 6 عصر روز بیست و هشتم دسامبر خود مصاحبهای از رهبر تندرو شورشی گلبدین حکمتیار پخش کرد. بیبیسی با حکمتیار مصاحبه کرده بود تا بطور خاصّ در مورد چهارمین سالگرد ورود شوروی به افغانستان صحبت کند. حکمتیار ادّعا کرد توان نظامیان شوروی در افغانستان اکنون تقریباً 130 هزار نفر است. وی تأکید کرد در سال 1984 عملیّات شورشیان علیه رژیم کارمل با شدّت بیشتر ادامه خواهد یافت و احتمال هرگونه راه حلّ سیاسی مشکلات مربوط به افغانستان را مردود شمرد. وی با اطمینان اظهار داشت اتّحادشوروی خواهی نخواهی مجبور خواهد شد پس از شکست نظامی از افغانستان خارج شود. جالب توجّه اینکه به تلاشهایی که زیر نظر شاه سابق برای ایجاد جبههٔ متّحد میشود هیچ اشارهای نکرد.
اظهار نظر گارنر، کاردار بریتانیا در کابل در مورد این مصاحبه جالب بود. وی گفت: «این یارو حکمتیار، عوام و آداب ندان است [Bounder اصطلاحی است که یا کاردار انگلیس گفته یا سفیر هند نوشته. م.] نمیدانم چرا بیبیسی با او مصاحبه کرده. هیچ کس ادّعاهای موفّقیّت مبالغهآمیز حکمتیار را باور نمیکند.»
برجستگی هفتهٔ جاری در این بود که تبلیغات بسیار خوب هماهنگ شدهای در دشمنی با دولت افغانستان تنظیم شده بود. بیبیسی، صدای آمریکا، شبکههای خبری رادیو تلویزیونهای آلمان غربی و فرانسه به پخش تفسیر و عنوانهای خبری ویژهای دست زدند تا چهارمین سالگرد، آنچه را که آنها، «غلبهٔ شوروی بر افغانستان» خواندند برجسته سازند. از اتّحادشوروی انتقاد شده بود و تا حدّی ادّعاهای اغراقآمیزی در مورد موفّقیّت شورشیان علیه رژیم کارمل در این خبر پراکنیهای دیداری– شنیداری پخش گردید. تعدادی مراسم و گردهمایی پیرامون «چشم اندازهای آیندهٔ افغانستان» در انگلیس، آمریکا، فرانسه و آلمان غربی با شرکت دانشگاهها، پژوهشگران، سازمانهای آموزشی و تحلیلگران سیاسی سازماندهی شده بود.
خبر گزارشهای کامل تظاهرات سازمانیافته علیه سفارتخانههای شوروی و هیأتهای سیاسی افغانستان به وسیلهٔ جماعتهای افغانستانی تبعیدی در مناطق مختلف دنیا پخش و منتشر گردید.
رهبران افغانستان به اظهارات رهبران آمریکا و اروپای غربی با قاطعیّت و بدبینی عکس-العمل نشان دادند. رهبری افغانستان بویژه به برشمردن ویرانیهای اقتصادی و اجتماعی که طیّ چهار سال گذشته شورشیان بوجود آوردهاند، با تأکید بر ویرانی مدارس و بیمارستانها و تأسیسات حیاتی اقتصادی به دست آنها، بعنوان سند و مدرکی مبنی بر بیتعهّدیشان نسبت به رفاه و پیشرفت مردم افغانستان استفاده کرد.
بر عباراتی که ریگان و دیگران در مورد نگرانی و همدردی نسبت به مردم بیچارهٔ افغانستان بکار برده بودند، برچسب «آشکارا منافقانه» چسباندند.
اگر شخصی بر سیاستهای هر دو ابرقدرت نسبت به افغانستان با دقّت نظر بیافکند شاید بتوان برای هر دو همین را بکار برد. این مرا به یاد شعری از زیگفرید ساسون (Siegfried Sasson) در 1916 پس از جنگ ایپره (Ypres) انداخت که اخیراً خواندهام. [ایپره یا وایپر - شهرکی در بلژیک و صحنهٔ یکی از تلخترین درگیریهای جبههٔ غربی در طول جنگ جهانی اوّل. م.] میگوید:
با چشمهای برافروخته و به هیجان آمده
که فریاد شادی بر میآورید،
چون بچهجوانکهای سرباز
رژه میروند،
به خانههای خود بخزید و دعا کنید
هرگز نفهمند
به کدام جهنّمی میروند جوانان
و خندهها
من که در پایان دو سال توقّفم در اینجا شاهد خشونتی بودهام که افغانستان را در برگرفته است در مورد نسل فعلی جوان افغانستان، بدون توجّه به گرایشهای سیاسیشان تنها میتوانم آنچه را بگویم که تی. اس. الیوت در پایان جنگ جهانی اوّل به قشر جوان اروپا گفت: «پس از دانستنی اینگونه، کجا جایی میماند یا دل و دماغی برای بخشش و گذشت.»
ادامه دارد...
انتهای پیام/